بازگشت به خانه

چهارشنبه 10 آذر 1389 ـ  1 دسامبر 2010

 

خشونت عليه زنان

و مشکلات بیشتر در رابطه با فروپاشی خانواده‌ها

شهلا اعزازی

بیشتر از پانزده سال است که در رابطه با مساله خشونت علیه زنان در ایران تحقیقات انجام می‌شود به طوری که تعداد این تحقیقات آن قدر زیاد شده که دیگر اجازه نمی‌دهند کسی پایان نامه‌اش را در رابطه با خشونت علیه زنان بنویسند. یعنی در تهران، شهرستان‌ها و حتی نقاط دور افتاده متغیرهای مختلفی که موجبات خشونت علیه زنان را فراهم می‌کند، همه بررسی و سنجیده شده است. به غیر از دانشجویان، اساتید دانشگاه و فعالان حوزهء زنان هم در زمینهء خشونت علیه زنان تحقیقات متعددی انجام داده‌اند و همه هم به این نتیجه رسیده‌اند که خشونت علیه زنان در ایران وجود دارد و میزان آن هم کم نیست اما با وجود این همه تحقیقات متاسفانه تاکنون هیچ اقدامی در جهت کاهش خشونت علیه زنان صورت نگرفته است.

بعد از پانزده سال تحقیق اما متاسفانه هیچ اقدامی در هیچ زمینه‌ای برای کاهش خشونت علیه زنان نشده است. نه قوانین تغییر کرده‌اند، نه سازمان‌های حمایتی به وجود آمده و نه اقدامی در جهت آگاه سازی و حساس کردن مردم نسبت به پدیده خشونت علیه زنان انجام شده است.

البته به هیچ عنوان نمی‌توان گفت که آمار خشونت علیه زنان در ایران چقدر است چون اصلا، آمار درستی در این رابطه وجود ندارد اما حتی اگر فرض بگیریم که ده درصد خانواده‌های ایرانی هم با این مساله درگیر باشند، باید نگران وضعیت زنان در خانواده‌های ایرانی باشیم.

 خشونت علیه زنان مفهوم گسترده‌ای دارد اما بهترین تعریف از خشونت علیه زنان متعلق به سازمان ملل است که آن را "هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایهء جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود" تعریف کرده است. بنابراین، هر نوع صدمه‌ای که از جانب دیگران به دلیل زن بودن و ویژگی‌های زنانگی به کسی وارد شود «خشونت علیه زنان» محسوب می‌شود.

در عين حال، خشونت علیه زنان انواع گوناگونی دارد که ممکن است از طرف جامعه، خانواده یا محیط کار اعمال شود. عمده‌ترین نوع خشونت علیه زنان، فیزیکی است و صورت طیف گسترده‌ای دارد و از یکی سیلی تا قتل را ممکن است شامل شود.

 معمولا مردان خانواده که شامل شوهر، پدر، برادر و پسران خانواده می‌شوند ممکن است برای پیشبرد مقاصد خود، فرد مونث خانواده را کتک بزنند. یعنی اگر نتوانند همسر، دختر، خواهر یا مادر خود را مجاب کنند که کاری را دلخواه آنها است انجام دهند، با خشونت و کتک زدن سعی می‌کنند، او را مهار کرده تا مطابق میل آنها رفتار کند.

نوع دیگری از خشونت علیه زنان هم وجود دارد که از آن بیشتر به عنوان خشونت ساختاری یاد می‌کنند و آن زمانی است که ساختار یک جامعه به گونه‌ای شکل گرفته باشد که زنان از دسترسی به امتیازات و امکانات اجتماعی دور نگه داشته شوند. این دور نگه داشتن زنان از امکانات معمولاً با مجوز قانون، آداب و رسوم، فرهنگ و قوانین نانوشته یا آیین نامه‌ها انجام می‌شود.

 خشونت ساختاری، بر خلاف خشونت فیزیکی و خانگی، به صورت ملموس قابل مشاهده نیست. در خشونت خانگی مشخص است که چه کسی چه کسی را کتک می‌زند و آثار خشونت را بر بدن فرد می‌توان مشاهده کرد اما در خشونت ساختاری معلوم نیست که چه کسی نسبت به چه کسی اعمال خشونت می‌کند.

 مثلاً، وقتی وزارت کار در استخدام زنان و مردان تبعیض قائل می‌شود و درصد بیشتری از سهیمه مشاغل را به مردان اختصاص می‌دهد، خشونت ساختاری اتفاق افتاده است و البته هیچ گونه آثار فیزیکی هم بر روی بدن زنان بر اثر این خشونت ایجاد نمی‌شود.

متأسفانه، خشونت ساختاری را ما می‌توانیم هم در قوانین و هم در آداب و رسوم و فرهنگ کشور خود مشاهده کنیم، و می توان گفت که نه تنها قوانین ایران به سمت مثبت تغییر نکرده‌اند و کمکی به منع خشونت علیه زنان نمی‌کنند بلکه در حال حاضر حتی آداب و رسوم و هنجارهائی فرهنگی که عملاً منسوخ شده بودند و به نوعی خشونت علیه زنان محسوب می‌شدند نیز در حال احیا هستند و روز به روز شاهد افزایش خشونت ساختاری علیه زنان در کشور هستیم.

نوع دیگری از خشونت هم وجود دارد که بیشتر در محیط کار اتفاق می‌افتد و در واقع نوعی آزار جنسی محسوب می‌شود. در این نوع از خشونت، به طور مستقیم یا به صورت غیر مستقیم و پنهانی زنان با درخواست ‌هایی مواجه می‌شوند که نوعی آزار جنسی به حساب می‌آید. مثلاً، ممکن است مردان با نگاه‌های ناپاک، نزدیک شدن‌های بیش از حد یا ادبیات نامناسب، زنان را مورد آزار قرار دهند.

در مورد آزار جنسی در محل کار، کارهای تحقیقاتی چندانی انجام نشده است، اما آن تعداد کارهایی هم که انجام شده، نشان می‌دهد که این نوع آزارها در محل کار کم نیست.

 خشونت جنسی علیه زنان به جز محل کار در کوچه و خیابان‌های شهر نیز وجود دارد. اذیت کردن دختران به گونه‌های مختلف مانند، متلک گفتن، دنبال دختران راه افتادن، ترمز کردن اتومبیل‌ها در برابر دختران، تماس فیزیکی در مکان‌های شلوغ و حتی ربودن و قتل به وقوع می‌پیوندد.

در عين حال، از انجا که هر نوع عملی که باعث رنج و درد روحی شود خشونت علیه زنان محسوب می‌شود، با این تعریف، ازدواج مجدد و ازدواج موقت نيز نوعی خشونت علیه زنان محسوب می‌شوند، چون حتی اگر فرض بگیریم که مرد برای اقدام به ازدواج مجدد و ازدواج موقت، خشونت فیزیکی علیه زن خود اعمال نکند به طور یقین موجب ناراحتی همسر خود می‌شود که این نوعی خشونت علیه زنان محسوب می‌شود.

 در واقع، چند همسری و ازدواج موقت نه فقط در جهت از بین بردن خشونت اقدام نمی‌کنند، بلکه فرد عامل خشونت را تشویق هم می‌کنند. چون حداقل اتفاقی که برای همسر اول مردی که ازدواج مجدد کرده، و یا همسر فردی که ازدواج موقت می‌کند، پیش می‌آید این است که از نظر روانی تحقیر می‌شود و در وضعیت نامطوب روحی و روانی قرار می‌گیرد.

 

البته خشونت علیه زنان در همه جای جهان وجود داشته و یک پدیده تاریخی محسوب می‌شود. در واقع از زمانی که مردان اقتدار بیشتری در خانواده و جامعه داشتند، خشونت علیه زنان جزیی از زندگی اجتماعی بوده است. اما در کشورهای غربی از دههء 1970 به بعد در اثر تلاش و کوشش بسیار زیاد حامیان حقوق بشر و حامیان حقوق زنان و کودکان مخالفت‌های شدیدی علیه خشونت نسبت به زنان صورت گرفت و البته راهکارهایی هم برای حل این معضل ارائه شد. يعنی اکنون راهکارهای عمومی در رابطه با منع خشونت علیه زنان وجود دارد که هر کشوری با توجه به به فرهنگی که دارد می‌تواند با ایجاد تغییراتی از آن بهره ببرد.

من نمی‌خواهم بگویم که در ایران هم باید دقیقا همان راهکارهایی که در کشورهای غربی در رابطه با منع خشونت علیه زنان وجود دارد به کار گرفته شود اما به طور قطع می‌توانیم از آن راهکارها با توجه به فرهنگ خود استفاده کنیم.

يک پرسش آن است که آیا دولت‌ها این حق را دارند که در عرصهء خصوصی افراد، یعنی خانواده، دخالت کنند و اگر خشونتی در خانواده اتفاق می‌افتد با آن برخورد کنند؟ پاسخ به این سوال مثبت است. دولت‌ها باید در عرصهء خصوصی افراد وارد شده و جهت حمایت از افراد ضعیف خانواده دخالت کنند.

 وقتی خشونتی در خانواده اتفاق می‌افتد معمولا زنان و کودکان قربانی این خشونت هستند و دولت وظیفه دارد در برابر مرد خانواده بایستد و از افراد مورد خشونت واقع شده حمایت کند.

آنچه در درون خانواده رخ می‌دهد مساله خصوصی افراد نیست زیرا خشونت درون خانواده بازتاب اجتماعی دارد. یعنی آن کسی که در خانه کتک می‌خورد در آینده رفتارهای ناهنجاری در جامعه خواهد داشت و این مساله باعث گردش خشونت در جامعه می‌شود.

خشونت‌های خانگی حتی باعث می‌شود که خشونت از یک نسل به نسل دیگر انتقال پیدا کند و این خطرناک است بنابراین دولت باید از اعضای ضعیف خانواده حمایت کند.

حال بايد ديد که چه راهکارهایی می‌تواند باعث کاهش خشونت علیه زنان شود. باید برای عامل خشونت مجازات‌های سنگین در نظر گرفته شود و بعد از مجازات عامل خشونت باید فرد مورد روانکاوی قرار گیرد و با ارائه مشاوره‌های لازم از اقدام خشونت آمیز مجدد او جلوگیری به عمل آورد زیرا اگر مردی که زن خود را کتک می‌زند یک ماه زندانی کنند و بعد دوباره او را به خانه‌اش بفرستند، واقعیت این است که دوباره همسرش را کتک خواهد زد و چه بسا با شدت بیشتر، بنابراین برای حل این معضل باید مددکاری یا احتمالا رسیدگی‌های روانی لازم صورت گیرد.

 همچنین دولت باید با راه‌اندازی خانه‌های امن و معالجه رایگان افراد مورد خشونت واقع شده در خانواده از آنها حمایت کند و همچنین با ارائه مشاوره‌های مددکارانه تلاش کند تا آسیب روحی و روانی که بر این افراد حادث شده را کمرنگ کند.

 دولت همچنین باید با تمام توان خود تلاش کند که جامعه را از اثرات مخرب خشونت علیه زنان آگاه کند و این امر را قبیح و زشت در جامعه معرفی کند.

هیچ کس در درون خانواده نباید مجاز باشد عملی که در عرصه عمومی جرم است را مرتکب شود.

هیچ کس در درون خانواده نباید مجاز باشد عملی که در عرصه عمومی جرم است را مرتکب شود بدون اینکه مجازات شود. اگر کسی در خیابان با یک نفر کتک کاری کند و سیلی در گوش‌اش بزند، فرد مورد خشونت واقع شده می‌تواند از او شکایت کند، پس چرا وقتی این عمل در خانواده صورت می‌گیرد، مجازاتی برای آن وجود ندارد؟

 برای کاهش خشونت علیه زنان در کشور باید تلاش کنیم قوانین را به نفع زنان و خانواده تغییر دهیم، جامعه را نسبت به اثرات مخرب خشونت علیه زنان آگاه کنیم و سازمان‌های حمایتی برای قربانیان خشونت راه اندازی کنیم. (برگرفته از گفتگو با ايلنا).

http://www.rangin-kaman.org/v1/index.php?option=com_content&view=article&id=2241:2010-11-27-20-13-23&catid=34:politique

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com