بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

چمعه 9 فروردين ماه 1392 ـ  29 مارس 2013

به بهانهء چلبی سازی

رحیم ظاهری

به روایت آمارهای مختلف، چیزی در حدود سه و نیم تا پنج میلیون ایرانی در خارج کشورند که اکثریت قاطع شان پناهنده و ناراضیان رژیم اسلامی اند. این جمعیت بزرگ، اگر بخواهند، می توانند، با استفاده از تکنولوژی پیشرفته ی ارتباطات، یک تشکل جهانی ایجاد کنند که سخنگویان شان با رأی مستقیم اعضا، انتخاب و هزینه هایش با کمک مختصر مثلاً ده دلار هر نفر، که براحتی سر به بیست میلیون دلار در ماه میزند، تامین شود. این تشکل، می تواند در کشورهای مختلف، هر از گاهی، بمناسبتی، گرد همایی ترتیب دهد که اعضای اپوزیسیون از نزدیک با هم ملاقات کنند و تبادل نظر نمایند و از همدیگر- در راستای مبارزه با رژیم - ایده و انرژی بگیرند. مردم داخل کشور هم، به پشتگرمی چنین تشکلی، با امید و اطمینان به آینده، بمبارزات خود شتاب خواهند بخشید و دنیا هم می فهمد که مخالفان رژیم اسلامی قادرند، پس از فروپاشی یا براندازی ی دیکتاتوری مذهبی در ایران، کشورشان را متمدننانه ادراه کنند.

اما چرا این کار بغایت ساده، سی و چهار سال است، متحقق نمی شود؟ تنها دلیل اش این است که هر یک از گروهای مختلف مخالفین رژیم، بقای خودش را در حذف بقیه می داند و برای توجیه شرعی این کار هم، از تاریخ و جغرافی و دین و فلسفه و علم، مدد می گیرد تا ثابت کند رقیبان، خائن بالفطره اند. این در حالی است که همین ساکنان دنیای آزاد، می بینند که هیچ فکر و عقیدهء سیاسی را، با حذف قانونی یا فیزیکی، نمی شود در ذهن طرفداران اش نابود کرد. حتی نیونازیسم را. بقا و مرگ هر تفکر سیاسی، امروزه، با تشخیص مردم جامعه، رقم می خورد.

ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، موجودی ِ نحله های سیاسی ما همین چند حزب و گروهی هستند که در صد سال اخیر در کشورمان پدید آمدند و، با کوله باری از خدمت یا خیانت، طرفداران خودشان را خواهند داشت. هنر، یا بعبارتی معجزهء سیاسی، این است که چگونه می توان از ائتلاف این نحله ها، قدرت سیاسی ای خلق کرد که شانس «چلبی سازی» را توسط قدرت های جهانی از بین ببرد.

من اصلاً طرفدار شعار «همه با هم» نیستم ولی معتقدم که تشکیل یک یا دو ائتلاف بزرگ، بین نیروهای سیاسی ِ موجود، از نظر فنی، امکان پذیر است؛ بشرط اینکه هر ائتلافی حق حیات ائتلاف یا ائتلافات دیگر را برسمیت بشناسد. معروف است که در بارهء ما ایرانیان گفته می شود که تک تک ما، محشریم اما ترکیب ما با هم، حکم آتش و پنبه را دارد. روشنفکران و صاحب نظران ما باید روی این بلیهء فرهنگی بیشتر کار کنند و فرهنگ مدارا و رواداری را به تدریج در کشور نهادینه سازند.

یک عامل بسیار مهم و تعیین کننده در سلوک سیاسی اغلب رهبران ما، درآمدهای نفتی ِ کشور است؛ ثروت باد آورده ای که هر کسی را وسوسه می کند تا بر این خان یغما دست بیازد و، بدون کمترین لیاقت و تخصصی، خود و دار و دسته اش را متنعم سازد. بسیاری از این چنگ و دندان نشان دادن های به هم دیگر، حکم وضعيت گرگان گرسنه ای را دارد که بر سر لاشهء شکار نگون بخت دلار های نفتی کشور، نشسته باشند و، مثل رجاله های جمهوری اسلامی، هر یک سهم بیشتری بطلبد.

چون چنین است، ملت ایران چاره ای ندارد که با چراغ آگاهی خود دنبال وطنپرستان بی طمعی بگردد - اگر تخم شان را پرندهء روزگار تمام نکرده باشد! - که هدفشان از سیاست ورزی فقط پر کردن جیب شان نباشد. برای شناختن خدمتگزاران وطن، چاره ای نیست جز تشکل و بحث و فحث در بارهء دیدگاه ها و برنامه های احزاب و شخصیت های سیاسی.

کسانی که دشمن دموکراسی اند، دائما، دم می گیرند که ایرانی ها تافتهء جدا بافته ای هستند، مسلمانند و دموکراسی غربی به درد آنها نمی خورد. دموکراسی، حکم ماشینی را دارد که مردم و سیاست پیشه گان، رانندهء آنند. اگر این ماشین (سیستم) روزی، در ایران جا بیافتد، رانندگی، هیچ غصه ای نیست، ایرانیان، بوقت اش، همه تصدیق یک دارند!

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه