بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

دوشنبه 17 مهر ماه 1391 ـ  8 اکتبر 2011

 

نامهء‌ سرگشاده ‌به‌ هيئت سياسی ـ اجرائی اتحاد جمهوريخواهان ايران

ناصر ايرانپور

دوستان ارجمند،

بنده ‌چون يک ناظر مستقل اطلاعيه‌ی اخير شما را در ارتباط با توافقنامه‌ی حزب دمکرات کردستان ايران و حزب کومله‌کردستان ايران در سايت وزين "اخبار روز" با اشتياق خواندم. اگر چه‌با برخی واژه‌ها و مفاهيم مندرج در اين اطلاعيه‌ به‌دلايل معرفتی و درک سياسی متفاوت از شما احساس يگانگی نمی‌کنم، اما مبانی نظری و جهتگيری آن را درست و مبنايی مناسب برای ديالوگ می‌دانم.

بنده ‌ضمن جانبداری از مفاد توافقنامه‌ی حزب دمکرات کردستان ايران و حزب کومله‌کردستان ايران و تقبيح‌ شديد بيانيه‌ی آقای اميرخسروی با جنجالی که‌براه‌انداخته‌بود، تناقضی بنيادی بين آنچه‌اين دو حزب گفته‌اند و آنچه‌در اين اظلاعيه‌ی شما از آن سخن در ميان است، نمی‌بينم. آنجا نيز که‌تفاوتهايی در شيوه‌ی بيان قابل رؤيت است را در چهارچوب دمکراسی قابل پذيرش می‌دانم.

همچنين تصور من از توافقنامه‌اين نبوده‌که‌آنها شرط همکاری را تقبل فدراليسم ملی ـ جغرافيايی از سوی طرفهای مقابل قرار داده‌اند، به‌همان دليل که‌آنها نيز شروط مشابهی را از طرفهای ديگر نمی‌پذيرند. در مورد هر نظام سياسی می‌توان و بايد صحبت کرد و بر سر نکات مشترک به‌توافق و حتی ائتلاف رسيد. اين صدالبته‌بدين معنی نيست که‌هر کدام از احزاب ائتلافی برنامه‌ی خود را فراموش کرده‌اند. و به‌ويژه‌بدين معنی نيست که‌الزاما بايد ترمنولوژی همديگر را ـ که‌می‌تواند از دستگاههای فکری متفاوتی منعبث شده‌باشد ـ پذيرفت. همانقدر که‌شما محقيد که‌از "قوم" کرد، "حکومت غيرمتمرکز" برای آينده‌ی ايران و "حکومت محلی" برای آينده‌ی کردستان سخن برانيد، احزاب کردی هم می‌توانند ـ و از نظر من بايد ـ از "ملت" کرد، حکومت فدرال و حکومت ايالتی (منطقه‌ای) کردستان سخن گويند.

شما به‌درستی به‌رابطه‌ی دمکراسی و رفع تبعيض "قومی" اشاره‌فرموده‌ايد. اين صددرصد صحيح است. اين دو، رابطه‌ی سببی با هم دارند. احزاب کردستانی هيچ فرصتی را از دست نداده‌اند که‌تأکيد کنند، بدون استقرار دمکراسی (تسهيمی و تفاهمی) کردستان به‌خودمديريتی منطقه‌ای خود (خودمختاری) و به‌امر مهم مشارکت در حکومت ميهن مشترکمان ايران نخواهد رسيد. اما اين رابطه‌دوسويه‌است؛ بدون تحقق آمالهای ديرين مردم کردستان (و ديگر مناطق ايران)، بدون يک تمرکززدايی سياسی و ژرف و واقعی نيز دستيابی به‌دمکراسی تنها يک سراب خواهد بود. دمکراسی در کشور به‌قول شما "چندقومی" گونه‌ی ويژه‌ی خود را می‌طلبد. و اين چيزی است که‌دکتر قاسملو، دکتر شرفکندی و آقای هجری و آقای مهتدی و ديگر رهبران و سرآمدان جنبش کردستان نه‌يک بار و صدبار تصريح نموده‌اند. لذا هيچ تفاوتی بين ديدگاه‌شما و آنها برای من قابل مشاهده‌نيست.

و اما با اين وصف بنده‌هم چون شما بر آن بوده‌ام که‌وجه‌ايرانی و همگانی توافقنامه‌ضعيف بوده‌است، آن را اما نه‌به‌تغيير موضع، که‌ به‌دلايلی چون محدوده‌ی‌ جغرافيايی مخاطبان مورد نظر اين توافقنامه‌(جامعه‌ی کردستان)، ادبيات سياسی زبان کردی، ترمنولوژی احزاب کردستانی و همچنين به‌شتابی برمی‌گردانم که‌در تنظيم آن بخرج داده‌شده‌ است.

