بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

دوشنبه 23  فروردين 1389 ـ  12 آوريل 2010

 

اصل ولایت فقیه چگونه به تصویب مجلس خبرگان قانون اساسی رسید؟

همراه با نطق رحمت الله مقدم مراغه ای در مخالفت با اين اصل

وبلاگ «مصائب آنا»

 

در گشت وگذارهای نوروزی، بطور کاملا اتفاقی کتابی به دست آوردم که چند دقیقه تورق سرپایی اش کافی بود تا از آنچه میخواندم، غرق شگفتی شوم. کتابی که در سال 1364 توسط انتشارات روابط عمومی مجلس منتشر شده است و صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی سال 58 در آن آمده است. کتابی است بالغ بر 2000 صفحه و حوصله و دقت و نکته سنجی بسیار نیاز دارد. با این حال شاید هر علاقه مند تاریخ که سرنوشت کشورش را در خور اهمیت می یابد، پیش از هر چیزی، سراغ اصل پنجم را بجوید. همان اصل دو خطی به ظاهر ساده ای که قدرت سیاسی مطلقه را در اختیار فقیهی قرار می داد که بایستی عادل، باتقوا و آگاه به زمان باشد.

چند شب پیش که ساعت از نیمه های شب نیز گذشته بود، خواندن آن بخش را به پایان رساندم و تنها چیزی که حس می کردم، عرق سردی بود که بر پیشانی ام نشسته بود. احوالم دگرگون شده بود، نه بخاطر آنکه با این اصل موافق یا مخالف بوده باشم، بل از نحوه ی طرح اصول قانون اساسی و چگونگی تصویب شان (بویژه این اصل ) در شگفت مانده بودم. پس این چنین بود که نسل هایی در پس قرائتی محدود، تفننی و نگاهی غیر حقوقی و غیر علمی روز و شب خود را به افسوس گذرانده اند.

با هم بخش هایی از آن جلسه را لحظه به لحظه ورق می زنیم؛ لحظه هایی که آینده ی ایران را برای همیشه دگرگون ساخت...

 

نطق رحمت الله مقدم مراغه ای

نطق مراغه ای در جلسه ی بعد از ظهر بیست و یک شهریور 1358، اولین و آخرین موضع مخالف علنی در روند تصویب اصل پنجم قانون اساسی به شمار می رود. این جلسه از جهاتی دارای اهمیت است. نخست آنکه اولین جلسه ی مجلس خبرگان قانون اساسی است که پس از درگذشت آیت الله طالقانی برگزار می شود. دوم آنکه برخلاف تصورات بسیارانی، آیت الله منتظری تنها در دقایقی از این جلسه ریاست مجلس را برعهده دارد و به هنگام رای گیری بر سر این اصل، منتظری در جلسه حضور ندارد و اداره ی جلسه بر عهده ی آیت الله بهشتی است.

بهشتی شاید بیشترین نقش را در تهیه و تصویب این اصل داشته باشد، تا بدانجایی که بطور علنی، با زیرپا گذاشتن قوانین مصوب داخلی و آئین نامه های مجلس خبرگان قانون اساسی، اجازه ی صحبت به بیش از یک موافق و مخالف را نمی دهد. در بررسی تک تک اصول قانون اساسی، روال بر این بود که دو نفر بعنوان موافق و دونفر بعنوان مخالف صحبت کنند، اما بهشتی با این توجیه که بحث های خصوصی به قدر کفایت بوده است، از بسط مباحث در جلسه ی علنی مجلس جلوگیری می کند. شگفت آور آنکه تنها کسی که بعنوان موافق این اصل نطق می کند، کسی جز خود بهشتی نیست.

****

نائب رئیس (بهشتی) : با توجه به بحث های گسترده ای که در گروه ها و در جلسه ی مشترک گروه ها درباره ی اصل پنج شده، نظر بر اینست که بتوانیم این اصل را با اظهار نظر یک موافق و یک مخالف به رای بگذاریم. برای اینکه بحث مان به درازا نکشد، اولین نفری که بعنوان مخالف میخواهد صحبت کند، نوبت برای صحبت بگیرد تا یک نفر هم بعنوان موافق از گروه یک یا اگر مناسب بود از گروههای دیگر، بیاید دفاع کند. آقای مراغه ای شما بعنوان مخالف ثبت نام کرده اید ؟

مقدم مراغه ای : بله، من بعنوان مخالف می خواهم صحبت کنم.

نائب رئیس : بفرمائید.

مقدم مراغه ای : بنام خدا. ما آذربایجانی ها یک ضرب المثلی داریم که وقتی به ترکی می گوییم خیلی دلنشین است ٰ ولی نمی دانم وقتی ترجمه می شود چقدر اثر دارد. میگوئیم دوست آن است که وقتی پیش آمدی می شود بگوید « گفته بودم » اما دشمن می گوید « میخواستم بگویم » حالا اگر من هم مطلبی را عرض می کنم بعنوان یک دوست و یک همسنگر و بعنوان کسی که در این مبارزه شرکت داشته است، عرایضی را می گویم. امروز با احساس مسئولیت در مقابل تاریخ، مطلبی را که بالاخره باید کسی در این مجلس عنوان می کرد بعرض می رسانم.

در این مجلس به قرآن مجید سوگند یاد کرده ام که طبق آنچه وظیفه ی نمایندگی ایجاب می کند، عمل کنم. به انقلاب اسلامی ایران علاقه دارم، رهبری امام را پذیرفته ام، به روحانیت ارج می گذارم و آمادگی شهادت دارم و در هدف هیچگونه اختلافی نیست، ولی در عمل نظراتی دارم که عرضمی کنم.

مطالبی که می گویم، برای امروز نیست، برای فرداهاست قانون اساسی برای یک نسل تنظیم نمی شود، باید دارای ابعاد زمانی و مکانی باشد، باید پیش بینی آینده و نسل های جدید را بکند. اگر امروز اسلام به این درجه از قدرت و نفوذ رسیده است که مردمی بی سلاح توانسته اند رژیم پلیسی و نظامی آنچنانی را سرنگون کنند، برای آن است که اسلام ازلی و ابدی و متحرک است.

آنها که در متن مبارزات برعلیه رژیم بودند میدانند که وقتی مخالفت ها با رژیم گذشته آغاز شد، در همان زمانی که جنگ های چریکی درگرفت و روشنفکرها و دانشگاهی ها درگیر مبارزه شدند، مردمان آگاه چشم به روحانیت دوخته بودند و می دانستند تنها عاملی که می تواند آن قدرت شیطانی را منکوب کند، ایمان دینی و نفوذ روحانیت است. به همین جهت بود که همه ی گروهها رهبری امام خمینی را پذیرفتند و امام با اتکا به نیروی معنوی اسلامی، پیروزی ملت را تامین نمود و همه ی جهان متوجه نیروی عظیم اسلام و قدرت ایمان مردم مسلمان ایران شدند و فصل جدیدی در مبارزات ملی مردمی باز شد.

مردم ایران با اتکا به ایمان و معتقدات اسلامی خود، یکپارچه رهبری امام خمینی را پذیرفته اند. امام خمینی برای احراز رهبری، استناد به قانون اساسی نکرده است و هنوز هم نفوذ و قدرتی که امام منبعث از قانون اساسی مدون نیست، بلکه سرچشمه ی نیروی رهبری امام، اسلام است که به ذات دارای نیرو است.

این مطلب را بعنوان مقدمه عرض کردم تا برسم به مطلبی که در قانون اساسی جدید عنوان شده است و می گویند که اسلام را باید مستحکم کرد. در کمال خضوع می کنم آقایان، سعی کنید قانون اساسی را مبانی اسلام تحکیم کند. اسلام با قدرتی که دارد و آیات آنرا در انقلاب اخیر دیده ایم، نیازی به قانون اساسی ندارد. اکثریت ملت ایران مسلمان اند، با اتکا به اسلام قیام کرده ایم و از طریق همه پرسی ملت به جمهوری اسلامی رای داده است.

جمهوری اسلامی از دو کلمه ی اسلام و جمهوری تشکیل می شود که اسلام محتوا است و جمهوری قالب آن. ما اگر اصول دین اسلام را در قانون اساسی بیاوریم، خدمتی نکرده ایم. چون اصل اسلام پشتوانه های مستحکم تری از قانون اساسی دارند و نباید کاری کنیم که نیروی اسلام را که اکنون در اوج است و امید در دلها بوجود آورده است، بصورت قوانینی که ممکن است هر روز تغییر کند درآوریم. به این جهت است که بنده معتقدم اسلام را با پشتوانه ی هزار و چهارصد ساله اش که هنوز چنین جوان است، در مافوق قانون قرار دهیم …

قانون اساسی پیشنهادی توسط عده ای از افراد اسلام شناس و مورد اعتماد تهیه شده و تا آنجایی که بنده اطلاع دارم، این قانون به تصویب شورای انقلاب و مراجع تقلید و رهبر انقلاب رسیده است. رادیو تلویزیون و وسائل ارتباط جمعی، مردم را با آن آشنا کرده اند و با توضیحاتی که به مردم داده ایم، مردم ما را انتخاب کرده اند. بررسی نهایی قانون اساسی به ما واگذار شده است و شش هفته وقت تعیین کرده ایم که این قانون را اصلاح و تصویب کنیم. حالا به جای اصل سوم با اصل پنج جدید روبرو هستیم که من داخل ماهیت آن نمی شوم. به هر حال اصل سوم قانون پیشنهادی با اصل پنجم اخیر معارض هستند.

اوضاع نسبت به چند ماه پیش تغییر کرده است، شرایط استثنایی در مملکت وجود دارد، مطبوعات در شرایط خاص و استثنایی قرار دارند. گروه های سیاسی که در مبارزه شرکت داشتند درگیر پاره ای مسائل هستند که طرح آن در اینجا ضرورتی ندارد. در چنین شرایطی تغییر ناگهانی اصل سوم که در هر حال ملت از آن آگاه و بر آن تائید داشته است، بصورت فعلی در مجلس خبرگان در شان مجلس نیست. البته اگر ما بعنوان نمایندگان مجلس موسسان تعیین شده بودیم و وقت و فرصت داشتیم که مثلا یک سال بنشینیم و با جمع آوری و کسب نظر عمومی، طرح جدیدی تهیه کنیم، آن مطلب دیگری بود و هنوز هم دیر نشده است. باید این مطلب را صریحا به ملت اعلام کنیم و تشکیل جلسات خصوصی هم ضرورت ندارد. در جلسات عمومی بحث کنیم و ببینیم آیا ولایت فقیه که از نظر اصل مورد قبول است، چطور باید تنظیم شود ؟ وقتی می گویم در اصل، منظور این است که اسلام باید حاکم باشد، ولی نباید اسلام را یک طبقه ی خاص در انحصار خود بگیرد. آن وقت ممکن است اسلام ابزاری شود در دست قدرت طلبان و این تصور حاصل شود که مبارزه ای را همه ی ملت شروع کرده است، اما پس از پیروزی عده ای می خواهند همرزمان خود را کنار بگذارند.

در اینجا لازم به یادآوری است که ما قانون برای امروز وضع نمی کنیم. بنده امروز با دوستان صحبت می کردم که اصلی تهیه شود که امام خمینی برای مدت معینی و یا مادام العمر بعنوان رهبر قانونی مملکت حکومت نمایند، ولی در این هزار و چهارصد سال، امام خمینی استثنا است. امام با همه ی قدرتی که دارد ساده زندگی می کند، ساده صحبت می کند، ساده مردم را می پذیرد. از کجا می توانیم امیدوار شویم که در آینده نیز رهبری اینچنین داشته باشیم ؟ بعضی از آقایان می گویند رهبر انتخابی باشد، اگر انتخابی باشد می شود رئیس جمهور، با شرایطی که برای رئیس جمهور تصویب می کنیم ریاست جمهور در انحصار طبقه ی خاصی نیست یک روحانی هم مثل یک سیاستمدار مسلمان میتواند ریاست جمهوری را احراز کند. ما اگر بخواهیم با استفاده از نیروی اسلام، حکومت را در اختیار یک طبقه ی خاص قرار دهیم، برای جامعه قابل قبول نخواهد بود …

اجازه بدهبد سخن خود را با چند جمله از آخرین خطبه ی مجاهد بزرگ آیت الله طالقانی پایان دهم.

«هدف پیامبر آزاد کردن مردم بود. آزاد کردن از تحمیلات طبقاتی، آزاد کردن از اندیشه های شرکی که تحمیل شده، آزاد کردن از احکام و قوانینی که بسود یک گروه و یک طبقه به دیگران تحمیل شده، این رسالت پیامبر شما بود، ما هم باید دنبال این رسالت باشیم. این شهدای ما هم دنبال این رسالت بودند، در مقابل فرهنگ تحمیلی، در برابر قوانین تحمیلی، در برابر محدودیت های پلیسی که گاهی به اسم دین بر مردم تحمیلی می شد که از همه خطرناکتر بود، این خطرناکترین تحمیلات است. یعنی آنچه از جانب خدا نیست، از جانب حق نیست، آنها را به اسم خدا به دست و پای مردم ببندند و مردم را از حرکت حیاتی بازدارند، حق اعتراض و انتقاد به کسی ندهند، حق فعالیت آزاد به مردم؛ مسلمانان و مردم آزاده ی دنیا ندهند.»

****

بهشتی بیش از دو برابر زمان نطق مقدم مراغه ای به عنوان موافق سخنرانی می کند که اعتراض اعضای دیگر از جمله حبیب اله طاهری، آیت الله سبحانی و حجتی کرمانی را برمی انگیزد.

اما شاید مهمترین مخالفت را عزت الله سحابی ابراز می کند: «این اصل یک اصل بسیار اصولی و اساسی است و انقلابی در جامعه ی ایران ایجاد خواهد کرد. بنابراین نگذارید که این اصل سرسری بگذرد. در جلسات خصوصی بنده بعنوان مخالف فقط ده دقیقه توانستم صحبت کنم، در حالیکه دهها مطلب دیگر داشتم که فرصت نشد و در حدود بیست نفر و شاید سی نفر در دنباله ی حرفهای من جواب دادند و باز جواب داشت ولی به هیچ کدام نوبت نرسید. بنابراین روی این اصل بقدر کافی در این مجلس خبرگان توضیح داده نشده. شما اگر بخواهید با یک قیام و قعود مساله را تمام بکنید، این در نظر ملت ایران مساله ای است که ایجاد مسائل و مشکلات خواهد کرد و خود جنابعالی (بهشتی) اینجا مطالبی فرمودید که این مطالب در آن جلسه گفته نشده بود و جوابش نیز داده نشده بود، همین مطالب شما جواب دارد».

جواب بهشتی به حجتی کرمانی و سحابی این است که بگذارید پیشنهاد کفایت مذاکرات را به رای نمایندگان بگذاریم (پیشنهادی که با 52 رای از مجموع 64 نفر رای می آورد و این البته چندان عجیب نیست)، اما آیا یک اصل روشن در آئین نامه را می توان با پیشنهاد کفایت مذاکرات به کناری نهاد. آیا ایم این کار، نوعی تلقین به نمایندگان نیست؟ آیا رئیس جلسه نبایستی موضع مستقل و بی طرفانه نسبت به مطالب مطرحه داشته باشد؟ و مهم تر آنکه اصرار بهشتی برای تصویب سریع این اصل به چه علتی است؟ چرا چنین سریع و شتابزده؟!

این شاید پرسشی باشد که بتوان در آینده از لابه لای گفته ها و ناگفته ها پاسخی بر آن یافت.

 

پ.ن : مباحث مربوط به این اصل را می توانید در جلد اول، صفحات 372-384  مطالعه کنید. متن کامل این مذاکرات در سایت مجلس خبرگان نیز موجود است. برای دسترسی به دوره ی کامل 4 جلدی به اینجا مراجعه کنید:

http://www.majlesekhobregan.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=714&Itemid=44

 

برگرفته از وبلاگ مصائب آنا:

http://passionofanna.wordpress.com/

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com