بازگشت به خانه

جمعه 23 مهر  1389 ـ  15 اکتبر 2010

 

                                                                                                                                 پيوند به دو آلبوم از عمليات نجات معدنچيان شيلی >1   >2                                                                                   

 

تفاوت ما و شیلی...

بلندتر فکر کنیم

ر        روز 14 مرداد بود که در خبری که ابتدا کم اهمیت به شمار می‌آمد، 32 معدنچی شیلیایی و 1 بولیویایی در یکی از گالری‌های معدن مس و طلای شیلی در نزدیکی شهر کوپیاپوی در 700 کیلومتری شمال سانتیاگو و در عمق بیش از 700 متری سطح زمین گیر افتادند. این معدن قبلا هم قربانی گرفته بود. وزیر معادن شیلی سفر خود را به اکوادور نیمه کاره رها کرد و در 15 مرداد به محل می‌آید تا بررسی‌های لازم را انجام دهد. او به خبرنگاران توضیح می‌دهد که این امیدواری وجود دارد که اکسیژن، آب و غذا را بتوانند به معدنچیان برسانند. 16 مرداد رئیس جمهور شیلی، پینارو نیز مسافرت خود به کلمبیا را نیمه‌کاره رها می‌کند و به محل حادثه می‌رود و در کنار خانواده‌های معدنچیان که در چادر به تدریج مستقر شده بودند تا ببینند چه اتفاقی در انتظار عزیزانشان هست، بگذراند. ضمنا تیم کارگران کمک رسانی نیز کار خود را آغاز می‌کنند. اولین هدف این است که حفره ایی به قطر 12 سانتی متری حفاری شود تا بتوانند کمک‌های اضطراری را به معدنچیان برسانند. پس از یاس و امیدهای فراوان بالاخره در 31 مرداد، معدنچیان صدای دستگاه حفاری را می‌شنوند. ساعاتی بعد، اولین تصاویراز معدنچیان محبوس گرفته می‌شود و به این نتیجه می‌رسند که شرایط آنها بهتر از آن است که تصور می‌شد و فردای آن روز کمک‌های اولیه به آنها می‌رسد.ه

به       بعقیده تیم کمک‌رسان، عملیات نجات بین 2 تا 3 ماه طول می‌کشد. به همین دلیل یک فضانورد کانادایی به همراه تیم روانشناسی از ناسا به محل اعزام می‌شود. به دلیل اینکه در فضا نیز، فضانوردان شرایطی مشابه دارند، تاریکی مطلق، نور مصنوعی و محدوده حرکتی کوچک. به دلیل علاقمندی به فوتبال، برای آنها بازی دوستانه ی شیلی و اوکراین، به طور مستقیم از طریق یک مانیتور کوچک پخش می‌شود. بازی‌های بزرگ پله و مارادونا نیز برای آنها فرستاده می‌شود. ورق، تاس، دومینو و بازی‌های سرگرم کننده دیگر نیز فرستاده می‌شود.

تیم‌های فوتبال معروف برای آنها  پیغام می‌فرستند. آخرین آنها، تیم رئال مادرید بود که لباس شمارهء 33 را به تعداد آنها با امضای همه بزرگان به شیلی می‌فرستد و ضمناً از آنها دعوت می‌کند که پس از رهایی برای یک تور و حضور در یک مسابقه رئال، به اسپانیا بروند. کشورهای آمریکای جنوبی معمولا همگی مذهبی هستند و به همین دلیل موسیقی و دعاهای امیدوار کننده در برنامه ی انها قرار می‌گیرد.

شرکت ژئوتک بویلز براس، کار حفاری امداد را شروع کرد و در 26 شهریور این حفاری به کارگران رسید و باید در فاز دیگر این حفاری آنقدر بزرگ می‌شد تا بتوانند معدنچیان را بیرون بکشند. در 12 مهرماه، شرکت حفاری اعلام می‌کند که طی چند روز آینده، معدنچیان نجات خواهند یافت و بالاخره یکشنبه اولین معدنچی بیرون آمد. اول پسر هفت ساله‌اش بعد همسرش و بلافاصله رئیس جمهور شیلی او را در آغوش کشیدند. عملیات نجات تقریباً در زمان مقررنیز به اتمام خواهد رسید. البته معدنچیان باقی مانده، برای نفر آخر بودن یا نبودن با یکدیگر بحث دارند.

اما فرض کنید که این اتفاق در ایران می‌افتاد. ناگهان از زمین و آسمان بسیجی و سپاهی وارد کارزار می‌شد (مثل حادثه انفجار قطار نیشابو در سال 82) تا شعاع چند کیلومتری، منطقه ممنوعه اعلام می‌شد و خبرنگار و عکاس را بیرون می‌کردند. وزیر صنایع و معادن کار و زندگی را ول می‌کرد و می‌رفت در منطقه می‌نشست ولی هیچ اقدامی نمی‌توانست کند (مانند زلزله بم و وزیر راه و ترابری وقت). از حفره‌ی کوچک، تعدادی قرآن، توضیح المسایل و مفاتیح می‌فرستادند و هر پنجشنبه شب هم به نوبت برایشان هلالی، بنی فاطمه و سخنرانی پناهیان پخش می‌شد. از کارگر و دستگاه حفاری هم به دلیل تحریم خبری نبود و از تیم نوابغ جوانی که ماهواره امید را هوا کردند دعوت می‌شد که هر روز 5 نوبت به زور آنها را به  نماز ترغیب کنند و برایشان قران (مدل قرائت سر مزار) می‌خواندند. به دلیل باخت مفتضحانه ایران به کویت و پخش مستقیم بازی استقلال و پرسپولیس حدود 3-4 نفری همدیگر را لت و پار می‌کردند. خانواده‌ء آنها را سفارش می‌کردند که به دیدار مقام معظم بروند و در مدح کمک‌های همه جانبه‌ی رئیس جمهور مهرپرور 2 ساعتی سخنرانی کنند، هر کدام هم که قبول نمی‌کردند، در انتهای لیست بیرون آمدن احتمالی قرار می‌گرفت. ضمن اینکه صدا و سیما 69  روز به جای پخش شرایط آنها، 69 معدن در آمریکا، استرالیا و انگلیس جنایتکار پیدا می‌کرد که در انتها حتی جنازه نیز تحویل کسی نشده است تا نشان دهند که فقط معادن ایران نیستند که مشکل دارند و خلاصه همه امت خداجو را اول به دعای فرج، بعد به دعا برای طول عمر خیلی‌ها و در آخر هم برای نجات جان عزیزان یقرا فاتحه مع الصلوات بفرستند. در انتها هم دو حالت داشت (که البته اولی محتمل تر است):

1. می‌دانید که سرنوشت اول دست رهبری است و بعد خدا. در طی حفاری کمکی، ناگهان توده‌ای مهیب بر سرشان فرو می‌ریخت و صدا و سیما هم عرض تسلیتی می‌گفت و خانواده‌های داغدار هم غلط می‌کردند که مراسم برگزار کنند و تازه باید در جلوی دوربین‌های تلویزیون اعتراف کنند که این معدنچیان عوامل نفوذی در میان داشتند و تخریب معدن کار اسرائیل یا انگلیس، با هدایت آمریکا بوده است. هیچ وزیری هم استیضاح نمی‌شد و مجلس هم طی دو روز بحث و جدل به این نتیجه می‌رسید که باید بیمه‌ی عمر معدنچیان را نصف کند. من و شما هم فراموش می‌کردیم که اصلا معدنی وجود داشت یا خیر. خدا هم تا حادثه بعدی بزرگ است، اگر هم نیست، مشابهش را داریم!

2. معدنچیان با انواع امداد غیبی و نور و هاله و مشابه آن نجات می‌یافتند. ناگهان تمامی سران کشور از زمین و آسمان می‌ریختند ولی پیش از هر چیزی، همگی باید به صف می‌شدند و پشت سر یک امام جماعتی، نماز شکر می‌خواندند (مثل تیم استقلال، پس از قهرمانی در لیگ برتر!) همگی آنها خدا و مقام معظم را سپاس می‌گفتند و تمام. فردای آن روز، کیهان به یکی از انها که متقی‌تر از بقیه بوده پیشنهاد مصاحبه می‌دهد و خلاصه معدنچی هم در مورد اینکه در آن زیر زمین خواب دیده است که سرنوشت او واقعا دست چه کسی است و به گمراهی خود در این سال‌ها اعتراف می‌کند و خدا را جانشین بر حق ولی فقیه در آسمان ارزیابی می‌کند. بقیه هم مجددا غلط می‌کنند که مصاحبه کنند و هر کدام حرف بزنند، همان عامل نفوذی خواهند بود! تعدادی هم اسناد مهم در مورد دخالت عوامل بیگانه، البته به دست سربازان گمنام می‌افتاد.

بگذریم.... در روزهای تظاهرات سال 57 بسیاری از جوانان پرشور آن زمان با دیدن فیلم‌های معروف «حکومت نظامی» و «شب روی شیلی» با شاهکار موسیقی متن تئودوراکیس و چگونگی محاکمه‌ی سران نظامی توسط چند جوان روزنامه‌نگار چپی، آنقدر از خود بیخود شدند که همگی فردایی روشن با حضور آلنده را تصور می‌کردند و آن روزها ی ایران را با شیلی مقایسه می‌کردند. به نظر شما، از همان شیلی 50 سالی عقب نگه داشته نشدیم؟

برگرفته از سايت خودنويس>>>

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com