بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

خرداد   1388 ـ جون  2009 

پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو

این یک ماه، شعر است یا شعور؟

حشمت الله طبرزدی

 

خواستم در بارهء شرایط پیش آمده به واسطهء انتخابات پیش رو سخنی بگویم . در بارهء عنوانی اندیشیدم که مضمون این گفته را برتاباند. نمی دانم چرا این عنوان در ذهنم آمد: "این یک ماه ،شعر است یا شعور؟" در فهم عمومی ما شعر با احساس و خیال و عالم وهم برانگیز همراه است اما شعور با واقعیت و تامل و تفکر همراه می باشد؛ اگر چه به لحاظ لغوی این دو کلمه هم ریشه اند. و البته من قصد این را ندارم که شاعر را در مقابل عاقل قرار بدهم و به نفع یکی علیه دیگری قلم فرسایی نمایم. بلکه واقعیات موجود در عالم سیاست و حکومت در ایران، به ویژه در یک ماه اخیر، است که چنین مضمونی را در ذهن برجسته می کند و گویا شعر و شعور را آگونه در هم می کند که انسان عاقل انگشت به دهان می ماند و به بازیگری آخوند های حاکم بر ایران به راستی که احسنت می گوید! 

 در مدت چهار سال، فضای سیاسی و اجتماعی در ایران آن گونه بسته است که اگر زلف یاری به رسم نا آگاهی یا شیدایی برون زند، یا فریاد شادی جوانی از روی غفلت بلند شود، یا حق خواهی مرغ عشقی در حصار قفس مانده، به در آید، رژیم با تمامی قوا به جنگ با آن برخاسته و به بهانهء اقدام علیه امنیت ملی یا تبلیغ علیه نظام، و یا زیر پا گذاشتن شئون اسلامی، آن چنان با او برخورد می کند که بدون تردید رفتار طالبان حاکم بر افغانستان در ذهن زنده می شود. ولی در این یک ماه، که آن را ماه عسل مردم ایران نامیده اند به ناگاه همه مهربان می شوند. همه چیز آزاد می شود و هرکس ـ البته به جز غیر خودی ها ـ هر آن چه می خواهد می گوید و انجام می دهد! به راستی که حکومت شگفت انگیزی بر سر کار است! به راستی که این ها شگفتی آفریده اند! به راستی که اینان شیطان را استادند! من که در شگفتم!

اگر روزی از فساد مالی و سیاسی و حقوقی سران رژیم و عوامل آن ها می گفتیم سر و کارمان با زندان و سرکوب حاکمان و شکنجهء زندانبانان بود. به راستی که مگر پانزده سال پیش در هفته نامهء پیام دانشجو چه گفتیم؟ جز از فساد مالی سران و حاکمان و بنیاد های عظیم مالی و پنج برادران در رفسنجان و رانت خواران؟ گفتیم و نوشتیم که به دلیل انحصار حکومت در دست چند روحانی و طرفداران آن ها، یک لایهء متصلب به وجود آمده که در درون آن تا دلت بخواهد رانت خواری و فساد و دزدی رشد کرده است. گفتیم که به بهانهء دفاع از انقلاب، برای کسانی یک حاشیهء امن و سپهر پولادین و نگهبان به وجود آمده است تا هر آن چه بخواهند انجام بدهند. گفتیم که پاس قلم می داریم و حرمت قلم نمی شکنیم و آن را در جهت امیال فردی و گروهی بر کاغذ نمی رانیم تا بی اعتبارش نسازیم. گفتیم که کسانی که به نام دین و انقلاب و ملت بر گردهء ما سوارند باید پاسخگو باشند و از تاریک خانهء خود به در آیند و مشخص شود در ان پستو ها چه اندیشه های پلیدی رشد کرده و چه جانوران خطرناکی زاده شده اند. اما پاسخ حاکمان، از رهبر و رییس جمهور وقت تا قوهء قضاییه و وزارت اطلاعات، تا فرماندهء بسیج و شهردار، به نقد های مشفقانهء ما چه بود؟ جز سرکوب و زندان؟ در این پانزده سال اخیر آن نیروی متصلب و آن قدرت غیر پاسخگو و آن قدرت اهریمنی ذات خود را بروز داد و نتیجهء عمل او قتل های زنجیره ای، سرکوب دانشجویان، مقابله با خواست مردم، توقیف فله ای روزنامه ها، دزدی و فساد و پرورش شهرام جزایری ها و به ذلت کشاندن مردم بود و بس.

اینک اما آن زخم چرکین نیشتر خورده است و چرک  زیاده خواهی و خدایگانی و تفرعن و رانت خواری و تبعیض به بیرون جهیده است. بوی تعفن این گندابه را در مناظرهء رو در روی به اصطلاح کاندیدا های ریاست جمهوری می توان مشاهده کرد. هر کدام از این کاندیدا ها نمایندهء بخشی از آن قدرت مافیایی و غیر پاسخگو است. به همین دلیل هر کدام فقط بخشی از فساد درون را به بیرون بر می افکند.

 بدون تردید، احمدی نژاد نمایندهء رهبر و بخشی از روحانیون صاحب منصب مثل جنتی و مصباح یزدی و بخشی از نیرو های نظامی و امنیتی است. به همین دلیل او فقط فساد مربوط به خط امامی ها را افشا می کند. فساد مالی کروبی و رفسنجانی و ناطق نوری و کرباسچی را افشا می کند. از مظالم خط امام در دههء شصت می گوید اما از اعدام های گروهی و شکنجه های قرون وسطایی حرف نمی زند. برای این که بیان این مظالم هولناک امام و کلیت نظام اسلامی را زیر سوال خواهد برد. ولی سخن بر این است که اگر افشا گری مجاز است چرا نباید به همهء مفاسد رژیم اشاره نمود؟ چرا از بنیاد های عظیم مالی و ملیارد ها دلاری که رژیم در عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان و به امر ولی فقیه و توسط نیرو های نظامی هزینه می شود سخن به میان نمی آورد؟ نکند آن یک ملیارد گم شده در همین جاها مدفون شده و محمود اجازهء افشای آن را ندارد؟ چرا از ریخت و پاش های دستگاه های مربوط به رهبر، و به ویژه هزینه های سنگین سپاه پاسدار، حرفی به میان نمی آید؟ چرا از آمران قتل های زنجیره ای و سرکوب دانشجویان و آزادی خواهان حرفی نمی زنند؟ برای این که این ها خط قرمز هایی هستند که اگر محمود احمدی نژاد از آن ها عبور کند به سرنوشت طبرزدی ها دچار خواهد شد. چرا از نظارت استصوابی نمی گوید؟ امروز بر همه آشکار است که رفسنجانی و فرزندانش و ناطق نوری و فرزندانش و یزدی و امامی کاشانی و رفیق دوست، و همهء کسانی که پالیزدار افشا کرد؛ از همهء امکانات و رانت ها بر خوردار هستند. همه می دانند که آن کسانی که در سال 57 به عنوان طلبه و دانشجو و بسیجی و نیروی انقلابی وارد دستگاه حکومتی شدند، امروز به عنوان یک طبقهء ممتاز و برخوردار - البته نه همه -در این مملکت حکمرانی می کنند. این نه حرف جدیدی است و نه از چشم مردم پنهان است. اما هنر در این است که هر آن چه از قانون شکنی و اعدام و شکنجه و ترور و فساد مالی و حقوقی در سی سال گذشتنه به وقوع پیوسته، اعم از آن که از سوی امام یا رهبر یا رییس جمهور و قوهء قضاییه و دستگاه های امنیتی و بنیاد های انقلاب و دادگاه های انقلاب و دستگاه های نظامی و امنیتی و... انجام گرفته است افشا شود تا مردم بدانند که دانه درشت ها از این افشاگری در امان نیستند، که البته این مهم از احمدی نژاد که خود از مهره های این رژیم است ساخته نیست.

 موسوی اما نمایندهء رفسنجانی و ناطق نوری و خاتمی و بیت امام است. این سبزینه اما از سوی جناحی حمایت می شود و از طرف کسانی به فضای تبلیغی پرتاب شده تا در موج شادی جوانان خوش باور بالا و پایین بشود که متهم اصلی فساد و تباهی در سی سال گذشته هستند. رفسنجانی، آن مار خوش خط و خالی است که همچون پدر خوانده در پشت همهء حوادث تلخ یا شیرین در سی سال گذشته قرار داشته است. پدر خوانده آماده می شود تا بار دیگر بخشی از قدرت از دست رفته را به روحانیت و بازار برگرداند. و البته احمدی نژاد در رقابت بین دو قدرت رقیب در حاکمیت به خوبی توانست مشت پدر خوانده را باز و چهرهء او را از پشت موسوی به رو بیاورد. پدر خوانده این بار با نام مردم و با نام دموکراسی به میدان آمده است. طرفداران او چند روزی است که در خیابان ها به راه افتاده و با همهء نیرو به تخریب احمدی نژاد پرداخته اند. شعار آنان که جز هو و جنجال و رقص و سوت و  کف چیزی نیاموخته اند این است: «دو هفته / سه هفته / محمود حمام نرفته. مرگ بر ضد ولایت فقیه/ ای ول/ ای ول/ موسوی دلاور. محمود عنتری نژاد / دیگه کارت تمومه...» به راستی که بدتر از این نمی توان از احساسات جوانان تشنهء آزادی اجتماعی بهره برد. به راستی که بیش از این نمی توان از جوانان استفادهء ابزاری کرد. به راستی که بهتر از این نمی توان فضا را احساسی و بی محتوا کرد. به راستی که با پول و تبلیغ می توان همه چیز را به مسخره گرفت. پدر خوانده بر این است که برای بیرون راندن حریف و باز ستاندن قدرت حتا اراذل و اوباش را با پول بخرد و روانهء خیابان ها کند تا با هو و جنجال آن کنند که در چند روز اخیر شاهد آن بوده ایم. او با علم به این که جوانان به شدت از محمود متنفر هستند و با گشت ارشاد در ستیزند چنین می کند.  و این البته نتیجهء حکومت دینی و حکومت ولایت فقیه است. حکومتی که احزاب را سرکوب کرده، مخالفین را به روز سیاه نشانده و فقط برای این که مردم در نمایش انتخابات شرکتت کنند، آن هم برای یک ماه و فقط یک ماه  به این فضا دامن می زند.

من خود در چند روز گذشته با هرکدام از این جوانان احساسی که با رنگ سبز آمده اند سخن گفته و حتا پیشنهاد دادم، حداقل اگر می خواهید از این فضا استفاده کنید به نفع زندانیان سیاسی شعار بدهید، از روی تعجب از من می پرسیدند که «زندانیان سیاسی دیگر کیست؟» به برخی می گفتم من در این انتخابات شرکت نمی کنم و بخشی نیز تحریم کرده اند، این جوانان احساسی طرفدار موسوی می پرسیدند: «تحریم؟ این تحریم کی هست؟» آری پدر خوانده درست شب انتخابات، فسیلی را از آستین بیرون می آورد، ملیارد ها  برای آن هزینه می کند تا بخشی از مردم را بفریبد و یک بار دیگر همهء قدرت را در چنبرهء خود آورده و همین بازی را ادامه دهد! او به روحانیون عالی مقام نظام باورانده است که اگر احمدی نژاد بار دیگر بیاید روزگاری بر کشور حاکم می کند که نتیجهء ان جز گستاخی رعیت و از کف برون شدن قدرت نیست. جالب این است که کروبی و موسوی هر دو در مقابل پدر خوانده سر تعظیم فرود آوردند و برخی روشنفکران توده ای  نیز برای آن ها کف زده و می زنند. موسوی قرار است از دموکراسی و حقوق بشر دفاع کند. حقوق بشری که امام تعیین کرده و دموکراسی که منافع پدر خوانده و خط امام را تامین نماید.

البته بخشی از این بازی به رژیم تحمیل شده است. آقای خامنه ای اصلاً دوست ندارد کاندیداهای نظام این گونه به جان هم بیفتند و فساد های یکدیگر را افشا کنند. او دوست ندارد تا جوانان در خیابان ها به راه بیفتند و علیه این و ان شعار بدهند. او از این می ترسد که کار از دست خارج بشود و جنگ حیدری - نعمتی اخیر، به یک جدال واقعی تبدیل شود. او از این می ترسد که مبادا جوانان به مرور گستاخ شوند و در مورد چیز های مهم شعار بدهند. می ترسد که مبادا همین سبز پوش ها در فردای نمایش انتخابات بیرون بریزند و در مورد نتیجهء انتخابات پرسش کنند. پدر خوانده  نیز ممکن است به عواقب این امر اندیشیده باشد. او تا جایی به این امر راضی است که در مقابل رهبر امتیاز بگیرد. هرگاه از این بابت خیالش راحت شد از جوانان خواهد خواست تا به خانه های خود برگردند.

در ورای همهء این امور اما، گمان من بر این است که مردم در ورای این ماجرا ها هستند. آن ها از افشاگری محمود خرسندند. آن ها از شادی جوانان در خیابان ها خرسندند. آن ها از جنگ رقیبان انتخاباتی خرسندند. آن ها از این که مطالبه محور ها از این فرصت برای بیان خواسته های خود استفاده کرده و رهبر را به چالش می کشند خرسندند. مردم فهمیده اند که با عدم شرکت خود، یا حتا شرکت خود، این رژیم را به چالش می کشند. اگر احمدی نژاد برندهء این انتخابات باشد پدرخوانده و طرفدارانش ناراضی و عصبانی خواهند بود. اگر موسوی رای بیاورد در آن صورت این احمدی نژاد و رهبر و نهاد ها انتصابی هستند که عصبانی خواند شد. پس اگر بپذیریم که صحنهء انتخابات کنونی، جنگ قدرت رهبر با رییس تشخیص مصلحت نظام است، مردم نیز با عدم شرکت یا شرکت در انتخابات، اهداف خود را پیگیری می کنند. مردم با رفتار اجتماعی خود به تشدید این مبارزه و اختلاف افکنی کمک می رسانند. حتا طرفداران احمدی نژاد دل در گرو این نظام ندارند چه رسد به طرفداران موسوی و کروبی.

رژیم چه قدر نادان است اگر رای شرکت کنندگان در این بازی قدرت را رأی به خود قلمداد کند. آگاهان سیاسی که از نزدیک حوادث اخیر را پی می گیرند به خوبی آگاه هستند که مردم آگاهانه در این میدان حرکت می کنند. شاید کمتر از ده درصد مردم به قصد تقویت نظام به احمدی یا موسوی یا حتا کروبی رای بدهند. اما نود در صد دیگر، اعم از کسانی که در انتخابات شرکت نمی کنند یا آن ها که شرکت می کنند، صرفاً به قصد تغییر شرایط و اعمال رأی خود در این جنگ قدرت به میدان آمده اند. مردم ایران در یک کنش اجتماعی در حال استحالهء نظام ایدلوژیک به یک نظام ازاد و سکولار هستند. خامنه ای و هاشمی فرصت زیادی برای تعیین قواعد این بازی ندارند. همهء کسانی که رفتار اجتماعی مردم را رصد می کنند از این امر اگاه هستند.

من می خواهم به اپوزسیون پیشنهاد بدهم که به این امر توجهء بیشتری داشته باشد. مبادا طرفداران کروبی یا موسوی را طرفداران رژیم اسلامی یا خامنه ای و رفسنجانی بدانند. حتا طرفداران احمدی نژاد به دلیل تنفر از رفسنجانی – اکثراً - و مخالفت با حکومت روحانیون به او رأی می دهند. من اگرچه به دلایل گوناگون در انتخابات شرکت نکرده و به کسی نیز توصیه نکرده ام که در این نمایش شرکت کند اما نیک آگاهم که دوران حکومت دینی و دوران خامنه ای و رفسنجانی به سر آمده و میر حسین نیز توان حفظ این شرایط را ندارد. برخی میرحسین را اسب تراوای مردم در رژیم می دانند. او اگر چه ممکن است به چنین امری باور نداشته باشد اما نا خود آگاه می رود تا شکاف حاکمیت را افزایش بدهد و راه نفوذ مردم به لایهء متصلب را هموار سازد.

یک ماه اخیر برخلاف 36 ماه گذشته، شگفت انگیز و شاعرانه است. در این یک ماه، همه چیز برای خودی ها آزاد و حلال است. از کشف حجاب دختران تا رقص و آواز دسته جمعی جوانان در کوچه و خیابان، و تا افشاگری کاندیداها علیه رژیم. این یک ماه روزنامه ها نیز آزادند تا برخی چیز ها را بنویسند. در این یک ماه ولی فقیه همهء خودی ها را آزاد گذاشته تا برای 48 ماه دیگر با خیالی راحت حکومت کند. به همین دلیل همه چیز شاعرانه و شگفت انگیز است. مردم و به ویژه جوانان اما تصمیم گرفته اند تا این یک ماه را به تمرینی برای کار های بزرگ در 48 ماه آینده تبدیل کنند. به راستی در نظر بیاورید که این پتانسیل عظیم ناشی از سرکوب و منع و بگیر و ببند که برای یک ماه به صورت نسبی و البته در حوزهء اجتماعی آزاد می شود چه اثراتی بر شئون گوناگون جامعه دارد. حال فرض را بر این قرار دهید که همین نیرو با همین محدودیت برای مدت بیشتری آزاد باشد. در آن صورت کشف حجاب اجباری از اثرات قطعی و حداقلی آن خواهد بود. اگر چه رفسنجانی تلاش می کند تا این نیروی آزاد شده را در جهت منافع خود و دوستان قرار بدهد.

بنا براین، این یک ماه برای همگان درس آموز است. می توان از آن به عنوان یک مدل ناقص از انقلاب های رنگی استفاده کرد و در شرایط یک انقلاب نرم رفتار مردم را مورد مطالعه قرار داد. ولی فقیه از عواقب این امر می ترسد. اما من به او گوشزد می کنم که هرگاه مجبور باشی مردم را برای یک ماه آزاد بگذاری هیچ تضمینی نیست که آن ها تصمیم نگیرند برای همیشه آزاد باشند. این حقیقتی است که به زودی آشکار خواهد شد!

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630