بازگشت به خانه

چهارشنبه 27 بهمن 1389 ـ  16 فوريه 2011

 

سازش بروی کمترین خواست سیاسی برای ایران؛ اما کدام کمترین؟

کامبیز باسطوت

info@iranpolitics.org

انسان درمانده در هر چیزی از جمله درماندگی مالی، درماندگی زیر محدویت اجتماعی، درماندگی از استبداد سیاسی معمولاً سطح توقع خود را پائین می آورد. این پائین آوردن انتظار اندازهء معینی ندارد و بستگی کامل به اندازهء درماندگی انسان درمانده دارد. درماندگی مالی و بسته بودن راه های ساختن آنقدر پولی که یک زندگی آبرومندانه برای یک شخص و خانواده اش فراهم کند بلند نظری پولی را از انسان می گیرد و او را وادار به دروغ گفتن، تقلب کردن و دزدی می کند و شخصیت او را حقیر می کند. یک شخص برای گریز از این بی شخصیتی راه دیگری را می تواند انتخاب کند و آن ترک مکانی است که این چارچوب حقارت آور اقتصادی را برای مردم ایجاد می کند. گریز ایرانیان از رژیم استبدادی جمهوری اسلامی را می توان در میدان چنین فکری جای داد که قابل مقایسه با کرهء شمالی است با تفاوت ظاهری اما کیفیت یکسان. همین استدلال را می توان در بارهء فشارهای رژیم اسلامی برای الگوی جامعهء اسلامی خود به مردم داشت که در تناقض تمام با گوهر مردم متجدد ایران است. در مقیاسی گسترده رژیم اسلامی با گرفتن آزادی های اجتماعی مردم سطح در خواست آزادی های اجتماعی در میان مردم را پائین آورده است و، از آن بدتر، نبودن آزادی های اجتماعی را بویژه در مورد بانوان به هنجار اجتماعی تبدیل کرده است. گستردگی استبداد رژیم جمهوری اسلامی در سیاست، اقتصاد و اجتماع سطح در خواست های مخالفان و منتقدان رژیم را برای این استبداد پائین آورده است بویژه در میان همرزمان سرکوب شده و تحقیر شده حزب الله در انقلاب 57 که هنوز سیاست های ضد آمریکائی و غربی رژیم حزب الله دل آنها را میبرد.

این سطح پائین درخواست ها در میان کوشندگان سیاسی شکل های متفاوتی بخود می گیرد. اصلاح طلبان اسلامی رانده شده از رژیم و یا آنهائی که هنوز با شدت های متفاوت به آن آویزان شده اند و هر لحظه امکان افتادن شان وجود دارد کمترین سطح در خواست های خود را برای شرکت در انتخابات بعدی رژیم اسلامی توسط رئیس جمهور پیشین خاتمی بیان کرده اند. این کمترین خواست مجموعهء اصلاح طلبان از فقاهتی های مستبد در خواست سهم آنها از رژیم اسلامی است. اصلاح طلبان با دلی پر از بخشندگی اعلان کردند که مانند گذشته آماده اند برای بقای رژیم اسلامی فقاهتی های مستبد و متجاوز به حقوق اصلاح طلبان را ببخشند بشرط اینکه سهم آنها را در انتخابات آینده محفوظ نگهدارند. در عوض فقاهتی های مستبد می توانند بروی اصلاح طلبان حساب کنند که آنها اکثریت مردم ایران که غیر مذهبی هستند را با وعده های تو خالی مانند هشت سال رئیس جمهوری پیشین خاتمی به پای صندوق های رای بیاورند. تداوم رژیم اسلامی امکان پذیر می شود در این معادله کمترین خواست های اصلاح طلب ها و پذیرش آن از جانب فقاهتی های مستبد. اصلاح طلب ها فضای اجتماعی و سیاسی را تا آنجا که فقاهتی های مستبد اجازه بدهند باز می کنند که در هر صورت مرز اسلامی اصلاح طلب ها را دارد و فقاهتی ها همواره این امکان را دارند تا با تهدید قتل های سیاسی و دادگاه های اسلامی به ترور سیاسی مردم ایران ادامه دهند. آشکار است که در این آیندهء سیاسی بازندهء اصلی مردم ایران هستند که از آزادی سیاسی وحقوق بشر خود محروم باقی خواهند ماند. این آیندهء تاریک ساخته شده در رژیم جمهوری اسلامی برای مردم ایران آنها را وادار خواهد کرد برای آزادی و رفاه و فرصت های اقتصادی چشم شان مانند بیش از سه دههء گذشته هنوز به خارج باشد. و بازندهء واقعی این معاملهء سیاسی بین فقاهتی ها و اصلاح طلبان اسلامی مردم آزادی خواه، سکولار و دمکرات ایران خواهند بود که باید شکنجهء وجود رژیم جمهوری اسلامی را با گوشت و پوست خود برای چند سال دیگر تحمل کنند.

این کمترین خواست در میان ایرانیان کوشنده سیاسی در خارج نیز طرفدارانی معین و مشخص دارد. طیف این کمترین خواهان که سخت خود را متعهد می دانند دنبال روی رهبری سیاسی در داخل ایران باشند که آشکار است آن می باید اصلاح طلبان رژیم اسلامی باشند که خود را کوچکتر از آن می دانند که جنبشی سیاسی را بنیاد کنند و خط مش سیاسی خود را به مردم ایران پیشنهاد کنند. این طیف هورا کش خارجی برای اصلاح طلبان اسلامی داخلی خود را به سخن اندیشهء روز سیاسی که دمکراسی، سکولاریسم و جدائی دولت از مسجد است وفادار اعلان می کنند. آن دسته از مذهبی های پناهنده شده به خارج که امید خود را به اصلاح گران مذهبی داخلی بسته اند تعریف معین خود را از دموکراسی و سکولاریسم دارند و آماده اند تا به چانه زدن با فقاهتی های مستبد ادامه دهند. آنچه نامعین است این است که فقاهتی ها کدام عمل را باید انجام دهند تا این گروه مذهبی های خارج نشین و پشتيبان اصلاح گران داخلی از این موضع سیاسی خود دست بردارند. بطور کلی اسلامی ها با غرب و آنچه فلسفه سیاسی اجتماعی آن است مخالف اند، فرق اصلاح طلب ها و فقاهتی ها در مقدار شدت و نوع برخورد آنها با غرب است. آنچه کمونیست ها و جبهه ملی های ضدغربی را که خود را سکولار و مترقی میدانند، در انقلاب 57 بدنباله روی از حزب الله کشاند در حال حاضر آنها را به پیروی از اسلامی های اصلاح طلب در داخل و خارج واداشته است و آنها را به زیر پرچم گروه گمترین خواه ها از رژیم حزب الله برده است. همانطور که جبهه ملی ها و کمونیست ها در انقلاب 57 نشان دادند، آنها برای طبیعت ضد غربی اسلامی ها آنچنان وزنه ای قایلند که حاضراند از دست آوردهای انقلاب مشروطیت و سکولاریسم صرف نظر کنند. و از آن بیشتر برای حفظ تعقل ضد غربی خود حاضرند کشور خود را ترک کنند چون شخصاً نمی توانند با وجود یک رژیمی مذهبی در ایران زندگی کنند و ترجیح می دهند در غرب زندگی کنند تا بتوانند تناقص تعقل و کردار خود را نگهدارند. کمونیست ها و جبهه ملی ها چون خود را قادر به رهبری یک ایران مبارز ضد غربی و امپریالیستی نمی بینند آماده اند با کمترین امتیاز سیاسی که اصلاح طلبان مذهبی از فقاهتی های مستبد می گیرند خود را راضی کنند و از مبارزات ضد امپریالیستی و غربی رژیم حزب الله پشتیبانی کنند. آنچه برای این گروه فدا کنندهء تجدد و سکولاریسم ایران مهم نیست  محروم کردن مردم ایران از آزادی و دمکراسی است که از طرف دیگر می توانند مقصر آن را رژیم حزب الله معرفی کنند و خود را در میان مخالفان رژیم حزب الله جا بزنند. این گروه آنچنان خود را به بقای رژیم حزب الله متعهد می دانند که پیش از اینکه کسی پیشنهاد خشونت برای برکناری رژیم حزب الله را بدهد و یا حرف آنرا بزند تبلیغ مبارزه بدون خشونت را شعار اصلی خود کرده اند.

انتخاب دیگری که در برابر کوشندگان سیاسی دموکرات و سکولار گذاشته شده است و در کلیت خود کمترین ِ دیگری را پیشنهاد می کند و به آنها امکان می دهد تا از تارپود این توطئه تداوم رژیم حزب الله و سد آزادی مردم ایران آسوده شوند پیوستن به "شبکء جهانی سکولار های سبز ایران" است. اين شبکه، برخلاف اصلاح طلبان مذهبی و پیروان ضد امپریالیست و غربی آنها، تشکیلات سیاسی دموکرات و سکولار را ایجاد کرده است تا، بعنوان یک نیروی سیاسی مستقل، دموکرات و سکولار، خود را از پیروان اصلاح طلبان اسلامی کمترین خواه  جدا کند. کمترین شرایط سیاسی خود را پیشنهاد می کند که عبارت است از برقراری دموکراسی، جدائی دولت از مسجد و تعهد به حقوق بشر در ایران؛ و آماده است برای اجرای آن هر مانع سیاسی را از سر راه بردارد. در این مبارزهء مقدس برای آزادی مردم ایران، سرمشق هموندان شبکه مبارزهء درخشان و خستگی ناپذیر دمکرات های متجدد و مترقی انقلاب مشروطیت در آغاز قرن بیستم در ایران است. تشکل شبکه در خارج از ایران با کادر های سیاسی که آماده اند لیاقت خود را برای رهبری یک نیروی دمکرات و سکولار برای آزادی ایران نشان دهند این امکان را برای کوشندگان سیاسی دموکراسی خواه و سکولار فراهم می کند تا انرژی سیاسی خود را در جهت تاریخی بکار ببرند که در آن امکان پشیمان شدن در آینده وحسرت زمان ازدست رفته را نداشته باشند.

 آرمانی که "شبکه جهانی سکولار های سبز ایران" خود را به آن پای بند کرده است آلودگی های سیاسی خاصی را که نتیجه آن رژیم بیش از سی ساله حزب الله است ندارد. این دمکرات ها نبودند که با حزب الله متحد شدند تا آخرین نخست وزیر رژیم مشروطیت دکتر بختیار را سرنگون کنند. بلکه این کمونیست های ضد امپریالیست و دیگر ضد غربی ها بودند که زیر رهبری پیشوای حزب الله، خمینی، رژیم مشروطه دوباره زنده شده را سرنگون کردند. دموکرات های سکولار این فرصت تاریخی را دارند تا به اين «شبکه» بپیوندند و یکبار دیگر ایران را به پیشرفته ترین و متجدد ترین کشور خاور میانه تبدیل کنند.

دموکرات های سکولار باید به این ضرورت پی ببرند که آنها باید تشکیلات مستقل خود از پیروان اسلام سیاسی را داشته باشند تا بتوانند خود را بعنوان یک انتخاب مترقی و متجدد در برابر طیف گسترده اسلامی ها به مردم ایران عرضه کنند. مردم ایران سزاور این حق هستند که بتوانند امکان داشته باشند خود را وابسته به تشکیلات دمکرات های سکولاری بدانند که رهبری آن در خارج است و بدون هرگونه  محدودیتی می تواند برای آزادی ایران کوشش سیاسی کند و کادرهای سیاسی دموکرات سکولار را برای آزاد کردن و آزاد نگهداشتن ایران تربیت کند.

تشکل "شبکهء جهانی سکولار های سبز ایران" به تمام ایرانیان ساکن خارجی  که خود را با دمکراسی و سکولار بودن تعريف می کنند امکان می دهد که انرژی سیاسی خود را برای تشکیلاتی بکار ببرند که به آنها هویت سیاسی آرمانی اشان را می دهد. دموکرات های سکولار بهیچوجه احتیاج ندارند برای نزدیک شدن به آرمان دموکراسی خود بدنبال کمترینی بروند که اسلامی های اصلاح طلب از فقاهتی های مستبد و دشمن آزادی مردم ایران گدائی می کنند، بلکه آنها می توانند به اين «شبکه» بپیوندند تا کمترین دمکرات های سکولاری را بر ایران حاکم کنند که دموکراسی، سکواریسیم و جدائی دولت از مسجد است.

تشکل تازه بنیاد "شبکهء جهانی سکولار های سبز ایران" بشدت به دمکرات های سکولار منفرد احتیاج دارد تا کیفیت و کمیت خود را افزایش دهد. فرد فرد دموکرات های سکولاری که به شبکه می پیوندند بالقوه می توانند نیاز شبکه را به اندیشه ورزان سیاسی دمکرات و سکولار تأمین کنند و در خط مش سیاسی آن تاثیر بگذارند. تشکل شبکه در بند دین و جنسیت و قومیت دموکرات های سکولار نیست بلکه شیفتهء تعهد هموندان به دمکراسی و سکولاریسم است. شبکه این امکان را به دموکرات های سکولار می دهد تا در دگرگونی های سیاسی آیندهء ایران که در افق دیده می شوند بعنوان یک تشکیلات سیاسی منسجم نقش تعین کننده ای را بازی کنند و تأثیر تاریخی خود را بر آیندهء ایران بگذارد.

ما دمکرات های سکولار می باید گلولهء برفزدهء سکولار ـ دمکراسی را هر چه زودتر بحرکت در آوریم و بغلتانیم تا تبدیل به بهمنی شود که اسلام سیاسی نتواند در برابر آن بایستد. بیش از سی سال پراکندگی دموکرات های سکولار بیشتر از کافی بودن است. از فرصت اتحاد و انسجام در تشکل "شبکهء جهانی سکولار های سبز ایران" باید استفاده کرد تا این بار مانند دوران انقلاب مشروطیت ما دموکرات های سکولار تاریخ ایرانی را بسازیم که در آن آزادی، دموکراسی، سکولاریسم و جدائی دولت از مسجد بنیاد رژیم ایران باشد. اسلام سیاسی مستبد قبای ژندهء سیاهی است که ما دمکرات های سکولار مسئولیت تاریخی بايد آن را از تن ایران برداریم و این امکان پذیر نخواهد بود مگر اینکه ما متحد و منسجم شویم در تشکل "شبکه جهانی سکولار های سبز ایران".

به امید روزیکه نیروی سیاسی متحد و منسجم دمکرات های سکولار سرنوشت ایران آزاد را بسازد.

جمعه‏، 2011‏/02‏/11

 

www.iranpolitics.org

 

 

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com