بازگشت به خانه

چهارشنبه 2 آذر 1390 ـ  23 نوامبر 2011

 

آقای واحدی! نخیر، نمی‌ایستیم، زیر هیچ پرچمی!

نوشته ی آقای مجتبی واحدی خطاب به محمد خاتمی انگیزه ای شد برای نوشتن این یادداشت. تجربه ی سیاسی سی و چهار پنج سال گذشته، هیچ چیز به شخصِ من یاد نداده باشد این را یاد داده است که تحت تاثیر هیچ گروه و دسته و شعار و سخنان به ظاهر زیبا و ملاحظات دوستانه و مأخوذ به حیا شدن های بی جا و غیره عمل نکنم و چیزی ننویسم. آقای واحدی برای مقاومت در مقابل حمله یا تهاجم نظامی کشورهای غربی دنبال پرچمی برای زیر آن رفتن می گردند اما ظاهراً اطلاع ندارند که هیچ کدام از پرچم های موجود، پرچم مربوط به ملت ایران نیست. هیچ کشور غربی، و حتی اسرائیل، ابتدا به ساکن –و باز تاکید می کنم ابتدا به ساکن- قصد اشغال خاک ما را نداشته و هنوز هم ندارد بنابراین موضوع تهاجم یک‌باره به منظور کسب منافع در میان نیست که اگر بود، مانند دهه ی شصت با همین سنی که دارم خود را برای خدمت زیر پرچم معرفی می کردم. آقایان چنان شعارهای چپ و ضدامپریالیستی گوش هایشان را پُر کرده که عامل تهاجم را در تحلیل های خود برای خالی نبودن عریضه در رده های آخر قرار می دهند و حقیقت اش را بخواهید اصلا با آن کار ندارند.

امروز نه شعارهای آقای خاتمی، نه دلسوزی های آقای واحدی، نه تکرار مکرر لفظ دولت بدنام و متجاوز اسرائیل توسط آقای امیرارجمند، نه بیانیه های آقای گنجی، نه اعلامیه های گروه های چپ و دانشجویی، هیچ کدام این توان را ندارند که اشخاصی مانند مرا دچار احساسات کنند طوری که واقعیت های موجود را نادیده بگیرم و با طناب آن ها به داخل چاهی که حکومت اسلامی برای ما در حال کندن است فرو غلتم. ممکن است بگویند تو چه اهمیتی داری؟ آری حتی اگر یک نفر باشم، و حتی اگر در فضای سیاسی ایران وجود خارجی نداشته باشم، همین که درس سه دهه را آموخته ام و امکان انتقال آن را به جوانان یافته ام برای من کافی ست.

اگر می خواهید بدانید چرا جنگِ خانمان‌سوزِ احتمالیِ آتی، جنگ ما نیست، و عامل آن غرب و اسرائیل نیست، به گفتار و رفتار حکومتیان خودمان نگاه کنید: اسرائیل باید از روی زمین محو شد؛ امریکا در حال از بین رفتن است؛ سلطنت در انگلستان در حال فرو پاشیدن است... باید خرسند باشیم که غرب این حرف ها را به شوخی می گیرد ولی پشت این شوخی، جدیّتی خطرناک نهفته است که اگر قدرت عمل بیابد نه تنها ملت ایران که بشریت در خطر خواهد افتاد.

جای تعجب است که برای آقای واحدی و آقای گنجی و آقای نگهدار و آقایان چپ اسلامی و غیر اسلامی، تنها بشر ایرانی اهمیت دارد و هیچ مهم نیست که مثلا ایران با دخالت های مستقیم و غیر مستقیم نظامی و حتی بمب گذاری های خود مردم عراق را بکشد یا مردم افغانستان را به خاک و خون بکشد یا بعدها مردم اسرائیل را هزار هزار از میان ببرد. آقایان حتی توجه ندارند که یک کلمه گفتار مسئول دولتی، که ما با مردم اسرائیل کاری نداریم چقدر موجب اعتراض حکومتیان شد که مفهوم آن این است که ما نه تنها با دولت اسرائیل، که با مردم اسرائیل نیز کار داریم و اگر توانستیم آن ها را هم از میان می بریم. می خواهم بگویم عامل شروع جنگ یا تهاجمِ نظامیِ احتمالی دیگران نیستند، ما هستیم. این را نه امروز می گویم که در مقاله ای که در سال 1384 نوشته ام گفته ام و داستان اش را شرح داده ام.

هنوز در ناخودآگاه آقایان انسان ها به درجه یک و درجه دو، مسلمان و یهودی، با دین و بی دین، ایرانی و غیر ایرانی تقسیم می شوند حال آن که برای من و برای منِ نوعی چنین نیست. انسانی که در اسرائیل کشته شود، همان قدر برای من مهم است که انسانی در ایران کشته شود. اگر اسرائیل یا غرب، بخواهد با از میان برداشتن حکومت اسلامی، بشریت را از شر یک نیروی اهریمنی فکری و نظامی نجات دهد، قطعا و یقینا در مقابل آن نخواهم ایستاد. اگر مرد عمل‌یم، حکومت شرّ حاکم بر میهن مان را از میان برداریم در غیر این صورت این حق را برای دیگران قائل شویم که از حقوق خود دفاع کنند.

این سخنان قطعا به گوش خیلی ها خوش آیند نخواهد بود. احساس خواهند کرد نویسنده این خطوط آدمی بی وطن و حتی وطن فروش است. قطعا این طور نیست و حداقل دوران جنگ به شخص من ثابت کرد که در مقابل دشمن ایران تا پای جان می ایستم. از همان جنگ نیز دیدیم که از مدافعان واقعیِ دین و وطن چه ماند: هزاران کشته، هزاران دست و پای بریده، هزاران مجروح شیمیایی، هزاران سینه ی خسته و آسیب دیده. و از طرف دیگر نیز دیدیم که برای حکومتیان و طراران نظامی حکومت چه ماند: میلیاردها ثروت، قدرت سیاسی بی انتها و بی محدودیت، رانت و رانت خواری، و تحفه هایی امثال محصولی و خاوری و صدها نفر دیگر مانند ایشان.

آقای واحدی بیهوده دنبال پرچم می گردند. پرچم ما امروز پرچم میهن به علاوه ی پرچم انسانیت است. این پرچم تنها در دست خود ماست. ما زیر پرچم خودمان خواهیم ماند و به پرچم حکومتیان – چه راست چه چپ چه میانه- کاری نخواهیم داشت.

 

توضیح ضروری: از این که در این نوشته، مکرر از لفظ "من" استفاده کردم نه برای اهمیت قائل شدن بیش از حد برای خودم یا خود را کسی دانستن است؛ از آن روست که این نظرِ شخصِ من است و به نمایندگی از طرف هیچ کس سخن نمی گویم.

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com