بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

دوشنبه 20 آذر آبان ماه 1391 ـ  10 دسامبر 2012

 

تز سیاسی فرخ نگهدار نسخه ای برای خود کشی!

عیسی صفا

فرخ نگهدار در پاسخ به آقای تابان در باره جمع بندایش از کنفراس آلترناتیو سازی پراگ که برای مصادره مبارزات مردم علیه رژیم ولایت فقیه است، مقاله ای توضیحی با عنوان «پیشنهاد به آقای ف. تابان: به این روش های خرابکارانه ادامه ندهید» در سایت اخبار روز درج کرده است. مقدمه طولانی نوشته بر پایه «درس گیری» از گذشته برای واقع بینی سیاسی بجای امیال و آروزهاست. من همین نکته را در نوشته ایشان دنبال می کنم تا روشن شود چه کسانی خواب و خیال سیاسی را بجای طرح واقعی و علمی مبارزه سیاسی می گذارند و چگونه از گذشته درس گرفته اند. آقای فرخ نگهدار چکیده نظر سیاسی خود را به این شکل بیان می کند:

«به نظر من هنوز جمهوری اسلامی ایران فرصت دارد که از حدت وخامت اوضاع و از دست رفتن آرامش کشور عدول کند. این کار فقط یک شرط دارد و آن این که انتخابات دور تازه ریاست جمهوری اسلامی با استقبال گسترده مردم مواجه شود و به شکل گیری دولتی منجر گردد که می خواهد تحریم ها را بردارد و تورم را مهار کند. چنین دولتی لزوما دولتی ائتلافی خواهد بود. راه تشکیل این دولت گشایش فضای سیاسی و دعوت از همه نیروهای قانون گرا به مشارکت در انتخابات است. با یک انتخابات فرمایشی مردم شرکت نخواهند کرد و دولتی برخاسته از آن قدرت و اعتبار ملی ضرور برای رهبری مذاکره با غرب را نخواهد داشت.

علیرغم تمایل و هشدارهای مسوولانه رهبران جنبش سبز و اصلاح طلب ایران هنوز تا این لحظه مسلم نیست که رهبری کشور به اهمیت و عمق تهدیدی که فراروی کشور است اشراف کافی دارد و گام های ضرور به موقع برداشته خواهد شد.»

اولین سوال از آقای نگهدار این است که همانگونه که خود گفته اند «رهبری» هنوز تا این لحظه به عمق تهدید کشور اگاه نیست و مانع اصلی بازگشایی فضای باز سیاسی ایران است. خوب اگر فضای باز سیاسی و انتخابات غیرفرمایشی تحقق نیابد، آلترناتیو و راه حل سیاسی فرخ نگهدار در برابر چنین بن بستی چه خواهد بود؟ این سوال صد چندان اهمیت می یابد که خطر کشیده شدن ایران به مداخله خارجی را مورد توجه قرار دهیم. فرخ نگهدار این خطر را خود چنین فورموله می کند :

«اما این همه منوط به نتایج انتخابات روز ۲۴ خرداد ۹۲. هرگاه این انتخابات نیروهای مخالف گفتگوی مستقیم با امریکا را طرد نکند خطر در پیش آمدن مدل های لیبی و سوریه در ایران بسیار جدی تر از آن خواهد شد که امروز ف. تابان ارزیابی می کند.»

در همین نوشته فرخ نگهدار خود را اصلاح طلبی معرفی می کند که خواهان اصلاحات در نظام کنونی است و با طرفداران تغییر نظام مرزبندی می کند. تصور کنید ما مشی اصلاح طلبانه موردنظر ایشان را پذیرفته و همراه ایشان حرکت کرده و وارد عرصه سیاسی در ایران بشویم. نگهدار به ما در پاسخ به شرایط مشخص می گوید جمهوری اسلامی به شرط باز کردن فضای سیاسی برای انتخابات ریاست جمهوری غیرفرمایشی و تشکیل یک دولت ائتلاف ملی امکان عبور از بحران و مذاکره با غرب را می یابد. ما کاملا حق داریم از ایشان بپرسیم که اگر این «شرط» یعنی شرایط باز سیاسی و انتخاب غیرفرمایشی ریاست جمهوری رخ نداد ، آنگاه چه باید کرد؟ آقای فرخ نگهدار خود در همین نوشته بدبینی و ناامیدی خود را به درایت «رهبر» در فهم شرایط وخیم نشان می دهد. با این بدبینی آقای نگهدار سوال چه باید کرد ما، هم امروز ارزشمند است و نیازبه انتظار به چند ما ه دیگر و نزدیک تر شدن به انتخابات ریاست جمهوری نداریم.

آنچنانکه از تحلیل آقای نگهدار از اوضاع و احوال ایران بر می آید، ایشان وضعیت را بحرانی و خطر مداخله خارجی و پیاده شدن طرح سوری و لیبیایی شدن در باره ایران را جدی می بینید. خود این امردفاع از مشی اصلاح طلبانه حداقلی را با دشواری «زمان» و«فورس ماژور» روبرو می کند. یعنی آنچنان که خود فرخ نگهدار می گوید، اگر در انتخابات آینده دولتی ائتلافی بر پایه انتخابات واقعی ریاست جمهوری شکل نگیرد و بحران رابطه با غرب تداوم یابد، امکان مداخله خارجی در ایران با ابعاد خیلی بزرگتری کشور ما را تهدید خواهد کرد. فرخ نگهدار پاسخی به این «آمپاس» ندارد.

فرخ نگهدار نیروهای معتقد به تغییر نظام را به دوبخش متکی به غرب و مستقل تقسیم می کند. این نوع تقسیم بندی در مورد نیروهای اصلاح طلب هم صادق است. اصلاح طلبان یک طیف هستند. هم اکنون و در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری شاهد گرایشهای متفاوت در بین اصلاح طلبان هستیم. عده ای از آنها در غیاب موسوی و کروبی خواهان برگشت به حاشیه حکومت و پذیرفتن خفت و خواری در برابر زورگویی ارتجاع حاکم هستند. همین روزها بود که موسوی اردبیلی شرکت در انتخابات با شرط تبری جستن از موسوی و کروبی را رد کرد. این که فرخ نگهدار اصلاح طلب باشد هیچ اشکالی ندارد. اما بویژه در شرایط مشخص کنونی مهم این است که در کدام طیف اصلاح طلبی قرار گرفته باشد. البته روزها و هفته های آینده همه نیروهای سیاسی راو ادار به موضع گیری مشخص تر خواهد کرد. جامعه ایران بسوی سرنوشت نهایی و یک دوران تاریخی کاملا جدید گام بر می دارد. ظاهرا در مقاله فرخ نگهدار همراهی وی با موسوی و کروبی امری پذیرفته شده است. می گویم «ظاهرا» چونکه موسوی و کروبی رهبری خامنه ای را رد کرده و آشکارا در برابر آن ایستادند و در بیانیه های خود خواهان تغییرات مهمی چون برگشتن سپاه پاسداران به پادگانهای نظامی شدند. برچیدن انحصارات سپاه پاسداران از قدرت اقتصادی و سیاسی خواسته کمی نیست. آنها حاضر نشدند چون فرخ نگهدار نامه فدایت شوم برای «رهبر» بنویسند. مقابله عملی و نظری موسوی و کروبی با نظام ولایت فقیه غیرقابل انکار است. آنها از بسیج مردم علیه نظام ابایی نداشتند و تا هنگامی که به رسانه ها دسترسی داشتند و در آزادی بودند تکیه به مردم و بسیج آنها را ادامه دادند. فرخ نگهدار آیا خواهان بسیج مردم علیه ارتجاع حاکم و وادار کردن آنها به عقب نشینی است و یا خواهش و تمنا از «رهبر»؟ مردم ایران تاوان سنگینی برای سیاست «چانه زنی دربالا» از طرف اصلاح طلبان را پرداخته و می پردازند. آقای فرخ نگهدار خود جامعه ایران را در آستانه فاجعه مداخله خارجی ارزیابی می کند که درک درستی است. خطر محو کشوری به نام ایران از تاریخ و جغرافیا وجود دارد. اصلاح طلبان با حفظ ارتجاع حاکم در قدرت مسوولیت سنگینی در پیدایش شرایط خطرناک کنونی دارند.

آقای فرخ نگهدار پیشنهاد فضای باز سیاسی، انتخابات ریاست جمهوری «غیرفرمایشی» و تشکیل دولت «ائتلاف ملی» را داده اند. بر هیچ کسی پوشیده نیست که اکنون قدرت در دست رژیم ولایت فقیه است که بر ارگانهایی چون سپاه پاسداران، شورای نگهبان و... متمرکز است. آیا دولت ائتلاف ملی موردنظر فرخ نگهدار از وزنی واقعی نسبت به ساختار فعلی قدرت برخوردار خواهد بود؟ یعنی رژیم ولایت فقیه داوطلبانه بخش بزرگی از قدرت خود را واگذارخواهد کرد؟ چطور؟ چگونه؟ فضای باز سیاسی خواسته عمومی مردم ایران است و هیچ نیروی سیاسی اپوزیسیون نمی تواند موافق آن نباشد. آیا فرخ نگهدار نشانه های جدی در بازشدن فضای سیاسی می بیند؟

بین سیاه و سفید آقای فرخ نگهدار در مورد یا اصلاح طلبی در ساختار رژیم ولایت فقیه و یا براندازی، نظریه دیگری وجود دارد که برخلاف تلاش وی، خود رنگ اصلی است و در میان «یا رومی رومی، یا زنگی زنگی» وی قرار نمی گیرد. ساختار جمهوری اسلامی حکومتی است «ویژه». ویژگی رژیم ایران خصلت عام و مسلط آنست. رژیم حاکم در ایران بر پایه ولایت مطلقه فقیه بنا شده است. تضاد اصلی جامعه ایران با این هسته مرکزی قدرت است. تمام حوادث سیاسی ایران در دو دهه اخیر چه در «بالا» و چه در « پایین» بر آمده از این تضاد است. خواسته برکناری رژیم ولایت فقیه بر خلاف نظر فرخ نگهدار معادل سرنگونی جمهوری اسلامی نیست. این جملات من بازی با کلمات نیست. آخرین حادثه بزرگ سیاسی ایران بین بخش انتخابی و بخش غیرانتخابی رژیم یعنی نظام ولایت فقیه رخ داد. درگیری درونی با خاتمی هم بیانگر تضاد بین دو بخش انتخابی و غیرانتخابی نظام بود. دینامیسم سیاسی دو ده اخیر بر پایه تضاد چند جانبه جامعه ایران با نظام ولایت فقیه است. بیشترین نیروها اکنون علیه نظام ولایت فقیه بسیج شده و به زبان مشترک دست یافته اند. فرخ نگهدار خواهان برهم زدن این زبان مشترک است. کودتای انتخاباتی و وارد شدن خامنه ای برای رهبری سرکوب به روشنی به مردم نشان داد که قدرت اصلی کجاست و دشمن اصلی کیست. فرخ نگهدار خواهان خارج کردن خامنه ای به عنوان دشمن اصلی از زیر ضرب مبارزه مردم است. نسخه ای برای خود کشی سیاسی!

پاریس 29 نوامبر 2012

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه