بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

جمعه 16 فروردين ماه 1392 ـ  5 آوريل 2013

به ایرانی نبودن خود افتخار می‌کنم

امین موحدی

بدون شک رفتار و اعمال مخالفین یک حاکمیت میتواند بیانگر رفتار و اعمال آنها پس از به دست گرفتن قدرت سیاسی در آینده باشد. زمانی که عده‌ای به نام اپوزیسیون بر سر بدست گرفتن اندک منبع مالی‌ همدیگر را در تلويزیون ها و روزنامه‌های خارج کشور به لجن می کشند؛ آنگاه که هر روز شاهد فیلم ها و عکس های این به اصطلاح اپزیسیون هستیم که در مناطق توریستی آمریکا و اروپا مشغول خوشگذرانی‌ هستند، آیا نباید از خود پرسید که آقایان و خانم های (محجبه سابق و کشف حجاب کرده فعلی) شما کارتان چیست؟ از چه راهی‌ هزینهء این همه مسافرت و خوشگذرانی‌ و تهیهء عکس و فیلم و به رخ کشیدن خود را تامین می‌کنید؟ آیا غیر از این است که در بدو ورودتان به همین آمریکا مجبور به اسکان در منازل این و آن بودید؟ این شغل شرافتمند شما چیست که اکنون قادر شده اید‌ در بهترین نقاط آمریکا برای خود و تک تک افراد خانوادهء خود خانه تهیه کنید و هر روز همچون مارکوپولو به سیر و سیاحت آمریکا بپردازید؟ آیا غیر از این است که حقوق یک کارگر شرافتمند در آمریکا ساعتی‌ ده دلار بیش نیست و آیا نباید پرسید شما در رأس چه کاری هستید، و با چه تحصیلاتی، که قادر شده اید‌ این گونه صاحب خانه و سرمایه گردید؟ مضاف بر اینکه حتا یک جمله انگلیسی‌ نیز بلد نیستید!

پاسخ همهء اینها بسیار ساده است: شما و بسیاری از ایرانیان در نقش اپوزیسیون هر روز سازمان سیاسی و حقوق بشری ثبت می‌کنید و کارتان شده است مراجعه به بنیاد‌ها و سازمان های دولتی و غیر دولتی آمریکا برای گرفتن کمک مالی‌ به نام مبارزه و حقوق بشر!

این نمایی‌ از فرهنگ و جامعهء ایرانی خارج کشور است که تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل؛ که ایرانیان صاحب حکومت چه در رژیم گذشته و چه در عصر حاکمیت جنایتبار جمهوری اسلامی، بر سر شهرت و ثروت چه فجایعی که مرتکب نشدند و نمی شوند!

تاریخ گواهی میدهد که هرگز در ایران حاکمیتی سالم و عادل حاکم نبوده است و آنچه که امروز از وضع موجود می بینیم نشان از آن‌ دارد که هرگز دموکراسی و عدالت پای به سرزمینی نخواهد گذاشت که دزدها خود را حاکمان آنجا میدانند .دموکراسی پای به سرزمینی نخواهد گذاشت که حتا تاریخ آنرا نیز دزد‌ها می‌نویسند .

این ایرانیان متمدن دزد، یا دزدان متمدن!، از هر فرصتی برای دزدی استفاده می کنند و اکنون که بازار سیاست داغ است آنها در نقش سیاستمدار و فعال حقوق بشر مشغول نشخوار اموالی هستند که متعلق به خود آنها نیست.

در روزهای گذشته بسیاری از ایرانیان بر نوشته‌های من ایراد گرفته و می گیرند که چرا خط تجزیه و جدایی‌ آذربایجان را تبلیغ می‌کنم؟ به همه آنها یک بار برای همیشه پاسخ می دهم:

چرا باید شما را هموطن خویش بنامم؟ هموطنان من آنهائی هستند که بدون هیچ چشمداشت و انتظار از بیگانگان هر روز فریاد مظلومیت ملت آذربایجان هستند. آنها که حقوق یک هفتهء کار خویش را صرف خرید بلیط ورود به ورزشگاه سهند می کنند تا فریاد «هارای هارای من تورکم» سر بدهند و برای استقلال و سربلندی ملت آذربایجان از هر آنچه دارند هزینه می کنند، هموطنان من اسیرانی چون سعید متین پور و عباس لسانی و هزاران اسیر آذربایجانی هستند که بسیاری از آنها ترجیح میدهند گمنام باقی‌ بمانند و به  غیر از سرزمین و ملت  خویش به چیزی دیگر نمی اندیشند.

ما از همان ابتدا از شما ایرانیان جدا بوده ایم، از همان ابتدا هیچ نقطه مشترکی با همدیگر نداشته ایم و اکنون این جدایی‌ به مرحله عملی‌ رسیده است، نه تنها من بلکه وظیفه هر آذربایجانی در این است که به شکلی‌ عملی‌ فاصله خود با دزدان غالب و دزدان مغلوب را حفظ کنند. ایرانیانی که نقش مخالفین جمهوری اسلامی را بازی می کنند دزدان مغلوب و ایرانیانی که به نام جمهوری بر ایران حاکم هستند دزدان غالب محسوب می شوند که سرانجامی جز رسوایی وهزیمت در پیشگاه تاریخ ندارند.

و در این میان؛ من به ایرانی نبودن خود افتخار می‌کنم و از اینکه یک تورک  آذربایجانی هستم به خود می بالم.

http://aminmovahedipress.blogspot.com/2013/03/blog-post_29.html

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه