بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

ارديبهشت   1388 ـ مه  2009 

پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو

پايان دو راهی تحريم - حمايت

مهدی فتاپور

امروز بحث خود را در دو قسمت مطرح مي کنم (*). ابتدا نگاهی دارم به مقولهء انتخابات در ايران و چگونگی مواجهه با آن و سپس در قسمت دوم راجع به سياستی که به نظرم درست است در انتخابات جاری اتخاذ شود.

 

مقولهء انتخابات در ايران

انتخابات در ايران دو مرحله اي ست. در مرحلهء اول مردم هيچ نقشی ندارند. در اين مرحله ولی فقيه و شورای نگهبان تعيين شده توسط اوست که تعيين می‌کنند چه کسانی مجازند در انتخابات شرکت کنند. اين مرحله، هيچ ربطی به انتخابات و رای مردم ندارد. يک انتصاب است. در اين مرحله اين مسئولين رژيمند که بجای مردم تصميم می‌گيرند که چه کسانی نمی‏توانند نمايندهء مردم باشند. مردم در اين مرحله تماشاچی‌اند.

از همان تأسيس رژيم و اولين انتخابات رياست جمهور و مجلس اين مرحلهء انتصابات بعنوان يک بخش از تعيين رياست جمهور و نمايندگان مجلس عملی شد. من خود از کسانی هستم که در اولين انتخابات مجلس کانديدا شده و رد صلاحيت شدم. قبل از آن مسعود رجوی در انتخابات رياست جمهور رد صلاحيت شده بود. تفاوت در اين بود که در آ‌‌ن ‌زمان حداقل شورای نگهبان خود را موظف می‏دانست که با توجيهاتی بر اساس قانون اساسی عمل خود را توضيح دهد. مثلاً، در مورد من گفتند که چون مطابق قانون اساسی، نمايندگان منتخب بايد سوگند ياد کنند که مجری قانون اساسی هستند، من چون به قانون اساسی رأی نداده بودم، نمی‏توانم چنين سوگندی ياد کنم. آن‏زمان دايره کسانی که رد صلاحيت می‏شدند محدود بود. طرفداران آقای بنی صدر، اعضا نهضت آزادی به مجلس راه يافتند. حتی دکتر قاسملو حذف نشده و انتخاب گرديد هر چند امکان شرکت در مجلس را بوی ندادند. ولی در دوره‏های بعد اول طرفداران آقای بنی‏صدر حذف شدند، بعد ليبرال‏ها، سپس طرفداران آقای منتظری و بالاخره بخش بزرگی از اصلاح ‏طلبانی که خود در بنيان گذاری رژيم نقشی تعيين کننده داشته‏اند. با تصويب قانون نظارت استصوابی، شورای نگهبان ضرورتی نمی‏بيند که اقدامات خود را با استناد به قانون اساسی توجيه کند و يا به کس ديگری غير از ولی فقيه خود را پاسخگو بشناسد.

هر چند مسئولين رژيم در اين مرحله تصميم گير مطلق‌اند و رای مردم هيچ نقشی ندارد ولی آنها درعين حال در تصميم‏گيری خود محدوديت‏هايی دارند. افکار عمومی جامعه و در برخی موارد فشارهای بين‏المللی عواملی است که آنها نمی‏توانند به آن بی اعتنا بمانند. به اين موضوع در ادامه بحث بيشتر خواهيم پرداخت.

مرحلهء دوم مرحلهء رای دادن مردم به کانديداهايی است که محدوده آن‏ها پيشاپيش روشن شده. با وجود شرايط غير دمکراتيکی که بر انتخابات در ايران حاکم است و من در ابتدای بحث به آن پرداختم، بخش بزرگی از مردم معتقدند که رای آنان و نتيجهء انتخابات در زندگی عملی آن‏ها تاثير دارد؛ و اين برداشت واقعي ست. ساختار رژيم جمهوری اسلامی بگونه‏ايست که نيروهای تشکيل دهنده آن همگن نيستند و سمت‏گيری‏های متفاوتی را نمايندگی می‏کنند. تمايز برنامه‏های اقتصادی با سمت ليبرالی رفسنجانی با برنامه‏های پوپوليستی احمدی نژاد از تفاوت حزب سوسيال دمکرات و دمکرات مسيحی آلمان در همين عرصه گسترده‏تر است. با توجه به نقش اقتصادی دولت در ايران، از اين برنامه‏ها، اقشار و گروه های متفاوتی بهره‏مند شده و يا زيان می‏بينند. اينجا صحبت از چگونگی تقسيم و بکارگيری ملياردها دلار پول است. اين تمايزات را مردم در زندگی خود می‏بينند و بهمين دليل بخش عمده آنان به انتخابات اهميت داده، اخبار آنرا پی‏گيری کرده و نسبت به کانديداها موضع دارند. هر چند در ايران قدرت برتر ولی‏فقيه است و رييس جمهور و مجلس در برابر رهبر از قدرت کمتری برخوردارند، ولی همان محدوده‏ای که آنان قدرت عمل دارند، در سمت گيری جامعه و زندگی مردم موثر است.

انتخابات در ايران مديريت شده است. رهبری رژيم در دور اول همهء آنانی‏را که تصور می‏کند، می‏توانند برای آنان مشکل‏زا باشند، حذف می‏کند. ولی انتخابات در ايران با آنچه در عراق صدام و ايران قبل از انقلاب وجود داشت متفاوت است. در آن زمان هيچ‏کس برای انتخابات ارزشی قائل نبود. نمايندگان از قبل تعيين شده بودند و اگر هم بيش از يک کانديدا وجود داشت، تمايزی مابين برنامه‏های آنان مشاهده نمی‏شد.

در ايران انتخابات هم غيردمکراتيک است و هم تاثيرگذار. هم حق مردم در انتخاب نمايندگان خود نفی می‏شود و هم از نظر مردم نتايج انتخاب حائز اهميت است. انتخابات در ايران حاوی يک تضاد است و بدون در نظر گرفتن اين دو مرحله آن، بدون در نظر گرفتن پيچيدگی آن نمی‏توان در برابر آن سياست درستی اتخاذ کرد.

نيروهای اپوزيسيون در نزديک به سی سال اخير در قبال انتخابات واکنش‏های متديک متفاوتی نشان داده‏اند. بخشی از اين نيروها بالاخص در خارج از کشور، بر مرحله اول انتخابات و غيردمکراتيک بودن آن تکيه کرده و سياست تحريم را در قبال آن اتخاذ کرده‏اند. مگر نه اينکه بخش بزرگی از نيروهای اجتماعی قادر نيستند نمايندگان خود را به صحنه انتخابات فرستاده و با ديگران چالش کنند، مگر نه اينکه شورای نگهبان و ولی‏فقيه محدوده کانديداها را معين کرده و به اين ترتيب انتخابات را مديريت ميکنند. هر نوع مشارکت و اهميت قائل شدن برای انتخابات از نظر اين بخش از اپوزيسيون، تطهير رژيم و ياری دادن به خيمه شب بازی انتخابات است. تا قبل از دوم خرداد، اين متد، مورد پذيرش اکثريت قريب باتفاق نيروهای اپوزيسيون در خارج از کشور بود. در اين متد، بر يک جنبه از انتخابات بدرستی تکيه می‏شود و جنبه دوم آن بفراموشی سپرده می‏شود. بهمين دليل کارآيی اين متد در سطح افشاگری بر جنبه‏های غيردمکراتيک انتخابات محدود مانده است. به جز انتخابات مجلس هفتم که تحصن نمايندگان رد صلاحيت شده و تهديد دولت که از برگزاری انتخابات خودداری می‏کند، در سطح يک حرکت جدی برای زير سوال بردن و مقاومت در برابر انتخابات مطرح شد و بدليل آنکه اين اقدام در زمانی صورت گرفت که مردم به پيشروی اصلاحات اميدی نداشته و به نمايندگان متحصن بی‏اعتماد بودند، به شکست انجاميد، در موارد ديگر اين تاکتيک به روشی موفق برای بسيج نيرو جهت زير سوال بردن نتايج انتخابات منجر نشد.

بخش ديگری از نيروهای اپوزيسيون، بر تاثير گذاری انتخابات در زندگی مردم انگشت گذارده و سياست واقع بينانه را حمايت از کانديدايی که نسبت به ديگران مواضعش قابل قبول‏تر است، می‏دانند. استدلال می‏شود، مگر نه اين‏که تعادل نيروهای اجتماعی در جامعه ايران در سطحی نيست که برگزاری انتخابات آزاد را تحميل کند. شرط واقع بينی در شرايط کنونی، استفاده از همين امکانی است که در برابر ما قرار دارد تا بتوانيم با انتخاب نمايندگان مثب‏تر راه را برای آينده بگشاييم. در اين سياست رای دادن به کانديدای مناسب‏تر صرف نظر از اين‏که چه کسانی در صحنه مانده باشند و تيغ حذف تا چه حد برا بوده باشد، اصل است. مثلا در انتخابات مجلس هشتم، در شرايطی‏که تمام کانديداهای راديکال و حتی ميانه اصلاح طلب تصفيه شده بودند، شرکت در انتخابات و رای دادن به کانديداهای باقيمانده بعنوان تنها امکان و شرط واقع بينی توصيه شد. اين متد تا آنجا که بر تاثير گذاری بر صحنه واقعی انتخابات می‏کوشد، می‏تواند موثر باشد ولی هيچ چشم‏اندازی برای تاثير گذاری بر مرحله اول انتخابات (مرحلهء انتصاب) نمی‏گشايد. تاثير گذاری گام به گام از طريق کانديداهای موجود در اين رابطه ناکاراست. رهبری رژيم می‏تواند با تنگ کردن حلقهء نيروهايی که حق شرکت در انتخابات را می‏يابند، چنين تاثيری را خنثی سازد. پس از غافلگيری دوم خرداد و مجلس ششم، در سال های اخير مسئولين رژيم، حاضر به هيچ ريسکی در اين زمينه نيستند.

 

حضور مستقل در انتخابات

ما يکی از نيروهايی هستيم که امکان شرکت در انتخابات را نداريم. حذف شدگان امروز طيف وسيعی از نيروها را در بر می‏گيرند. نيروهايی که کنار گذاشته شدن آنان از تأثير گذاری بر حيات سياسی کشور، جامعهء ما را با بحران‏ موجه نموده و قطعاً در آينده بحران‏های بزرگ‏تری را شکل خواهد داد. در انتخابات مجلس هشتم بخش عمدهء ساکنين شهرهای بزرگ بالاخص تهران از حضور پای صندوق‏های رای سرباز زدند، کسانی که به مسائل اجتماعی بيشترين توجه را دارند و در سال های پس از دوم خرداد فعالترين نيروها بودند. حذف شدگان طيفی از نيروها را در بر می‏گيرد که اگر قادر شوند همسو عمل کنند، می‏توانند وزن قابل توجهی در تحولات سياسی کشور ايفا کنند. برای اين نيروها که ما نيز يکی از آنانيم، اولين و عمده ترين مساله، کسب حق شرکت در انتخابات است. بررسی کانديداهايی که از صافی شورای نگهبان می‏گذرند، تصميم گيری در اين زمينه که در اين رابطه چه واکنشی بايد نشان داد، در برابر سلب اين حق اوليه ثانوی است. مبارزه برای انتخابات آزاد و در اولين گام حق شرکت همه نيروهايی که قوانين مبارزه سياسی را می‏پذيرند، مقدم‏ترين خواست اين نيروهاست. به چالش کشيدن شرايط حاکم بر انتخابات و اعمال فشار برای کسب حق اوليه شرکت در انتخابات اولين وظيفه اين نيروهاست؛ مبارزه در اين راه با کنار کشيدن و بی توجهی به انتخابات و يا نقد کلی و عمومی آن عملی نيست. تعادل نيروهای اجتماعی بگونه‏ای نيست که با اعتراض به شرايط انتخابات بتوان نيروی حاکم را به پذيرش انتخابات آزاد و يا حتی به اجرای قانون اساسی وادار کرد.

تغيير شرايط حاکم بر انتخابات تنها با بسيج نيرو برای گشايش فضای حاکم عملی است و اين نه با تحريم مطلق انتخابات عملی است و نه با حمايت از اين يا آن کانديدا. اولين گام برای تاثير گذاری در اين راه، اقدام مشترک مجموعه اين نيروهاست. انتشار بيانيهء مشترک اين نيروها تحت عنوان "مطالبه محور" گامی بود پراهميت. برای اولين بار مجموعهء نيروهايی که به آزادی انتخابات اعتقاد دارند، تلاش نمودند که با چهره و برنامهء خود به ميدان قدم گذارند و خود را به موضع گيری در رابطه با سياست و برنامه کانديداهای مطرح محدود نکنند. اتحاد جمهوريخواهان نيز برنامه انتخاباتی خود را که با برنامه انتشار يافته در ايران همسوست منتشر نمود. درست آن بود که اين مجموعه نيروها، روی فرد (يا افراد) مشخصی از درون خود بعنوان کانديدای اين نيروها توافق کرده و از اين راه شورای نگهبان را به چالش می‏کشيدند. درست آن بود و هست که ما با برنامه و چهره‏های خود پا به ميدان انتخابات می‏گذاشتيم. چنين اقدامی به ما امکان می‏داد که هم در داخل کشور و هم در عرصه بين‏المللی روی کانديدا و برنامه خود تبليغ نماييم و با اقدام مشترک خود حذف اين کانديدا را پر هزينه سازيم. ما از چنين سياستی دفاع کرده و در جهت عملی شدن آن کوشيديم.

متاسفانه با وجود تاييد کلی اين ايده از طرف اکثر نيروها به جز سازمان دانش آموختگان دفتر تحکيم وحدت که آقای عبدالله نوری را بعنوان کانديدای خود معرفی نمودند، اقدام عملی ممکن نشد. صرف نظر از اين‏ که آيا آقای نوری می‏توانست کانديدای مجموعه نيروها باشد يا خير اين اقدام‏، اقدامی بود مثبت.

اگرچه اين‏بار مجموعه نيروها موفق نشدند، کانديدای واحدی معرفی نمايند، ولی انتشار بيانيه مشترک ذکرشده و مباحثی که اين بار در درون نيروها مطرح شد، زمينه فعاليت‏های جدی‏تری را در انتخابات‏های آينده شکل داد.

 

موقعيت کانديداها

در اردوی اصول‏گرايان تا اين لحظه به نظر می‏رسد احمدی‏نژاد کانديدای اصلی است. اين برداشت که محافظه‏ کاران بدليل نارضايتی از احمدی‏نژاد کانديدای ديگری را طرح و مورد حمايت قرار خواهند داد، تا امروز عملی نشده است. آقای قاليباف که بيش از ديگران مطرح و تصور می‏شد کانديدای اصلی محافظه کاران باشد، اعلام نمود که کانديدا نخواهد بود. مهمتر از همه، بيانيه‌ ‏ايست که امروز منتشر شد و چند جريان اصلی اين جناح، حمايت خود را از آقای احمدی‏نژاد اعلام نمودند. با توجه به انتقاداتی که آنان به سياست‏های بالاخص اقتصادی آقای احمدی‏نژاد داشتند، اين حمايت رسمی تا حدی غير منتظره بود. با اين حمايت، عملاً آقای احمدی نژاد کانديدای اصلی اصولگرايان خواهد بود، هرچند ورود آقای رضايی به صحنهء انتخابات ممکن است تغييراتی در اين عرصه بوجود آورد.

آقای موسوی تا به امروز کوشيده است که حمايت بخشی از محافظه‏کاران ناراضی از سياست ‏های آقای احمدی نژاد را جلب کند و در اين عرصه ناموفق نبوده است. با وجود حمايت مهمترين تشکل‏ های اصلاح ‏طلب، ايشان می‏کوشد که خود را نماينده اصلاح ‏طلبان معرفی ننمايد و در برنامه و صحبت‏های خود اين تعادل را حفظ کند. اين امر در بوجود آوردن شور و اشتياق در اقشار جديد جامعه و حمايت نيروهای اصلاح طلب از وی تاثير منفی برجای می‌نهد. آقای موسوی بدليل سوابق و سياست‏های اعلام شده، بعنوان فردی که به عدالت اجتماعی بی‏توجه نيست، شناخته شده است. در انتخابات پيشين آقای احمدی‏نژاد موفق شد با تکيه و انتقاد از ديدگاههای ليبرالی آقای رفسنجانی در عرصه اقتصاد، خود را مدافع محرومان معرفی نمايد و اين سياست در مواجهه با آقای موسوی کارآيی نخواهد داشت.

آقای کروبی برعکس برنامه ‏های روشنی در سمت اصلاحات ارائه داده و حتی جرأت کرده و ضرورت تغييراتی در قانون اساسی را مطرح نموده است. طرح های مطرح شده توسط آقای کروبی بحث‏های جديدی را دامن زده و در ماه های اخير سخنان و برنامه‏های وی بيش از گذشته مورد توجه قرار گرفته و برخی از شخصيت‏های اصلاح ‏طلب بصف حاميان ايشان پيوسته اند ولی اين تلاش، با وجود تاثيرات مثبت بر فضا و مباحث انتخابات، در جذب حمايت اقشار جديد ناموفق بوده است و دليل اصلی آن مواضعی است که آقای کروبی بالاخص در چهار سال اخير اتخاذ نموده و خود را در وحلهء اول منتقد نيروهای راديکال‏تر اصلاح‏ طلب معرفی نموده است.

هفته‏های آينده با قطعی شدن کانديداها و نظر شورای نگهبان، صف‏ بندی‏ها روشن‏تر خواهد شد. آن‏چه از امروز روشن است آقای احمدی نژاد بعنوان نماينده اصلی جناح اصولگرا کانديدا خواهد بود. چهارسال اخير، در عمل نشان داد که سياست‏هايی که آقای احمدی‏نژاد مدافع آنست تا چه حد می‏تواند مشکل‏زا باشد و بحران های کشور را گسترش دهد. در شرايطی که درآمد نفتی چهارسال گذشته، در تاريخ ايران بی‏سابقه بوده و اين امکان وجود داشت که اين در آمد عظيم بعنوان عاملی برای رشد اقتصادی کشور با نتايجی دراز مدت بکارگرفته شود، جامعه ما با بحران اقتصادی بمراتب شديدتری از چهارسال پيش مواجه است. انتخاب مجدد آقای احمدی‏نژاد و تداوم سياست‏های چهارسال اخير، کشور را با بحران های جدي تری مواجه خواهد کرد.

همانطور که در بخش اول صحبت شد، مسالهء مرکزی انتخابات برای نيروهايی همانند ما اينست که بتوانيم همسو عمل کرده و بر فضای سياسی کشور تاثير گذار باشيم. با روشن شدن صحنهء انتخابات درست آنست که اين نيروها خواست‏های معين خود را خطاب به کانديداها اعلام نموده و نقاط ضعف برنامه و سياست‏های آنان را مورد نقد قرار دهند. آقای موسوی تا به حال در رابطه با بخشی از مسائلی که به اصلاحات و به گشايش فضای سياسی کشور و يا سياست خارجی مربوط است، اظهار نظرهای کلی نموده. درست آن است که از ايشان خواسته شود نظر صريحتر خود را در اين عرصه‏ها اعلام نمايد. آقای کروبی تا به حال ايده‏های روشنی در اين عرصه‏ها مطرح نموده ولی مشخص ننموده در پيشبرد اين خواست‏ها چه اقدام عملی انجام خواهد داد و چگونه آنها را پيش خوهد برد.

اعلام موضع و حمايت از اين يا آن کانديدا و يا تصميم به عدم شرکت قبل از اين پروسه‏ها نادرست است. ضروري ست آنچه با بيانيهء مطالبه محور آغاز شد تداوم يابد. طرح مطالبات، امروز در برخورد با برنامه کانديداها می‏تواند تداوم يابد. درانتخابات رياست جمهوری دورهء پيشين برخی تشکل‏های مدافع حقوق زنان و همچنين تشکل‏ها و شخصيت های دفاع از حقوق اقوام با کانديداها وارد گفتگو شده و خواست های خود را مطرح کرده و حمايت از آنها را در گرو توجه به اين خواسته‏ها دانستند. اين اقدام هرچند در سطحی محدود اجرا شد، اقدامی بود مثبت و درست آنست که در ابعاد وسيعتر پی‏گيری شود. تشکل‏های زنان در صدد آنانند که اين سياست را در ابعاد گسترده‏تری پيش برند که بايد آنرا مورد حمايت قرار داد.

نيروهايی که امکان شرکت در انتخابات را نيافته‏اند، نيروهايی هستند گسترده با وزن اجتماعی تاثيرگذار. کانديداها در صورتی قادر خواهند بود از رأی اين نيروی اجتماعی بهره‏مند شوند که خواست‏های آنان را در برنامه و سياست‏های خود منعکس نمايند. تصميم گيری در رای دادن به اين يا آن کانديدا و يا عدم شرکت می‌تواند پس از پروسه طرح مطالبات و برخورد با سياست و برنامهء کانديدا‏ها اتخاذ شود. تلاش هايی که در اين انتخابات صورت گرفت، تقسيم نيروها را بر اساس پاسخ به سوال تحريم و يا شرکت پايان داد و چشم انداز جديدی گشود که می‏تواند در آينده به شکل گسترده‏تری پيش برده شود.

(*) بازنويسی شدهء صحبت هايی که در جلسه پالتاکی اطاق اتحاد جمهوری‏خواهان در روز ۲۵ آوريل، طرح گرديد.

http://www.fatapour.de

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630