بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

دوشنبه 24 مهر ماه 1391 ـ  15 اکتبر 2011

 

اتحاد جمهوری‌خواهان؛ موفق یا ناموفق؟

مریم سطوت

با نزدیک شدن به همایش پنجم اتحاد جمهوری‌خواهان بحث چگونگی عمل‌کرد اتحاد در این سال‌ها نیز بالا گرفته است. این که آیا این تشکل موفق بوده است و اگر نبوده چرا و در کدام عرصه‌ها؟

پاسخ آری یا نه به این سوال خطاست. معیار موفقیت و عدم موفقیت را چه چیز می‌دانیم؟ موفقیت یعنی دست‌یابی حداقلی به کدام اهداف، برای عدم موفقیت با چه امکان و یا نیروی دیگری باید به قیاس نشست و اگر اتحاد چه می‌کرد موفق بود سوال‌هایی است که باید در این رابطه پاسخ داد.

نه سال پیش زمانی که ضرورت اتحادی از “همه جمهوریخواهان” طرح شد، بسیاری از نیروها به این امر بدبین بودند: مگر می‌شود کسانی که سابقه پیکاری داشته‏اند در کنار کسانی که زمانی توده‏ای بودند بنشینند؟ مگر می‌شود کسانی که سال‌ها علیه نظرات هم تبلیغ کرده‏اند، در یک سازمان گردهم آیند؟ مگر اقلیتی و اکثریتی می‌توانند در یک تشکل با هم کار کنند؟ مگر....

“هدف” ایجاد اتحاد جمهوری خواهان بوجود آوردن اتحادی میان “تمام” نیروهای جمهوری‌خواه حول برنامه ده ماده‌ای‌اش بود. قبل از تشکیل همایش اول بسیاری از بنیان‌گذاران این حرکت می‌دانستند که وجود استراتژی‌های سیاسی متفاوت، متشکل کردن همه جمهوریخواهان را در یک تشکل ناممکن می‌سازد. مدت کوتاهی پس از تشکیل اجا، نیروهای از نظر سیاسی رادیکالتر جمهوریخواهان لاییک دمکرات (جدل) را سازمان دادند و پس از آن برخی از جمهوریخواهان اتحاد با مشروطه خواهان را ترجیح داده و در کنفرانس‌هایی که در برلین و پاریس تشکیل گردید، کوشیدند تشکل دیگری با استراتژی و سمت گیری سیاسی متفاوت با اجا و جدل در عرصه ملی و بین المللی شکل دهند. اجا در این نه سال موفق نشد نه تنها نیروهایی که از ابتدا به آن نپوسته بودند را جلب کند بلکه بخش مهمی از نیروهای این اتحاد نیز فعالیت در سازمان‌های سیاسی دیگر را ترجیح دادند که مهمترین آن جدایی سال گذشته گروهی از بنیانگذاران این تشکل از آن بود.

علل متفاوتی در رابطه با عدم دستیابی به اهدافی که اجا در بدو تاسیس در برابر خود قرار داده بود شمرده می‌شود از جمله:

برخی علت را در مواضع سیاسی اجا جستجو می‌کنند. آن‌ها بر این نظرند که «سیاست اجا بیش از حد نرم بوده و نزدیکی و اتحاد با نیروهای اصلاح طلب منجر به فاصله گیری از دیگر جمهوری‌خواهان گردید که با این سیاست موافق نبودند» آنها راه حل را در اتخاذ سیاستی رادیکالتر و فاصله گرفتن از نیروهای اصلاح‌طلب و نزدیکی به جمهوری‌خواهانی که مواضع رادیکالتری دارند می‌دانند.

گروهی دیگر معتقدند که مشکل در ساختار تشکیلاتی اتحاد است. اجا نه حزب است نه جبهه. برخی تشکیل احزاب را وظیفه امروز نیروهای سیاسی می‌دانند و معتقدند اجا چون نتوانست به انسجام دست یابد و به یک حزب سوسیال دمکرات یا سوسیال لیبرال تبدیل شود قادر نگردید در عرصه سیاست نقشی روشن و تاثیر گذار داشته باشد. در مقابل برخی معتقدند احزاب و سازمانهای سیاسی وجود دارند و اعضای اجا درست بود که به این سازمان‌ها پیوسته یا سازمان‌های جدیدی شکل می‌دادند و در یک جبهه واحد با هم متحد می‌شدند. این گروه تحول بنیانی در ساختار تشکیلات و مضومن آنرا راه حل می‌دانند.

و عده‌ای معتقدند حضور اعضای تشکل‌های موجود در کنار منفردین علت اصلی عدم موفقیت است. اجا از همان ابتدا باید بر این دوگانگی غالب شده و عضویت در دو تشکیلات را نمی‌پذیرفت. چنین تصمیمی می‌توانست اجا را در مسیر تحول به یک حزب منسجم هدایت کند. این گروه تعیین تکلیف اعضای عضو دیگر تشکل‌ها را راه توانا شدن اجا می‌دانند.

و اما از نظر من علت را باید در جای دیگری جستجو کرد.

1. ایده اتحاد “همه” جمهوری‌خواهان در یک تشکیلات غیر واقعی و غیر عملی بود. نیروها متحد می‌شوند تا سیاست‌ورزی کنند. در طیف جمهوری‌خواهی ما همواره با نظرات متفاوتی در برخورد با استراتژی سیاسی و مهمترین تحولات جامعه مواجه بوده‌ایم. هم جمهوریخواه اصلاح طلب داریم، هم سرنگونی طلب ، هم نیروی توجیه کننده حمله نظامی به ایران داریم هم مخالفین بی اما و اگر هر گونه حمله نظامی... چنین طیف گسترده‏ای نمی‌توانست و نباید در یک تشکیلات سیاسی متحد شود. کسانی که کوشیدند تنها بر اساس مخالفت با رژیم حاکم اتحاد شکل دهند ناموفق مانده و نیروی ناچیزی را بخود جذب کردند.

ده بند بیانیه تاسیس اتحاد جمهوری خواهان تا حدودی معین می‌کند که کدام جمهوریخواهان را می‌خواهد متحد کند. اما تجربه نشان داده که این ده بند کافی نیست. اساس این ده بند را نیروهای دیگری هم که سیاستی مغایر اجا دارند مورد تصویب قرار داده‌اند. مشکل نیروهای سیاسی ایران بندهای برنامه‌ای راجع به فردای جامعه ایران نیست، مشکل بیان اعتقاد به دمکراسی، انتخابات آزاد مخالفت با تبعیض و برقراری رابطه دوستانه با غرب و کشورهای همسایه نیست. مشکل در چگونگی دستیابی به این خواست‌های نیک است. تجربه این ده سال نشان داد که برای روشن کردن هویت اجا به چیزی بیش از بیانیه ده ماده‌ای نیاز است. توضیحاتی که ترسیم کننده چهره اجا بر اساس تجربه ده سال گذشته باشد.پراتیک نه ساله اجا چهره سیاسی مشخص این جریان را ترسیم کرده. این چهره تنها بیان اعتقاد به جمهوری و سکولاریسم و دمکراسی ایران نیست. موفقیت و عدم موفقیت اجا را در حد و امکان جلب کسانی که با این چهره سیاسی و نه تنها برنامه‌ای موافقند باید رقم زد.

2. مشکل اجا و همه سازمان‌های سیاسی اجبار طولانی مدت به فعالیت سیاسی دور از کشور است. زمانیکه عرصه عملی و عینی فعال نباشد، وقتی نیروهای سیاسی با محیط فعال جامعه رابطه نداشته باشند، زمانیکه تحولات سیاسی در زندگی روزمره فعالان نقش نداشته باشد، زمانی‌که نتایج عملی سیاست درست یا نادرست مسقیما محسوس نیست همواره این خطر وجود دارد که بحث‌های حاشیه‌ای تمامی فعالیت یک جریان سیاسی را بخود تخصیص دهد. بحث‌هایی مثل اینکه حزب هستیم یا نیستیم، صرف ماه‌ها وقت برای تدوین اساسنامه و آیین نامه‌های طویل که برای یک جمعیت ده هزارنفری خوب است و نه برای سازمان‌ چند ده نفره، ماه‌ها جدال و کشمکش بر دقت فرمولبندی‌های در این یا آن اطلاعیه که کمتر کسی با دقت آنها را خوانده و به تمایزات توجه می‌کند. اجا در همایش‌های خود ضرورت فعالیت برای تحقق امکان مبارزه علنی در داخل کشور را بعنوان یک ماده بنیانی سیاست خود به تصویب رسانده. این سمت گیری نه بر پایه تصور امکانات مساعد چنین فعالیتی در لحظه کنونی بلکه بعنوان یک سمت گیری تعیین گردیده است. به نظر می‌رسد با تحولات منفی در فضای کشور در این سال‌های مبارزه در این راه بفراموشی سپرده شده است.

3. فعال بودن فضای سیاسی در کشور زمینه‌ساز و عامل عینی است که به رو آوردن نیروها به جریان‌های سیاسی و تقویت روحیه همگرایی می‌انجامد. در دو سال اخیر پس از سرکوب تظاهرات خیابانی و محدود کردن تشکل‌های مدنی، دستگیری و اعمال فشار نیروهای سیاسی در داخل کشور شاهد تضعیف روحیه فعالان خارج از کشور نیز بوده است. هرگاه که این فضا فعال شده است مانند سال 76 و تحولات پس از دوم خرداد یا عظیم تر از آن در سال 88 و شکل گیری جنبش سبز شاهد تقویت توجه و مشارکت در فعالیت‌های سیاسی در خارج از کشور بوده‌ایم.

سال هاست که از اتحاد و همراهی نیروها صحبت می‌شود ولی در عمل گام‌هایی که در این مسیر برداشته شده محدود بوده است. شرایط ملتهب کشور اقدامات شجاعانه‌تر و موثرتری را در این راه می‌طلبد. نزدیکی و همگرایی جمهوریخواهانی که در وجوه کلی در سمت‌گیری سیاسی باهم همسو هستند، حمایت جمعی آنان از مبارزات داخل کشور، مشارکت و تقویت جنبش سبز در تحولات آینده بسوی دمکراسی در ایران می‌تواند نقش آفرین باشد.

در نوشته‌ای خواندم که فعالیت اجا در این سال‌ها درچند اطلاعیه و جمع آوری امضا محدود دانسته بود. در این بیان اهمیت مناسباتی که در این دوران شکل گرفته است مورد توجه قرار نمی‌‌گیرد. شکل گیری مناسبات و پایه ریزی همگرایی و همسویی یکی از پایه‌ای ترین اجزا مبارزه نیروها در خارج از کشور است که بیش از صدور این یا آن اطلاعیه اهمیت دارد. مناسباتی که می‌تواند در صورت مواجهه درست با آن شالوده شکل دهی یک اتحاد گسترده سیاسی جمهوریخواهان کشور باشد. مناسباتی که امکانات وسیعتری برای مشارکت همه این نیروها در کنار فعالان داخل کشور پدید آورده. همایش اجا باید بتواند از این امکان بهره برداری کرده و در هموار کردن راه همگرایی نیروها نقش داشته باشد.

اکتبر 2012

http://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/41034/

 

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه