بازگشت به خانه

دوشنبه 23 اسفند 1389 ـ  14 مارچ 2011

 

جدایی سینما از سلطه ی دیکتاتور ها!

نامه ی سرگشاده به دیتر کسلیک مدیر جشنواره ی برلین ( برلیناله)*

کانون سینماگران ایران در تبعید

آقای کسلیک مدیر محترم برلیناله

با احترام

هر گاه از شما و دیگر مدیران جشنواره ها سئوال می شدکه چرا نسبت به رفتار های ضدانسانی نظام های سرکوبگری که فیلم هایشان را درجشنواره های غربی نمایش می دهید و در راس همه جمهوری اسلامی، واکنش نشان نمی دهید؟ جواب همه مدیران یک جمله ی واحد بود:

«جشنواره ها کار شان از مسایل سیاسی جداست و فقط به سینما می اندیشند   های سینمایی آثار ارائه شده به آنها.»

 جای خوشحالی می بود اگر ورود جشنواره سینمایی کن، و بعد از آن، برلیناله به مسایل سیاسی بدون حساب و کتاب های سیاسی و برای دفاع از آزادی بیان  یشه و مخالفت با سانسور و استبداد بودکه در آن صورت باید این تغییر رویه را به فال نیک می گرفتیم؛ هر چنداین گونه امید بستن ها با خصلت دنیای سرمایه داری همخوانی ندارد. اما، این تغییر ادعایی شما تنها در حد ژست آزادی خواهی متوقف مانده است. وگر نه حالا که شما وانمود می کنید نسبت به مسایل سیاسی هم حساس شده اید چرا یک کلمه ازجنایت های لااقل دوسال اخیر جمهوری اسلامی به زبان نمی آورید؟ و هزاران انسان که هم اکنون در سیاهچال های مخوف ومحروم از حداقل حقوق انسانی زیر شکنجه هستند قلب حساستان را نمی آزارد؟ دفاع از حقوق انسانی را که نمی شود فقط به قشر و صنف و یا آدم مشخصی محدود کرد.

به هر حال ما برای پرهیز از تطویل کلام، دلایلمان را در حد   سینمای جمهوری اسلامی ارائه می دهیم. ذکر مثالی از برلیناله 2011 خود گویا واقعیتی است که می توان بدان اتکا کرد، چرا که همین امسال برلیناله از یک طرف در نقش معترض ظاهر شد و از جهت دیگر فیلمی را «خرس باران» کرد که از طرف دولت احمدی نژاد و رسماً به جشنواره ارائه شده بود (جدایی نادر از سیمین، کار اصغر فرهادی) ما نمیدانيم حرف ها و نظر های مقامات دولتی شما اصلاً اعتباری دارد یا نه؟ اگر سخنان خانم مرکل صدر اعظم آلمان معتبر باشد که احمدی نژاد را یک هیتلر کوچک نامید، پس فیلمی که دستگاه حکومتی رسماً برای شما ارسال کرده و در جهت خواست دولت و نظام فاشیستی ساخته شده است، چرا باید به فستیوال شما راه پیدا کند؟ رئیس امور سینمایی احمدی نژاد هم یک هفته قبل از آغاز برلیناله با صراحت اعلام کرد:

«ماخیلی  شفاف نظراتمان را می‌گوییم و با کسی تعارف نداریم. اگر فیلمی خطوط قرمز را رد کرده باشد، ابایی نداریم و آن را رد می‌کنیم...» در ماده 5 فرمان نامه وزارت ارشاد  اسلامی که در دورهء خاتمی تصویب شده و هم اکنون هم به قوت خود باقی ست قید شده است: «صدور فيلم‌هاى ج. ا به كشورهاى ديگر به منظور فروش‏ يا شركت در هفته های فیلم، فستيوال‌ها و هر رویداد دیگری مستلزم کسب پروانه مخصوص‏ است.»

این فیلم ها  در شورایی با حضور نمایندهء «واواک» و بنیادی دولتی تحت نظارت وزارت ارشاد با عنوان «فارابی»، و نمایندهء وزارت ارشاد به دقت بازبینی می شود و اگر صدور فیلم به نفع نظام باشد برای ارسال انتخاب می شود. پس قاعدتاً باید از نمایش فیلمی که دولت فاشیستی و یا، به تعبیری دیگر،  دولت امنیتی، مافیایی، طالبانی، پادگانی صادر کرده است خوداری می کردید. البته خود شما هم در دورهء اول انتصاب احمدی نژاد به ریاست جمهوری به جمهوری اسلامی سفر کردید و بعد از بازدید «موزهء سینما»، که در آن جوایز فستیوال های غربی نگهداری می شود، و بعد از اینکه مسئولین سینمایی از بی اعتنایی مدیر قبلی برلیناله (موریس دو هادلن) به فیلم های سینمای گلخانه ای گلایه کردند، قول دادید که گذشته را جبران کنید و جمله ای گفتید که همان زمان تبدیل به تیتر روزنامه های حکومتی شد:

«درموزه شما جای خرس خالی است»

و از آن پس و بعد از برگشت شما به آلمان هر چه خرس و خرس بچه! بود به اسارت سینمای جمهوری اسلامی در آمد. سال ها قبل از ریاست شما، سینمای جمهوری اسلامی در جشنواره های اروپایی مرتب جایزه باران می شد اما برلیناله هیچ امتیاز وِیژه ای به فیلم های ارسالی ج. اسلامی اهدا نمی کرد. دو جایزهء اصلی برلیناله به فیلم های ارسالی از ایران به «در غربت» شهید ثالث و «باغ سنگی» پرویز کیمیاوی تعلق گرفت که مربوط به نظام پیشین بود. پس چطور بلافاصله بعد از تعویض رئیس فستیوال، یکباره و ناگهانی، انواع و اقسام خرس های برلینی! به ج. اسلامی منتقل شد؟ اجازه می فرمائید بعد از نقل این سند بگویم که شما جوایز را به فیلم ها نمی دهید بلکه به نظام اهدا می کنید. بحث برسر ارزش سینمایی فیلم ها نیست. چون آنگاه که برلیناله به سینمای جمهوری اسلامی بی اعتنایی می کرد فیلم های سینمای گلخانه ای که فقط برای صدور ساخته می شود همین حد ارزش داشتند که حالا دارند. اصلاً فرض را براین می گذاریم که «جدایی ... » یک شاهکار بی همتای سینمایی است؛ اما امتیاز های استثنایی به این فیلم بیش از این که مرتبط به ارزش فیلم باشد به رابطه های ج. اسلامی و دولت آلمان وصل شده است. الان با اطمینان می شود این ادعا را مطرح کرد که خط مشی شما با خواست دولت آلمان هم آهنگ تر از مدیر سابق است و مقامات از رفتارتان رضایت بیشتری دارند. 

اصلا بیائید فرض دیگری را هم مطرح کنیم که شما قبل از سال 88 و سرکوب وحشیانهء جنبش مردمی که ده ها کشته برجای گذاشت، صدها نفر را به سیاه چال های ج. اسلامی کشید، شکنجه و تجاوز جنسی هم در زندان ها  همچون گذشته شایع است، اطلاع دقیقی ازاوضاع ایران اسلامیزه شده نداشتید. اما حالا چی؟ بعد از سرکوب سال 88 که کوس رسوایی جمهوری اسلامی زده شد، تصور نمی کنم کسی باشد که ندادند کلیت نظام فاسد جمهوری اسلامی روی هیتلر و گوبلز و گشتابو هایش را سفید کرده است. در این شرایط شما فیلمی از ج. اسلامی را در مسابقه می پذیرید که اصلاً برای کسب جایزه در برلیناله ساخته شده است. هنوز فیلم آماده نمایش نشده بود که مطبوعات حکومتی از شرکت و کسب خرس های برلیناله به این فیلم خبر دادند. البته در همان زمان، فرهادی در یکی از جلسات «خانهء سینما» (تشکیلاتی تحت نطارت دقیق وزارت ارشاد احمدی نژاد) گویا نیشی زده بود که به مذاق احمدی نژاد خوش نیامده بود. بلافاصله کار فیلمبرداری متوقف و اجازهء کار فیلم لغو گردید بعد از پوزش خواهی رسمی اصغر فرهادی بود که آقای هیتلر کوچک دستور رفع توقیف را صادر کرد و علاوه بر این که فیلم را وزارت ارشاد برای تصاحب خرس به برلیناله فرستاد در شبه جشنوارهء بی ارزش خودشان، یعنی «جشنوارهء فجر» هم که 29 سال است برای برگذاری اش پول مملکت را هدر می دهند، نمایش داده شد؛ جشنواره ای که از طرف نیروهای مترقی بایکوت شده اما سینماگران سینمای گلخانه ای همچنان در آن حضور دارند.  در همان روزهایی که فجر 29 برگذار می شد دولت احمدی نژاد ء تازه اعتراضات را سرکوب می کرد و  فیلم «جدایی ... » در هر دو رویداد فجر و برلیناله حضور داشت* جالب این که، میزان جوایزی که فجر برای این فیلم در نظر گرفت کمتر از امتیاز هایی بود که برلیناله به ج. اسلامی و به بهانهء فیلم «جدایی ... » اهدا کرد. در فجر امسال یکی از ایدئولوگ های فاسد و امنیتی نظام (حسن عباسی) رئیس هبات داوران بود، فیلم محبوب شما و خانم ایزابلا روسلینی، رئیس هیات داوران برلین،  هم با انتخاب های فجر و حسن عباسی هماهنگ بود!

شب تقسم جوایز فجر از خیابان های تهران صدای فریاد جواان عاصی بگوش می رسيد که شعار «مرگ بر خامنه ای وکلیت نظام نا انسان ج.ا» را سرمی دادند و در همان ساعات آقای فرهادی از برلین از طریق تلفن همراه، به سالن نمایش فجر وصل شد و از مقامات فجر سپاسگذاری کرد که هم سهمی در فجر برایش در نطر گرفتند و مهمتر از آن مقدمات کسب بیشترین امتیاز را در برلیناله فراهم کردند. در فجر امسال علاوه براینکه می بایستی آثار نمایش داده شده با مصالح نظام هماهنگ باشند، دو فیلم سفارشی هم علیه قیام سال 88 نمایش داده شد (فیلم «پایان نامه» از شخصی با نام کلاهداری و «اخراجی ها» از ده نمکی حزب الهی مهمل ساز ) و فیلمسازانی که پذیرفتند در چنین جشنواره ای حضور پیدا کنند بیش از همیشه با خشم مردمی که رو در روی نظام ایستاده اند مواجه شدند. امتیاز های استثنایی که جشنوارهء شما به فیلم ارسالی دولت احمدی نژاداهدا کرد عناد آشکار با خیزش مردم در بند ایران محسوب خواهد شد.

شب برگشت فرهادی و گروه اش در فرودگاه تهران، مقامات رسمی دولت احمدی نژاد از او و بازیگران اش استقبال گرمی  به عمل آوردند  و مسئول فارابی فرهادی را در آغوش کشید.

 

مسئول بنیاد سینمایی فارابی در دولت پادگانی

به استقبال فرهادی تا داخل هواپیما هم رفت

(آن آخوند در ردیف های آخر در ماجرا چه نقشی داشته است؟)

 

از آن روز تا کنون هر روز یکی ازتشکیلات دولتی سینمایی ج.ا با عناوین صنوف کارگردانان، بازیگران، فیلمبرداران، منتقدین فیلم و... مجالس جشن و سرور (البته به شیوهء اسلامی) بر پا می کنند. یک اتفاق سیاسی نيز همزمان با اعلام جوایز برلیناله هم تامل برانگیز بود. یک روز بعد از خرس باران فیلم فرهادی، آقای «گيدو وستروله»، وزیر امور خارجه آلمان، به تهران رفت و دو خبر نگار گرفتار آلمانی را بعد از معاملهء پشت پرده با خود برد و به حضور این مردک مالیخولیایی زیر عنوان رئیس جمهور هم شرفیاب شد.

در گزارشی از خبرگزاری آلمان چنین آمده بود: «ايزابلا روسلينی، رئيس هیأت داوران امسال و همکارانش با انتخاب‌های خود به دليل فشارهای مختلف بر سينماگران ايرانی در اين کشور، از آن‌ها پشتيبانی کرده‌اند».

خانم رئیس هیات داوران با زبان بی زبانی می گوید اگر می بینید که هیات داوران هر چه خرس و خرسبچه دارد تقدیم جمهوری اسلامی می کند، به بهانهء حمایت از سینماگرانی ست که تحت فشار هستند. آیا ایزابلا خانم  نمی داند که فشار بر سینماگران در تمام طول عمر ننگین این نظام فاسد اعمال می شده است؟ چرا تا کنون و سال های گذشته این خانم، شما، ژیل ژاکوب، مدیر کن، و مدیران دیگر فستیوال ها... دل نگران موقعیت و شرایط سینماگران ایرانی نبودید؟

 نه آقای کسلیک! رفتار امسال شما زیر عنوان دفاع از آزادی بیان حسابگرایانه و منطبق با سیاست دولت آلمان در برخورد با ج. اسلامی بود. هم خودتان را مدافع آزادی بیان، مخالف سانسور و خفقان نشان می دهید و هم پروپاکاندا فیلم «نامه به رئیس جمهور( احمدی نژاد)» را وارد برنامهء ( برلیناله 2010) می کنید و هم فیلم صادراتی حکومتی را رشد می دهید و خرس باران! می کنید. اما نظام پوسیده جمهوری اسلامی و همهء باند ها و دسته جات اش که دستان شان به خون مبارزان آلوده است، محکوم به فنا هستند. آرایشگران این جانیان با اهدای ده ها خرس، شیر، و پلنگ و نخل قادر نخواهند بود این نظام را از سرنوشت محتوم خود برهانند.

 با تقدیم احترام

کانون سینماگران ایران در تبعید،

 سینمای آزاد، نشریهء سینمایی فارسی زبان در تبعید

 

همبستگی ها:

نام ها به ترتیب وصول امضاء ها تنظیم شده است.

کلوب فیلم سازان ایرانی و اروپایی (  (sief

و

بهرام رحمانی (نویسنده، روزنامه نگار، عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران در تبعید)* سایه سعیدی سیرجانی (حقوقدان) *بهروز سورن ( مدیر سایت و وبلوگ گزارشگران)* مهر انگیز دابویی (مستند ساز)* عباس سماکار (فعال سیاسی، نویسنده، برنامه ساز تلویزیون کوموله)* نسرین بهجو (مدیر کانون فرهنگی پیوند)* رضا دابویی (عکاس/ مدیر فیلمبرداری)* علی وکیلی (فعال سیاسی /اجتماعی)* فرهاد مجد آبادی (کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما)* کمال حسینی (عکاس، فیلمبردار، بازیگر)* غزاله نصیبی (حقوقدان)* لیلا قبادی (نویسنده، مستند ساز)* حسین افصحی (نویسنده، کارگردان) مینا زرین (زندانی سیاسی سابق، فعال سیاسی)* نسرین امیر صدقی (ژورنالیست)* داریوش شیروانی (فیلمساز، آهنگساز)* جمیله ندایی (فیلمساز فمینیست)* مرتضا مجتهدی (عکاس، فیلمبردار)* پروانه بکاء (ژورنالیست)* جابر کلیبی (فعال سیاسی)* پروانه قاسمی (فعال جنبش زنان )* پروانه سلطانی (کارگردان، بازیگر) *یوسف اکرمی (فیلمساز)* سارا اکرمی (فعال حقوق بشر)* بصیر نصیبی( سردبیر مجله سینمای آزاد).

نشانی ما

Cinemaye-azad@t-online.de

Cinema_tabid@yahoo.de

 

زیر نویس

*رونوشت خلاصه شده این متن به زبان های آلمانی و انگلیسی ترجمه و برای دفاتر جشنواره ها و رسانه های خارجی نیز ارسال خواهد شد.

**توجه کنید که ده نمکی، حزب الهی مبتذل ساز دار و دسته احمدی نژاد، چگونه از فرهادی ستایش می کند: «می خواهم اگر سیمرغی بردم آن را به یک فیلم خوب هدیه بدهم. جدایی نادر از سیمینفیلم خیلی خوبی بود...  پیام اخلاقی قصه و تکنیک ساخت فیلم خیلی خوب بود. فکر می کنم یکی از اخلاقی ترین فیلم هایی بود که در این سال ها در سینمای ایران ساخته شده است».

و بازیگر تواب بدنام، محمد رضا شریفی نیا، در وصف اصغر فرهادی و بازیگران فیلم  اش شعر سروده است:

«چقدر اصغر فرهادي بودن خوب است. 

چقدر اصغر فرهادي خوب مينويسد.

چقدر زندگي را خوب ميشناسد.

و چقدر ارتباط آدمها را خوب مي‌فهمد.

چقدر ليلا حاتمي را دوست دارم.

چقدر نگاهش خوب است.

 چقدر شهاب حسيني خوب است.

چقدر غيرت خوبي دارد.

چقدر تعصب خوبي دارد.

 چقدر پيمان معادي خوب است.

چقدر مرز راست و دروغ را خوب بازي مي‌کند.

چقدر پايبند است.

و چقدر از کيان خانوادهاش درست محافظت مي‌کند.

و چقدر عاشق است.

عاشق پدر

عاشق زن

و دخترش.

و چقدر زنش را دوست دارد.

چقدر بابک کريمي قاضي پرونده خوب است.

چقدر مرز حق و باطل را درست مي‌بيند.

چقدر در مقابل همه بيقانوني‌ها قانومند عمل مي‌کند.

چقدر با خونسردي تمام، همه چيز را رتق و فتق مي‌کند.

 چقدر مريلا زارعي خوب است.

چقدر دلش مي‌خواهد معلم باقي بماند.

و چقدر دلش مي‌خواهد که خودش را حفظ کند.

چقدر ساره بيات خوب است.

چقدر به آرمانش تکيه دارد.

و بالاخره چقدر اصغر فرهادي بودن خوب است.

و چقدر اصغر فرهادي همه چيز را درست روايت مي‌کند.

دين را، مذهب را

و من چقدر دلم مي‌خواهد که در کمال احترام؛

دست اصغر فرهادي را ببوسم و ده سیمرغ جشنواره را بالای سرش به پرواز در آورم»

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com