بازگشت به خانه

دوشنبه 14 فروردين 1390 ـ  2 آوريل 2011

 

ایران بر سر دوراهی جنگ و مصالحه

منصور فرهنگ(*)

رویارویی آمریکا و ایران بر سر برنامه هسته ای جمهوری اسلامی به مرحله ای رسیده است که یا باید به توافقی برسند که برای طرفین قابل تحّمل باشد و یا نزاع لفظی اشان به جنگ خواهد کشید. موّرخین و ناظرین سیاسی در باره اینکه چرا و چگونه روابط دو کشور به تنش خطرناک کنونی انجامید سخن بسیار گفته اند و خواهند گفت. ادامه این بحث از اهمّیت و ارزش تاریخ نگاری بر خوردار است ولی پاسخگوی بحران روبه تشدید کنونی نیست. ناظرین و گروهایی که نگران وقوع جنگ بین دو کشور هستند باید ریشه یابی تقابل را به پژوهشگران واگذارند و توجّه خود را به این سئوال بپردازند که برای جلوگیری از فاجعه جنگ چه باید کرد.

واقعیت این است که منازعه موجود بین واشنگتن و تهران نه حقوقی است که با قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل قابل حل و نه تکنیکی که کارشناسان آژانس بین المللی انرژی اتمی قادر به گشادن گره آن باشند. چرا که مشکل اساسی سیاسی و امنیتی است و ریشه در بی اعتمادی و نگرانی متّقابل دارد. لذا بر خورد خردورزانه با آن منوط به آمادگی طرفین برای مذاکره بدون واسطه بین آنان است. شاید هنوز آژانس بین المللی انرژی اتمی و گروه ۱+۵ (اعضای دائمی شورای امنّیت و آلمان) بتواند زمینه ساز مذاکره مؤثر دو جانبه بین ایران و آمریکا باشد، ولی چنانچه این تلاشها بی ثمر بماند دیر یا زود نقش آژانس و گروه ۱+۵ منتفی خواهد شد و در آن زمان تنها کاخ سفید است که گزینه نظامی را از روی میز به حریم کارزار منتقل خواهد کرد.

در حال حاضر امید باراک اوباما این است که تحریم اقتصادی و فشار سیاسی ایران را به پای میز مذاکره بیاورد. کنگره آمریکا که متأثر از لابی اسرائیل است و کاندیداهای ریاست جمهوری حزب جمهوریخواه این امکان را از اوباما سلب کرده اند که برای تشویق ایران به نشان دادن انعطاف تحریمها و فشار سیاسی را کاهش دهد. در ایران این مشکل وجود ندارد زیرا که ولی فقیه از قدرت مطلق بر خوردار است و تصمیمات او مورد قبول مقامات دولتی و روزنامه نگاران و ناظرین خودی قرار می گیرد و منتقدین غیر خودی نیز در داخل کشور اجازه طرح سئوال از او را ندارند. افزون بر این، اگر آقای خامنه ای به پیشنهاد مطرح شده در این مقاله و یا نظری مشابه آن روی خوش نشان دهد، اکثریت قریب به اتّفاق مردم ایران، به ویژه غیر خودیهای زندانی یا فعال در داخل و خارج کشور، از او تقدیر خواهند کرد.

لذا در شرایط کنونی این ایران است که می تواند با یک ابتکار ساده ولی دور از انتظار بر افکار عمومی جهان و نیز بر مناظره بین مبلّغین خشونت و حامیان مذاکره و مصالحه در آمریکا تأثیر ملموس و کارساز بگذارد. یک راه عملی کردن چنین اقدامی این است که آیت الله خامنه ای طی نامه ای به پرزیدنت اوباما اعلام کند که ایران تصمیم به تعلیق شش ماهه غنی سازی اورانیوم گرفته و آماده مذاکره بدون قید و شرط با آمریکا برای حّل مناقشه هسته ای بین دو کشور است. آقای خامنه ای باید در نامه خود قید کند که واشنگتن و تهران می توانند در کنار کوشش برای رسیدن به توافق بر سر برنامه هسته ای ایران به دیگر مسائل و مشکلات فی مابین نیز بپردازند. ضروری است که این نامه با اعلام آمادگی هیئت نمایندگی ایران برای ملاقات با همتای آمریکایی خود در محلی مورد توافق طرفین خاتمه یابد.

اینگونه مذاکرات فقط در پشت درهای بسته امکان ثمر بخش شدن دارد، زیرا که موضوع نزاع در هر دو کشور تبدیل به یک مسئله حاّد و حساس شده و توافق قابل تحّمل برای طرفین به زبانی باید نوشته شود که مسئولین امور در واشنگتن و تهران بتوانند در چارچوب انتظارات سیاسی و امنیّتی جوامع خود از پیامد عملی آن بعنوان یک دستاورد دفاع کنند. اینگونه توافقها در حل و فصل مناقشات بین المللی نمونه های فراوان دارند. اولین هدف مذاکرات پیشنهادی باید این باشد که آمریکا حق ایران را در ادامه غنی سازی اورانیوم برای مقاصد صلح آمیز را بپذیرد و ایران با دادن ضمانت لازم و قابل تأئید آمریکا را راضی کند که غنی سازی اورانیوم را از حد مورد نیاز برای مقاصد صلح آمیز افزایش ندهد.

چنین توافقی بین دو کشور خطر جنگ را رفع کرده و زمینه ساز حل و فصل تدریجی اختلافات و مطالبات سی و سه ساله آنان خواهد شد.اگر بپذیریم که موضع ایران در باره صلح آمیز بودن برنامه هسته ای کشور و یا فتوای آقای خامنه ای مبنی بر "گناه کبیره" بودن ساخت سلاح هسته ای بیانگر نیّت واقعی جمهوری اسلامی است و نه تقیّه برای خرید وقت، آنوقت میتوان گفت که تعلیق موقّت غنی سازی اورانیوم و دعوت از دولت آمریکا برای مذاکره تضادّی با موضع پیشین ایران ندارد و نمیتوان آن را تسلیم به فشار تحریمهای اقتصادی تلّقی کرد.

در ایران و آمریکا و اسرائیل عناصر و گروههای با نفوذی هستند که گزینه جنگ را دامن می زنند ولی این نیروها از حمایت افکار عمومی جوامع خود بهره مند نیستند.

بر طبق نظر سنجی های معتبر دو ماه اخیر ۷۵٪ مردم آمریکا در شرایط حاضر با حمله نظامی به ایران مخالفند و خواهان ادامه تلاش دیپلماتیک برای حّل معضل هستند. یک سنجش افکار اخیر در اسرائیل نیز نشان می دهد که 80% مردم با حمله نظامی کشورشان به ایران بدون حمایت آمریکا مخالفند و وقتی از آنان سئوال می شود که چنانچه این اقدام با اشتراک ارتش آمریکا انجام شود ، باز هم کمتر از 50% با جنگ موافق بودند.

یکی از دلایل مخالفت اکثریت بزرگ مردم در آمریکا و اروپا و اسرائیل با حمله نظامی به ایران وجود آزادی بیان در این کشورها است که به منتقدین خشونت اجازه می دهد تا بدیل دیپلماسی را مطرح کنند و با ارجاع به فجایعی که در دهه گذشته در افعانستان و عراق شاهد آن بوده ایم ساده سازی، اغراق گوئی، غرور و خود منزه بینی مبلّغین جنگ را بر ملا سازند. متأسفانه در ایران آزادی بیان وجود ندارد تا ناظرین و کارشناسان بتوانند درباره برنامه هسته ای ایران گفتگو کنند و از طریق سنجش افکار جویای نظریات مردم باشند. ولی تردیدی نیست که اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان با جنگ مخالفند و خواهان پایان دادن به رویاروئی کشورشان با آمریکا از طریق مذاکره و مصالحه هستند.

یک یافته مهم در نظر سنجی های فوق این است که حدود 90% از مردم آمریکا و اسرائیل ادّعای رهبران جمهوری اسلامی مبنی بر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران را جدّی نمی گیرند و بر این باورند که رژیم ایران در صدد دستیابی به سلاح هسته ای است و از تلاش دولت های خود برای جلوگیری از موفقّیت ایران حمایت می کنند. لذا چنانچهء گزینه دیپلماسی بی نتیجه بماند و در ماه های آینده بی اعتمادی و نگرانی آنان افزایش یابد، مبلّغین جنگ قادر به تغییر افکار عمومی و آماده نمودن جامعه برای حمایت از گزینه نظامی خواهند شد.

رهبران جمهوری اسلامی میگویند که جنگ طلب نیستند ولی اگر حمله ای به خاک ایران شود متجاوز را تنبیه خواهند کرد. این برخورد با تجاوز گر از منطق حقوقی بر خوردار است ولی در مواردی از جهت سیاسی و زمینه سازی برای بروز جنگ نوعی کتمان واقعیت و بی اعتنایی به پیامدهای غیر قابل کنترل جنگ است. در سپتامبر 1980، عراق به ایران حمله کرد ولی در طی یکسال و نیم قبل از این تجاوز ضعف و انزوای ایران در نتیجه گروگانگیری، تلاش عوامل آیت الله خمینی در عراق برای ایجاد شورش علیه صدام حسین، عدم پاسخ مثبت به تقاضای مکررعراق برای مذاکره و امتناع آیت الله خمینی از تأئید عهدنامه 1975 الجزیره، صدام حسین را متقاعد کرد که ایران آسیب پذیر است و خمینی با عراق بعثی هم زیستی نخواهد کرد. لذا او به این نتیجه رسید که حمله نظامی به ایران برنامه صدور انقلاب اسلامی را مهار و موقعیّت عراق را در منطقه خاور میانه تقویت خواهد کرد. گقتن ندارد که حمله عراق به ایران نقض قانون و تجاوزی آشکار بود ولی این نکته را نباید فراموش کرد که ایران به دلیل عدم کوشش برای جلوگیری از خطر و برخورد خصمانه با عراق محّرک تجاوز به کشور بود.

مناقشه هسته ای ایران و رویا رویی ایران و آمریکا وضع مشابهی ایجاد کرده است. تهدیدات مستمر ایران علیه موجودیّت اسرائیل، تبلیغات و پرخاشگری وسیع رهبران و رسانه های گروهی جمهوری اسلامی علیه سیاست و فرهنگ جهان غرب بطور اعم و آمریکا بطور اخص و نزدیکی ایران با کشورهائی چون کره شمالی، سوریه، کوبا و ونزوئلا که توجیه آن محدود به مواضع ضد آمریکایی آنان و بی ارتباط با امنیِّت و منافع ایران است، بخش بزرگی از سیاستمداران و تحلیلگران و مردم آمریکا و اروپا و اسرائیل را تحریک میکند که عقلانیت رژیم ایران را مورد سئوال قرار دهند. افزون بر این، نفی و نقض وسیع و بی سابقه حقوق بشر در ایران و خاطرات وقایع تلخی چون گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی، فتوای قتل سلمان رشدی، ترور منتقدین رژیم در خارج از کشور و حمله به سفارت بریتانیا تردید جهانی نسبت به نیّت و ماهیّت جمهوری اسلامی و صلح آمیز بودن برنامه هسته ای اش را تشدید کرده است.

جمهوری اسلامی نمی تواند کارنامه منفی خود در وقایع فوق را انکار کند ولی برای ترمیم تصویر رژیم در افکار عمومی جهان غرب و جلوگیری از استفاده ابزاری عناصر و گروههای جنگ طلب از این تصویر می تواند دست به ابتکاری بزند که در عین دفاع از حق ایران در غنی سازی اورانیوم برای اهداف صلح آمیز راهگشای خروج از بن بست کنونی باشد. انعطاف نشان دادن ایران در حل مناقشه هسته ای کشور اقدامی است ضروری برای جلوگیری از بروز حشونت و پایان دادن به تحریم های اقتصادی که زیان آن برای اقتصاد ایران و معاش توده های مردم بسرعت روبه افزایش است.

حدس می زنم که بسیاری از خوانندگان این مقاله خواهند گفت که پیشنهاد نویسنده در دنیای خیال و آرزو ارائه شده. این واکنش قابل فهم است. من نیز هنگام نوشتن مطلب احساس مشابهی داشته ام ولی نگرانی از بروز جنگی فاجعه بار برای مردم ایران مرا بر آن می دارد که به نقش خردورزی و مصالحه برای جلوگیری از خشونت امیدوار باشم.

 

(*) منصور فرهنگ نخستين نمایندهء جمهوری اسلامی در سازمان ملل، و تحلیلگر سیاسی است.

http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2012/03/post-96.html

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه