بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

جمعه 24 ارديبهشت  1389 ـ  14 مه 2010

 

 

 

شب جادوگران و بحث کارگری

بهمن زاهدی

شامگاه 30 آوریل (10 اردببهشت) در حال بررسی و خواندن مقالات انترنتی بودم که دوستان آلمانی من، زنگ زدند که چه نشستی که امشب را باید جشن بگیریم، چون امشب شب جادوگران است و فردا روز کارگر! با نگاه کوتاهی به مقاله‌ها که تکرار مکررات بودند اشتیاقی برای بحث دوستانه در من پیدا شده. دنیای انگاری (1) انترنت را ترک کرده و به دنیای واقعی‌تر وارد شدم.

در کنار درخت ماه مه (2) محل اقامتمان با هم قرار گذاشتیم. جمعیتی از دهقانان و اهالی ده هنوز در اطراف درخت ماه مه در حال بحث و گفتگو بودند که به آنجا رسیدم. جشن باروری طبیعت (3) آغار تلاش دهقانان آلمانی در بهار نو رسیده است. آنها اکثرا با لباس‌های محلی خود که دیگر در جامعه مُدرن آلمان کمتر دیده می‌شود فضای دوستانه‌ای را به من نوید می‌دادند. تا به دوستانم رسیدم هوا کم کم گرگ و میش شده بود. با عجله همراه جمعیت بسوی مزرعه‌ای در کناره ده رفتیم. تپه‌ای از چوب به ارتفاع چهار متر مانند چادرهای سرخ‌پوستان امریکائی درست کرده بودند. کدخدای ده در حال سخنرانی بود که ما به آنجا رسیدیم. رقص به سوی بهار (4) بعد از سخنرانی کدخدا و آتش زدن چوب‌ها شروع شد. زنان با رقصیدن دور آتش بر حق برابری خود با مردان پافشاری و پایکوبی می‌کردند.

بعد ار ساعتی که آتش فروکش کرده بود به بحث کردن پرداختیم. اولین بحث ما برابری زن و مرد در جامعه آلمان بود که زنان ده با حرارت زیادی به آن می‌پرداختند. به عقیده آنان هنوز برابری کامل حقوقی ما بین زنان و مردان در اروپا بوجود نیامده است و برای کار برابر مردان بیشتر از زنان حقوق می‌گیرند. حق را به آنان دادم چون واقعا هم همین‌طور است.

توماس که با نوشیدن دو آبجو کمی سرمست شده بود در گوشم زمزمه کرد که زیاد از حقوق زنان دفاع نکنم، چون چوبش را آخر شب خواهم خورد. منظورش را نفهمیدم. خنده او کمی موذیانه بود.

مارتین: در اروپا زنان از حقوق برابر با مردان برخوردار هستند ولی به علت اینکه در دوره باروری و زایمان از حقوق و مزایای محل کار خود استفاده می‌کنند حقوق کمتری را از کارفرما می‌گیرند و کارفرما گناهی نکرده که زنان در دوره بارداری و زایمان و بعد از زایمان شش ماه بر سر کار خود حاضر نمی‌شوند ولی حقوق و مزایای کامل زنان را باید طبق قانون پرداخت کند.

آنا: من حاضرم درد زایمان و زحمات نگهداری از کودک را با شما آقایان تقسیم کنم ولی می‌دانم که شما آقایان تحمل درد و قدرت نگهداری از کودکان را نخواهید داشت.

توماس: صدراعظم ما در حال حاضر یک زن می‌ باشد و حقوقش با یک صدر اعظم مرد هم برابر است. بیش از این چه می‌خواهید. در دولت آلمان بیش از سه زن سمت‌های وزارت در دست دارند. آیا این برابری نیست. ما مردان کم‌کم باید برای حقوق خودمان متحد شویم و گرنه شما زنان از ما برابرتر خواهید شد.

آنا: آرزوی شما مردان یک سیستم فاشیستی مذهبی قرون وسطائی مانند کشور بهمن است که زنان نصف مردان حق داشته باشند و مردسالاری مطلق بر جامعه حکومت کند.

بهمن: هدف من رسیدن به همین نابرابری و یا برابری زنان و مردانی است که شما دارا هستید و قدرش را نمی‌دانید. آزادی پوشیدن نوع لباس، بر‌داشتن حجاب، برابری در برابر قانون و داشتن آزادی‌های اجتماعی برای مردان و زنان ایران، هدف تمامی ایرانیان آزاده است.

توماس: زمانی که نابرابری وجود نداشته باشد نمی‌توان برابری را حس کرد. همان‌طوری که اگر فقر را تجربه نکرده باشی از آسودگی‌خاطر زمانی که کمبود مالی نداری نمی‌توانی بهرمند‌شوی.

مارتین: مسئله اصلی جامعه ما ولی در حال حاضر سواستفاده مدیران بانک‌ها از تورم برای بالا بردن سود موسسات خود می‌باشد، که ما با مالیات های خود برای دومین بار باید به آنان کمک کنیم، همچنین ورشکستکی دولت یونان که همه می‌دانستند ولی کسی بیان نمی‌کرد. فردا هم شاید اسپانیا و پرتغال مانند یونان ورشکسته شوند. آیا باید به آنان هم کمک کرد؟ چه کسی به ما کمک می‌کند؟

آنا: اتحادیه اروپا کار خود را خوب آغاز کرد ولی با آمدن کشورهای بلوک‌شرق سابق و گسترش سریع بسوی شرق اتحادیه اروپا با مسایل زیادی برخورد کرد که امروز شاهد آن هستیم.

بهمن: یونان چگونه ورشکسته شده است؟

مارتین: سوسیال‌دموکرات‌ها آن کشور را به ورشکستگی کشاندند. زمانی که شما بعد ار 25 سال کار کردن در سن 50 سالگی بارنشسته بشوید و بغییر از 12 ماه حقوق بازنشستگی حقوق 13 ماه و 14 ماه هم دریافت کنید، در حالی که در زمان کار خود حداقل بیمه بازنشستگی را پرداخت کرده باشید، چگونه می‌توان هزینه حقوق بازنشستگی را تامین کرد. دولت برای پرداخت این هزینه‌ها مجبور می‌شود وام بگیرد. این وام‌ها را چه کسی باید بازپرداخت کند؟ بدتر از این مزایایی که به کارمندان دولت یونان داده شده، آنچنان زیاد است که کمر اقتصاد یک کشور مانند یونان را خواهد شکست. سوسیال‌دموکرات‌ها با دادن این امتیازات رای مردم را خریداری کردند تا به قدرت برسند. حالا بدین جا رسیده‌اند که نه می‌توانند این حقوق و مزایا را پرداخت کنند و نه می‌توانند وام‌های گرفته شده را باز‌پرداخت کنند. در کشوری که ما بین درآمد و مخارج خود تعادل برقرار نکند ورشکستکی دولتی غیر قابل پیشگیری می‌شوند مانند یک خانواده‌ای که نتواند تعادل ما بین درآمد و مخارج خود بر قرار کند.

توماس: یک برنامه دراز مدت می‌تواند به یونان کمک کند. بالا بردن سن بازنشستگی، افزایش مالیات‌ها، کم کردن هزینه‌های دولتی و ایجاد تعادل در بیمه‌های اجتماعی، می‌تواند به یونان کمک کند. ولی فکر نمی‌کنم دولت سوسیال‌دموکرات یونان بتواند این برنامه را اجرا کند.

بهمن: سیستم بیمه‌های بازنشستگی و بیمه‌های درمانی در همین آلمان هم متعادل نیستند. این عدم تعادل را چگونه می‌توان از بین برد؟

توماس: تا زمانی که در ایران و خاورمیانه دولتهائی هستند که منافع ملی خود را برای ادامه بقای خود به تاراج می‌گذارند و ما می‌توانیم نفت ارزان بخریم بیمه‌های بازنشستگی ما می‌توانند پرداخت شوند.

آنا: توماس از بهمن خجالت بکش!

بهمن: آنا بگذار حرفش را بزند. چرا باید از من خجالت بکشد. من می‌دانم که حمهوری اسلامی منافع ملی کشورم را تاراج کرده و می‌دانم که اروپا از این موقعیت بیشترین استفاده‌ها را برده و می‌برد.

توماس: خیلی ساده است هر لیتر بنزین در حال حاضر 1،42 یورو می‌باشد، ولی مخارج استخراج نفت، آوردنش به اروپا، مخارج پالایشگاه و حمل و نقل به پمپ بنزین و سود پمپ بنزین تا اینکه شما آن بنزین را به داخل ماشین خود وارد کنید 0،22 یورو می‌شود. یعنی 1،20 یورو مالیاتش است (5) که برای بیمه‌های بازنشستگی مورد استفاده قرار می‌گیرد. تا زمانی که این نفت ارزان به ما فروخته می‌شود ما می‌توانیم تعادل ما بین هزینه ها و در آمد‌هایمان را جبران کنیم. به همین دلیل من فکر می‌کنم حتی خانم مرکل راضی باشد با آقای محمود احمدی‌نژاد برقصد همانطوری که سران اتحادیه اروپا با احمدی‌نژاد و ملاهای ایران با هم به خوبی می‌رقصند.

بهمن: اینکه یک لیتر آب خوردن در اروپا چهار برابر یک لیتر بنزین ارزش دارد را می‌دانستم. ولی اینکه خانم مرکل با احمدی‌نژاد می‌تواند برقصد را نمی‌توانستم تصور کنم.

مارتین: یوشکار فیشر وزیر سابق امور خارجه گفته بود. ایرانیان مثلی دارند که بسیار جالب است. " این خر (جمهوری اسلامی) می‌خواهد سواری بدهد اگر ما سوار نشویم دیگران سوار خواهند شد"

بهمن: درست است. تاسف من در این نیست که شما از حماقت‌های دولت جمهوری اسلامی استفاده می‌کنید بلکه تاسف من در این است که در کشور من احمق‌ها در راس حکومت هستند و منافع ملی کشورم را برای بقای چند روزه خود به هدر می‌دهند.

توماس: تازه درآمدی هم که جمهوری اسلامی دارد خرج مردمش نمی‌کند بلکه از اروپا و چین و روسیه اسلحه می‌خرد تا به فلسطینی‌ها بدهد. فکر کنم اسرائیل هم در این معاملات سهم خود را کسب می‌کند.

بهمن: شاید کم‌کم باید به فکر آینده اقتصاد خود باشید. جوانان ایران نخواهند گذاشت که سرمایه‌های ملی‌شان هدر برود. این آگاهی بوجود آمده است که ملایان از اسلام استفاده ابزاری می‌کنند و آینده‌نگری به مسائل جامعه ندارند. مافیای سپاه پاسداران هم خود را نمایان کرده است. مردم ایران منتظر فرصتی برای چالشگری و حتی سرنگونی این رژیم هستند.

آنا: من به عنوان یک زن برای زنان ایران آرزوی برابری و بهروزی دارم و فکر می‌کنم زنان ایران قدر آزادی‌های اجتماعی را خواهند دانست.

بهمن: بله، آنان تجربه‌ای را بدست آورده‌اند که به نسل‌های آینده خود منتقل خواهند کرد...

 

 

 

کم کم آتش حرارت خود را از دست داده بود و بحث‌ها جدیت خود را، می‌خواستم بسوی منزل بروم که توماس و مارتین هم همراه من شدند. آنان با نگرانی به اطراف خود نگاه می‌کردند که حس کردم پودری به صورتم خورد. توماس خود را سریع در پشت درختی مخفی کرد و مارتین به خواهش و تمنا افتاده بود که "نزنید" که دوباره پودری به صورت برخورد کرد. زنان ده با مشتی آرد بر دست بسوی ما حمله‌ور شده بودند. تا به خود آمدم سر تا پایم پر از آرد شده بود. سر و صدا‌ها که خوابید توماس از مخفی‌گاهش بیرون آمد و شروع به خندیدن کرد و به من گفت اول شب گفتم که زیاد از برابری زنان و مردان دفاع نکن. من و مارتین که مانند ارواحی سفید رنگ شده بودیم به همدیگر نگاه می‌کردیم. توماس توضیح داد که جادوگران در قرون وسطا با پرتاب آرد بسوی مردم بعد از بیمه شب 30 آوریل (10 اردیبهشت) ارواح خبیسه را از روح مردم دور می‌کردند و امروزه این مراسم برای زنان نشانگر وجود نابرابری اجتماعی بین زنان و مردان می‌باشد.

به یاد خانم نویسنده ایرانی افتادم که از مردسالاری ایرانیان شکایت داشت و به خنده به خود گفتم از من که گذشت ولی حاضرم برای آسودگی خاطر ایشان باز هم مرا با آرد سراپا سفید کنند تا روحم آزاده شود.

با اینکه به خرافات عقیده‌ای ندارم ولی این جشن جادوگران خاطره‌‌ای زیبا برایم خواهد شد.

 

 

Virtual-1

2- تنه درخت تزئین شده‌ای که در 30 آوریل (10 اردببهشت) در جنوب آلمان و اتریش در مرکز روستاها برافروخته می‌شود. این آداب و رسوم برای به پیشباز رفتن بهار و تابستان پر بار برای دهقانان اهمیت فراوان دارد. این جشنواه هم ساله برگذار می‌شود.

3- جشن یا عید برای احترام گذاشتن به طبیعت و باروری بهتر محصولات کشاورزی در سال جاری هر ساله از طرف دهقانان برگذار می‌شود.

4- با آتش و رقص دور آتش ارواح خبیث را جادوگران از روستاها فراری می‌دادند. این مراسم امروزه به رقص به سوی بهار نامگذاری شده و در جنوب آلمان همراه با جنش باروری طبیعت یکی از رسوم شده است. در این مراسم به برابری زنان و مردان هم پرداخته می‌شود.

5- مصرف میاگین روزانه بنزین در آلمان 171 میلیون لیتر می‌باشد.

 

 https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com