بازگشت به خانه

جمعه 18 شهريور 1390 ـ  9 سپتامبر 2011

 

انتخابات «آزاد» و سراب دموکراسی در ایران

سیاوش عبقری

Sia_abghari@yahoo.com

رژیم ولایت فقیه در ایران، در پی نمایش انتخاباتی سال هشتاد وهشت، و برگماشتن دوبارهء احمدی نژاد بر مسند ریاست جمهوری، با بزرگترین و گسترده ترین چالش سیاسی حیات پر بحران خود روبرو گردید. جوانان به ستوه آمده از استبداد، بیکاری، فساد، تحقیر و نبود آتیه و چشم انداز یک زندگی انسانی، این بار، انتخابات مهندسی شده را بهانه قرار داد و پرده از چهرهء نظام برکشیدند، و ماهیت انسان خوار و جنایت کارانه آن را به جهانیان نمایان نمودند. نشان دادند که، رژیم دیگر بار، با برابر قرار دادن ریاکارانهء "صندوق" رای، با "دموکراسی"، قادر به ادعای مشروعیت و مقبولیت مردمی، بویژه در سطح جهانی نخواهد بود!

باری، شاهد بوده ایم و همچنان مشاهده می کنیم که، نظام فرمانفرمایی آخوندی، همیشه در درون خود "آپوزیسیون" سازی کرده و مردم را به انتخاب بین "بد" و "بدتر"، که هردو نیز از غربال نظارت استصوابی نظام گذر کرده اند، قرار داده است!

آری، افزون بر آن، این را هم مشاهده کرده ایم و همچنان پس از جنبش سال ٨٨ مشاهده می کنیم که افراد و یا گروه هایی از کنشگران سیاسی در برون مرز، که در درازای این سه دهه نتوانسته اند، با بهره گیری از فضای آزاد و دموکراتیک خارج از ایران، خود را متحول و از «مخالف بودن» به «آپوزیسیون رژیم» ارتقا دهند، همیشه با هدف پیشبرد پروژهء "دموکراسی"، از تشویق مردم به هواداری از یک مهرهء سیاسی جناحی رژیم ، و یا آن دیگری کوتاهی ننموده اند و خط مماشات با رژیم را تقویت و به پیش برده اند!

و هم اکنون نيز مشاهده می کنیم که، در این برش تاریخی از مبارزات مردمان ایران برای آزادی، دموکراسی و حق طلبی، این طیف از مخالفین، شعار و کمپین "انتخابات آزاد" را بعنوان یک   خواست محوری و استراتژیک برای رسیدن به "دموکراسی" ارائه می دهند! در این نوشتار به ارزیابی این پروژه "انتخابات آزاد" و مماشات پرداخته می شود.

نخست به رابطهء انتخابات و دموکراسی پرداخته می شود، سپس پیش شرط های یک انتخابات آزاد و منصفانه معرفی می شوند، و سر انجام به بررسی کارزار "انتخابات آزاد" در ایران اسلام زدهء ولایت فقیهی، بعنوان یک شعار تاکتیکی- استراتزیک، ارائه شده توسط افراد و گروه های سیاسی مماشات گرا، پرداخته می شود.

 

در یک جامعهء آزاد و دموکرات، انتخابات وسیله ای است در روند دموکراسی برای انتخاب نمایندگان ملت، تشکیل دولت و مشروعیت بخشیدن به امر جدید سیاسی و حاکمیت ملت. انتخابات یکی از پایه های درونی اجرای دموکراسی است، و به تنهایی، نمی توان آنرا با دموکراسی برابر دید. انتخابات یک وسیله و ابزار در بخش مرکزی یک نظام دموکراتیک است، و با دموکراسی «هم معنی» نیست.

انتخابات گزینه ای است در مقابل خشونت در راستای تشکیل دولت توسط آن احزاب سیاسی که در انتخابات شرکت می کنند. بنابراین، برای جلوگیری از درگیری خشونت آمیز سیاسی، لازم است که انتخابات منصفانه، شفاف و معتبر باشد. وقتی که روند انتخاباتی غیر منصفانه و فاسد باشد، مانند آنچه که در دوران حاکمیت نظام ولایت فقیه "اصلاح" ناپذیر شاهدش بوده ایم، مشروعیت سیاسی خود را از دست می دهد و افراد و گروه های آزادی خواه و دموکرات باید خارج از روند انتخاباتی ِ کنترل شده توسط نظام، اهداف سیاسی خود را پی گیری و بدست آورند.

در اينجا لازم است که نخست مهمترین شاخصه های یک انتخابات آزاد و منصفانه را برشمریم:

یک-. آزادی مطبوعات نوشتاری، دیداری و شنیداری، و آزادی تبلیغات برای تمام احزاب سیاسی با استفاده از این وسایل ارتباطات عمومی.

دو- آزادی تشکل و تحزب.

سه- وجود یک نظام قضایی ِ مستقل برای حفاظت از حقوق بشری و قانونی شهروندان.

چهار- حق شرکت شهروندان در انتخابات، بدون هیچگونه ممانعت و بازخواست. شهروندان حق دارند که آزادانه رای بدهند و یا ندهند، در سیاست شرکت بکنند و یا نکنند، بدون اینکه هیچ گروه و نیرویی بتواند آنان را زیر فشار و پی گرد قرار دهد.

پنج- هیچ فردی را نمی توان بدلایل اعتقادی، مذهبی، قومیتی، ملیتی، نژادی و غیره از انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم کرد.

شش- وجود قانون انتخاباتی قابل قبول و شفاف. فقط محکومین جنایی و جنایت کاران، از شرکت در انتخابات محرومند.

هفت- مخفی بودن آرا و باز بودن پروسه ی انتخابات برای تمام احزاب رقابتی.

اصول برشمرده در بالا پیش شرط های لازم برای برگزاری انتخابات منصفانه و آزاد است. باری، پیش تر اشاره شد که، انتخابات وسیله ای است در نظام های دموکراتیک و مردم سالار، برای انتقال قدرت سیاسی از یک فرد و حزب سیاسی به فرد و حزب سیاسی دیگر. در یک نظام دموکراتیک است که انتخابات به شهروندان جامعه این فرصت را می دهد تا از میان برنامه های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ارائه شده توسط احزاب و افراد، نامزدهای مقام های انتخابی را آزادانه انتخاب کنند.

اما در کشورهای استبدادی چون ایران، با حاکمیت ولایت فقیه و نظارت استصوابی، که هیچ یک از شاخصه های بر شمرده در بالا وجود خارجی نداشته و ندارد، ارائهء طرح انتخابات "آزاد" بعنوان یک شعار تاکتیکی- استراتژیک بوسیلهء افراد و گروه های مماشات گرای مخالف جمهوری اسلامی، توهم گستری، تنزل و فرو افکندن دموکراسی به "انتخابات" است! این پدیده ای است در کشورهای استبداد زده و در "دموکراسی" های سرطان زده ای مانند عراق و مصر، که در آنها صدام حسین و حسنی مبارک، در هر دوره با اکثریتی بالای نود (۹۰) درصد رای می آوردند، و یا بن علی در تونس برای پنجمین دوره با هشتاد و نه (٨۹) در صد آرا انتخاب می شود! و، در نظام شهشیخی خامنه ای، که در درون خود و از میان خودی ها "آپوزیسیون" سازی می کند و مردم را با ترفندهای گوناگون به پای "صندوق" می کشاند و خود و یا نمایندگان خود را با درصدی بالا از "صندوق" بدر می کشند، ادعای دموکراسی و مشروعیت نظام خود را دارند! زیرا که، "صندوق" و " انتخاباتی" در کار بوده، و درصد بالایی از مردم در آن شرکت کرده اند، و بنابراین از دموکرات ترین نظام ها در جهان اند! و، تا بدانجا پیش می روند که به کشورهای دموکرات و آزاد نیز پند و اندرز دموکراسی می دهند، و آماده برای فرستادن ناظران انتخاباتی به آن کشورهای غربی ِ مهد دموکراسی هستند! این تنزل دادن و فرو افکندن دموکراسی به "انتخابات" است! کمپین "انتخابات" آزاد در این نظام و با وجود این نظام، کمکی به ارتقا و پیشبرد جنبش آزادی خواهانهء مردمان ایران نمی کند، بلکه باز تولید و تداوم حاکمیت با جهان نگری اسلامی است!

وقتی هاشمی رفسنجانی می گوید "انتخابات آزاد"، و خاتمی و میرحسین موسوی می گویند "انتخابات آزاد"، مخالفین نظام ولایت مطلقه این هم آوازی، و هم نوایی و تقلیل دادن دموکراسی به "صندوق"، (به یک " ابزار")، را چگونه توجیه می کنند؟!

انتخابات بوسیله ی قوانین داخلی و بین المللی حقوق بشر اداره می شوند. مخالفین نظام ولایت فقیه که پروژهء "انتخابات آزاد" را به پیش ببرند، می خواهند انتخابات مورد نظر خود را بر مبنای کدامین قوانین و مقررات اجرایی کنند!؟ این توهم آفرینی در جنبش آزادی خواهانه و حق طلبانه ی مردمان ایران نیست؟

انتخابات آزاد، بعنوان بخشی از روند اصلاحات دموکراتیک، پس از گذر ازاین نظام است که معنا دار می شود. در آن زمان، انتخابات وسیله ای است برای آغاز روند سیاسی جدید و بمنظور تشویق و توسعهء سیاست های دموکراتیک، برای انتخاب نمایندگان، تشکیل دولت و مشروعیت بخشیدن به امر جدید سیاسی. اگر انتخابات، بد طراحی شود، بدهنگام، و بد، برگزار شود، در واقع صدمه زدن به روند پیشرفت و پیشبرد دموکراسی و تنش زدایی، استقرار آرامش و صلح در کشور است. در جامعه ای که آزادی های فردی و گروهی در بیان خواست های غیر سیاسی وجود ندارد، و حتی جوانان برای "آب بازی" در پارک دستگیر و زندانی می شوند، چگونه می توان خواسته های سیاسی را تبلیغ و ترویج نمود که انتخاباتی سالم و آزاد انجام شود؟

نظام انتخاباتی آزاد، در پی گذر از نظام آپارتاید مذهبی- جنسیتی حاکم است که زمینه را برای تشریک قدرت سیاسی میان گروه های رقیب سیاسی فراهم می کند و نه قبل از آن، و با وجود این نظام، و در این نظام!

بسیار ساده انگارانه است که، دموکراسی را برابر با انتخابات بگیریم!

دموکراسی در فرای انتخابات، برای تحقق اصول دموکراتیک ادارهء مملکت و تعامل و تعادل نیروهای اجتماعی در جامعه است. دموکراسی دربارهء ارزش ها و رفتارها در یک رقابت منصفانه، و تحمل نظریات مقابل و شکست سیاسی میان احزاب و رقبای سیاسی است. بهر نحو که دموکراسی را تعریف، توضیح، بیان و تفسیر کنید، دموکراسی خود وسیله ای برای رسیدن به هدف است، اما نه اینکه خود یک هدف باشد.

دمکراسی ترکیبی از آزادی ها، انتخاب ها، گزینه ها و مسئولیت هایی است برای به واقعیت درآوردن آرزوهای مردمی با خواست ها و منافع متفاوت و مشترک. برای رسیدن به این آمال و آرزوها، دموکراسی یک وسیله است، و انتخابات، ابزاری است در دموکراسی، که به شهروندان یک جامعه این فرصت را میدهد که از میان برنامه های مختلف و سیاست های ارائه شده بوسیله ی احزاب و افراد نامزدهای مقام های انتخابی ، آزادانه انتخاب کنند که، کدامین فرد و افرادی، و از کدامین حزب، از سوی آنان نمایندگی خواهند داشت که آمال و آرزوهای آنان را متحقق کنند. مبتکران پروژهء "انتخابات آزاد" در نظام فرمانفرمایی آخوندی، آمال و آرزوهای مردمان و یک ملت کهنسال را، به دموکراسی که هیچ، بلکه به "انتخابات"، و "صندوق"، یک ابزار تقلیل و تنزل می دهند! آيا این تنزل گرایی دو درجه، و فرو افکندن آمال و آرزوهای مردمان ایران به "انتخابات"، با وجود این نظام، توهم گستری نیست؟! آیا نقش روشنگرانه ای در این برهه ی تاریخی برای خود متصور هستید؟ رژیم که از ابتدای تولد خود، با هزینه کردن بخش کلانی از ثروت مملکت، در داخل و خارج ایران، توهم آفرینی و خرافه را ترویج نموده است! شمایان چرا؟!

باری، پروژه ی "انتخابات"، در عمل، ماندن و تداوم جهنم کدهء حاکمیت اسلامی است با بیشترین هزینه برای مردمان ایران، و نه " دروازه" ی خروج از نظام! نگاهش به بالا و به قدرت است، و نه به اکثریت مردم فقرزدهء ایران! سوی حرکت اش مماشات و شرکت در قدرت است، نه متحقق کردن آمال و آرزوهای سرکوب شده مردمان ایران! ماندن در گردونهء باطل حاکمیت اسلامی است، نه تحول جنبش آزایخواهانهء مردمان ایران بسوی حاکمیت ملی و دموکراسی! این "انتخابات آزاد"، پروژهء "سراب" دموکراسی بر کویر نمک زار است!

 

اما، چرا و چگونه؟

خمینی، در نخستین روز خیزش خود به سکوی قدرت وخلافت در بهشت زهرا، با شعار "ما آب و برق را مجانی می کنیم، اتوبوس را مجانی می کنیم، معنویت شما را عظمت میدهیم، شما را به مقام انسانیت می رسانیم"، می دانست که برای رسیدن به اهداف خود، اقشار پائینی ِ جامعه را چگونه بسیج و در صحنه سیاسی ماندگار کند. گرچه، میدانیم که آن شعارها تزویرآميز و فریبکارانه بودند. با جهشی به زمان کنونی، و در سال هشتاد و هشت، مشاهده می کنیم که احمدی نژاد نيز با توزیع کیسه ده کیلویی "سیب زمینی" در میان اقشار فقیر و تهی دستان جامعه، آنان را به "صندوق" انتخاباتی کشانده و حامی خریداری می کند! این گرسنه گان، می خواهند زنده بمانند و با این کالای اهدایی از کیسهء "خلیفه" می توانند ده روز ارتزاق کنند و زنده بمانند! یا، در همین ماه به مناسبت روز "قدس" پابرهنگان را به نمایش ریاکارانه حمایت ازفلسطینی یان می کشانند و به آنها ساندیس و "دمپایی" می دهند!

باری، در نظام ولایت فقیهی ِ حاکم، تمام حوزه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و روابط بین المللی را بحران فراگرفته است. بیش ازدواز ده ملیون بیکار هستند و سالانه یک ملیون نفر به خیل بیکاران افزوده می شوند. چهارده ملیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند! پانزده ملیون نفر در شرایط اقتصادی شکننده ای زندگی می کنند، بطوریکه با کمترین حادثه به خط فقر و با زیر آن پرتاب مب شوند! شصت در صد کارکنان دولت زیر خط فقر زندگی می گذرانند! بسیارانی برای زنده ماندن، فرزندان، کلیه و اعضای بدن خود را می فروشند! نرخ متوسط بیکاری و تورم هر یک حدود بیست و پنج درصد است! کل مصرف هشتاد درصد خانوارهای مملکت برابر است با مصرف بیست درصد باقیمانده از خانواده های با در آمد بالا!

آری، این است جامعه ی دو قطبی ِ ایران ولایت زدهء امت پرور! که، شکاف طبقاتی آن، مرتب ژرفای بیشتری یافته است و می یابد. از یک سو اقشار و گروه های درونی و حاشیه ای این نظام رانت خوار و رانت پرور را داریم، با تمامی امکانات رفاهی در ایران و هرکجای جهان که خواسته باشند. این، بدوران رسیدگان در این نظام، بر بام تهران در رستوران گردان برج میلاد، با "بستنی طلایی" ۲۵۰ دلاری پذیرایی می شوند و خواهان انتخابات آزاد و دموکراسی نیستند. زیرا نمی خواهند جایگاه ویژه ای را که این نظام برای آنان فراهم کرده از دست بدهند. اینان و وابستگان نزدیک شان با برخورداری از تمامی امکانات رفاهی و تفریحی در درون ایران، و چه در خارج کشور، خواهان تغییر این نظام نیستند. اقشار و طبقهء اجتماعی متوسط و رو ببالا هستند که، با برخورداری از رفاه نسبی اقتصادی، خواهان آزادی، حق طلبی، حقوق انسانی و دموکراسی می شوند، نه، اقشار و طبقه ی فقرزدهء جامعه که اکثریت جامعه را شامل می شوند!

افق دیدگاه پروژهء "انتخابات آزاد" حاکمیت و اقشار متوسط رو به بالای جامعه است، و هیچ پیام جذابی برای اقشار فقیر و تهی دست جامعه، که اکثریت هستند ، ندارد و نمیتواند داشته باشد. و از دیدگاه اقتصاد سیاسی، آزادی و دموکراسی برای اقشار تهی دست، یک کالای فانتزی و لوکس است. افراد و اقشار جامعه در پی، و پس از برآورده شدن نیازهای اولیه زندگی و افزایش در آمد است، که می توانند خواهان کالای های لوکس و از آن جمله، سفرهای تفریحی، آزادی و دموکراسی بشوند. برای اکثریت جامعه ی فقر زده ایران، "انتخابات آزاد"،آزادی و دموکراسی، مانند "بستنی طلایی" ۲۵۰ دلاری، در برج میلاد تهران است! در مخیله ی آنان این گونه کالاهای فانتزی جایگاهی ندارد.

فقرزده گان و تهی دستان جامعه، نخست بفکر زنده ماندن هستند تا "انتخابات آزاد". بفکر کار، نان، سرپناه، تن پوش، سلامتی و بهداشت خود و خانواده هستند، تا "انتخابات". بنابراین، این دیدگاه "صندوق"، اکثریت مردمان ایران را، آگاهانه و یا ناآگاهانه از روند پیشبرد آزادی و دموکراسی به بیرون پرتاب می کند؛ اکثریتی که بدون مشارکت فعال آنان امکان هیچگونه تحول بنیادین وجود نخواهد داشت. این را تاریخ تحولات در کشورهای دیگر به ما می آموزد. این پیام انقلاب سال ۱٣۵۷ و دلیل افت جنبش رنگین کمان در سال ٨٨ است! در پی پیوستن تهی دستان و کارگران صنایع مختلف، بویژه کارگران و کارکنان صنعت نفت بود که نظام پادشاهی فرو ریخت. و، جنبش سبز سال ٨٨ به پیروزی نرسید و نمی توانست برسد زیرا که نتوانست و رهبران نمادین آن نخواستند با طرح خواست ها و نیازمندی های اقشار تهی دست و بیکاران، با این اقشار پیوندی بزنند و آنان را وارد کارزار مبارزاتی کنند. آنان می خواستند با چانه زنی و مماشات در بالا، به دوران سرخ و سیاه خمینی که "طلایی" اش می خواندند، برگردند! و، نتیجه آن شد که اینک شاهدش هستیم! بنابراین پروژهء "انتخابات" برای گذر از نظام، یک طرح سیاسی ورشکسته و از نمونهء ورشکستگی به "تقصیر" است! این توهم آفرینی است!

باری، ایران بحران زده در تمامی دوران سی وسه سالهء حاکمیت اسلامی، آبستن یک انفجار سیاسی و دگرگونی است! آتشفشانی بزرگ در زیر خاکستر و آماده ی انفجار با یک جرقه!

آری، خامنه ای، شاه شیخ جماران، در پیام اخیرش به حامیان نظام اخطار می کند که "امروز سرنوشت روحابیت و اسلام در این سرزمین وابسته به سرنوست نظام اسلامی است. نظام اسلامی اندک لطمعه ای ببیند یقینن خسارت آن برای روحانیت و اهل دین و علمای دین از همهء آحاد مردم بیشتر خواهد بود"! این پیام   آماده باش برای تقابل و خشونت است! نه مماشات با مخالفین!

بدون آماده کردن شهروندان برای تمرین دموکراسی در انتخابات، مشروعیت و ارزش برگزاری انتخابات برای آزادی خواهان سکولار- دموکرات پوچ و بیهوده است!

آزادی خواهان سکولار دموکرات، قبل از این که دیر شود و این فرصت تاریخی سوخته گردد، باید از تمامی امکانات خود برای سازمان دهی، تشکل و تدارک استراتژی و برنامه گذر از نظام، بهره گیری کنند.

باری، به گمان نویسنده، پروژهء تشکیلاتی و مبارزاتی که می تواند رهنمود موثر و کارآمدی برای سکولار دموکرات های آزادیخواه و حق طلب ایران باشد، نمونه آفریقای جنوبی است؛ یک نمونهء موفق گذر از نظام استبدادی به دموکراسی. در آفریقای جنوبی نظام آپارتاید- نژادی بود، و در ایران امروز، رژیم تمامیت گرای آپارتاید مذهبی- جنسیتی.

در آفریقای جنوبی، آزادی خواهان خود را در"کنگره ملی آفریقای جنوبی" سازماندهی و متشکل کردند، و توانستند بعنوان یک آپوزیسیون با برنامه، و مطرح در سطح جهانی، رژیم آپارتاید را برکنار کنند و یک نظام دموکراتیک در کشورشان بنیان گذاری کنند. در این کشور، ابتدا برای جلوگیری از دخالت عوامل رژیم آپارتاید در روند انتخاباتی سالم، در سال 1993 "شورای موقت اجرایی" تاسیس گردید. این شورا موظف گردید که زمینه را برای برگزاری انتخابات آزاد و شرکت تمامی احزاب سیاسی آماده و فراهم سازد. ابتدا تمامی موانع قانونی برداشته شد، و شرایط برای ایجاد و پیشبرد مطبوعات مستقل و آزاد که یکی از اجزای مهم یک انتخابات آزاد و منصفانه است، آماده گردید. ابتدا "کمیسیون انتخابات آزاد" ایجاد شد که بر انتخابات نظارت و مدیریت داشته باشد. این کمیسیون متشکل از شانزده نفر از افراد خوشنام آفریقای جنوبی و شخصیت های معروف حقوق بشری بود. این کمیسیون نخست برای ناظران انتخاباتی و کلیه رای دهندگان کلاس های آموزشی برگزار، و در سال 1994 اولین انتخابات عمومی تاریخی آفریقای جنوبی با موفقیت برگزار گردید، و یک نظام دموکراتیک بنیان نهاده شد.

در همسایگی ایران و در دو سوی آن، نمونه های عراق و افغانستان را داریم، که پس از برکناری رژیم های صدام و طالبان بوسیله آمریکا در این دو کشور، دولت های سرکار آمده هنوز قادر نیستند که انتخاباتی سالم و منصفانه برگزار کنند، و در نتیجه روند پیشرفت وپیشبرد دموکراسی و استقرار صلح با موانع عدیده ای روبرو است. پروژه "انتخابات آزاد" با وجود نظام ولایت فقیه، ایران را بسمت و سوی دو همسایه نمونه ایران نزدیک می کند، تا نمونه ی آفریقای جنوبی!

ششم سپتامبر 2011

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com