دقت شود: دو حزب کردستانی برای تنظيم مناسبات بين خود يک توافقنامه‌امضا می‌کنند و رو به‌جامعه‌ی کردی سخن می‌گويند. صددرصد طبيعی است که‌محور گفتارها و خطابه‌های آنها کردستان باشد. بارها من در آلمان شاهد مبارزات انتخاباتی و ائتلاف چند حزب در سطح يک ايالت بوده‌ام. محور اصلی سخنرانی‌ها و حتی "قرارداد ائتلاف" موضوعات مربوط به‌آن ايالت بوده‌ است. تنها زمانی موضوع اين سخنرانی‌‌ها و تفاهم‌نامه‌ها کل جامعه‌ی آلمان و حکومت فدرال آن است که‌انتخابات فدرال در جريان و يا يک ائتلاف در سطح فدرال موضوع مناقشه‌باشد. اين امر در ارتباط با احزاب کردستان نيز صدق می‌کند؛ هرآينه‌آنها يک توافقنامه‌با يک حزب سراسری امضا کردند، طبيعی است که‌موضوع اصلی و محوری ايران و مسائل مشترک و سراسری خواهد بود.

در ضمن، ضمن تأييد راستای کلی اطلاعيه‌ی شما تصريح می‌گردد که‌تبعيض در ايران صرفا در حوزه‌ی مذهبی و زبانی نبوده‌و راه‌حل هم به‌تبع آن نمی‌تواند به‌اين دو حوزه‌محدود گردد. استقرار نظام سياسی (و اقتصادی و فرهنگی و اداری و نظامی و امنيتی) متمرکز در ايران بر يک درک تبعيض‌آميز و غيردمکراتيک از پروسه‌ی "ملت‌سازی" استوار بوده است‌. اين روند بايد اصلاح شود. اين پديده‌ی منفی صرفا با سکولاريسم و آموزش زبان مادری هر چند قابل تعديل، اما بطور کامل قابل ترميم نيست. نظام سياسی ايران بايد از نو پايه‌ريزی شود، آن هم بر پايه‌ی اصل "سوبسيدياريتی" به‌مفهوم انتقال بيشترين صلاحيتها و اختيارات و وظايف به‌تحتانی‌ترين سطح اداری و سياسی کشور، بايد مدرنيزه‌شود بر پايه‌ی تمرکززدايی و تراکم‌زدايی واقعی (و نه‌صوری) به‌مفهوم تفکيک موضوعی و تقسيم منطقه‌ای و مرکزی اختيارات و به‌عبارتی ديگر‌توزيع افقی و عمودی قدرت در مفهوم کلی آن در سطح کشور.

من بعنوان يک کنشگر کردستانی به‌ صراحت می‌گويم که‌ايران متعلق به‌کردستان نيز هست و مادام چنين است، بايد نيروهای سياسی کُرد هم بتوانند تصورات خود را در ارتباط با نظام سياسی آن به ‌آراء بگذارند، حول آن تبليغ کنند و ائتلاف ها شکل دهند، بدون اينکه ‌شب و روز با انگهای ارتجاعی روبرو شوند. ما در ارتباط با ايران هيچ حق ويژه‌ای برای هيچ احد و نيرويی قائل نيستيم. از اين حيث هيچ ابهامی در مواضع احزاب کردستانی وجود نداشته‌است. آنها به‌ هيچ کسی هم بدهکار نيستند که‌هر بار تعهد خود را به ‌يک چهارچوب جغرافيايی مشخص تکرار کنند. اگر بخواهم کل آنچه‌را کردستان هفت دهه‌است فرياد می‌زند و عده‌ای با سمعک ساخت ناسيوناليستها و عينک دودی محصول شووينيستها هنوز نشنيده‌و نديده‌اند، به‌زبانی بسيار ساده‌تکرار کنم، بايد بگويم: بگذار در سرزمينم ايران بيگانه‌نباشم، بگذار شهروند درجه‌دو و سه‌نباشم، بگذار اموری را که‌تنها و تنها مربوط به‌من و منطقه‌ی من است، خود در آنجا حل و فصل کنم و اموری که‌مربوط به‌کل کشورم است با اشتراک مساعی و تفاهم با يکديگر سامان دهيم. اين چيزی نيست جز خودمختاری برای کردستان و دمکراسی برای ايران، اين چيزی نيست جز خودمختاری و دمکراسی برای کل ايران، يعنی فدراليسم. اين آرزو و آمال و ترجيح‌بند من است.

و اما اگر همه‌ی اين راهها مسدود شد، و تنها آنگاه،‌ ديگر ناگزير به‌طی مسيری ديگر خواهم شد. و اما آن هنگام‌مقصر نه‌من که‌آنانی خواهند بود که‌همچنان در سودای اسارت من هستند. کردستان آنقدر قائم‌به‌ذات است که‌نه‌امروز تن به‌تهديد و شانتاژ نيروهای غيردمکراتيک اپوزيسيون بدهد و نه‌آنروز تسليم اراده‌ی نيروهای عقب‌افتاده خواهد‌گرديد. اين ابتدا و انتهای مانيفست مردم کردستان است به‌زبانی عاميانه‌. می‌توان با آن موافق يا مخالف بود. اما نمی‌توان ادعا کرد که‌کوچکترين ابهام و عدم صراحتی در آن ديده‌می‌شود.

در پايان تأکيد کنم که‌تنها زبان و منظری که شما‌برگزيده‌ايد قادر است نوميدی احزاب و به‌ويژه‌روشنفکران کردستان جهت رفع تبعيض از مردم کردستان و دستيابی به‌آمالهايشان در چهارچوب ايران را گسترده‌تر و ژرفتر نسازد.

موفق باشيد.

ناصر ايرانپور (مترجم، ژورناليست و تحليل‌گر سياسی مستقل کرد)

پنجم اکتبر 2012

 

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه