بازگشت به خانه

 

آرشيو

 

دوشنبه ها: مکتوبات فدوی

طنزنوشته های هفتگی حميد رضا رحيمی

5 مرداد 1388 ـ 27 جولای  2009

پيوند به اين صفحه با فيلتر شکن: 

https://newsecul.ipower.com/2009/07/27.Monday/072709-Hamidreza-Rahimi-Azle-Mashaei.htm

 

که با من هرچه کرد آن آشنا کرد

فدوی پريروز که از نماز عصر در مسجد مسلمانان حبشه به خانه برگشت، متوجه شد که چراغ کوچک روی تلفن بشدت پرپر می زند که پيغام مهمی دارم. گوش کردم، ديدم جناب آقای محمود احمدی نژاد، رئيس جمهور محبوب و محجوب ام القراء اسلامی است که با اينجانب موارد مؤانست طولانی داشته. صدايش گرفته و غمناک بود و بی هيچ سلام و احوالپرسی آغاز به درد دل کرده بود که متن آن برای ثبت در تاريخ در اينجا آورده می شود:

«بسمه تعالی، حاج آقا فدوی! این مقام معظم رهبری هم دیگر گندش را درآورده است . آخر یعنی چه که وقتی چهل میلیون نفوس بناگزیر به یکی دیگر رأی داده اند، آدم نتواند پدر عروس اش را مختصری ارتقاء مقام داده و معاون خودش بکند؟ اینهم شد مملکت اسلامی؟ اینهم شد (جسارت است، رویمان بدیوار)، ریاست جمهوری؟ رئیس جمهور " کومور " می شدیم بهتر نبود؟ بیچاره دعوتش که کردیم پول نداشت که بلیط طیاره بخرد و مجبور شدیم ما برایش خود ِ طیاره را بفرستیم! با اين همه آقا بالاسر هم نداشت، معاونش را هم خودش تعيين کرده بود. از اینها گذشته، اصلاً مگر مملکت مال ایشان است؛ پس تکليف حضرت صاحب زمان (عج) چه می شود. مگر همه قبول نکرده ايم که ايران کشور صاحب زمان (عج) است؟ پس آقا ديگه چه کاره است؟ تا حالا يک دفعه شده که خبر داده باشد امام زمان (عج) سراغش آمده؟ در حالی که امام غایب (عج) تا بحال رابطه اش با  ما بد نبوده که هيچ، خيلی هم خوب بوده؛ چه در مورد هاله ی نور و چه در باره ی خواب و مسحور کردن نمایندگان در سازمان ملل هیچ مضایقه ای با بنده نداشته اند؛ بر این پایه، حرکات اخیر مقام معظم رهبری، سلمه الله تعالی، در پیوند با عزل اين مسلمان مظلوم و پاک، جناب آقای اسفنديار رحیم مشائی، پدر عروس و معاون اول اینجانب، که بابت اش جلوی خانواده کلی قیافه گرفته بودیم، چه معنا دارد؟ اصلاً جواب آقازاده ی خودمان را چه بدهیم؟ حالا مقام معظم رهبری بکنار، این برادر توکلی، نماینده ی حکومت در مجلس که پروندهء سوابق و ايام صباوتش زير بغل خود شما است، و دارد نقش "شیخ علی خان" را در مقابل اعلیحضرت العظمی بازی می کند، این وسط چه کاره است که در گفتگو با "فارس" گفته: "مقام معظم رهبري نظر كتبي رسمي به رياست جمهوري مبني بر عزل اسفند‌يار رحيم مشايي ارسال كرده‌اند و كساني كه بيان مي‌كنند ايشان به صورت شفاهي اين عزل را به رئيس جمهور فرمان داده‌اند، اشتباه مي‌كنند". حاج آقا، به برکت آنچه با هم خورده ايم قسم، ما خودمان اين مطلب را که در فارس خوانديم اول باورمان نشد؛ زیرا چندین بار به مقام معظم رهبری (عج.ل) تذکر داده بوديم که به "هزار و یک دلیل" از رحیم مشائی بد جوری خوشمان می آید! يعنی از آن هزار و یک دلیل حتی یکیش هم مورد قبول مقام معظم رهبری، مّده ظلّه العالی، نبوده؟.. نه ، باورمان نشد !تا اينکه همينطور که در دل قول آن زندیق را تکرار می کردم که «یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت!» شخصاً به بیت رهبری ُمشّرف شدیم تا حق شان را کف دستشان بگذاریم که ایشان پیشدستی کرده ، امرّیه ی کذائی را مکتوب و بشرح زیر کف دست ما گذاشت! که جهت اطلاع حضرتعالی گفته ام منشی برايتان فکس کند. حالم خيلی بد شد و هنوز هم هست. نمی دانم شما اگر جای اینجانب بودید چه می کردید؟ آیا به این راحتی ها زیر بار ِ این بی ناموسی می رفتيد؟ بنده واقعاً نمی دانم چه کنم، بخصوص با اين همه مسئووليت که حضرت صاحب زمان (عج) در برابر اسلام و مسلمین، و تکلیف شرعی که در مورد آینده ی جهان بر شانه هايم گذاشته اند...»

تمام شدن نوار پيغام گير اجازه نداد تا بقيهء بيانات تاريخی محمود آقا را دريافت کنم. و، باز برای ثبت در تاريخ، عرض می کنم که فدوی شمارهء رمزی آقای رئيس جمهور را گرفته و اين پيغام را خدمت پيغام گيرشان تقديم کردم: «ممولی جوون. تو که اينقدر خنگ نبودی. خوب بگو خودش از معاونت استعفا بدهد و بعد تو اونو به سمت مشاور مخصوص و رئيس دفتر خودت منصوب کن. مقام معظم رهبری هيچ، دهن هر معاون اولی می چاد که بخواهد با رئيس دفتر تو سر شاخ شود».

هنوز فدوی خبری از اقدامات ايشان ندارد. اما عجب مملکتی شده. ديگر هوای کابينه ای که وزرايش را امام زمان (عج) تعيين کرده اند نيز نگاه داشته نمی شود؛ بعيد نيست کار آن کوسهء کرمانی باشد که قاپ مقام معظم رهبری را دزديده. والله اعلم به حقايق و المکنونات.

 

جواب اينها خاموشی است

فدوی نمی داند با برخی از شهروندان گرامی که از بهرهء هوشی ناچیزی برخوردار و نتیجتاً در درک برخی مسائل بدیهی اشکال دارند، چه کند؟ این، البته تنها مشکل فدوی نیست و گریبانگیر حضرات آیات عظام  و حجج اسلام، کثرالله امثالهم، نیز هست و تلاش آن بزرگواران نیز در شیرفهم کردن این دسته از شهروندان  ُکند ذهن، تا کنون بجائی نرسیده است.

به چند نمونه از اين کج فهمی های عاميانه توجه کنید که به هيچ روی لازم نيست برای گرفتن پاسخ حضرات آیات را از خواب  قیلوله پراند و دائم  ُمصدّع اوقات شریف شان شد، و بر همین پایه، فدوی نيز خود را ابداً ملزم به پاسخ به پرسش های اين شهروندان خرفت نمی داند :

«1. مـي‌خـواسـتم به مسئولان صدا و سيما و روزنامه‌هاي اصولگرا بگويم چرا در مورد كشتار مسلمانان چــيـن تـوسـط دولـت كمونيستي چين سكوت كردند در‌حالي كه مدعي دفاع از تمام مسلمانان جهان هستند و مي‌گويند با جنايتكاران جهان مقابله مي‌كنيم و زورگويي را نمي‌پذيريم و از حقوق مستضعفين دفاع مي‌كنيم؟ آيا مسلمانان چين مستضعف نيستند؟»

«2. از تـسـوج تـمـاس مـي گيرم. مخالفين آقاي ميرحسين موسوي بدانند كه هرقدر به ايشان توهين كنند يا افترا ببندند ارزش و شخصيت ايشان روز به روز بالا‌تر مي رود و كساني‌كه به ايشان راي دادند در عزم خود راسخ تر شده و شايد تنها چيزي كه در زندگي‌شان از آن پشيماني نداشته‌اند همان راي به آقايان موسوي و كروبي باشد. در ضمن دولت ما چرا مسلمانان چين را فراموش كرده و در مقابل كشتار آنها ساكت نشسته است؟»

«3. خواستم سوالي از آقاي ضرغامي داشته باشم، روابط عمومي تلويزيون كه به ما جواب نداد، اگر يك فلسطيني را در انگليس يا آمريكا يا آلمان، اسرائيل كه جاي خود دارد حتي يكي از نيروهاي انتظامي يا نظامي يك تنه مي‌زد تيتر اول رسانهء ملي ما بود. من از صبح پيگيري كردم اين 140 مسلماني كه در چين به دست نيروهاي نظامي چين كشته شدند آيا مسلمان نبودند؟ آيا شهداي اسلا‌م هم خودي و غير خودي دارند؟ در ضمن طبق اخباري كه من از راديوهاي خارجي گرفتم اين است كه دولت چين اين

معترضين مسلمان را اراذل و اوباش اغتشاشگر خوانده، خواستم ببينم كه شما خبر نداريد آيا منافقين هم

در آنجا دست داشتند يا نه؟»

«4. همان ‌طور كه در كشورمان، عده‌اي شهروند درجه يك و دو درست كرده‌اند ظاهراً مسلمانان جهان هم از اين تقسيم‌بندي بي‌نصيب نمانده‌اند. واقعاً كه روزگار غريبي است! مسلمانان بعضي كشورهاي عربي اگر خون از دماغشان جاري شود دهها مرتبه از صدا و سيما انعكاس خبري پيدا مي‌كند و كارشناسان محترم رسانهء ملي كار و زندگي خود را رها مي‌كنند و در گفتگوي ويژه خبري و اخبار 20:30 شب و روز ميزگرد تشكيل مي‌دهند تا افكار عمومي را نسبت به اين مسئله آگاه كنند، پس چرا كارشناسان صدا و سيما به كشور دوست و برادر، يعني چين كمونيست، هيچ يادآوري نمي‌كنند كه مسلمانان چين را مورد سركوب و خشونت ‌قرار ندهند؟ چرا از ظلمي كه در حق مسلمانان چين مي‌شود صحبتي به ميان نمي‌آيد؟ واقعاً چرا بين مخلوقات خداوند آن هم از نوع مسلمانش فرق قائل مي‌شويد؟ راستي آيا اين پيام قابل چاپ مي‌باشد يا به‌‌دليل مسائل امنيتي توانايي چاپ آن را نداريد؟»

***

زیاده عرضی نیست .

السلام علیکم و لا تفرّقوا

۲۱ جمادی الجولای سنه ی ۲۰۰۹ ترسائی

الاحقر ـ فدوی

 

www.hazl.com

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630