بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

جمعه 31 ارديبهشت  1389 ـ  21 مه 2010

 

تاریخ ایدئولوژیک، نوع دیگری از جعل تاریخ است(*)

اکبر گنجی

تاریخ محصول افکار و گفتار و رفتار آدمیان است. در عین حال نوع دیگری از جعل تاریخ هم وجود دارد. توصیف و تبیین تاریخ گذشته، عملی انسانی و متکی بر پیش فرض‌ها، پیش انگاشت‌ها و پیش داوری‌هاست. البته مورخان کوشش می‌کنند تا از طریق همدلی تاریخ را بازسازی کنند. یعنی در مقام فهم و توصیف به گونه ای با فاعلان گذشته روبرو می شوند که اگر اینها هم به جای آنها بودند، همان اعمالی را انجام می‌دادند، که آنان از خود بروز دادند. اما تاریخ ایدئولوژیک هم نوع دیگری از جعل تاریخ است.

در این جا تاریخ به گونه‌ای بازسازی می شود که با ایدئولوژی مقبول کنونی سازگار در آید. زبان دشمن تراش و دشمن ساز که دوستان پیشین را به دشمنان کنونی تبدیل می‌کند، با جعل تاریخ، دشمنان کنونی را به دشمنان پیشین مبدل می سازد. زبان قدرت نابود کننده، وقتی با کسی اختلاف نظر پیدا کند،کل سوابق او را انکار خواهد کرد و حکم حذفی کنونی را به کل تاریخ سرایت می دهد تا دیگری را از تاریخ حذف کند. به عنوان نمونه، به نامه ی برکناری آیت‌الله منتظری بنگرید که در آن آیت‌الله خمینی ضمن فراموش کردن تمام سخنان پیشین‌اش، خود را از ابتدا مخالف آیت‌الله منتظری قلمداد می‌کند. در ابتدای نامه گفته می شود که به این دلائل صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده ی نظام را از دست داده اید. بدینترتیب، تایید صلاحیت و مشروعیت آیت‌الله منتظری تا صدور نامه ی برکناری، شرط لازم این حکم است. اما مسأله ی کنونی ناظر به تاریخ ایدئولوژیکی است که آیت‌الله خمینی در این حکم بر می سازد. می‌نویسد:

«از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال ها و از کانال آنها به منافقین می سپارید صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده ی نظام را از دست داده اید... والله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم ولی در آن وقت شما را ساده لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید... والله قسم من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم... ولله قسم من رأی به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم... تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام... از خدا می‌خواهم... صبر و تحمل عطا فرماید... تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد.»(1)

حکم نخست وزیری مهندس مهدی بازرگان و سخنرانی آیت‌الله خمینی پس از قرائت حکم بازرگان موجود است و نشان می دهند که این گزارش، گزارشی تماماً ایدئولوژیک از تاریخ دهه ی اول انقلاب ایران است. درباره‌ی بنی صدر هم خاطرات ناطق نوری حاکی از حمایت آیت‌الله خمینی از اوست، تا جایی که هاشمی رفسنجانی و خود ناطق نوری سخنان تندی خطاب به آیت‌الله خمینی بیان کرده بودند. می‌گوید:

«مرحوم شهید بهشتی و آقای هاشمی و آقا [آیت‌الله خامنه‌ای] چندتا نامه به امام نوشتند و از امام درخواست کرده بودند اجازه بدهید ما دنبال کارهای طلبگی برویم و حکومت هم دست بنی صدر و عواملش باشد. روز عاشورا بنی صدر در میدان آزادی صحبت کرد. پای صحبت ایشان روز عاشورا طرفدارانش سوت و کف زدند. محرم سال ۵۹ در مسجد بزازها صبح ها منبر می رفتم. بالای منبر با عصبانیت خطاب تندی به امام کردم و گفتم: "حضرت امام این که نمی شود روز عاشورا در کشور علی بن ابیطالب و حسین بن علی در میدان آزادی کف و سوت باشد. یا به ما بگویید خفه شویم یا به او بگویید خفه شود." سپس پای منبر دعوا شد که به زد و خورد انجامید. من در جریان برخورد با بنی صدر خیلی صریح و یکی از خط شکنان بودم... آقای هاشمی چند دفعه این اختلافات را با امام در میان گذاشته بود و امام به ایشان فرموده بودند: "بروید به فکر آخرت باشید". ایشان عصبانی شده بود و به امام گفته بود: "همه اش که ما نباید فکر آخرت باشیم یک خورده شما هم به فکر آخرتتان باشید»(2).

به همان ترتیبی که استالین خود را نزدیک ترین فرد به لنین قلمداد می‌کرد، دستگاه سلطانی کنونی هم مبلغ این افسانه است که آیت‌الله علی خامنه‌ای نزدیک ترین فرد به آیت‌الله خمینی بود،او جانشین بر حق خمینی و ادامه دهنده ی راه اوست. مریدان آیت‌الله خامنه‌ای که می‌دانند تحولات پس از انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد ۸۸ توهمات درباره‌ی رهبری را دود کرد و به هوا فرستاد، زبان ایدئولوژیک را به کار انداخته اند تا جهانی مطابق زبان مداحی بسازند. آنان از یک سو، از رهبری و مدیریت مدبرانه ی مقام معظم رهبری در کنترل فتنه افسانه سازی می‌کنند، و از سوی دیگر، گذشته ی چهره های شاخص جنبش سبز را چنان به تصویر می کشند تا نشان دهند که از ابتدا هم آنها فنته گران منافقی بیش نبوده اند که اینک ماهیت حقیقی خود را برملا کرده‌اند.

در زبان یا گفتمان علی خامنه‌ای، مخالفان (متفاوت ها: دگراندیشان و دگرباشان) معنایی جز دشمن ندارد: پایگاه دشمن، عوامل آگاه و ناآگاه دشمن، تهاجم فرهنگی دشمن، شبیخون فرهنگی دشمن، ناتوی فرهنگی، فتنه ی دشمن، پول های دشمن، طرح های دشمن، دستکش مخملی دشمن، دستکش چدنی دشمن، خواص دشمن، عوام دشمن، بیداری در برابر دشمن، خواب رفتن در برابر دشمن(3).

آیت‌الله خامنه‌ای مسئولان دوران گذشته را دشمن قلمداد می‌کند تا حذف آنها را ساده سازد. تفاوت نگرش او با نگرش حافظ قابل توجه است که می‌گفت:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا

استناد ما به زبان آیت‌الله خمینی و خامنه‌ای در این جا به معنای آن نیست که آنان را تحت عنوان چپ ها طبقه بندی کرده ایم. هدف فقط نشان دادن آن بود که زبان هتاکی چه پیامدهایی- از جمله در تاریخ نگاری یا تاریخ سازی- دارد.

 

پاورقی‌ها:

* قسمتی از بخش یازدهم و پایانی مقالهء «زبان چپ‌های مذهبی در سال‌های نخست انقلاب»

۱- خاطرات آیت‌الله منتظری، صص ۳۷۶- ۳۷۵.

2- خاطرات حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری، جلد اول، صص ۲۱۶ – ۲۱۵.

هاشمی رفسنجانی در ۲۵/۱۱/۱۳۵۹ نامه ی تند و گلایه آمیزی به آیت‌الله خمینی نوشته و تقریباً او را به حمایت از بنی صدر متهم کرده است. به متن زیر توجه کنید تا معنای جعل تاریخ بهتر درک شود:

«امام و رهبر و مرجع تقلید عزیز و معظم. به نظر می‌رسد در ملاقات های معمولی، به خاطر کارهای زیاد و خستگی جنابعالی، فرصت کافی برای طرح و بحث مطالبی اساسی که داریم به دست نمی‌آید، ناچار چیزهائی که تذکرش را وظیفه تشخیص می‌دهم تحت عنوان: النصیحه لائمه المؤمنین در این نامه بنویسم؛ خواهش می‌کنم توجه فرمائید و در ملاقات بعدی جواب لطف کنید: یک- یکسال پیش پس از انتخابات ریاست جمهوری نامه‌ای به خدمتتان نوشتیم که نسخه‌ای از آن ضمیمه این نامه است. شما در بیمارستان قلب بستری بودید و ملاحظه حال شما مانع تقدیم نامه گردید، خواهش دارم، اول نامه را ملاحظه نمائید و سپس این یکی را. دو- احساس می‌کنم که روابط و ملاقات های ما با جنابعالی، صورت تشریفاتی به خود می‌گیرد و محدودیت هایی در طرح و بحث مطالب - من جمله خوف از این که جنابعالی موضع‌گیری سیاسی و رقابت تلقی کنید- به وجود آمده و من خائفم که این حالت خسارت بار باشد. سه- تبلیغات متمرکز مخالفان - که از مقام رسمی و تریبونهای رسمی در رُل مخالف و اقلیت سخن می‌گویند- و نصایح کلی و عام جنابعالی و سکوت و ملاحظات ما که علل موضع‌گیری ها را روشن نکرده‌ایم، وضعی به وجود آورده که خیلی‌ها خیال می‌کنند ما و طرف ما بر سر قدرت اختلاف داریم و دو طرف را متساویاً مقصر یا قاصر یا ... می‌دانند. ما برای حفظ آرامش نمی‌توانیم مطالب واقعی خودمان را بگوئیم و جنابعالی هم صلاح ندانسته‌اید که مردم را از ابهام و تحیر درآورید. خود شما می‌دانید که موضع نسبتاً سخت مکتبی امروز ما، دنباله نظرات قاطع شما از اول انقلاب تا به امروز است، بعد از پیروزی معمولاً ما مسامحه‌هائی در این گونه موارد داشتیم و جنابعالی مخالف بودید، اما نظرات شما را با تعدیل هائی اجرا می‌کردیم؛ شما اجازه ی ورود افراد تارک‌الصلوة یا متظاهر به فسق را در کارهای مهم نمی‌دادید، شما روزنامه آیندگان و ... تحریم می‌کردید، شما از حضور زنان بی‌حجاب در ادارات مانع بودید، شما از وجود موسیقی و زن بی‌حجاب در رادیو تلویزیون جلوگیری می‌کردید؟ همین‌ها موارد اختلاف ما با آنها است. آیا رواست که به خاطر اجرای نظرات جنابعالی ما درگیر باشیم و متهم و جنابعالی در مقابل اینها موضع بی‌طرف بگیرید؟ آیا بی ‌خط بودن و آسایش طلبی را می ‌پسندید؟ البته اگر مصلحت می‌دانید که مقام رهبری در همین موضع باشد و سربازان خیر و شر جریانات را تحمل کنند، ما از جان و دل حاضر به پذیرش این مصلحت هستیم، ولی لااقل به خود ما بگوئید. آیا رواست که همه گروه دوستان ما به اضافه اکثریت مدرسین و فضلاء قم و ائمه جمعه و جماعات و ... در یک طرف اختلاف و شخص آقای بنی صدر در یک طرف و جنابعالی موضع ناصح بی‌طرف داشته باشید؟ مردم چه فکر خواهند کرد؟ و بعداً تاریخ چگونه قضاوت می‌کند؟ چهار- ما جایز نمی‌دانیم که میدان را برای حریف خالی بگذاریم و مثل بعضی از همراهان سابق، قیافه بی‌طرف بگیریم و به اصطلاح جنت مکان و بی‌آزار و زاهد جلوه کنیم، به خاطر حفاظت از خط اسلامی انقلاب در صحنه می ‌مانیم و از مشکلات، مخالفتها و تهمتها نمی‌هراسیم و به صلاحیت رهبری جنابعالی ایمان داریم، ولی تحمل ابهام در نظر رهبر برایمان مشکل است. مگر این که بفرمائید، همین ابهام صلاح است. احتمال این که این ابهام در رابطه با خطوط سیاسی و فکری جاری و خطی که در ارتش تعقیب می‌ شود، آثار نامطلوبی در تاریخ انقلابمان بگذارد، وادارم کرد به عنوان وظیفه روی این مطالب، صراحت و تأکید داشته باشم و امیدوارم مثل همیشه این جسارت را ببخشید. پنج- قبل از انتخابات ریاست جمهوری، به شما عرض کردیم که بینش آقای بنی‌ صدر مخالف بینش اسلام فقاهتی است که ما برای اجرای آن تلاش می‌کنیم و اکنون هم بر همان نظر هستیم و شما فرمودید ریاست جمهوری مقام سیاسی است و کاری دستش نیست؛ امروز ملاحظه می ‌فرمائید که چگونه در کار کابینه و ... می‌تواند کارشکنی کند و چگونه با استفاده از مقام، مجلس و دولت و نهادهای انقلابی را تضعیف می‌کنند و ما فقط می‌توانیم دفاع کنیم؛ چون تضعیف متقابل را با گفتن نواقص رئیس جمهور صلاح نمی‌دانیم و همان دفاع هم مشاجره تلقی می ‌شود و بحق مورد مخالفت جنابعالی قرار می‌گیرد و آتش بس می‌ دهید و خودتان هم دفاع لازم را نمی ‌فرمائید که: اختلاف دو بینش است که یک طرف مصداق اسلامش غضنفرپور و سلامتیان و سعید سنجابی و طرف دیگر رجائی و گنابادی و منافی و موسوی و ... می‌ باشند. شش- در خصوص جنگ و فرماندهی ارتش، مطالب و احتمالات زیادی داریم. فرماندهی به خاطر ناهماهنگی و وحشت از نیروهای خالص اسلامی، مایل است نیروهای غیر اسلامی را در ارتش حاکم کند - که منافع مشترک پیدا کرده‌اند- و نیروهای خالص دینی را یا منزوی و یا منفصل نماید. خلبان شیرودی که سمبل ایمان و شجاعت و تلاش است، در پادگان ابوذر به من می‌گفت که امروز ایمان می ‌جنگد نه تخصص و می‌خواهند دست مؤمنان را کوتاه کنند، ایشان همراه و همرزم خلبان شهید کشوری و خلبان شهید آشوری است. وحشت داشت و به من گفت پیامش را به شما بگویم و ضبط هم شده؛ احتمال اینکه مدیران جنگ به علل سیاسی طالب طولانی شدن جنگ باشند، وجود دارد و این احتمال تکلیف‌ آور است. احتمالاً آقای بنی ‌صدر به منظور تضعیف دولت و شاید – بعضی ها هم باشند- برای اجرای منویات آمریکا و ... مخصوصاً کمبود مهمات و اسلحه قابل توجه است. در این مورد لازم است، جنابعالی سریعاً فکری بفرمائید و بهتر است در یک جلسه طولانی و محرمانه با دوستان مورد اعتماد ارتشی نظیر صیاد شیرازی، نامجو، سلیمی، شیرودی و ... با حضور ماها در خدمتتان بحث و تصمیم‌گیری شود.هفت- ما "حزب جمهوری اسلامی" را با مشورت با شخص جنابعالی و گرفتن قول مساعدت و تأیید غیر مستقیم - من شخصاً در مدرسه علوی با شما در این باره مذاکره کردم- تأسیس کردیم و با توجه به این که قانون اساسی، تعداد احزاب را پذیرفته فکر می‌کنیم یک حزب اسلامی قوی برای تداوم انقلاب و حکومت اسلامی ضرورت دارد و جنابعالی هم روزهای اول در تهران و قم مکرراً تأیید فرمودید - ممکن است فعلاً فراموش کرده باشید- و اکنون اعتبار حزب از نفوذ شما تغذیه می‌شود - غیر مستقیم- ولی رنگ حمایت از روزهای اول کمتر شده. میل داریم لااقل در جلسات خصوصی نظر صریحی بفرمائید. اگر مایلید ما حزب را کنار بگذاریم، ما را قانع کنید و اگر لازم می‌دانید که حزب بماند باید جور دیگری عمل بشود و اگر همین‌گونه که عمل می‌فرمائید، مصلحت است ما را قانع کنید تا ما هم دوستان حزبی را قانع کنیم. هشت- اینجانب که جنابعالی را مثل جانم دوست دارم و روی زمین کسی را صالح‌تراز شما سراغ ندارم، گاهی به ذهنم خطور می‌کند که تبلیغات و ادعاهای دیگران شما را تحت تأثیر قرار داده و قاطعیت و صراحت لازم را - که از ویژگیهای شما در هدایت انقلاب بوده- در موارد فوق‌الذکر ضعیف ‌تر از گذشته نشان می ‌دهید، بسیاری از مردم هم متحیریند که چرا امام قاطع و صریح در این مسائل سرنوشت‌ساز صراحت ندارد. خدای نخواسته اگر روزی شما نباشید و این تحیر بماند، چه خواهد شد؟ واقعاً و حقاً ما انتظار داریم در مقام رهبری و مرجع تقلید اگر تعدیلی در شیوه حرکت ما لازم می‌دانید صراحتاً امر بفرمائید که مطیعیم؛ ما انتظار نداریم که نصایح ذووجوهی از رسانه‌های جمعی بشنویم، احضار کنید و امر بفرمائید. نه- آخرین مطلب - که در ترتیب مطالب جایش اینجای نامه نیست- اینکه ما پس از پیروزی آقای بنی‌ صدر برای این که ایشان خیالش از جانب ما راحت باشد، ایشان را به ریاست شورای انقلاب برگزیدیم و به جنابعالی پیشنهاد نیابت فرماندهی کل قوای ایشان را دادیم که سریعاً تصمیم بگیرند و کار کنند، اما ایشان به اینها هم قانع نشد و مرتباً کمبودها را متوجه ما می‌کرد و می‌گفت: "من می‌خواهم کار کنم ولی نمی‌گذارند"، در مرکز قدرت بود و دیگران را مقصر معرفی می‌کرد و امروز هم می‌بینید نقش اقلیت مخالف را. پس چه باید کرد؟ با سپاس و معذرت. اکبر هاشمی رفسنجانی. ۲۵/۱۱/۱۳۵۹.»

رجوع شود به اینجا:

http://www.hashemirafsanjani.ir/?type=dynamic&lang=1&id=2133

3- آیت‌الله خامنه‌ای، از همان ابتدای انقلاب، از همین زبان استفاده می‌کرد. در پائیز ۱۳۵۸ طی یک سخنرانی در مشهد گفته است: «امروز باید بپذیریم، قبول کنیم، باور کنیم که دولت‌های سلطه‌جوی غربی بفکر آنند که سیاست این انقلاب را و این ملت را در یک انزوای عظیم قرار دهند، ما امروز باید منتظر آن باشیم که جلادان و جهان‌خواران و سلطه‌ جویان، این سگ های ولگردی که از اطراف این سفره گسترده‌ی بی صاحب به کنار رانده شده‌اند در فکر ضربات انتقامی باشند... امروز هم خط امام است که راه نجات و رستگاری ملت ماست. اما تفاوتی که با گذشته کرده این است که در گذشته گروه‌های مختلفی به روشنی و به راحتی و با جرات و گستاخی، این خط را رد می‌کردند. اما امروز پیدایش جریان سیاسی نفاق، موجب آن می ‌شود که گروه‌های مخالف، آن را صریحاً و قاطعاً رد نکنند، بلکه بگویند ما در خط امامیم. حتی کسانی را دیدیم و شناختیم که ایدئولوژی امام را قبول نداشتند، ایدئولوژی اسلامی را قبول نداشتند، ولی خود را در خط امام می‌دانستند. گروه ها همه مدعی خط امام اند... آن آقایانی که در کسوت روشنفکری، فرهنگ پنجاه ساله ی گذشته را باز هم می‌خواهند نگه دارند و احیا کنند، ما می‌دانیم که از کجای این خط ناراضی‌اند. و آن کسی که در کسوت انقلابی می‌خواهد پس مانده‌های تجربه‌ی غلط درآمده‌ی قدرتهای شرقی را به اینجا بکشاند، ما می ‌فهمیم از کجای این خط ناراضی است. چرا حرف دلشان را نمی‌ زنند؟ چرا بی خود بهانه ‌گیری می‌کنند؟... امام معتقد است به حمایت از همه‌ی جنبش های ضد امپریالیستی ولو غیر اسلامی است... خیانت نکنند، توطئه نکنند، با ماسک انقلاب و شعار انقلابی، ضد انقلاب عمل نکنند. در معرکه‌های دشمن پدید آورده و در آتش‌های دشمن افروخته آتش افروزی نکنند و شرکت نکنند. صادقانه بگویند ما ایدئولوژی این ملت را قبول نداریم، اما در کنار این ملت می جنگیم، ملت با آنها آشتی خواهد کرد. برادران و خواهران، این را توجه داشته باشید هرگز با یک فرد معتقد به مارکسیسم به عنوان این که به مارکسیسم معتقد است ما الان نمی جنگیم، به جرم عقیده‌ی او، اور ا نمی‌ کوبیم عقیده‌ی او مال خودش، مخالفت ما با آن گروه‌هایی که نام مارکسیست روی خودشان گذاشتند، به خاطر مارکسیست بودنشان نیست، اگر توطئه نکنند، اگر در معرکه‌ها و آتش‌های دشمن افروخته شرکت نکنند، با آنها مخالفت نمی‌کنیم...ما با اصحاب ایدئولوژی‌های غیر اسلامی بخاطر دارا بودن ایدئولوژی غیر اسلامی هیچ جنگی نداریم. توطئه نکنند، در صف دشمنان ما قرار نگیرند، به طرف ما تیر پرتاب نکنند. ما هم به آنها تعرضی نخواهیم داشت. این صادقانه‌ ترین و منصفانه ‌ترین تعهدی است که یک ملت می‌تواند در مقابل جمعی که ایدئولوژی او را قبول ندارد،‌ بگوید و بکند.»

رجوع شود به اینجا:

http://rajanews.com/detail.asp?id=48915

 

http://zamaaneh.com/idea/2010/05/post_720.html

 

 

 https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com