بازگشت به خانه

چهارشنبه 6 مهر 1390 ـ  28 سپتامبر 2011

 

بی اعتمادی به آنکه از جانب مردم سخن می گويد

با اشاره به مقالهء آقای دوشوکی

ن. ف (نامهء وارده)

افتضاح سردار مدحی در چند ماه پيش به ما نشان داد که برخی از اشخاص آمادهء پشتيبانی از يک کودتای نظامی بوسيلهء سپاه در ايران هستند؛ که البته چيزی جز يک حکومت مذهبی ديگر نخواهد بود.

اين نکته ای بديهی است که مردمان مذهبی (يعنی اکثريت ايرانيان) به يک حکومت مذهبی، تا زمانی که دست به آزار آنها نزند، علاقه دارند. يعنی هر کس مشکل کوچک خود را که اگر حل شود سرنوشت بقيه برايش مهم نيست.

اگر يک جنبش آشکار سکولار وجود نداشته باشد، هيچکس قادر نخواهر بود که اين مسئله را در ايران حل کند. ما هنوز، پس از شصت سال نوشته های کسروی را می خوانيم. چرا؟ زيرا در اين مدت کس ديگری پيدا نشده که جرأت کند در راستای «تغيير دادن مردم» عمل کند. در دورهء شاه چپ ها ستايشگر «روحانيت مترقی» برهبری آيت الله خمينی بودند و هنوز نيز از رئياروئی با نهاد مذهبی و مشکلات مربوط به آن خودداری می کنند.

من فکر می کنم که بجای تکرار عبارت «آنچه که مردم می خواهند» (که همواره بهانه ای است برای اينکه روشنفکران تمايلات خود را بوسيلهء آن پنهان کنند) بايد اجازه داد تا خود مردم آنچه را که خود می خواهند بيان کنند.

هيچ يک از ما سخنگوی منتخب مردم نيستيم اما همه ياد گرفته ايم که چگونه درباره آنچه که مردم می خواهند داد سخن دهيم. و تقريباً همواره نيز در اين مورد اشتباه می کنيم.

هر روشنفکر يا گروه يا حزب راستگوئی بايد بخاطر متحقق ساختن طرز نگاه و اهداف و ايده آل های خود بکوشد و از طريق آنچه که حتی دوشوکی آن را «کار فرهنگی» می خواند در تغيير ذهنيت مردم بکوشد. «کار فرهنگی» اما به معنی تشويق مردم به ادامهء روش های جنايتکارانه و لذت بری های گروهی تبعيض آميز نيست که يادآور دوران نسل کشی های عهد صفوی بشمار می روند.

کار فرهنگی در واقع يک روند سرزندهء تغيير است. اين واقعيت که اکثر مردم در ايران مذهبی هستند، يا از اعمال تبعيض کيف می کنند، يا دوست دارند زنان را سرکوب کنند، يا عاشق خرافات اند و گاه می توانند بسيار بی رحم عمل کنند بدان معنا نيست که کسی نبايد در تغيير دادن آنان بکوشد.

اين واقعيت که بسياری از ايرانيان از تماشای اعدام لذت می برند و يا عده ای در مراسم سنگسار شرکت می کنند بدان معنا نيست که ما نبايد احساسات آنان را جريحه دار کردره و يا در تغيير آنان و جامعه ای که آنها را پرورانده نکوشيم.

من هرگز به کسی که دربارهء  «مردم» سخن می گويد اعتماد ندارم. اعتماد من به کسانی است که خود را «جزء» کوچکی از مردم می دانند و صرفاً از «حق» خود برای سخن گفتن و مبارزه کردن در راستای تغيير دادن ديگران استفاده می کنند. جز اين ها بقيه همه دروغ می گويند.

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com