بازگشت به خانه

جمعه 30 مهر  1389 ـ  22 اکتبر 2010

 

توجیه گرانه نه، شرمسارانه! کشتار 67 کشتار ایران بود

فریبا امینی

سرکار خانم رهنورد

من به عنوان یک انسان و یک زن، به انسان و زنی که در مقابل استبداد ایستاده و تا اینجا آمده، احترام می گذارم . ولی اجازه بدهید که در همین شرایط ویژه هم باز کسی که در جایی روبه روی رسانه و در موقعیتی ویژه نشسته نقد شود. اگر ما به عنوان شهروند ایرانی و مسئول انتقاد نکنیم، باز همان آش است و همان کاسه.

شما اخیرا در مصاحبه ای گفته اید که کشتار سال 67 باعث “ناراحتی” است و با آن “گروه کذائی” به قول شما نباید این رفتار می شد، شما قاعدتا باید آگاه باشید هزاران نفر از کسانی که در زندان های جمهوری اسلامی در ان سالهای سیاه به بند بودند،در حال گذران دوران محکومیت خود توسط آن “دادگاه” های “انقلاب اسلامی”، یا حتی در پایان دوران محکومیت و به حکم مستقیم آیت الله خمینی در زمان نخست وزیری همسر شما گروه گروه به جوخه اعدام فرستاده شدند، فقط از ان “گروه کذائی” یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران نبودند.

ایا باید باشما از صدها بچه و دانش آموزی که  بسیاری از آنها طرفدار این گروه و ان گروه بودند و خیلی ها نیز وابسته به گروه خاصی نبودند، گفت که در این فاجعه ی ملی قتل عام شدند؟!

در مقابل ظلم و استبداد همیشه باید سخن گفت نه فقط زمانی که گلوله به سوی خودی شلیک می شود. اقای موسوی تا به حال در مقابل کشتار 67 موضع نگرفته است. حتی زمانی که از طرف دانشجویی این سئوال مطرح شد او باز از پاسخگویی صریح سرباز زد و نهایتا با فرافکنی بحث را از مسئولیت خود و همراهانش دور کرد. ما که در خارج هستیم شاید این حق را نداریم تا در مقابل کسانی که در ایران هستند و تحت فشار و بی رحمی وحشتناک حرفی بزنیم و بگوییم که همه چیز را باید یکباره بیان کرد . شاید مصلحت شما این است که فعلا موضع از این صریح تر نگیرید یا اقای موسوی هیچ چیز نگویند جز آن “دوران طلایی” ولی خوب می دانید که رهبران سیاسی باید پاسخگوی ملت خود باشند.

باز هم شاید اقای موسوی صلاحشان باشد که هنوز بگویند که به دنبال خط “امام خمینی” هستند زیرا که رژیم کنونی ایران می تواند از این سو استفاده کند و ضربه شمشیر خود را بیشتر فرود ارد. ولی در زندگی شخصی و سیاسی افراد زمانی پیش می اید که باید حقیقت ها گفته شود و دروغ ها عریان. باید که در مقابل اعدام ها در این سی سال گذشته چه از بهائی، چه کرد و بلوچ سخن بگویید.

باید بگویید که چرا در مقابل کشتن وحشیانه پروانه اسکندری فروهر و داریوش فروهر و دیگر نویسندگان در همان زمان سخنی قاطع نگفتید ویا اعتراضی نکردید. مگر این افراد از این مرزو بوم نبودند؟ ایا فقط از مسلمانان باید دفاع شود و یا دیگر اندیشمندان از هر مرامی که هستند نیز باید از ان ها دفاع کرد؟

مگر نه این است که ایران ما ایرانی است از فرقه ها، مذاهب و اقوام مختلف .ایا فقط باید از خودی دفاع کرد؟ ایا بچه های 16 - 17 ساله ای که تنها به جرم در دست داشتن یک روزنامه گروه گروه به جوخه اعدام برده شدند حتی اگر از آن “گروه کذائی” مردم نبودند؟ مردم نبودند پدران و مادرانشان که تا ابد داغدار شدند؟

ایا فرقی است بین من که در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم ولی لزوما اعتقاد مذهبی ندارم با یک مسلمان با تعریف مشخص جمهوری اسلامی در “عصر طلایی”؟ ایا من نوعی به ایران کمتر دلبسته هستم و یا غصه ان را نمی خورم؟

من در خانواده ای بزرگ شدم که پدرو مادرم نماز می خواندند و روزه می گرفتند و به مکه رفته بودند. ولی ما هر کدام مرامی مختلف داشتیم. هرگز پدرم به ما نگفت که چگونه فکر کنید. فقط به ما یک چیز یاد داد که انسانیت داشته باشید. در مقابل ظلم بایستید و انسان باشید و با همه یک نوع رفتار کنید. او در زندگی سیاسی و شخصی خود این را از پیشوای بزرگ ملت ایران یعنی دکتر محمد مصدق که تا اخرین نفسش عکس او بالای سرش بود یاد گرفته بود.

ایران ما ایرانی است از چپی ها گرفته تا لیبرال ها. از بی دین ها تا مذهبی ها….

باید همه چیز را گفت. باید ایستاد و فقط از “خودی” دفاع نکرد . باید در حال حاضر و هر زمانی که فرصتی پیش آمد کمی از گذشته بگویید و مسئول باشید.

ایا اگر تحولات ایران بگونه ای پیش برود که جریانات نزدیک به شما دست بالا را داشته باشند باز هم به ما جمهوری اسلامی از نوع دیگر تحمیل خواهید کرد؟

من طرفدار “جنبش سبز” به ان معنی که عرضه شده نیستم. من طرفدار جنبش مردم ایران در مقابل استبداد هستم و خواهم بود. این رنگین کمان مردم است که ما شاهد ان هستیم. رنگ پرچم تاریخی ایران سبز و سفید و قرمز.

من اعتقاد به حجاب ندارم ولی به شما که حجاب دو لایه دارید احترام می گذارم، تا وقتی که به حقوق من احترام بگذارید و از گذشته ای که مملو از پایمالی حقوق من بود، آن زمان که مجسمه ی مادر میدان محسنی را “حجاب اسلامی” بر سر کردید و تئوریسن “حجاب” شدید در دانشگاه الزهرا چیزی بگویید که اگر نه پوزش که رنگی از خجلت و شرمساری از آن حس شود. می دانم که پا روی پا ننداخته اید و “آب میوه” نمی نوشید که من از ینگه دنیا بر شما بتازم. اما این همه ی حقوق من است که وقتی شما را در قاموس اصلاح طلبانه تان در رسانه می بینم و جریانی “بانوی سبز” به  شما لقب می دهند از شما انتظار داشته باشم که در هر فرصتی باز بیشتر بگویید. توجیه گرانه نه، شرمسارانه!

ما می گوییم جمهوری یی  باید سرکار باشد که دور از ایدئولوژی خاصی باشد و به حقوق بشر برای تمام شهروندان ایران اعتقاد داشته باشد و آن را در راس کار خود قرار دهد. حتی ان بسیجی عامل سرکوب هم باید از این حقوق برخوردار باشد. فقط ان زمان است که ما می توانیم ایرانی بسازیم که پس از 70 سال دیکتاتوری سلطنتی و مذهبی دموکراسی را منشا کار خود قرار دهد.

راه “امام” راه ما نبوده و نیست. چون راه “امام” که بارها به آن اشاره می کنید جز نابودی و قهقهرا چیزی برای ایران به ارمغان نیاورده است. آیت الله خمینی کسی بود که زمانی که پدرم استعفا نامه خود را به او داد گفت این “طبقه مستکبر” باید از بین برود و دیدیم که حاصل و میراث رژیم او برای ما چه بود…

باید ناگفتنی ها گفته شود. باید رهبران سیاسی اینده شهامت داشته باشند و حرف مردم را بزنند.

مهندس امیر انتظام در مصاحبه ای به من گفتند که بدترین دوران زندانی بودنش زمانی بود که سلول ها خالی می شدند .او در مقابل این جنایات ایستاد و سخن گفت اگرچه برایش گران تمام شد. او بین افرادی که در زندان بودند فرقی قائل نشد. فقط با چشمان خود دید که فرزندان ایران، دختران و پسران جوان یک یک برده شده و دیگر برنگشتند.

ایران ما ایرانی است که در یک خانواده، هم چریک فدایی بود و هم مجاهد، هم توده ای، هم مسلمان دو آتشه، هم ملی و هم طرفدار سلطنت. مثال اقای طاهر احمد زاده استاندار دوران دولت موقت مهندس بازرگان مثال خوبی است. او دو فرزندش مجید و مسعود را درزندان محمد رضا شاه از دست داد و دیگر فرزندش که مجاهد بود یعنی مصطفی را در اغاز انقلاب به جوخه اعدام سپردند.

ایران ما چنین ایرانی است.

کشتار 67 کشتار ایران بود و از همان زمان و حتی از ان زمانی که اطرافیان شاه را بدون محاکمه اعدام کردند، این دانه زهر کاشته شد. پس باید شهامت داشت و همه چیز را گفت تا نسل جدید و نسل اینده یاد بگیرند و تراژدی تاریخ دوباره و هرگز تکرار نشود.

http://haghighatnews20.wordpress.com/

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com