بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان    |   آدرس اين صفحه با فيلترشکن: 

https://newsecul.ipower.com/2009/08/25.Tuesday/082509-Jamal-Darrudi-Letter-to-JMI.htm

سه شنبه 3 شهريور 1388 ـ  25 آگوست 2009

 

پيام به شورای مرکزی جبههء ملی ایران

جمال درودی، عضو شورا

توضيح اشکان رضوی: جمال درودی را باید از جمله سربازان بی نام و نشان جبهه ملی ایران دانست که از ابتدای تاسیس این سازمان ـ یعنی از روز جمعه 22 مهر 1328 که میهن پرستان به دعوت مصدق بزرگ برای تحصن به دربار رفتند و پس از این تحصن جبهه ملی ایران پایه گذاری می شود ـ در آن حضور فعال داشته است. نام و نشان جمال درودی را می توان در «حزب زحمتکشان» (مظفر بقایی)، «حزب نیروی سوم» (خلیل ملکی)، «حزب سوسیالیست» (دکتر خنجی)، و همچنین به عنوان مسئول سازمان دانش آموزان در دبیرستان دارالفنون و کل تشکیلات دانش آموزی جبهه ملی ایران در سرا سر کشور، و نيز در "نهضت مقاومت ملی ایران" دید. او همچنین به مدت 10 سال مسئول "پیام جبههء ملی ایران"، ارگان رسمی جبههء ملی بود. جمال درودی در طی همهء این سال ها از معدود مبارزان و پیروان راه مصدق بوده که بی مهابا آنچه را مربوط به گروه چند نفره موسوم به «باند» می باشد افشاء نموده و در برابر کار شکنی های آنان ایستادگی نموده است ـ تا جایی که برای نخستین بار در تاریخ جبههء ملی، با اعمال فشار این جریان متحجر، دادگاه حزبی بر علیه وی تشکیل شد. اینک نيز، در هنگامه ای دیگر و در شرایط کنونی میهن که همبستگی بین میهن پرستان از الزامات مبارزات آزادی خواهانه است، او بار دیگر به پشتوانهء ایمان به آزادگی و پیروی از آموزه های میهنی مصدق، سکوت را جایز ندانسته و در برابر همان «از ما بهتران» مظلومیت یکی از راست کردار ترین و میهن پرست ترین اعضاء جبهه ملی ایران، یعنی مهندس کورش زعیم، و جفاهای رفته بر او توسط همین گروه را یاد آور می شود.

 

ریاست محترم شورای مرکزی جبهه ملی ایران

سروران گرامی!

اجازه می خواهم با خاطره ای سخن را آغاز کنم.

در دههء چهل و اوج مبارزات جبهه ملی دوم در یک زمان دستگاه امنیتی چند نفر از فعالین جبهه ملی را بازداشت کردند. فورا شورا جلسهء فوق العاده تشکیل داد و در آن نشست تصمیم گرفته شد که اعضای شورا خود را به مقامات امنیتی معرفی و تقاضای بازداشت خود را نمایند.

صبح روز بعد، کلیهء اعضای شورا، به اتفاق عده ای از دانشجویان، از منزل زنده یاد الهیار صالح به صورت اجتماع به طرف شهربانی حرکت کردند و در آن جا تقاضای بازداشت همگانی کرده و تحصن اختیار کردند. سخنگوی جبههء ملی، در گفتگو با ریاست شهربانی و مقامات امنیتی و رسانه های گروهی، اعلان کرد:

«این آقایان که در اینجا متحصن شده اند اتهاماتی را دارند که شما با همان اتهامات یاران آنان را بازداشت کرده اید. اینان همان می گویند که آنها گفته اند و به همان می اندیشند که آنها اندیشیده اند. بنابراین، یا آنها را آزاد کنید یا ما را هم در کنار آن عزیزان زندانی کنید".

این تصمیم متهورانهء شورا چنان شور و هیجانی در داخل و خارج کشور ایجاد نمود که دستگاه حاکمه به تکاپو افتاد و قول داد که هرچه سریع تر زندانی ها را آزاد کند و خواستار پایان تحصن شد.

آن شورا، در آن برهه از زمان و با آن طرز تفکر و اتحاد و همبستگی، و اتخاذ تصمیمات به موقع، و همیشه در صحنه بودن، و اظهار نظر در کلیهء مسایل سیاسی روز، توانست موقعیتی بزرگ و فراگیر بدست آورده و پایه های حکومت را به لرزه درآورد.

آن روز چه بودیم؟ امروز چه هستیم؟ در این توفان حوادث سهمگین انتخابات که هزاران تن از انسان های آزاده و معترض را به خیابان ها کشانید، و ده ها جوان با خون خود کف خیابان ها را رنگین کردند، و صدها نفر از مبارزین و آزادیخواهان به زندان ها گسیل شدند، و اثرات تحسین برانگیز آن سراسر جهان را فراگرفت، ما کجا بودیم؟ و چه نقشی داشتیم؟

این تنها کورش زعیم بود که، مثل همیشه، از همهء ما جلوتر حرکت کرد و با زندانی شدن خود و پرداخت هزینهء سنگین آن، تا اندازه ای نام جبههء ملی را زنده نگه داشت. البته این طبیعی است که هرکس فعال تر و در جامعه مطرح تر و در صف مقدم مبارزه قرار داشته باشد بیشتر مورد تهدید و فشار هیات حاکمه قرار خواهد گرفت؛ ولی سوال اینجاست که چرا این شخصیت های ارزنده و مبارز، در درون جبهه ملی پایگاهی ندارند و مورد شدیدترین بی مهری ها و اعتراضات و اتهامات قرار می گیرند؟ این سوالی است که هرگز بدان پاسخی داده نشده؛ دیروز اردلان و ورجاوند و امروز زعیم؟ حکایت بسیار است باشد تا زمانی دیگر. واقعاً قابل ستایش است که ما دوستان با وفا و یک رنگ چه زیبا و شکوهمند از این یار دیرینه و دربند خود دفاع و حمایت کردیم!

من در نشست قبلی شورا سکوت اختیار کردم تا ببینم شورا چگونه با این مساله برخورد می کند و چه تصمیماتی در رابطه با بازداشت زعیم می گیرد و چگونه به زندانی شدن او اعتراض می کند و چه تجلیلی از او به عمل می آورد. ولی افسوس؛ چه انتظار بیهوده ای؛ انگار نه انگار که یاری از ما زیر شکنجه در زندان به سر می برد؛ حتی یک کلمه از او یادی نشد. شرم باد بر من که نام دوست بر خود می گذارم.

متأسفانه امروز ما سر در درون برف فرو برده ایم و فکر می کنیم که دیگران اعمال و کردار ما را نمی بینند و آن را داوری نمی کنند. چگونه است که ما صدای اعتراض جوانان و فعالین و طرفداران جبهه ملی را نمی شنویم که همه یک صدا می گویند شورا برای زعیم چه کرده است؟ در پاسخ، با سرافکندگی، باید بگوییم در این مدت طولانی تنها یک اطلاعیهء چند سطری در رابطه با دستگیری زعیم دادیم و دیگر هیچ! حتی در نشریهء پیام، ارگان جبههء ملی ایران، یک کلمه یادی، نامی، خبری از زعیم ـ این عضو فعال و ارزندهء شورا ـ نشده است. در حالیکه دست اندرکاران این نشریه وظیفه داشتند این شماره را به بزرگداشت زعیم و اعتراض به بازداشت او اختصاص دهند. این سکوت و بی توجهی چه معنا می دهد؟

آنانکه بر این باورند که با این اعمال می توانند، در راستای خواستهء هیات حاکمه، زعیم و زعیم ها را از صحنهء سیاسی ایران دور سازند سخت در اشتباهند. زیرا زعیم با اعمال متهورانه و شجاعانه و در صحنه بودن خود توانست در قلب یک یک جوانان و عاشقان ایران جای گیرد. نام او امروز به عنوان یکی از قهرمانان ملی از مرزها گذشته است. جبههء ملی می توانست با مطرح کردن و بزرگداشت زعیم خود را در میان توده های مردم جای دهد ولی افسوس که چنین نشد.

در سال 1385 نیز که زعیم بازداشت شده بود باز هم جبهه ملی تنها به انتشار یک اطلاعیه بسنده کرد، ولی من سکوت را جایز ندانستم، و بدون بیم از مسایل امنیتی، در حالیکه او در زندان به سر می برد و از نتیجه کار بی اطلاع بودم، در یک مقاله ی چهار صفحه ای با تیتر "اندیشه در بند" در مجله ایران مهر، از مقام علمی و سیاسی و اجتماعی و مبارزاتی زعیم به دفاع پرداخته و، ضمن اعتراض به دستگیری ایشان، خواستار آزادی اش شدم. به جا می دانم که به قسمت هایی کوتاه از آن نوشتار که سخن امروز هم می باشد اشاره ای داشته باشم:

«سخن گفتن از یاری دربند، انسانی آزاده، در این شرایط و زمان کاری است بس دشوار! ولی چه می شود کرد؟ باید حرفی زد! چیزی نوشت! کاری کرد! سکوت و در خود فرو رفتن ره به جایی نخواهد برد. دیروز گذشتگان گفتند؛ امروز ما می گوییم؛ فردا و فرداها آیندگان خواهند گفت، به خاطر اندیشه و بیان عقیده کسی را در بند نکنید، بگذارید افکار و اندیشه های مختلف در هم آمیزند، نبرد کنند، تا نتیجهء مطلوب بدست آید. نگاشتن از زعیم چه مشکل است؛ انسانی عاشق ایران، پژوهشگری توانا، نویسنده ای صاحب قلم، متفکری با ایمان، نقادی دلسوز، نظریه پردازی با اعتبار، تحلیلگری صاحب اندیشه، مبارزی سخت کوش و، از همه با اهمیت تر، شاگرد ممتاز مکتب مصدق. زعیم با تمام ذرات وجودش به ایران عشق می ورزد و قلبش تنها برای ایران و ایرانی می تپد. او در تمام عمرش هدفی جز سربلندی ایران نداشته و هر مانعی را که فکر کند بر سر راه هدفش قرار گرفته، بدون ترس و بیم برای نابودی آن تا پای جان مبارزه میکند».                                                                                                        

زعیم این اسطورهء مقاومت و مبارزه هم اکنون در بازداشت به سر می برد، همگان از سرنوشت او بی خبرند، ولی هر آن چه بر او بگذرد و هرگونه که از زندان خارج شود، او یک قهرمان ملی خواهد بود.

با سپاس،

جمال درودی

عضو شورای مرکزی جبههء ملی ایران

تهران 29 مرداد 1388

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630