بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

چهارشنبه 8 ارديبهشت  1389 ـ  28 آوريل 2010

 

نقد افسانه‌ها و بازنمایی حقیقت

واسازی و شکستن ساختار الهیاتی جمهوری اسلامی

مجید محمدی

 

از ویژگی‌های جوامع بستهT ساختن و ترویج افسانه‌ها و اسطوره‌ها و دفن و به حاشیه راندن حقابق و واقعیات است. در مقابل، در جوامع آزاد حتی اگر اسطوره‌ها و افسانه‌هایی ساخته و پرداخته و در دوره‌هایی به مردم فروخته شوند در چهار فرایند این اسطوره‌ها بازبینی شده و به حاشیه رفته یا در حوزه‌ی عمومی به دست فراموشی سپرده میشوند. این چهار فرایند عبارتند از ۱) تحقیق و پژوهش در محیط‌های آزاد دانشگاهی که نتایج آنها در رسانه‌های مستقل عرضه می شوند (هم دانشگاه مستقل است و هم رسانه‌ها آزاد)، ۲) روزنامه نگاری جستجو گرانه که در عمق به واکاوی موضوعات می پردازد و با گرد آوری حقایق و واقعیات در یک دوره‌ی طولانی باورهای معمول را چالش میکشد (روزنامه نگاران به خاطر انجام کار خود تعقیب و زندانی نمی شوند)، ۳) افکار سنجی در دوره های مختلف و موضوعات متفاوت که تحولات باورها و نگرش های عمومی را منعکس میکند (نظر سنجی خدمت به مردم است و نه فروش اطلاعات به دشمنان) و مقامات مسئول را از سخنگویی و وکالت تام و تمام مردم ساقط میکند، و ۴) امکان اظهار نظر عموم در مجامع و رسانه‌ها و فرهنگ گفتگو در مقابل متکلم وحده بودن مقامات و سخنرانان (آزادی بیان و اجتماعات و تشکل‌ها).  

در جمهوری اسلامی در سه دهه‌ی گذشته افسانه‌های متعددی به خاطر فضای بسته و نیز اصرار حکومت بر انکار یا دستکاری در واقعیات و حقایق ساخته و پرداخته شده است. هیچ یک از فرایندهای چهارگانه‌ی فوق امکان جریان یافتن در جامعه‌ی ایران را ندارند و حکومت آنها را به شدت کنترل میکند تا مبادا فضای نقد و پژوهش بنیان افسانه های حکومتی را بر باد دهد. هسته‌ی اولیه‌ی این افسانه‌‌ها پیش از تاسیس جمهوری اسلامی در ایدئولوژی‌ها و نظام کلامی شیعه وجود داشت و حاکمان جمهوری اسلامی به پرورش آنها در جهت اهداف خود پرداخته‌اند. افسانه‌های جمهوری اسلامی از مبانی اعتقادی در فرهنگ عمومی اخذ شده و در عالم سیاست وجه کاربردی یافته‌اند. این افسانه ها را میتوان همانا الهیات حکومت دینی به حساب آورد. مهم ترین این افسانه ها و اسطوره‌ها که ساختار فکری و بنیادهای جمهوری اسلامی را شکل میدهند بدین قرارند:

 

حکومتِ نجات بخش

مهم ترین افسانه ای که اسلامگرایان ساخته‌اند نجات بخش بودن حکومت دینی است. به شیعیان قرن‌ها گفته شده بود که حکومت علی حکومت ایده‌ال بود و حکومت امام زمان نجات دهنده‌ی آنها خواهد بود. اسلامگرایان با معرفی خود به عنوان نواب ائمه میگویند "از ما اطاعت کنید تا رستگار شوید." حاکمان جمهوری اسلامی حکومت خود را کشتی نجات بخش و خود را نوح معرفی میکنند. (خامنه ای، تابناک، ۶ اسفند ۱۳۸۸) با همین دیدگاه است که شکنجه و تجاوز و زندان و آدم کشی وجه نجات بخش پیدا می کنند.

اسلامگرایی یا اجرای احکام دینی با زور قوای قهریه نه آخرت مردمان را آباد می کند (تظاهر به انجام دستورات الهی بواسطه‌ی زور حکومت در پیشگاه خدای ادیان ارزشی ندارد) و نه در دنیا به کار مردم آمده است. جمهوری اسلامی به هیچ یک از وعده‌های خود وفا نکرده است، از عدالت اجتماعی تا آزادی، از استقلال اقتصادی تا حاکمیت مردم. آن که از این نظام سیاسی منتفع شده و میشود تنها هیئت حاکمه است.

 

وجود گروهی به نام هادیان

این که گروهی می توانند گروهی دیگر را به سوی سعادت دنیوی و اخروی هدایت کنند یکی دیگر از افسانه‌های رایج میان شیعیان ایرانی است. اسلامگرایان این باور را دستکاری کرده و هادیان را در حاکمان خلاصه کرده‌اند.این هادیان با فرض علم و تقوای بیشتر صاحب امتیازات ویژه‌ای مثل قدرت مطلقه‌ی سیاسی و دسترسی نظارت ناپذیر به منابع کشور می شوند. همچنین به خاطر هدایت گری قرار نیست پاسخگوی مردم باشند یا مورد انتقاد قرار گیرند. به دلیل همین افسانه است که رهبران جمهوری اسلامی خود را رهبران مسلمین جهان می خوانند.

انسانها از یکدیگر تاثیر می پذیرند و با یکدیگر به کنش و واکنش می پردازند اما هیچ گروهی وجود ندارد که بتواند و قادر باشد به نحو یک طرفه و حتی به زور گروه‌های دیگر را به سمت سعادت دنیوی و اخروی هدایت کند. روحانیت یک نهاد دنیوی مثل همه‌ی نهادهای دنیوی دیگر است و با همه‌ی مشکلات نهادهای دنیوی دیگر درگیر. فساد، دروغگویی، حرص و آز، طمع قدرت، امتیاز خواهی، و تقلب و ریاکاری به همان اندازه در میان روحانیون جریان دارد که در میان اقشار دیگر. زشتی اعمال خلاف روحانیون از آن جهت بیشتر به چشم می آید که اینان مدعی نیابت ائمه و جانشینی پیامبرانند و خود را از مشکلات همه گیر انسان‌ها مبرا می دانند یا مبرا معرفی میکنند.

 

قوم برگزیده

افسانه‌ی دیگری که در دوره‌ی جمهوری اسلامی به مردم ایران عرضه شده و جزء مبانی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است آن است که شیعیان وفادار به ولایت فقیه قوم برگزیده، کشور آنها کشور برگزیده و پایتخت آنها شهر مادر (ام القری) است. بر همین اساس است که حاکمان جمهوری اسلامی معتقدند کشور آنها از لحاظ آزادی، اخلاق، عدالت و دمکراسی بهترین کشور دنیاست و همه‌ی فضایل از آنجا باید به سراسر عالم صادر شود. ادعای مدیریت جهان از همین دیدگاه ناشی می شود.

همه‌ی شواهد بر خلاف این دیدگاه هستند. در رده بندی‌های جهانی در امور دل ناچسب مثل آلودگی و فساد و دیکتاتوری و نقض حقوق بشر، ایران در رده های بالای فهرست و در امور دل چسب مثل کارایی، انباشت سرمایه، بهره وری، تولید، توسعه، رشد و آزادی، ایران در رده های پایین فهرست‌ها جای دارد.

 

پیروزی با پیروان دین حق است

اسلامگرایان تحت تاثیر تاریخگرایی مارکسیسم بر این باورند که در هر صورت و با هر نوع عملکرد، پیروزی از آن آنان است، حتی اگر شکست را متحمل شوند. اسلامگرایان شکست خود را نیز پیروزی تعریف می کنند تا با خلط این مفاهیم همواره در سمت پیروز تاریخ بایستند. این نوع نگاه همانا بی معنی کردن کلمات شکست و پیروزی و ابطال ناپذیر کردن این نظریه است. اسلامگرایان هر روز اعلام می کنند که مخالفان آنها در حال مرگ یا مرده‌اند و روز بعد و روزهای بعد و سال های بعد همین حرف‌ها را تکرار می کنند.

این باور تنها میل باطنی اسلامگرایان و اصولا میل باطنی همه‌ی کسانی است که در تقابل با گروهی دیگر قرار می گیرند. صحنه‌ی تاریخ مملو است از شکست‌ها و موفقیت‌های گروه‌های متفاوت اجتماعی و ادیان و در آینده نیز پیروزی در جنگ‌ها و تقابل‌ها با آن است که روحیه، امکانات، استراتژی و تاکتیک‌های کارا تری دارد. تاریخ (اگر به آن هویتی ببخشیم که فاقد آن است) با هیچ کس عهد و پیمانی نبسته است. زندگی شرکت بیمه نیست.

 

حکومت دینی با تصفیه ناب تر و لذا قدرتمند تر می شود

هیئت حاکمه در ایران به علت خود حق پنداری بر این باور است که با حذف رقبای سیاسی بر انسجام درونی آن افزوده شده و قدرتمند تر میشود. این دیدگاه نیز با جنگ‌ها و تنازعات صدر اسلام توجیه می شود. همجنین این افسانه در میان نیروهای وفادار به ولایت فقیه وجود دارد که با حذف منتقدان و مخالفان حتی آنها که تا دیروز با حکومت بوده اند یا حتی هنوز اصل نظام را رد نمیکنند می توان به خلوص و ناب بودن نظام افزود و بدین طریق عمر آن را افزایش داد. اما در جمهوری اسلامی با حذف هر گروه از جامعه‌ی سیاسی بر میزان مخالفان حکومت افزوده شده، از مشروعیت و کارایی آن کاسته و بر مشکلات و بحران‌ها و شکنندگی آن افزوده شده است.

نجات بخش بودن حکومت دینی از نجات بخش بودن دین، حاکمان به منزله‌ی هادیان از هادی بودن ائمه‌ی شیعه، قوم برگزیده بودن حاکمان از نگاه آرمانی به مدینه النبی پیامبر، پیروزی حاکمیت به هر قیمت (حتی با نقض احکام اسلام) از بشارت‌های قرانی پیروزی مومنان، و ناب تر شدن حکومت با تصفیه از نظریه‌ی امامت شیعه در برابر خلافت سنی اخذ شده است. چنان که دیده می شود اصول الهیات شیعه در ساختار جمهوری اسلامی تصعید یافته و به الهیات حکومت دینی تبدیل شده‌اند. این اصول به دلیل توهمی و ساختگی بودن، ابتنا بر تخیلات و بنا کردن حکومت دنیوی بر اصول کلامی، و انفکاک از واقعیت به افسانه شباهت بیشتری دارند تا باورهای ایدئولوژیک صرف.

مشکل حاکمیت در ایران آن است که از فرط تکرار، خود این افسانه‌ها را باور کرده است یا چنین می نماید که بدان‌ها باور دارد. پیش از براندازی حاکمیت جمهوری اسلامی در دنیای واقع باید به براندازی این افسانه‌ها پرداخت. مهم ترین فعالیت براندازی جمهوری اسلامی و جدی ترین ساختار شکنی روشن کردن این اسطوره‌ها و از هم گسستن آنها با نمایش سست بودن آنهاست. بزرگترین و عمیق ترین ترس حکومت دینی در ایران از آزادی بیان و رسانه‌ها زیر چاقوی نقد گرفته شدن این افسانه‌هاست.

۱۰ فروردین ۱۳۸۹

http://www.gozaar.org/template1.php?id=1463&language=persian

 

 

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com