بازگشت به خانه

جمعه 13 خرداد 1390 ـ  3 ماه ژوئن 2011

 

تفکرات تمامیت خواه دینی: در تناقض با اعلامیه جهانی حقوق بشر

علی اوغازیان

وبسایت گرداب که به مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سپاه پاسداران جمهوری اسلامی وابسته است زیر عنوان ”چه کسی حق دارد اعلامیه حقوق بشر صادر کند؟” بخشی از گفتار مرتضی مطهری را در این باره منتشر کرده است. در این متن، مطهری مدعی شده است که اعلامیه حقوق بشر را باید کسی صادر کند که انسان را در درجه‌‏ای عالی‏‌تر از یک ترکیب مادی ماشینی می‌‏بیند، انگیزه‏‌ها و محرک‌های انسان را منحصر به‏ امور حیوانی و شخصی نمی‌‏داند. برای انسان وجدان انسانی قائل است. او در ادامه متذکر شده است که  اعلامیه حقوق بشر را باید “شرق” صادر کند که‏ به اصل “انی جاعل فی الارض خلیفه” ایمان و در انسان‏ نمونه‌‏ای از مظاهر الوهیت سراغ دارد. وی معتقد است که کسی باید دم از حقوق بشر بزند که‏ در انسان آهنگ سیر و سفری تا سر منزل “یا ایها الانسان انک کادح الی‏ ربک کدحا فملاقیه” قائل است. مرتضی مطهری افزوده است که اعلامیه حقوق بشر را باید کسی صادر کند که به سرشت بشر خوش‌بین است و به حکم‏ “و لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم” آن را معتدل‌ترین و کاملترین‏ سرشت‏‌ها می‌‏داند.

در واقع مطهری در صحبت های خود صدور یک اعلامیه حقوق بشر را در سایه یک شعور و مشورت جمعی در میان نوع بشر نمی داند بلکه مجوز صدور چنین اعلامیه ایی را فقط از آن اسلامگرایان آن هم به دلیل حقانیت بی چون و چرای گفتارشان عنوان می کند.

با توجه به این نوشته منتسب به مرتضی مطهری، وی اینگونه مدعی شده است که آنچه شایسته طرز تفکر غربی در تفسیر انسان است، اعلامیه حقوق بشر نیست، بلکه‌‌ همان طرز رفتاری است که غرب عملا درباره انسان روا می‌‏دارد؛ یعنی کشتن همه عواطف انسانی، به بازی گرفتن ممیزات بشری، تقدم سرمایه‏ بر انسان، اولویت پول بر بشر، معبود بودن ماشین، خدائی ثروت، استثمار انسان‌ها، قدرت بی‌‌‌نهایت سرمایه ‏داری. که اگر احیانا یک نفر میلیونر ثروت خود را برای بعد از خودش به سگ محبوبش منتقل کند، آن سگ‏ احترامی مافوق احترام انسان‌ها پیدا می‌‏کند. انسان‌ها در خدمت یک سگ‏ ثروتمند به عنوان پیشکار، منشی، دفتردار استخدام می‌‏شوند و در مقابل او دست به سینه می‌‏ایستند و تعظیم می‌‏کنند.

گذشته از آنکه تمامی رفتارها و نشانه هایی را که مطهری منتسب به تفکر غربی می داند در ابعادی ضد انسانی تر و خشن تر، آن هم به وضوح و روشنی، در ایران اسلامی شاهد هستیم، با خواندن سخنان وی و در نتیجه باورهای اسلامگرایان کنونی حاکم بر ایران در باب اعلامیه جهانی حقوق بشر، در ذهن خواننده آگاه اینگونه تداعی می شود که شاید ایشان حتی برای یک بار هم به دقت چند بند کوتاه این اعلامیه جهانی را مطالعه نکرده اند که اینگونه درباره آن اظهار نظر می کنند. در واقع اگر کلمه به کلمه این اعلامیه را هم جستجو کنید حتی یک مورد که تناقضی با حقوق هر انسانی با هر رنگ و نژاد و ملیت و تفکر و باوری داشته باشد در آن نخواهید یافت و این به دلیل آن است که اعلامیه جهانی حقوق بشر نتیجه یک شعور جمعی و یک قرن تجربه اندوزی نوع بشر در طول تاریخ بوده است.

مرتضی مطهری مدعی شده است که متن اعلامیه حقوق بشر را باید “شرق” بنویسد که به خدا اعتقاد دارد و انسان را فراتر از یک ماده ماشینی می بیند که در همین گام نخست و در حد یک اظهار نظر ساده هم می توان به روحیه تمامیت خواهی و تمایز گذاری ادیان در میان انسان ها پی برد. چراکه مطهری حتی رسیدن به یک توافق جمعی را هم قبول ندارد و انتظار دارد تا همه چیز بر روی پایه ها و اصول اعتقادی اسلام پیش برود و شکل بگیرد.

در مقابل می توان متن اعلامیه حقوق بشر اسلامی را هم مطالعه کرد که با این جملات شروع می شود: «دولت های عضو سازمان کنفرانس اسلامی با ایمان به الله پروردگار جهانیان و آفریدگار کائنات و بخشنده نعمتها ، خداوندی که انسان را به بهترین وجه آفریده و به او حیثیت داده و وی را خلیفه خود در زمین گرداند ، خداوندی که آبادانی و اصلاح زمین را بر عهده بشر گذارده و امانت تکالیف الهی را بر گردن او نهاده و آنچه در آسمان ها و زمین است همگی را تحت تصرف وی قرار داد، و با تصدیق رسالت محمد صلی الله علیه و آله که خداوند ایشان را به هدایت و آیین راستین فرستاده و وی را رحمتی برای جهانیان، و آزادگری برای بردگان و شکننده ای برای طاغوت ها و مستکبران گردانیده است، پیامبری که برابری را میان همه بشریت اعلام نموده و هیچ اولویتی برای کسی بر دیگری جز در تقوا قائل نشده ، و فاصله ها و اکراه را از میان مردم برچید ، مردمی که خداوند آنان را از روح واحد آفریده است .»

اعلامیه حقوق بشر اسلامی، با توجه به جملات آغازین خود، به خوبی بر مخاطب آگاه شیوه نگاهش را بر انسان ها شرح داده و بین آنها در اولین قدم قائل به مرز بندی می شود. بنابراین دیگر نمی توان عنوان اعلامیه جهانی حقوق بشر را بر این متن نهاد. چراکه بیشتر به جزوه ای برای همزیسیتی مسلمانان جهان در کنار یکدیگر می ماند تا اعلامیه ای که به حقوق اولیه بشر در همهء کشورها توجه داشته باشد. شاید به همین دلیل اساسی است که رسیدن به سکولاریسم در شیوهء حکومت داری، که همانا جدائی دین از سیاست و عدم اجازه دخالت آن در جایگاه تصمیم گیری برای انسان ها به دلیل روحیه تمامیت خواهی اش است، جزو لاینفک بدنه یک حکومت دمکراتیک به حساب می آید.

به طور کلی هیچ روحیه تمامیت خواهی در نهایت نمی تواند پذیرای اعلامیه جهانی حقوق بشر باشد چرا که به خودی خود در هنگام پذیرفتن این اعلامیه رای بر ابطال خودش و تفکراتش داده است. این تمامیت خواهی لزوما نباید یک تفکر مذهبی باشد بلکه می تواند یک تفکر حقیقت یافته همچون کمونیسم باشد که با توجه به ایمانی که به حقانیت گفتار و اعمالش و اصراری که بر صداقت راه خود دارد، به خودی خود در زمره مخالفین این اعلامیه قرار می گیرد و اعلامیه واقعی حقوق بشر را نه نتیجه شعور جمعی ملت ها و مردم بلکه نتیجه نگرش خود و حامیانش به حقوق بشر می داند.

http://oghazyan.com/archives/2954

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com