بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

ارديبهشت   1388 ـ مه  2009 

پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو

فرصت را دریابیم

خشایار رُخسانی

تا زمان برگُزاری گُزیدمان ریاست جمهوری 31 روز مانده است. در میان چهار تن از کسان سرشناسی که خود را نامزد کرده اند، از آقای دکتر قاسم شعله سعدی گرفته تا آقای کروبی، آقای میر حسین موسوی و آقای احمدی نژاد؛ تنها آقای دکترشعله سعدی هَستند که هیچگونه وابستگی حزبی و یا گروهی به جناح های خودی درون حکومتی ندارند.

 در چهار سال گذشته اُپوزیسیون ایران زمان بَسنده ای برای سگالش کردن دربارهء  انگیزهء  شکستش در گُزیدمان پیشین و پیدا کردن راهکارهایی نو و پویا برای گُذر از بُن بست سیاسی کنونی کشور و پیشگیری از تکرار شکست در گُزیدمان آینده، در فرادست داشته است. در این میان، پس از هزاران گُفتاوردهای اینترنتی، بیرون دادن هزاران نوشتار و تفسیر برای موشکافی کردن علت شکست پیشین، اپوزیسیون دارد به آن روز سرنوشت سازی نزدیک می شود، که چهار سال زمان برای آماده سازی خود، در رو در روی شدن با آن را داشته است. و می خواهد در چنین روزی با پیروزی، بهرۀ رنج بَرگرفتهء خود را بدست آورد. اگر در فرصت باقی مانده، اُپوزیسیون مردمسالار ایران، این بار نیز نتواند بر پایهء کمینه ای از خواست های مَردُمسالارانه به دور یک گُزینه مشترک همداستان شود، برآیند گُزیدمان ریاست جُمهوری، پیش از سپری شُدن این یک ماه باقی مانده نیز، از پیش روشن و آشکار خواهد بود؛ یعنی شکست دوبارهء  اُپوزیسیون و ادامه وضع موجود.

با یک بَررسی کوتاه از برنامه ها و پیشینهء  نامزدها میتوان بدینسان کارکرد آنها را ارزشیابی کرد؛ در این راستینگی شکی نیست که با آزمونی که از دوران فَرنَشینی آقای احمدی نژاد در چهار سال گذشته در انبان داریم که از بهر دیوانگی و بیخَرَدی او در ادارهء  کشور، ستون دود برآمده از آتش اٌفتاده در خرمن اقتصاد ورشکستهء  کشور هنوز سر به آسمان میکشد، و با آن میلیادرها دولار نفتی که یا ناپدید شُده اند و یا هزینهء  تبلیغات برای گُزینش دوبارهء  او گَشته اند؛ ادامهء  بقای دولت آقای احمدی نژاد همراه با خطر جنگی که با هَستی دولت او گره خورده است، یک فاجعه ملی خواهد بود.

 با تجربه ای که از شیوهء  کشورمداری آقای میر حسین موسوی در دههء  شصت، در دست است، دیگر نیازی نیست که برای آشناشُدن با رفتارهای مکتبی این آقا سرنوشت کشور و مردم ایران را باری دیگر قُربانی آزمایش های بیخَردی او کُنیم؛ زیرا میدانیم که او گنجها و سرمایه های این کشور را تا مرز ورشکستگی اقتصادی، هزینهء  پاسداشت اسلام ناب محمدیش کرد، و با گسترش بیکاری و فرهنگ گداپروری، و نقش دولت او در کشتارهای زندانیان سیاسی در دههء  شصت و گسترش سیاست های ستیزه جویانه، کشور را به مرز نابودی کشاند. و هنوز کارنامه خیانت و جنایتش در دوران جنگ را ، از بُزُرگترین افتخارات خود بحساب میآورد.

 پیشینهء  شیخ اصلاحات، آقای کروبی نیز که در دو دور نمایندگیش، فرنشین مجلس اصلاحات بود، به همانگونه روشن است که فرمانبُرداری و فروتنی او در برابر "حکم حکومتی" آیت االله خامنه ای آشکار میباشد، که برای به بُن بست کشاندن قانون بهینش  رسانه های گروهی به یاری آیت الله خامنه ای رسید. آقای کروبی باید پاسُخ دهد که اگر امروز برای جلب رای میلیونی مردم، وعده های بهینشگرانه ای همچون کنار زدن نظارت استصوابی، جلوگیری از اعدام جوانان زیر 18 سال، اصلاح قانون اساسی و برچیدن گشت های امر به معروف نهی از منکر را میدهد، در برابر " حکم حکومتی" چه رفتاری را پیشه خواهد کرد. با این وجود، همکنون بخشی از اُپوزیسیون ایران با داشتن آزمونی پُرهزینه از هَشت سال دوران ناکامی آقای محمد خاتمی به آقای کروبی دلبسته است؛  با آنکه آقای خاتمی نمایندهء  20 میلیون رای مردم بود و حزب "اصلاح گرای"  مشارکت در مجلس از او پشتیبانی میکرد، ولی از بهر مصلحت و برای پاسداری از بقای نظام، همهء  وعده های گُزیدمانیش به مردم را به زیر پا گذاشت؛ اکنون این بخش از اپوزیسیون که به آقای کروبی دخیل بسته است و میخواهد او را در خاستگاه بهترین نامزد ریاست جمهوری برگُزیند، باید از خود بپُرسد که آن سید خَندان با آن همه وعده های فَریبنده اش چه گُلی توانست به سر مردم ایران بزند بجز خَندیدن به ریش آنها، که حالا از شیخ اصلاحات اُمید دارند که با دگرگون کردن قانون اساسی و به خطر انداختن ساختار نظام خودکامه آخوندی، به وعدهایش پایبند بماند، آنهم در شرایطی که او نه از آن رای های میلیونی مردم ایران برخوردار خواهد شد و نه از پشتیبانی یک حزب نیرومند برخوردار است؟ و افزون بر آن این بخش از اپوزیسیون "هوشیار" ایران، کارکرد آقای کروبی را در دوران هشت سال فَرنشین مجلس بودن او، آزموده است؛ بر پایهء  این داده ها که وفاداری بی قید و شرط آقای کروبی به ساختار حاکمیت اسلامی را اثبات میکُند، انتظار از آقای کروبی برای دست زدن به هر گونه دگرگونی سیاسی در ساختار رژیم اسلامی، آخرین اندیشه ای است که بخواهد از آگاهبود آقای کروبی گُذر کُند. ظاهرا این بخش از اُپوزیسیون "هوشیار" ایران آنچنان شیفتهء  وعده های آقای کروبی شده است که فراموش کرده است که او یک آخوند است. چگونه میتوان از آخوندی که بیش از 1400 سال در انتظار چیرگی و سروری رژیم دلخواهش بر روی زمین روزشماری کرده است، انتظار داشت که امروز به طبقهء  خود پُشت پا بزند؟ و جانب آزادیخواهان را بگیرد؟ این براستی چیستانی است که تنها این بخش از اَپوزیسیون ایران میتواند پاسُخگوی آن باشد.

در این میان تنها نامزدی که میتوان به پیمان های گُزیدمانی او گوش فراداد و امید داشت که بجاآورده شوند، آقای دکتر قاسم شعله سعدی میباشد که از جوهر آن سه نامزَد دیگر نیست؛ یعنی اینکه تازی زاده نمیباشد. آقای دکتر قاسم شعله سعدی به دلیل آزادگی، میهن پرستی، باور او به سکولاریسم و شیردلیش میتواند با رویکرد به امکان های محدودی که آزادیخواهان همکنون در فرادست دارند، بهترین گُزینه برای آنها باشد. اگر چه آقای شعله سعدی در اَُستان پارس به علت دو دورۀ نمایندگیش در مجلس سوم و چهارم، آدم پرآوازه و به دلیل آزاده بودنش آدم خوشنامی هست، ولی از بهر ایستادگی و پایورزی های او در برابر خودکامگی های آیت الله خامنه ای بارها به زندان افتاده است. از اینرو با آنکه برای گُزیدمان آینده نام نویسی کرده است، ولی با پیش فرض های کنونی، او از هیچگونه شانسی برای گذر از صافی شورای نگهبان برخوردار نخواهد بود. تنها راهکاری که میتواند او را از فیلتر شورای نگهبان گُذر دهد، فشار میلیونی مردم ایران است. و برای اینکار در اینجا به هوشیاری و توانایی های اُپوزیسیون ایران در سازماندهی مردم نیاز است تا در زمان کوتاهی که از برگُزاری گُزیدمان مانده است، بتوانند به کمک اینترنت، پیامک و تلفن همراه و یک میلیون دانشجوی درون کشور، یک شبکهء  سراسری گزارش رسانی را برای شناساندن و آشنا کردن مردم ایران با برنامه های دمکراتیک آقای دکتر قاسم شعله سعدی بوجود آورند. این کمترین کاری است که اُپوزیسیون ایران میتواند از بهر خویشکاری ای که در برابر مردم ایران دارد، به دُرستی انجام دهد، آنهم با کمترین هزینهء  داراکی و جانی.

با این همه تا زمانیکه مردم ایران با نشان دادن اندکی دلیری، آمادهء  پذیرش  کمینه ای از هزینه ها برای سازمان دادن خود و پَدافندی از حقوق همبودگاهی خودشان نباشند، حتا اگر هم آقای دکتر قاسم شعله سعدی نیز فرنشین دولت گردد، هیچگونه تضمینی برای دگرگونی وضع دردآور کنونی وجود نخواهد داشت. تنها تفاوتی که میان آقای دکتر قاسم شعله سعدی و آقای کروبی هست، در این میباشد که آقای دکتر قاسم شعله سعدی از بهر آزاده بودنش، همیشه سامان خودکامهء  ولایت فقیه را به چالش فراخواسته است و از آنجا که به گروه های خودی باند مافیای حاکمیت وابستگی ندارد، گزینش او میتواند در ستون های کاخ خودکامگی آیت الله خامنه ای شکاف بُزرگی ایجا کُند و دیگر اینکه از آنجا که او آدم شیردلی هست، میتواند با یاری خواستن از مردم، برای دنبال کردن پیمان های گُزیدمانیش که به مردم داده است، مردم ایران را در رودربایستی برای یاری کردن از او بگُذارد، و از  این راه آغازگر جَنبش و پویشی در مردم شود، ولی آقای کروبی پیشینهء  سیاهی از سازش های پشت پَرده با آیت  الله خامنه ای برای پاسداری از ساختار حکومت آخوندی در انبان دارد، که توانسته است فرمانبُرداری بی قید و شرط خود به آیت الله خامنه ای را با درهم کوبیدن پایورزی نمایندگان مجلس ششم در برابر "حکم حکومتی" ولایت فقیه آشکارا نشان دهد و با اینکار آستان بوسی و دریوزگی خود را در درگاه خُدایگان خامنه ای به شایستگی ثابت کُند. از اینرو با دخیل بستن به این امامزاده نیز نمیتوان معجزه ای از او امید داشت.

از اُپوزیسیون مردمسالار ایران، حزب مشروطه ایران، جبهه ملی و از اتحاد جموریخواهان انتظار میرود که در این زمان سرنوشت ساز در گذشتهنگاری ایران، مردم را تنها نگذرند. امید این بود که اتحاد جمهوریخواهان در واپسین آگاهینامهء  خود [1] بجای سرگرم کردن مردم با آسمان ریسمان های تکراری و گفتاوردهای کلی در بارهء  درخواستهای مردمسالارانه و مطابقت دادن آنها با پلاتفرم نامزدهای گزیدمانی، راهکاری عملی به مردم نشان بدهد؛ نه اینکه بدون نشان دادن هر گونه راهکار جایگُزین، آنها را به امان خدا رها  کُند. برای نمونه با در نگر گرفتن پیش شرط های آمده در بیانیه اتحاد جُمهوریخواهان ایران برای شرکت در انتخابات و با رویکرد به شرایط بسته و خفقان سیاسی حاکم بر کشور، اگر نامزدها بخاطر ترس از اینکه در رقابت های گزیدمانی از صافی شورای نگهبان گذرداده نشوند، سطح وعده های دمکراتیک خود را به صفر نزدیک کنند و درخواست های دمکراتیک مورد نظر اتحاد جُمهوریخواهان ایران را در پلاتفرم خود نگُنجانند، در آن زمان وظیفه مردم چه باید باشد؟

از حزب مشروطه ایران، جبهه ملی ایران و اتحاد جُمهوریخواهان ایران انتظار میرود که  با خَردورزی و هوشیاری، آقای دکتر قاسم شعله سعدی را در خاستگاه بهترین نامزد برگُزینند و به مردم ایران بشناسانند، تا در زمان کوتاهی که مانده است، بتوانند مردم را برای رسیدن به آزادی و پیروزی نهایی پس از 100 سال انقلاب مشروطیت در این کشور، بدور آقای دکتر قاسم شعله سعدی سازمان دهند.

 فرصتی که گزیدمان آینده برای دگرگون کردن ساختار حکومت اسلامی در پیش روی اپوزیسیون ایران گذاشته است، فرصتی کمیاب است، که تکرار شدنی نیست، پس بگذارید که دریابیم این فرصت را.

 خشایار رُخسانی ـ سه شنبه‏، 2009‏/05‏/12

1.  http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=20757

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630