بازگشت به خانه

چهارشنبه 10 فروردين 1390 ـ  30 مارچ 2011

 

من یک فاحشه‌ام!

دانا دبیر

«من یک فاحشه‌ام. با جرات می‌گویم یک فاحشه‌ام و خوشحالم که مال کسی را نخورده‌ام و یا زیرآب کسی را نزده‌ام تا کار بهتری بگیرم. من خودم خودم بوده‌ام. تمام زندگی و کار من در جسمم خلاصه شد و از این بابت خوشحالم. از دنیایی که شما با دروغ و نیرنگ هم برای خودتان ساخته‌اید بی‌زارم. با مهریه میلیاردی و فکر پول و ثروت یک مرد ازدواج می‌کنید و نمی‌دانید هر شب که به رختخواب می‌روید وبه پول شوهرتان و به تیغ زدن او فکر می‌کنید فاحشگی می‌کنید.»

به ما می‌گویند فاحشه، آنوقت خودشان هر شب با یکی از ما شب را به صبح می‌رسانند و خود را طاهر و پاک خطاب می‌کنند کثافت‌ها» مژده با خنده تلخی ادامه می‌دهد: «نفهمیدم کی، به قول شما، فاحشه شدم اما من با این کار زنده‌ام. تن من هم از فشار کار درد می‌گیرد و وقتی با من چانه می‌زنند سر قیمت کلافه می‌شوم.»

از کی کلمه فاحشه به زنان نسبت داده ‌شد؟ مروری در ادبیات فارسی نشان می‌دهد این کلمه در شعر فارسی سابقه دارد و از آن برای زن بدکاره استفاده می‌شده است. خاقانی می‌گوید:

زین فاحشه گنده پیر زاینده / بنشسته میان نیلگون کندو

مولوی نیز در یکی از اشعار خود در دیوان شمس از این کلمه استفاده کرده‌است:

خوی با ما کن و با بی خبران خوی مکن / دم هر ماده خری را چو خران بوی مکن

اول و آخر تو عشق ازل خواهد بود / چون زن فاحشه هر شب تو دگر شوی مکن

این کلمه با وجود داشتن معنی هر  گناهی  که از حد بگذرد (فاحش ـ دهخدا)، همیشه برای زنان بکار برده‌ شده‌است و کاربردی برای مردان نداشته ‌است. با این حال در سال‌های اخیر از فحشای مردان و ضرورت بررسی مردان فاحشه، سخن به میان آمده‌است؛ مردانی که به تن فروشی می‌پردازند و حد و مرزی در رابطهء جنسی خود قائل نیستند.

نرگس که روی ماجرای زنان تن فروش  بسیاری کار کرده‌است می‌گوید: «خرید و فروشی صورت می‌گیرد. مردی که سراغ زن تن فروش می‌رود، تن می‌خرد، پس در استفاده از این لفظ هر دو با هم مشترکند و فرقی بین زن و مرد در این داستان نیست؛ اما از آنجا که همیشه زنان در معرض فشارهای بسیاری بودند و همیشه داستان مسائل جنسی در فرهنگ ما یک متهم بیشتر ندارد و آن زنان هستند، فاحشه کلمه‌ای شده برای زنان».

 

اما چرا زنان فروختند و مردان خریدند؟

«من یک فاحشه‌ام. با جرات می‌گویم یک فاحشه‌ام و خوشحالم که مال کسی را نخورده‌ام و یا زیرآب کسی را نزده‌ام تا کار بهتری بگیرم. من خودم خودم بوده‌ام. تمام زندگی و کار من در جسمم خلاصه شد و از این بابت خوشحالم. از دنیایی که شما با دروغ و نیرنگ هم برای خودتان ساخته‌اید بیزارم. با مهریه میلیاردی و فکر پول و ثروت یک مرد ازدواج می‌کنید و نمی‌دانید هر شب که به رختخواب می‌روید وبه پول شوهرتان و به تیغ زدن او فکر می‌کنید فاحشگی می‌کنید.»

الهه از زنانی است که در سال‌های اخیر رو به این کار آورده‌است: «شوهرم طلاقم نداد. معتاد بود. خرجی نداشتیم. بچه‌ها گشنه بودند. هیچ شبی خانه نبود. اصلاً فقط اسم مرد را یدک می‌کشید. چهار تا قد و نیم قد  داشتم. چشم باز کردم دیدم تنم شده وسیلهء کارم، اوایل غصه می‌خوردم. فکر می‌کردم هرزگی در گوشت و پوستم خانه کرده اما الان  فکر می‌کنم در قبال یک شب فاحشگی من خرج کتاب و دفتر بچه‌هایم در می‌آید و بچه‌های من برای یک لقمه نان تن فروشی نمی‌کنند.»

الهه خشن است. انگار هیچ احساسی در چشم‌هایش نیست.«همانقدر که من فاحشه‌ام مردی که با من می‌خوابد هم فاحشه است.»

ژاله از شکست ‌هایش  تعریف می‌کند و از خشمی که به مرد دارد و می‌گوید: «برای من مرد فقط یک موجود ضعیف است که برای خالی کردن خود به زن پناه می‌برد.»

جواد، که یکی از مشتری‌های دوستان ژاله است، مشکلات جنسی را دلیلی بر پر رونق شدن بازار فاحشگان می‌داند و وقتی از او می‌پرسم آیا قبول دارد که خود نیز فاحشگی می‌کند با خشم می‌گوید: «این چه حرفی است. من فقط رفع نیاز می‌کنم. مثل خوردن غذا.» اما او نمی‌پذیرد که ژاله هم مثل یک آشپز می‌تواند غذا جلوی جواد بگذارد: «چندشم می‌شود وقتی به بستر با این زنها می‌روم اما نمی‌توانم زن بگیرم و مجبورم خودم را با آنها سرگرم کنم.»

شهره می‌گوید: «از وقتی وضع اقتصادی خراب تر شده بازار این زنان و مردان هم شلوغ تر شده. به همان نسبت که تضاد طبقاتی هست، مردهایی هم هستند که با وجود زن داشتن خوشی زیر دلشان می‌زند و دلشان هوس زن دیگر می‌کند اما چون حاضر نیستند که زیر بار تعهد بروند با پول سرش را هم می‌آورند.»

«اساسا فاحشگی زن و مرد ندارد. مردی که هر لحظه دنبال نیاز جنسی خود هست و با آن  زندگی خود را تنظیم می‌کند و برای رفع این نیاز که عاطفی هم هست دنبال خریدنش می‌رود فاحشگی می‌کند.»

مرتضی معتقد است نسبت دادن یک عمل دو طرفه به یک نفر از بی‌عدالتی و تبعیض نهفته در جامعه مرد سالار سر می‌زند: «مردها خودشان گناه، خوبی، بدی و... را تعریف کرده‌اند و در تعریف ‌شان همیشه علیه زنان تبعیض قائل شده‌اند. بازار گرم کن این ماجرا خود مردها هستند، هرچه تقاضا بیشتر باشد عرضه بیشتر است، پس چرا به زنان لقب فاحشه می‌دهند و مردی که تقاضا می‌کند هرگز ارزش گذاری نمی‌شود؟»

بحران‌های اجتماعی که در حیطهء مسائل زنان وجود دارد گاه بی‌اهمیت جلوه می‌کنند اما پرداختن به آنها و مطالعهء آنها می‌تواند راه‌گشای بسیاری از مسائلی باشد که دامن‌ گیر جامعه ایران است.

در ایران گسترش فحشا یكی از نتایج سیاست های اقتصادی حكومت است، سیاست نا كار آمد و غیر عادلانه‌ای كه فقر، بیكاری دستاوردش بوده و هست. سیاست‌های اقتصادی كشور روز به روز اقشار متوسط و زحمت كشان و تهیدستان جامعه را به فلاكت بیشتری می كشاند و اكثریت طبقهء متوسط جامعه به سوی خط فـقر رانده می شوند و اقشار فـقیر جامعه به خط زیر فـقر سقوط می كنند این گونه سیاست ها و عدم توجه به عدالت اقتصادی و اجتماعی موجب بروز نابسامانی های روز افزون در جامعه مانند بیكاری، تبهكاری، رشوه خواری اعتیاد و فحشا می شود.

برگرفته از سايت «خودنويس»

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com