دربارهء سکولاريسم نو      |       دربارهء نشريهء ما فهرست مقالات      |       صفحات اول
آرشيو عکس و مکث     |     آرشيو کوتاه و گويا  تماس     |     جستجو     |       فيلترشکن
English Section  گفتگوهای اختصاصی     |     آرشيو عکس و کاريکاتور

یک بام و دو هوا!

فرهاد جعفری

واقعیت این است که آقای عباس امیرانتظام، «دیرینه‌ترین زندانی سیاسی سال‌های پس از انقلاب اسلامی»ست که بخش بزرگی از عمر خود را (قریب 25 سال) در زندان‌ نظم حاکم گذرانده و در تمام چندسال گذشته نیز در «حبس خانگی» به‌سر برده و می‌برد. آن‌چنان‌که اگر بپذیریم «نخست‌وزیر محبوب آ.خمینی، در 500 روز گذشته در حبس خانگی‌ به‌سر برده» و در کیفیت و علت و کارکردِ احتمالی آن برای کلیتِ نظم حاکم هم تردید نکنیم [مثلاً احتمال ندهیم که هدف از این کار «آنگ‌سان‌سوجی ساختن» از این چهره‌ی خودیِ «تا همین چندروز پیش، عضو مجمع تشخیص مصلحت جمهوری اسلامی»ست]؛ آنگاه آقای عباس امیرانتظام «بیش از 12000 روز» است که در «زندان و حبس خانگی» به‌سر می‌برد! اما چگونه است که هرچه «روزنامه‌نگار بدون مرز» و «پزشک بدون مرز» و «پرستار بدون مرز» و «تزریقاتی بدون مرز» و «حجامت‌چی بدون مرز» است؛ به‌یک‌باره «نگران سلامتی نخست‌وزیر محبوب آ. خمینی» می‌شوند و بیانیه پشت بیانیه صادر می‌کنند که «جمهوری اسلامی مسئول جان و سلامتی نخست‌وزیر محبوب است» اما هیچ‌کدام، نگران سلامتی و جانِ «مظلوم‌ترین و دیرینه‌ترین زندانی سیاسی سال‌های پس از انقلاب اسلامی» نیستند؟!(آرشيو)>>>

پيوندها

فهرست مطالب شماره های اخير

سال پنجم ـ  شماره 1193 ــ  دوشنبه 13 شهريور ماه 1391 ـ 3 ماه سپتامبر 2012

از ميان آرشيو مجموعهء

حکايت مسافری که اتوبوس را

مقصد بپندارد!

جمعه 30 آذر 1386>>>

سايت شبکهء سکولارهای سبز>>>

دو کتاب از

اسماعيل نوری علا

مبانی سکولاريسم نو

سکولاريسم نو برای ايران

نحوهء سفارش و خريد >>>

پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>

اعلاميهء جهانی حقوق بشر>>>

و پيوند به يک ويدئو>>>

اعلاميه ها

و ميثاق های بين المللی

حقوق خود را بيشتر بدانيد

گزيده هائی از سخنان خمينی

==========

مردانی نيوز

==========

نيلگون

===========

آسمان ديلی نيوز

===========

رضا پهلوی

==========

اصغر آقا

===========

الفبا

=============

اخبار روز

===========

گفتگو

============

هزل (وبلاگ حميدرضا رحيمی)

===========

ايرانسکوپ

افزایش فعالیت های غربیان

برای جداسازی خوزستان

و دیگر سرزمین های نفت خیز از ایران

شاپور سورن پهلو

معنا شناسی سياسی ملت

جمعه گردی های اسماعيل نوری علا

اتحاد ملّی بدون خودآگاهی ملّی ممکن نیست

الاهه بقراط

پاکسازی دولت و سپاه از عرفان

فرج سرکوهی

بیماری درمان ناپذیر!

شهباز نخعی

سرنوشت دنیا به اسلام گره خورده

و ایران قطب دوم ایدئولوژیک جهان است

حسن رحیمپور ‌ازغدی

اتحاد شهریگران،

تنها راه بقا در برابر ده اندیشان است

هومن بامدادان

ما را اين گونه بر صحنه مي برند

ايراندخت دل آگاه

جنبشی فرهنگی، که در رویارویی

با فرهنگ ستیزی، باز نمی ایستد

بیانیهء کمیتهء نجات پاسارگاد

به مناسبت هشتمین سالگشت تاسیس

هر نهاد مبتنی بر تبعیض و تنفر

شایسته‌ء براندازی است

(شرحی در مورد مافیای ارباب دین و مدافعانش)

مجید محمدی

«حقوق بشر» و «حقوق شهروند»

دیالکتیک جدید برابری و آزادی

اتین بالیبار

مترجم: محمدتقی برومند (ب. کیوان)

دین جهانی و دین قومی

آرامش دوستدار

دمکراسی بهتر است یا جمهوری اسلامی؟

نقدی بر مقاله «مردم سالاری، بهانه ی تدام

 حکومت اسلامی» از اسماعیل نوری علا

اکبر کرمی

هراس از جوهر دموکراسی

و محافظه کاری بزدلانهء نوری علا

عطا جمالی

تهران یک روز بعد از کنفرانس سران عدم تعهد

مطلب وارده

بیانیهء مشترک احزاب دمکرات کردستان ايران

و کوملهء ايران

کوردستان میدیا

نگاهی به توافقنامهء حزب دمکرات و کومله

آسو صالح

در صورت بروز جنگ با ایران

کردها در کنار رژیم تهران نخواهند بود

عبدالله مهتدی،

دبیر کل حزب کومله کردستان ایران

ترکيه: ترس از اقلیم یا ناسیونالیزم کرد

حسام دست پیش

مرز میان روشن بینی و نافرهیختگی

پاسُخی به نوشتار آقای تابان

با سرنویس «قیام در برابر جمهوری»

خشایار رُخسانی

با استاد شجاع و آزادی خواه مان همصدا شویم

شکوه ميرزادگی

تصویر «روشنفکر» از نگاه علی شریعتی

پرویز دستمالچی

نظریهء ریسمانی سیاست

مجید محمدی

اسب تروای آقای کرمی

نظری به مقالهء

«بی حوصله گی ها و راه دراز مردم سالاری»

مهریار فروزنده

واژگان کلیدی و باقی قضايا

حمیدرضا رحیمی

هفت موج دیرپای اقتدارگرایی در ایران معاصر

گفتمان‌ها، ایدئولوژی‌ها، و برنامه‌ها

مجید محمدی

بی حوصله گی ها و راه دراز مردم سالاری

با ردپای مجتبی واحدی در آن

اکبر کرمی

مردم سالاری، بهانه ای برای

تداوم حکومت اسلامی؟!

جمعه گردی های اسماعيل نوری علا

خواست های بر حق ملت ما

باقر پرهام

سخنرانی در کنگره نهم حزب مشروطه ( لیبرال-دموکرات)

اکنون، به جائی رسیده ایم که دیگر نمی توان خاموش ماند، چرا که سخن براستی بر سر مرگ و زندگی کشور و ملتی بنام ایران است. این ملت، در آغاز قرن بیست و یکم، چیزی نمی خواهد جز پس گرفتن حق حاکمیت ملی خویش، و استفاده از این حق برای بر پا کردن نظامی سیاسی که مردم ایران در سایۀ آن بتوانند در امنیت و آزادی با خویش، و در صلح و صفا با مردم جهان، زندگی کنند. ما ایرانیان خارج از کشور، که از آزادی و امکان بیشتری برای بیان خواست های خود و مردم مان برخوردار هستیم، انصاف نیست در چنین شرایط حساس مرگ و زندگی ِ یک ملت، همچنان با برجسته کردن اختلافات گذشته، یا پیش کشیدن مسائلی چون نوع نظام آینده که اولویت فعلی ندارد و تصمیم گیری در باب آن از وظائف شهروندی مردم ایران در انتخابات آزاد ِ پس از سقوط رژیم موجود است، به جان هم بیفتیم و به جای مبارزۀ مشترک با نظامی که همۀ ما را آواره و مردم مارا در درون کشور اسیر مطامع مستبدانۀ خود کرده است، به مبارزه با یکدیگر بپردازیم که در واقع عین آن چیزی ست که نظام برای تداوم حاکمیت شوم و ضد دموکراتیک خود می خواهد.>>>

از امت به ملت: بازگشت حس ملیّت ایرانی

شروین نکویی شروین نکویی

شرکت انبوه هوادارانِ جنبشِ سبز در راهپیمایی روز قدس (28 شهریور 1388) در شهرهای بزرگ ایران راهپیمایی‌های معمول و مرسوم در این روز را به تظاهراتی برای بیان مطالبات مدنی بدل کرد. ترکیبی از مطالبات مدنی و حس میهن‌پرستی که طی سالیان متمادی در آگاهی جمعی ایرانیان نطفه بسته جانی دوباره گرفت و در شعار " نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" تجلی و ظهور یافت. طنین این شعار خیابان‌های تهران، مشهد، گرگان، اصفهان، تبریز، اهواز و بسیاری شهرهای دیگر را درنوردید. حتی در جاهایی که مردم از بیم شان آشکارا این شعار را سر ندادند، به یقین آن را در دل داشتند. چگونه در روزی که به همبستگی با جنبش مقاومت فلسطینیان و حزب‌الله لبنان اختصاص داده شده شعارهای میهن‌پرستانه سر داده می‌شود؟ برای یافتن پاسخی درخور باید نگاهی اجمالی به گذشته بیافکنیم.>>>

مردم ايران باید بدانند که کسی در دنیای بیرون به آنها فکر می کند

روبرتو توسکانو ـ سفیر پیشین ایتالیا در تهران

آنچه در سال 88 در ایران رخ داد، بسیار متفاوت است از آن ‌چیزی که در مصر شاهد آن بودیم. پس از انتخابات در ایران مردم به خیابان‌ها آمدند و گفتند رای من کجاست. که در عین حال که خیلی شعار قدرتمندی است اما تنها یک موضوع است. اما در مصر مردم وقتی به خیابان آمدند از همه چیز پرسیدند؛ از حق و شأن خود تا نان. در نتیجه به مسایل مختلفی پرداختند و به نظر من از طبقات مختلف هم بودند.  من نمی گویم 3 میلیون نفر همه از شمال تهران به خیابان آمدند اما فکر کنم همه توافق داشته باشند که هسته اصلی اعتراضات در ایران طبقه متوسط بود.>>>

پنج منبع خطاهای راهبردی در نظام تصمیم گیری جمهوری اسلامی

مجید محمدی

خطاهایی که در تصمیم گیری‌های مقامات جمهوری اسلامی به چشم می خورد راهبردی‌اند؛ به این معنا که چنان که انتظار می رود تصمیمات کلان گرفته شده برای رسیدن به اهدافی خاص منتج به نتیجه‌ء مورد انتظار نمی شوند و این نحوه‌ء رفتار تاثیرات مخرب بلند مدت در حوزه‌های مختلف هم برای جامعه و هم برای بقای حکومت دارند. منبع این خطاها نه در محاسبات هزینه و فائده (که هیچگاه انجام نمی شوند) و نه در انتخاب وسایل مربوطه برای رسیدن به اهداف (که در برخی موارد رخ می دهند)، بلکه در نگرش‌ها، روال‌ها و فرایندهایی است که به بخشی از هویت نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده‌اند. از همین جهت است که این نظام اصلاح ناپذیر شده است. اصلاح ناپذیری یک نظام و ترس آن از هر گونه اصلاح، نقطه‌ی شروع و زرادخانه‌ی فرایند فروپاشی است که البته ممکن است دهه‌ها طول بکشد.>>>

سه شعار فتيشی‌‌:

انتخابات آزاد، آلترناتيو قدرت و مبارزه مسالمت آميز

شيدان وثيق

امروزه، روندهايی در اپوزيسيون ايران، از راست تا چپ، شعارهايی را چون فرمول‌هايی سحرآميز ملکه‌ی گفتمان سياسی خود کرده‌اند. يکی از آن‌ها، شعار «انتخابات آزاد» است که تکيه ی کلام مرکزی اينان شده است. ديگری، طرح ايجاد آلترناتيوی در خارج از کشور است که "سياست ‌ورزی" می‌نامند. سومی، در نفی انقلاب و هر گونه قهر، تبليغ مبارزه‌ی مسالمت‌آميز است که "گذار دموکراتيک" می‌خوانند. هر سه‌ی اين راه‌بردها اما پر ابهام و توهم ‌انگيز‌‌اند تا جايی که نزد طراحان آن‌ها مقامی افسانه‌ای و حتا جادويی کسب می‌کنند. موضوع بحث من در اين جا افسون‌ زدايی از اين فرمول‌های فتيشی، از اين بت‌واره‌ها در سياست است.>>>

«خسر الدنيا و الآخره» و مطالب ديگر

حمیدرضا رحیمی

یک مقام آگاه دیگر، که خواست نامش فقط پس از پناهنده شدن به بلاد کفر فاش شود، با هزار ایما و اشاره به فدوی حالی کرد که از میان حاضران در جلسهء افتتاحيهء شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد، چشم امید مقام مستأصل رهبری، به برادر "بان کیمون"، دبیر کل سازمان ملل، و برادر محمد(ص) مرسی، رئیس جمهور اسلامگرای مصر بود، که تلاش های مقام مستأصل رهبری، در سرکوب و کشتار صمیمانه ی مردم ایران و سوریه را تأیید کرده و از معظم له، تجلیل نیز بعمل آورند. لکن نامبردگان، که نمک خورده و شدیداً نمکدان شکسته اند، با کمال وقاحت، دقیقاً بر عکس عمل کرده اند.>>>

آرشيو>>>

© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630