بازگشت به خانه

اعلام موضع

آرشيو موضوعی

تعاريف و مفاهيم

مسائل ايران

اسلام

نوانديشی دينی

دين و مذهب

مشروطيت

انديشهء شرقی

دگر انديشی

روشنفکری

زنان

حقوق بشر

آموزش

خاورميانه

ترکيه

دموکراسی

جامعه مدنی

فمنيسم

اصلاحات

مدرنيته

لائيسيته

قشر سکولار

سازمان های سياسی

===============

 

 

 تاريخ: 15 خرداد 1384 ـ  5 جون 2005

سکولاريسم کامل يا جمهوري مذهبي ديگر

 

جنبش رفراندوم براي تغيير کامل قانون اساسي به مرحله تازه اي نزديک ميشود.  رژيم جمهوري اسلامي از هم اکنون که هنوز انتخابات رئيس جمهوري پايان نيافته،  شروع به محدود کردن اجازه عرض اندام اصلاح طلبان حکومتي کرده است، چرا که توافق با آمريکا را نزديک ميبيند،  و نيازي به امثال معين براي اجراي نمايش باصطلاح دموکراسي اسلامي [http://www.ghandchi.com/308-IslamicDemocracy.htm] نميبيند.  مايه شرم است باصطلاح اصلاح طلبان که ديگران را به شرکت در انتخابات فرا ميخوانند،  و حتي درباره سانسور و فيلترينگ سايتهاي نيروهاي سکولار اعتراضي نميکنند،  وقتي هنوز رئيس جمهور خودشان در قدرت است،  سايت هاي خود آنها نيز فيلتر ميشوند، و ميروند آدرس سايت را عوض ميکنند،  بجاي آنکه همه اين سالها جلوي اين سانسور آشکار بايستند،  و از اين حق اوليه بشر دفاع کنند، و جرئت دارند خود را با دکتر مصدق مقايسه کنند، بگذريم.

 

واقعيت اين است که کابينه آينده حجت الاسلام رفسنجاني، از ميان بقيه آن باصطلاح رقباي انتخاباتي ايشان خواهد بود،  که سالها از همکاران نزديک ايشان بوده اند، و چه آنها که در داخل بوده اند،  و چه آنان که در خارج زندگي کرده اند، سالها در پي ايجاد روابط نزديک بين آمريکا و جمهوري اسلامي بوده اند،  و امروز رفسنجاني هم از پايان دوران انقلابي گري و آغاز درک کردن واقعيت گلوباليسم سخن ميگويد.  گوئي ايشان و اطرافيانشان به آمريکا ميگويند که چه کسي بهتر از آنها که حکومتي شيعي نظير عراق،  در رابطه نزديک با آمريکا ايجاد کند،  وبرخي از سياستمداران آمريکا، که موضوع اصلي سياست خارجي آمريکا در خاورميانه را امروز،  تعادل بين رژيم هاي سني و شيعي ميبينند،  خوشحالند که آقاي جعفري و رژيم جديد عراق، جمهوري اسلامي را سر عقل آورده است.

 

در واقع تجربه عراق و افغانستان بخوبي نشان ميدهد که در خاورميانه، اگر سکولاريسم کامل [http://www.ghandchi.com/302-Secularism.htm] در دولت و آموزش و پرورش تأکيد نشود، دوباره نيروهاي مذهبي-سياسي، بدون ملايان يا با ملايان،  حکومت مذهبي و اتحادهاي مذهبي را احيأ ميکنند،  و در بهترين حالت،  نتيجه چيزي نظير تعديل حکومت کمونيستي در چين ميشود،  و نه پايان حکومت ايدئولوژيک که در شوروي و بلوک شرق اتفاق افتاد.  قابل ذکر است که حتي در برخي سايت هاي  طرفدار رفراندوم،  بطور سيستماتيک نوشته هاي در جهت سکولاريسم کامل درج نميشوند.  اما وقتي نوعي جمهوري مذهبي دموکراتيک براي آينده تبليغ شود، نظير قانون اساسي عراق، در ايران طنز قضيه اين است که آقاي رفسنجاني ميگويد که خود قول آنرا به غرب ميدهد و نيازي به پايان دادن به جمهوري اسلامي 26 سال گذشته براي ايجاد چنين جمهوري اي نيست.

 

 اين موضوع رد نکردن "حکومت مذهبي،" و فقط رد کردن "استبداد مذهبي،" در فراخوان اوليه سايت 60000000 ، که من در نوشته اي فورأ پس از انتشار فراخوان رفراندوم، درباره اش نوشتم [http://www.ghandchi.com/364-ConstRef.htm]،  و متأسفانه درآن سايت هنوز چاپ نشده، امروز آشکارا مسأله است، با اين تفاوت که امروز بخشي از سياستمداران آمريکا ، ايجاد دولتهاي "دموکراسي اسلامي شيعه" را، در راستاي منافع آمريکا براي تعديل رژيم هاي سني، راه حل خاورميانه ميبينند، و گرچه با آنچه جمهوري اسلامي تا کنون بوده مسأله دارند، ولي فکر ميکنند چه از طريق بخشي از اپوزيسيون ايران،  و چه از طريق بخشي از رژيم کنوني ايران، ايران نيز ميتواند به اين طريق به شکل دموکراسي شيعه اسلامي یه متحد آمريکا تبديل شود.

 

البته همانطور که قبلأ نوشتم، بحث باصطلاح دموکراسي اسلامي و غرب چيز تازه اي نيست، اما اين ديدن نقش اتحاد شيعه در خاورميانه از ديدگاه برخي تئوريسين هاي سياست خارجي آمريکا موضوع جديد است.

 

چرا چنين تزي از سوي برخي سياست مداران آمريکا طرح ميشود؟  علت اين است که همه اين سالها ايشان ديده اند که اگر رفرميست هاي داخل رژيم شوروي نظير يالتسين،  که رسمأ با کمونيسم مخالفت و غرب را ميستودند، يا حتي گورباچف که با وجود اعتقاد به کمونيسم ، ديدگاهش از اصلاحات،  ستودن اقتصاد بازاري غرب بود که نقطه مقابل اقتصاد دولتي کمونيستي بود،  رفرميست هاي جمهوري اسلامي به عوض، حتي آنها که به آمريکا آمده اند و از رژيم خود را جدا کرده اند، کماکان از اسلام سياسي دست بر نداشته اند،   وبيشتر آنکه  حتي يکي از نيروهاي قوي ضد جمهوري اسلامي در اين سالها، مجاهدين [http://www.ghandchi.com/187-mojahedin.htm]، کماکان پرچم دار اسلام سياسي است.

 

حال از واقعيت بالا يا ميتوانستند نتيجه بگيرند که رهبري جنبش سياسي آينده ايران،  اين نيروهاي اسلام سياسي نبوده،  بلکه نيروهاي سکولاري هستند که بسياري حتي از دل نيروهاي مذهبي در آمده اند، اما امروز *کاملأ* سکولار هستند و اکثرأ هم در زندانهاي ايران بسر ميبرند ، يا آنکه ميتوانستند به عکس اينگونه نتيجه بگيرند که در ايران و کشورهاي خاورميانه زمينه براي سکولاريسم کامل موجود نيست.  اين دومي،  نتيجه غلطي است ،  و بخاطر عدم شناخت درست از نيروهاي اپوزيسيون واقعي داخل ايران شکل گرفته،  اما به هر حال اين ديدگاه در ميان برخي استراتژيست هاي آمريکا وجود دارد،  که نوعي ديگر از اميد بستن به "دموکراسي اسلامي شيعه" در ايران و لبنان و عراق و نقش تعادلي اين نيروها حتي بشکل اقليت شيعه در پروسه سياسي در کشورهاي سني نظير عربستان تصور ميشود.

 

آنيده ايران هيچ جمهوري ديگر مذهبي،  که مذهب رسمي اعلام کند،  و حقوق ويژه اي براي علماي شيعه قائل باشد، و کلأ آپارتيد مذهبي را جايز شمارد،  نيست.  آينده ايران جمهوري آينده نگري است [http://www.ghandchi.com/411-FuturistRepublic.htm] که سکولار باشد و دموکرات،  و دموکراسي بدون سکولاريسم در ايران و بقيه خاورميانه غير ممکن است،  همانگونه که در اروپا و امريکا غير ممکن بود،  و مايه تعجب است آنها که اين نسخه هاي حکومت مذهبي براي ايران و عراق را ميپيچند،  چرا حاضر نيستند در اروپا چنين کنند!

 

به اميد جمهوری آينده نگر  فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران

 

 

برگرفته از سايت «ايرانسکوپ»:

http://www.iranscope.com

 

 

 

 

 

 

نويسنده:

سام قندچی