بازگشت به خانه

جمعه 12 فروردين 1390 ـ  1 آوريل 2011

 

آرایشگران بی مُشتری

خشایار رُخسانی

به تازگی برخی از کوشندگان سیاسی برای بُرونرفت از بُن بستِ سیاسی کُنونی ایران، راهکار اُمید بخشی را برای برپایی یک دولت گُذرا در برونمرز، پیشنهاد داده اند[1]. هدف از این برنامه سازمان دادن به پنج میلیون ایرانی برونمرزی است که هم اکنون بسان لشکری شکست خورده در چهارگوشه-ی جهان آواره هَستند؛ تا ایرانیان برونمرزی بتوانند به کمک نهادی به نام «دولت گذرا» به یک نیروی سیاسی واگردانده شوند، و این «دولت گذرا» به نمایندگی از ایرانیان برونمرزی سُخنگوی آنها در گفتگو با کشورهای آزاد جهان باشد. یکی از هدف هایِ برپایی دولتِ گُذرا آشنا سازیِ ایرانیان برونمرزی با فرهنگ مردمسالاری است تا آنها بجای اینکه در برابر سرنوشتِ کشورشان بی تفاوت باشند، از راه پذیرفتن مسئولیت و شرکت در یک گُزیدمانِ آزاد، نمایندگانِ خودشان را برای یک مِهستانِ میهنی برگُزینند؛ سپس تر از میان این نمایندگان یک دولت گذرا ساخته خواهد شود. از وظیفه های دولت گذرا هماهنگی میان ایرانیانِ برونمرزی با هم میهنان خودشان در درون کشور برای پُشتیبانی از آنها است و همچنین سازماندهی و رهبری جنبش خیابانی و مبارزه نافرمانی شهریگری (مدنی) در برابر حکومت اشغالگر اسلامی است. ولی از مسئوليت های مهم دولت گذرا پُرکردن تُهیگی قدرت پس از سرنگونی حکومت اسلامی و پیشگیری از هرج و مرج و فراهم آوردن زمینه-یِ برپایی یک همه پُرسی برای روشن کردن ساختار آینده-یِ سیاسی کشور است.

می گویند که آرایشگران هنگامی که مُشتری ندارند، برای سرگرمی، سر همدیگر را کوتاه می کُنند. رفتار برخی از سیاسیونِ برونمرزی نیز همانندِ آرایشگرانِ بیکار است، ولی از آن نمونه از آرایشگران که هیچگاه مُشتری ندارند. این کسان بجایِ انجام کارهایِ سودمند همیشه در اندیشه-یِ سرگم کردنِ خودشان هَستند، ولی مهم نیست که با چه کاری. هتا اگر که سرگرمی آنها به زیان دیگران باشد. آقای محمد امینی نیز در جُرگه-یِ این بخش از «آرایشگران سیاسی» می گنجد که هیچگاه مُشتری ندارند. آقای محمد امینی، همانند برخی از سیاسیون برونمرزی ديگر، که در سه دهه گذشته هیج کار سودمندی انجام نداده اند و همه-ی کار و بار آنها بجای کوشندگی سیاسی، تنها نق زدن هایِ سیاسی بوده است، و «ترک عادت هم بیماری می آورد»، بجای اینکه یک پیشنهاد سازنده برای زُدودن «کاستی های» طرح برپایی «دولت گُذرا» بدهد، با نق زدن های بی خردانه به این برنامه، آن را «از بُنیادش بی پایه» می نامد[2].

دلیل «دلچسب» آقای محمد امینی در رد طرح «دولت گُذرا» این است که او می گوید: «برنامه-ی آلترناتیوسازیِ ایرانیانِ برونمرزی به رَوَند مردمسالاری در درونِ کشور و گفتگوهای سازنده-یِ کوشندگانِ سیاسی با حکومت اسلامی آسیب می زند». این گُفته در زمانی از سوی آقای محمد امینی بیان می شود که برای همگان روشن است که در ایران جو سرکوب بیداد می کُند، و انگار که او فراموش کرده است که در کشور خفقان سیاسی چیره است و حکومت اسلامی همه-ی راه های گفتگو را برای کوشَندگانِ سیاسی درونمرزی بسته است و تنها راه سیاهچال های اوین و کهریزک را برای آنها باز گُذاشته است.

و از دیگر سَبُک مغز ترین دلیل های آقای محمد امینی برای رد طرح «دولت گُذرا» در برونمرز این است که او می گوید: «از آنجا که کوشندگان سیاسی در برونمرز در سه دههء گذشته هیچ کار سودمندی انجام نداده اند، پس از این هم نباید کاری بکُنند». گویا برای آقای امینی درک این نهاده دشوار است که اگر در سه دههء گذشته اپوزیسیون حکومت اسلامی در برونمرز نتوانسته است کار سودمندی انجام دهد، هتمن گره ای در کار بوده است، و این بار اندیشمندانی که خواهان برپایی «دولت گُذرا» هَستند، میخواهند با آموزه درس گرفتن از علت سه دهه ندانمکاری ها، کاستی ها و لغزش هایِ اپوزیسیون حکومت اسلامی در برونمرز، از بازکرد و تکرار آنها خودداری کُنند و از این رو آنها طرحی نو درانداخته اند.

در سه دههء گذشته سازمان های سیاسی که شُمار هموندان آنها همیشه بیشتر از چهار تا  ـ پنج تن نبوده است، یا نمی توانستند برای ساختن یک نیروی جایگُزین (آلترناتیو) بر سر ساختار سیاسی آینده-ی ایران یا فدرالیسم با هم همبسته شوند، زیرا به این پُرسش ها تنها یک مِهَستان میهنی میتواند پاسُخ درخور بدهد که پس از سرنگونی حکومت اسلامی به نمایندگی از همگی مردم ایران برپا خوهد شُد، و یا اینکه اگر این سازمان ها می توانستد پس از گذر کردن از «هفت خوان رستم» با هم همبسته شوند، پیمان نامه های آنها و یا نویدهایی را که آنها به همدیگر می دادند، نمی توانست از سوی همگی مردم ایران پذیرفته شود، زیرا این سازمان ها همگی مردم ایران را نمایندگی نمی کردند؛ از این رو همبستگی آنها پیرامون یک دولت گُذرا، هیچگاه نمی توانسته است سرنوشتی بهتری از سرنوشت «شورای ملی مقاومت» داشته باشد که هموندانش در پُشت درهای بسته اورَنگ های مقام های وزارت و ریاست دولت را میان خودشان پخش و به همدگیر پیشکش کرده بودند. و دیگر اینکه، به علت پیشینه-ی بدی که سازمان های سیاسی از خود برجای گُذاشته اند، مردم ایران به آنها بدگمان هَستند، و مردم از هیچ نهادی پُشتیبانی نخواهند کرد که نام این سازمان ها را یدک بکشد یا آنها پَرده دار آن باشند. از اینرو برنامه-ی برپایی «دولت گذرا» کوششی است برای دور زدن این سازمان هایِ سیاسی؛ در این پیوند نُخست یک «نهاد مردمی» به نام مِهستان میهنی (مجلس ملی) برپا می شود که نمایندگان آن به رای مُستقیم مردم برگُزیده خواهند شُد و سپس تر از دل این مِهَستان میهنی یک دولت گذرا ساخته خواهد شد که بتواند برای پُشتیبانی از جنبش آزادیخواهی مردم ایران در درون کشور میان ایرانیان برونمرزی و درونمرزی هماهنگی برپا سازد، بلندگوی فریاد آزادیخواهی مردم ایران در برونمرز باشد، جنبش خیابانی و مبارزه نافرمانی شهریگری (مدنی) آنها را سازماندهی و رهبری کُند، و، مهم تر از همه، اینکه تُهیگی قدرت را پس از سرنگونی حکومت اسلامی پُرسازد تا از هرج و مرج پیشگیری کُند و سپس تر بتواند برای روشن کردن ساختار سیاسی آینده ایران زمینه-یِ یک همه پرسی را فراهم آورد.

هنگامی که حکومت اسلامی همگی راه ها را بجز سیاهچال های اوین و کهریزک، برای گفتگو با نمایندگان مردم بسته است، اندیشه-ی برپایی یک دولت گذرا در برونمرز بهترین راهکاری است که می تواند جنبش آزادیخواهی مردم ایران را با کمترین هزینه-ی جانی و مالی به پیروزی برساند و بختک حکومت اشغالگر اسلامی را پس از سه دهه از سر مردم ایران بدور سازد. با چیرگی جو بدگمانی و ستیزه جویی در میان سازمان های سیاسی که از نام همبستگی همانند جن از بسم الله ترس دارند، و گُسترش یک فضای دُشمنی که آنها را از گفتگو با همدیگر باز می دارد، چگونه می توان از این سازمان های سیاسی اُمید داشت که آنها درفردای سرنگونی آخوندها، آماده-ی نشستن در کنار هم و گفتگو باهم در یک جو دوستانه برای برپایی یک دولت گُذرا باشند؟

هم اکنون که زمانِ بَسنده در دسترس هست، چرا نباید برای چنین آینده ای اندیشید و برنامه ریزی کرد؟ از سویی دیگر در ایران، به علت بالا بودن جو سرکوب، کوشندگان سیاسی از چنین امکانی برای ساختن یک نیروی جایگُزین (آلترناتیو) برخوردار نیستند، پس چرا کوشندگان سیاسی نباید این نیروی جایگُزین را در برونمرز بسازند؟ خوشبختانه امروز دستگاه های ارتباطی، همانند ماهواره، اینترت و فیس بوک آنچنان جهان را بهم پیوند داده و کوچک و نزدیک کرده داده اند که چندان فاصلهء بُزرگی میان برپایی یک «دولت گذرا» در بُرونمرز و یا در درونمرز نخواهد بود. به کمک اینترنت، فیس بوک و تلوزیون های ماهواره ای می شود در چند دقیقه سراسر ایران را پوشش داد و در جریان تصمیم های «دولت گذرا» در برونمرز گذاشت. با این همه، بُزرگترین برتری که این «دولت گذرا» در برونمرز خواهد داشت این است که هموندان آن از آسایش برخوردار خواهند بود و حکومت اسلامی نخواهد توانست به سادگی هموندان آن را دستگیری یا ترور کُند، و این در هالی است که اگر «دولت گذرا» بخواهد در ایران برپا شود، به تُندی هموندان آن دستگیر و سرکوب خواهند شُد.

چهارشنبه، 10 فروردین، تیرشید، 3749 دین بهی

یاداشت
[1] http://khaschayarrochssani.blogspot.com/2011/03/blog-post_4625.html

[2]
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=36939
 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com