بازگشت به خانه

جمعه 18 فروردين 1391 ـ  6 آوريل 2011

 

امید نام من است

آرام موحّد

«امید نام من است» نمایشگاهی است از یادگاری های قربانیان اعدام های دههء شصت ایران که از 20 اسفند ماه سال 90 در خانه آنا فرانک شهر فرانکفورت آلمان افتتاح شده است. پرستو فروهر، هنرمند ایرانی ساکن آلمان و فرزند داریوش و پروانه فروهر (از قربانیان قتل های زنجیره ای) و منیره برادران، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی دههء شصت، بانیان برگزاری این نمایشگاه هستند.

فروهر و برادران در این نمایشگاه برای واکاوی خاطرات دههء نخست پس از انقلاب، به سراغ فرزندان قربانیان آن رفته اند تا از زاویهء تجربیات و یادگاری های آنها از والدینشان آنچه در دههء شصت بر مخالفان سیاسی گذشته را بازخوانی کنند.

نام «امید» در عنوان نمایشگاه، به بیان خانم فروهر، سمبلی است از فرزندان «نسل سرکوب شده ای که در آن سال ها به زندان افتادند، بسیاری از آنها اعدام شدند و بسیاری هم ناچار شدند سرزمین خود را ترک کنند و در تبعید زندگی کنند…»

هرچند بعضی از این بازماندگان حتی خاطره ای هم از والدین شان ندارند و با روایت هایی که از زبان دیگران شنیده اند بزرگ شده اند و برای خود تصویرهایی از آن دوران و پدر و مادری را که به خود ندیده اند در ذهن ساخته اند.

محل برگزاری نمایشگاه، «خانه آنا فرانک»، نیز بی ارتباط با تم کلی آن نیست: «آنا فرانک» دختر نوجوان یهودی بود که مدت ها به همراه خانواده اش در دخمه ای پنهان شده بود تا از شر نازی ها جان به در ببرد اما در نهایت مخفیگاه آنها فاش شد و آنا و بیشتر اعضای خانواده اش در اردوگاه های نازی ها جان باختند؛ تنها دفتر خاطراتی که او شرح روزگارش را در آن می نوشت، راوی فاجعه ای شد که طی جنگ جهانی دوم بر او، خانواده اش و بسیاری دیگر رفت.

این نمایشگاه در بخش نخست خود با نام «دهلیز حال»، سرگذشت فرزندان نسلی را که در دهه شصت قربانی شد بهانه می کند تا به زندگی خود آن نسل نیز نقب بزند و نشان بدهد خشونت های سیاسی چطور می تواند زندگی چند نسل را ویران کند.

پرستو فروهر در توصیف تجربهء مهیبی که این جوانان در کودکی و هم اکنون با آن دست به گریبانند می گوید: «امروز که آنها به سن جوانی رسیده اند چطور با این خاطرات کلنجار می روند- در حالی که بسیاری از آنها در اروپا زندگی می کنند، در دنیایی که سرگذشت آنها سنخیت چندانی با زندگی مردم آن ندارد؟ کلنجارهای هویتی که این جوانان به جهت این عدم سنخیت دچار آن می شوند تم اصلی "دهلیز حال" است. این نمایشگاه تلاشی است برای ثبت هویت این جوانان و این بخش خاص از تاریخ ایران در جوامعی که آنها به عنوان تبعیدی در آن روزگار می گذرانند.»

در دهلیز حال، فیلمی از 5 جوان حدوداً سی ساله را می توان دید که از آنچه بر آنها و والدین شان گذشته می گویند؛ پدر یا مادری که از ترس جان و با تحمل خطر با فرزندانشان موفق به فرار از ایران شده اند و یا والدینی که سال ها زندانی بوده اند یا در زندان ها اعدام شده اند. یکی از این جوانان حتی – در پی دستگیری مادر باردارش- خود نیز در زندان متولد شده است.

روی یکی دیگر از مانیتورهای دهلیز خاطره نیز فیلمی از سودابه اردوان، یکی از زندانیان سیاسی دههء شصت را می بینیم که تجربه های زندان و آنچه را بر خود و دوستان شان رفته روایت می کند و از بازتاب آن در نقاشی های خود حرف می زند.

خانم برادران می گوید شناخت این نسل – که چه در خارج و چه در داخل ایران سکوت کرده اند یا ساکت نگه داشته شده اند – و نگریستن به فجایع آن سال ها از نگاه آنها یکی از اهداف اصلی نمایشگاه بوده است: «برای ما بسیار مهم بود که بر این بچه ها که آن روزها را تجربه کرده اند چه گذشته؛ می خواستیم آنها ماجرای خود را روایت کنند چون اغلب ما بزرگسالان داستان هایمان را گفته ایم و یا خاطرات مان را نوشته ایم اما حتی نسل ما هم چندان با این نسل آشنا نیست، همیشه آنها را کودک دیده است در حالی که اکنون آنها بزرگ شده اند و قابلیت تاثیرگذار شدن دارند.»

به اعتقاد منیره برادران نه تنها جامعه ایران بلکه جامعه اروپا هم باید این نسل را بشناسد.

 

دهلیز خاطره

برای ورود به بخش دوم نمایشگاه، «دهلیز خاطره»، باید از «دهلیز حال» عبور کرد و از درگاهی سیاه رنگی گذشت که روی آن این کلمات با فونت درشت سفید و به زبان آلمانی به چشم می خورد: «نام تو، دادخواست من است.»

از بلندگوهای نصب شده در این درگاه صدایی نجوا گونه به گوش می رسد که نام حدود چهار هزار اعدامی دههء شصت را پشت سر هم و بی وقفه تکرار می کند.

پس از این پیش درآمد، بیننده قدم به «دهلیز خاطره» می گذارد و با ویترین های کوچکی مواجه می شود که باید به سوی آنها رفت و سر خم کرد - به زعم فروهر به احترام- تا بتوان محتوای آنها را دید: بخشی از این اشیا کاردستی هایی است که زندانیان برای عزیزان شان ساخته اند، گلی که با کشیدن تکه های نخ از لباس روی پارچه ای دوخته شده، هسته های خرما یا سکه هایی که پس از روزها سائیده شدن با ابتدایی ترین ابزارها به شکل گردنبندی در آمده اند، عروسکی پارچه ای که مادری برای دخترک اش در بیرون زندان درست کرده، نامه ها، قبض های تحویل وسایل با سربرگ زندان اوین و اشیائی از این دست که از خانواده های قربانیان جمع آوری شده است.

عکس روی پوستر نمایشگاه نیز که پرنده ای است در قفس، در واقع کاردستی یکی از زندانیان است که با نخ و روزنامه برای فرزندش ساخته است و در یکی از ویترین های نمایشگاه به چشم می خورد.

در کنار هر یک از این آثار چند سطری شرح و یا نقل قول از بازماندگان قربانیان نوشته شده که به بیننده یادآوری می کند که سازندگان این کاردستی ها اغلب دیگر در میان ما نیستند. بخش دیگری از این یادگاری ها نیز اشیاء کوچکی است که از گریز از کشور به یادگار مانده است، عکس هایی از نخستین روزهای گریختن از ایران و قدم گذاشتن به اروپا، دست نوشته های مربوط به تجربهء پرخطر گذشتن از مرز به امید جان به در بردن.

یکی از تاثیرگذار ترین این یادگارها ، کاپشنی قرمز رنگ است که مادری به تن فرزند چند ماهه خود کرده بود تا او را از سرمای مناطق مرزی کردستان نجات بدهد و به اروپا برساند و برای نمایش در این نمایشگاه از همان فرزند – که اکنون سی ساله است – به امانت گرفته شده.

مواجهه با این اشیا – خصوصا آثار هنری کوچکی که می توان تصور کرد در چه شرایطی دشواری به طور مخفیانه ساخته و به خارج زندان منتقل شده اند- تجربه ای منحصر به فرد از مشاهدهء همزمان «خشونت و زیبایی» را برای بیننده رغم می زند: اغلب این زندانیان که آثار آنها در این نمایشگاه در معرض تماشا قرار داده شده اعدام شده اند.

به بیان پرستو فروهر: «لحظه ای که این افراد تحت تعقیب قرار گرفتند و به زندان افتادند حقوق اولیهء انسانی شان- سوای عقایدشان- پایمال شد و این نمایشگاه بازگو کنندهء آن لحظه است؛ لحظه ای که انسان از انسانیت و آزادی خود محروم می شود. در آن لحظهء انکار، انسانی که از همه چیز محروم شده سعی می کند از دل همان دخمه ها به حس های اولیهء انسانی، مثل عشق و محبت، و به آزادی پلی بزند. هیچ فرقی نمی کند که این زندانیان چه گذشتهء سیاسی و چه عقایدی داشته اند، آنچه مهم است این تلاش انسانی برای بازپس گیری حق دوست داشتن، زندگی و آزادی است. آفریدن یک اثر هنری در آن موقعیت بی رحمانه و پرخشونت، تلاشی است برای خلق یک لحظه زیبایی برای خود زندانی و دیگران. این آفرینش زیبایی در چنان دخمه انسانی ای که به این افراد تحمیل شده بود دقیقاً چیزی است که ما می خواستیم به نمایش بگذاریم.»

منیره برادران نیز – که ایدهء اصلی نمایشگاه متعلق به اوست – جادوی حضور اشیا را برجسته ترین ویژگی این نمایشگاه و دلیل تازگی آن می داند: «یکی از آرزوهای من همیشه این بود که نمایشگاهی متشکل از این اشیاء به نمایش بگذاریم؛ نمایشگاهی که در آن اشیا به عنوان سندهایی ملموس از تجربه ها فردی این زندانیان حرف بزنند و تصور می کنم با نگاه هنرمندانهء پرستو فروهر این اشیا طوری به نمایش گذاشته شدند که معنای عمیق و دردناکی که در پشت هر کدامشان خوابیده را به خوبی در مقابل چشم بیننده عیان کنند.»

با وجود ذات سیاسی سوژه، برگزارکنندگان این نمایشگاه می گویند که قصد نداشته اند مانیفست سیاسی ارائه بدهند. پرستو فروهر در این مورد می گوید: «به لحاظ محتوایی این نمایشگاه به هیچ وجه قصد ارائه تحلیل سیاسی در مورد این دهه را ندارد، قصد ندارد در مورد گذشته سیاسی و یا عقاید قربانیان این دهه حرف بزند، لحظه ای که این افراد تحت تعقیب قرار گرفتند و به زندان افتادند سوای عقاید سیاسی حقوق اولیه انسانی شان پایمال شده و این نمایشگاه بازگو کننده آن لحظه است، لحظه ای که انسان از انسانیت و آزادی خود محروم می شود.»

این نمایشگاه به مدت شش ماه (تا اخر اکتبر) ادامه خواهد یافت و طی آن 6 برنامه جانبی نیز به صورت ماهیانه برگزار خواهد شد از جمله کتابخوانی، سخنرانی، بحث و گفت و گو و موسیقی که محوریت همهء این برنامه ها مسائل حقوق بشری مربوط به ایران خواهد بود و فرزندان قربانیان و زندانیان سیاسی سابق از شرکت کنندگان اصلی آن خواهند بود.

هرچند فروهر و برادران تاکید می کنند که این نمایشگاه و موضوع آن ـ خشونت های سیاسی ـ چهار چوب ملیت ندارد و تنها به دلیل محل برگزاری آن است که به زبان آلمانی برگزار شده است، اما هر دو بیش از هرچیز آرزو می کنند که این نمایشگاه روزی در ایران برگزار شود، جایی که در واقع به آن تعلق دارد.

برادران در این مورد می گوید: «این نمایشگاه در مورد دههء شصت ایران است اما خشونت سیاسی موضوعی جهانشمول است که برای هر کسی از هر ملیتی می تواند جالب توجه و مهم باشد. گذشته از این، این داستان کماکان در کشور ما ادامه دارد و تکرار می شود، در نتیجه این رنج هرچند در گذشته روی داده اما ‹تاریخ› نیست: سیستم کماکان در قدرت است و مانند قبل عمل می کند بی آنکه پاسخگو باشد، هر اتفاقی می تواند در ایران روی بدهد بی آنکه کسی خود را ملزم به پذیرش مسئولیت بداند. یکی از اصلی ترین پایه های دموکراسی پاسخ گویی است و فاش شدن حقایق به پاسخ گویی خواهد انجامید. این نمایشگاه قدمی است در مسیر وادار کردن بانیان حوادث به پاسخ گویی و امیدواریم روزی در ایرانی آزاد -که در آن زندان اوین به موزه تبدیل شده- به نمایش گذاشته شود.»

29 مارس 2012

****

افزوده

بانیان اصلی این نمایشگاه هر دو شخصا از خشونت های سیاسی متاثر شده اند؛ پرستو فروهر فاجعه کاردآجین شدن والدینش را در جریان قتل های زنجیره ای در دهه 70 پشت سر گذاشته و منیره برادران خود از ابتدای دهه شصت به مدت 9 سال در زندان به سر برده و برادرش را نیز در جریان اعدام های همان دهه از دست داده است . پرستو فروهر- که کتابی با نام "سرزمینی که والدینم در آن به قتل رسیدند" را نیز در مورد پرونده قتل والدینش به زبان آلمانی منتشر کرده است - می گوید: "این روایت ها اگرچه تلخ اما واقعی هستند و با تمام وجوه متفاوتشان حق حضور دارند. خصوصا ما که بازماندگان قربانیان محسوب می شویم، وظیفه بازگویی این روایت ها را داریم و گرنه تاریخ ما محدود خواهد ماند به روایت رسمی دیکتاتورها."

منیره برادران این یادآوری را امری می بیند که می تواند مانع از دوباره روی دادن چنین رخدادهایی شود: «من با کمیسیون های حقیقت یاب در مورد تجربه آرژانتین و آفریقای جنوبی کار کرده ام، دلیل پافشاری بر گذشته و آشکار کردن جزئیات در مورد پرونده هایی از این دست تازه کردن دردها نیست بلکه این است که با آشکار شدن ابعاد فاجعه و وادار کردن مسئولان آن به پاسخگویی، احتمال وقوع دوباره آن کاهش چشمگیری پیدا می کند. کنکاش در گذشته خواهد توانست نوعی خودآگاهی حقوق بشری را شکل بدهد که مانع از روی دادن دوباره چنین وقایعی شود، حوادث تلخی که دیدیم دو سال پیش در کهریزک دوباره اتفاق افتاد.»

برگرفته از سايت دفاع از دموکراسی ايرانيان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه