بازگشت به خانه

دوشنبه 11 بهمن 1389 ـ  31 ژانويه 2011

 

آيا آينده نگری مي تواند تأثيری در نتايج جنبش سبز داشته باشد؟

سام قندچی

سال ها بود که دانشمندان بسياری تلاش می کردند تا وضعيت آب و هوا را پيش بينی کنند و، از آن مهمتر، برخی شان حتی مي خواستند بتوانند بر رویروند تغييرات آب و هوايی و نتايج آن اثر بگذارند و، مثلاً، کاری کنند که بتوان از وقوع توفان های دريايی معين جلوگيری کرد. اما اغلب حتی نتايج همان کوشش اول، يعني پيش بيني اوضاع هوا، آنقدر غلط از آب در مي آمد که بسياری به اين باور رسيده بودند که آب و هوا اصلاً پديده هائی «بختکی» هستند و تلاش برای پيش بينی اوضاع آنها هم تلاشي است عبث، چه رسد به آنکه بخواهيم بر روی نتايج تغييرات آب و هوائي تأثير هم بگذاريم(1). اما وقتی در سال 1963 تحقيقات دانشمندی بنام لورنس منتشر شد بسياری از اين تصورات تغيير يافتند(2). لورنس نشان داد که روند تغييرات آب و هوائی بختکی نبوده و سيستمی «دترمينيستی» محسوب می شود که، در عين حال، قابل پيش بينی کردن کامل هم نيست؛ يعنی سيستمی است «کياتيک» (پرآشوب)(3).

مدلی که لورنس ارائه داده قادر است روند تغييرات آب و هوا را حتی تا دو هفتهء بعد هم در حد قابل اتکائی پيش بينی کند و امروزه همهء رسانه های گروهی جهان قادرند پيش بينی های هواشناسی را تا يک هفته بعد اعلام کنند. البته پيش بينی يک روز بعد بهتر از دو روز بعد است و قس عليهذا. مثلاً، پيش بينی توفان هاي دريائي آنقدر دقيق شده است که توفان دريائي کاترينا در ماه اوت سال 2005 چند روز قبل از رسيدن به شهر نئواورلئان در آمريکا پيش بينی شده بود و، در نتيجه، اکثر سکنهء شهر از آن خارج شدند و عملاً هم معلوم شد که پيش بينی درست بوده است. اگر پيش بينی هواشناسی نبود، و مردم شهر را تخليه نکرده بودند، شايد صدها هزار نفر کشته می شدند. البته هنوز تا مرحلهء تأثير گذاری بر روند تغييرات آب و هوائی راه درازی باقی مانده است. تأثير گذاری به معنی اينکه ـ مثلاً ـ بشود با نوعی پرواز هواپيمای بدون سرنشين به داخل چشم توفان دريائی، و ايجاد فعل و انفعالات شيميائی مصنوعی، باعث تغيير مسير توفان شد تا به شهر بزرگی نظير نئواورلئان اصابت نکند، يا اصلاً کاری کرد که توفان دريايی با چنان شدتی شکل نگيرد. با اين همه، و برغم آنکه چنين تلاش هايی برای کنترل رونذ تغييرات آب و هوا به داستان های تخيلی شبيه است، هدف تحقيقات دانشمندانی که در آمريکا  و در سال های دهه 1980 برنامهء رياضی دان معروف، «فون نومان»، را دنبال مي کردند کنترل روند تغييرات آب و هوايی و نتايج آنها بود و آنها فقط به پيش بينی اوضاع آب و هوا بسنده نمی کردند(4).

اگرچه قصد من پرداختن به جزئيات اين تحقيقات علمی نيست اما اجازه دهيد برای اينکه روشن کنم چرا اين بحث به موضوع مورد نظرم در عنوان اين نوشتار مربوط است، مثالی بزنم.

فرض کنيم شما در کرج زندگی مي کنيد و محل کارتان در تهران است. نيز فرض کنيم که اگر در زمانی که هيچ ترافيکی نباشد می توانيد در عرض يک ساعت با اتوموبيل از خانه به محل کارتان برويد. حال مي خواهيد همين راه را در ساعت 6 صبح برويد. می بينيد که اين راه مثلاً دو ساعت طول مي کشد. اما اگر ساعت يک ربع به 6 حرکت کنيد يک ساعت و نيم طول مي کشد. يعني يک ربع زودتر رفتن باعث مي شود که نيم ساعت زودتر برسيد. بدين ترتيب، با وجود آنکه نتوانسته ايد دقيقاً پيش بينی کنيد که راه چقدر طول مي کشد اما، اگر تشخيص دهيد که در ساعت معينی يک ربع زودتر حرکت کردن نيم ساعت شما را مي تواند جلو بياندازد،  توانسته ايد بر روی نتيجهء رانندگی خود اثر بگذاريد. در نتيجه فقط مهم نيست که توجه خود را به «پيش بينی» متمرکز کنيم بلکه خوب است از خود بپرسيم که در يک «سيستم کياتيک» چگونه مي توان بر روی نتايج حرکت تأثير گذاشت؟

لورنس نشان داد که سيستم های کياتيک حساسيت زيادی به شرايط اوليه دارند؛ يعني اينکه شرايط اوليهء دو توفان که در فاصلهء چند روز ممکن است اتفاق افتند ممکن است يکی را به توفان کاترينا تبديل کند که شهر بزرگی مانند نئواورلئان را نابود کرد، در صورتي که توفان دريائي ديگر ا بصورتی در آورند که حتي يک خانه را ويران نکند. خلاصه اينکه نتيجهء اين حرکت با حالت «سيستم های خطي» (مثل زماني که شما با اتوموبيل خود از کرج به تهران مي رويد و هيچ ترافيکی وجود ندارد) شباهتی ندارد. در سيستم خطی حرکت با اتومبيل در ساعات بدو ترافيک اگر شما ده دقيقه زودتر حرکت کنيد مي توانيد ده دقيقه هم زودتر به مقصد برسيد، در صورتي که در وضعيت وجود ترافيک ممکن است گاه ده دقيقه ديرتر راه افتادن باعث شود که يک ساعت ديرتر برسيد. بنابراين، شرايط اوليه در اين سيستم های پرآشوب خيلي اثر گذارند.(5)

اين اثر بخشي را "اثر پروانه" مي نامند؛ بر بمياد اين نکته که «اگر پروانه ای در يک گوشهء کره زمين پرهايش را تکان دهد ممکن است اثرش آن باشد که در گوشهء ديگری از زمين آشوبی برپا شود».(6)

نکتهء ديگری نيز که لورنس در اين «سيستم های پرآشوب» نشان داده اين است که می توان در زمان هاي مختلف منحني هاي مختلفي از حرکت را ترسيم کرد و، در نتيجه نمي شود، همچون مورد يک حرکت خطي، در مورد اين سيستم ها پيش بينی کامل کرد اما، در عين حال، همهء اين منحني ها به نوعي حوالي هم قرار مي گيرند و، در درون آن ناحيهء توپولوژيک، مي شود نقطهء جذب را ملاحظه کرد. همين نکته امکان آن را فراهم می کند که بشود ديد، مثلاً، بال هاي پروانه حدوداً دور چه محوری مي چرخند و، بر اثر اين مشاهده، بتوان محدوده های پيش بينی خود را مشخص کرد(7).

بدينسان، با مقدماتی چند، نه تنها می توانيم نگاهی به «جنبش سبز» بياندازيم بلکه حتي ممکن است، بجای آنکه از يک مدل خطی پيروی کنيم، با استفاده از مدل «سيستم های پرآشوب»، به جنبش های ديگر تاريخ ايران، نظير جنبش مشروطه يا انقلاب 57، نيز نگاه کرد. من، چندی پيش، در مقالهء "شانزدهم آذر و آينده نگری" سعی کردم توضيح دهم چرا مدل های خطی برای ارزيابی از اين نوع رويداهای تاريخی کار نمي کنند و در اينجا آن بحث ها را تکرار نمي کنم. (8)

مثلاً، بد نيست به دو نقطهء معين در انقلاب 57 و در جنبش سبز نگاهی بياندازيم، يعنی دو اظهار نظر؛ يکی در جريان آغازين انقلاب 57 با مقالهء توهين آميز روزنامهء اطلاعات دربارهء آيت الله خمينی، و ديگری در جريان جنبش اخير با توهين آيت الله خامنه ای به آيت الله منتظری، بعد از درگذشت وی، آنجا که نوشت: «در اواخر دوران حيات مبارك امام راحل امتحاني دشوار و خطير، پيش آمد كه از خداوند متعال مي خواهم آن را با پوشش مغفرت و رحمت خويش بپوشاند و ابتلائات دنيوي را كفاره ي آن قرار دهد».

اگر نوشتهء روزنامهء اطلاعات همهء پيروان آيت الله خمينی و حتی نزديکان وی را در سال 57 به خشم توفان مانندی کشيد، اين جملات آيت الله خامنه ای نيز همهء پيروان آيت الله منتظری و حتی نزديکان وی را دچار خشمی شديد کرد. اما نتايج بر اثر وجود يا عدم ارادهء دخالت گرانه، متفاوت از آب در آمد. در اينجا نبايد اشتباه کرده و علت را لزوماً شبيه معلول بدانيم. منظور من بيشتر وجود همان «شرايط اوليه» است که، نظير مورد توفان کاترينا، دو وضعيت مختلف را ايجاد کرده است.

آنچه در اينجا مي خواستم نشان دهم آن است که در «آينده نگری» مسأله فقط توانائی پيش بينی کردن آينده نيست، بلکه مسأله توانمند شدن در راستای اثر گذاری بر نتايج است. يعني، آيت الله خامنه ای، خواسته و ناخواسته، با اين کار خود چنان اثری بر روی جنبش سبز گذاشت که بعد از اين ديگر اين خود «مذهب تشيع اسلامی» است که خود را از «حکومت اسلامی در ايران» جدا مي کند و نه فقط سکولارهائي که مي خواهند حکومت را از مذهب جدا سازند!

به اميد جمهوري آينده نگر دموکراتيک و سکولار در ايران،

چهارم دی ماه 1388

December 25, 2009

پانويس ها:

* سام قندچي، ناشر و سردبير ايرانسکوپ  http://www.iranscope.com

1. Random

2. Edward Lorenz

3. Chaotic System

4. Von Neumann

5. اما البته از اين نکته نمی توان نتيجه گرفت که همهء سيستم های حساس به شرايط اوليه لزوماً «کياتيک» هم هستند؛ مطلبی که از بحث کنونی ما خارج است.

6. لازم به تذکر است که اين تشبيه هم اساساً درست درک نشده و، همانظور که توضيح دادم، مي بايست آنچه در حرکت ترافيک مثال زدم را در نظر داشت؛ وگرنه هر تکان پرهاي پروانه ای در چين لزوماً در آمريکا طغيان به پا نمي کند و منظور تئوريسين هاي سيستم کياتيک از اين مثال هم چنين چيزی نيست و فقط برخی که خواسته اند اين بحث ها را در ادبيات عاميانه طرح کنند متأسفانه به بعضی از اين نکات توجه نکرده اند.

7. البته بايد گفت که لزوماً هر حرکتی که بدينگونه نقطه ای مرکزی داشته باشد (مثل حرکت ذغال در آتش گردان) حاصل يک سيستم کياتيک نيست. اين سيستم ها دارای سه شرط وجودی هستند: داشتن نقطهء مرکزی، حساسيت به شرايط اوليه، و بالاخره وجود نوعي تراکم مدارهای تکرار شونده.

8. http://www.ghandchi.com/597-Dec7Futurism.htm

 

http://www.ghandchi.com/597-Dec7Futurism.htm

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com