بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

جمعه 16 فروردين ماه 1392 ـ  5 آوريل 2013

«اتورپاتکانی» خود می داند با بیگانگان ودشمنان خانگی چه کند!

آريوبرزن داريوش

تشکيل نشستی ضدايرانی متشکل ازعده ای قوم گرای هم انديش با وطن فروشانی مانند ميرجعفر پيشه وری و غلام يحيی دانشيان و همپالکی هايشان، که همهء آمال و آرزوهای آنها نوکری و سرسپرده گی به دشمنان پليد و بدخواه ايران مي باشد، و چون اسلاف خود کورکورانه بر امر جداسری و پاره پاره کردن بخشی ازکشورمان، و اجرای آمال اتوپيستی شان مجدانه پای مي فشارند، ضمن همراهی تعداد قليلی از پادوهای الهام علی اف، در هفته گذشته در هتلی در شهرباکو، با موضوع بررسی برنامهء «فردای آذربايجان جنوبی» نگراني هائی برای ايرانيان ميهن دوست فراهم نموده اند.

در واکنش رسمی به اين انجام اين اقدامات خصمانه، وزارت خارجه حکومت ولايت فقيه، با احضار سفير (جمهوری آذربايجان) در تهران و ابلاغ مراتب نارضايتی خود از انجام اين چنين اقداماتی که در عرف ديپلماتيک «دخالت در امور داخلی ايران» تعبير مي شود، اعتراض نموده است.

همزمانء مردم غيور آذربايجان و ديگر نقاطء به طرق گوناگون هم به انجام اين اقدامات ضد ميهنی معترض گرديده اند. اخبار واصله در اين ميان، نشانگر آن است که اگرچه مسئولين دولتی جمهوری «آران» بطور قاطع دخالت خود را در تدارک اين مراسم  ضدايرانی انکار نموده اند. اما، بدون هيچگونه شک و ترديد و با دقت به چگونگی شرايط سياسی و عملکرد اين جمهوری، ناظر بر اِعمال وسيع کنترل دولتی بر نحوهء فعاليت های سياسی و اجتماعی مردم اران در آن کشور، تصور طرح ريزی و پشتيبانی انجام اين نشست، بدون برنامه ريزی قبلی مقامات اين جمهوری غيرممکن است. در اين ميان دلائل انکار ناپذير ديگری، مانند شرکت چندين نفراز مسئولان اسبق نظام حکومتی فعلی جمهوری آذربايجان، اعضائی از حزب حاکم و نيز تعدادی از نمایندگان سابق مجلس آن کشور، وجود هرگونه شک و شبهه ای را که رژيم واقع در شمال ارس، در تدارک و برگزاری این نشست سهمدار نبوده است را بطورقاطع رد مي کند.

تجزيه تحليل و آناليز وقايع و رويدادهای اخير، بدون ترديد اثر انگشت قدرت های منطقه ای مانند کشور اسرائيل را که بعلت تأثيرات منفی ناشی از اعمال سياست خارجی ناموفق خود بتدريج از وسعت قدرت ژئوپولتيک «قلمرو قدرت اش» درخاورميانه کاسته مي شود و نيز بعلت وضعيت خاص جغرافيائی «کوچک بودن کشور»، سياست تجزيهء کشورهای بزرگ منطقه به حکومت هائی کوچک و ناتوان بر اساس تئوري های احمقانه «برنارد لوئيس» با عنوان «طرح خاورميانه بزرگ» را از اهداف اصلی خود قرار داده است را آشکار مي سازد. اسرائيل در اين راه مي کوشد با تداوم و وسعت بخشيدن به عمليات ايذائی و اقداماتی مشابه در محدوده مرزهای ميهن مان، تاکتيکی تروريستی که در نهايت مي تواند خطری بسيار بزرگ برای امنيت ملی ايران، بدنبال داشته باشد را به پيش ببرد.

اقداماتی مشابه طرح تشکيل سازمان تروريستی پژاک «حزب حيات آزاد » در اقليم کردستان عراق با سوء استفاده از پتانسيل ناسيوناليست های کرد ساکن در منطقه با قصد ايجاد ناامنی در ايران، پشتيبانی و لجستيک اينان توسط سازمان جمع آوری اطلاعات خارجی «موساد» و آموزش بخش عمليات مخصوص ارتش اسرائيل همگی به منظور تضعيف  امنيت ملی ايران است.

از سوی ديگر مي توان از حمايت های اين کشور و ممالک ديگر منطقه که مترصدند با تلاش عده ای اتوپيست نادان که هيچ آگاهی از اهداف شوم و پنهان اين بدخواهان و انيران ضد ايرانی ندارند و مترصدند با پافشاری سياست های به اصطلاح بالکانيزه کردن را در اين بخش ازجهان به پيش برده، ذکری به ميان آورد. اين مزدوران بيگانه با انگيزه نادرست وطرح ادعاهائی غيرواقعی، با دگماتيسم غريبی اعمال خودرا "تلاش بمنظوراستيفای حقوق تضييع شده جوامع قومی غیر فارس‌زبان"!؟ عنوان نموده و آنرا بصورت چالش اصلی سیاسی و اجتماعی ایران طرح وتبليغ ميکنند .کشوراسرائيل،امروز برآنست که براساس دکترين مناخيم بگين نخست وزير سابق اين کشورازامکان تجهيز کشورهای عرب و مسلمان منطقه به فن آوری هسته ای و به تبع آن تسليحات غيرمتعارف با قدرت وشدت جلوگيری نمايد تا خود بتنهائی فاعل مايشاء درمنطقه محسوب شود.

توجيهی اينگونه سرشار از خودخواهی برای اعمال سياست های زورگويانه، تهديد امنيت ملی و اتخاذ تاکتيک های سياسی نظامی يک دولت راديکال و خودسر در عرصۀ فعل و انفعالات منطقه ای و در راستای تحقق سياست های استراتژيک دولت ايالات متحدۀ آمريکا مبتنی بر لزوم تداوم و گسترش تشنج و ناامنی در اين بخش از جهان، به دلائل عديده ای است که ذکر مجدد آنها از حوصلۀ اين نوشتارخارج است.

پذيرش اين ادعا که دولت آمريکا از گذشت های دور تاکنون نتوانسته برای حل معضل بزرگ فلسطينيان و اسرائيل در خاورميانه نقشه راهی بيابد، امروز غيرقابل باور و دروغی ناپذيرفتنی گرديده است. زيرا عدم تحقق تشکيل يک کشور فلسطينی در کنار اسرائيل نه بعلت ناتوانی ايالات متحده در انجام بايجاد آن، بلکه ريشهء عميق در عدم خواست واقعی سياستمداران آمريکائی و اسرائيلی در به پايان رسيدن اين معضل ديرپای سياسی امنيتی منطقه و حصول به اهداف خاص آنها دارد. بی شک دلائل  ويژه دربارۀ واقعيات ملموس و بيان شدۀ فوق، بسيار روشن و اشکار است که لزومی به بازگوئی مجدد ندارد.

خارج از حيطۀ اين معضل چشمگير منطقه ای که از امکان حل آن مدبرانه جلوگيری مي شود، نگاه به نقش ويژه ای است که کشور اسرائيل و سياستمداران تندروی منتخب مردم آن کشور با تداوم دريافت کمک های وسيع و بيدريغ اقتصادی، نظامی و سياسی امريکا و اروپا به بهانۀ واهی تأمين امنيت اسرائيل در اين بخش از جهان که تاکنون مشخص نشده در چه مرزی محدود مي شود دارد. پيروزی نظامی حاصل از جنگ ژوئن 1967 بر ارتش های عربی موجب گرديده تا اين کشور سياست های گذشتۀ خود را مورد بازبينی قرار داده و استراتژی نوينی بر اساس، کوشش های توجيه ناپذير برای کسب قدرت غيرمتعارف، توسعۀ غير قانونی ارضی خود  متکی بر تجاوز مداوم به زمين های متعلق به فلسطينيان، بی اعتنائی آشکار به مصوبات شورای امنيت ملل متحد و انجام رفتار گستاخانه در رويدادهای سياسی منطقه ای و بين المللی اتخاذ کند.

تداوم اين روش های غيرمطلوب از سوی کشور اسرائيل و سردمداران آن در اين بخش ازجهان موجب گرديده که عليرغم پذيرش اين کشور در زمرۀ ممالک عضو سازمان ملل متحد، اين حکومت عملاً در زمرۀ کشورهای بی اعتبار و ياغی قرارگيرد، که فاقد مقبوليت بين المللی در نزد کشورهای آزاد جهان  است. اگرچه حکومت گران اسرائيلی بطور اساسی بهائی برای اينگونه قضاوت ها در سياست جهانی قائل نيستند، اما انباشت تنفر ناشی از اعمال گردنکشی سياسی تعيين کنندگان خط مشی اين کشور در آينده اعتباری برای آنان در عرصۀ مراودات جهانی بجای نخواهد گذاشت.

عده ای از تحليلگران ساده انگار و مغرض ايرانی امروز با ارائهء تفاسيری غيرمسئولانه و نادرست، اينچنين اقداماتی که در باکو در هفتهء گذشته صورت پذيرفت را ناشی از "عدم حل مسئله حقوق جوامع اتنیک غیر فارس ‌زبان و ناشی از اعمال سیاست های متوالی حکومت‌های متمرکز در یک صد سال گذشته"ی ايران مي دانند که "با قهر و خشونت حقوق این اقوام را زیر پا گذاشته و به پیدایش و گسترش تمایلات گریز از مرکز در آنها، تا حد جدایی ‌طلبی، کمک رسانده اند."

اينان يا از نيات واقعی اين ملت سازان قلابی که بطور مستمر در استخدام بيگانگان بوده و بيشرمانه بطور مداوم نغمهء «استقلال خواهی» و جدایی از ایران را پیش می کشند، بسيار غافلند و يا بر ديدن حقايق چشم برهم نهاده اند.

سر برآوردن و هل من مبارز طلبی اين اقليت راسيست که مطمئن به پشتيبانی قدرت های خارجی شده اند بطور دقيق شرايط تلخ کشورمان در آذرابادگان و کردستان در بين سال های 1324 و  1325 و عملکرد مزدوران خارجی را برای ايرانيان دوباره تداعی مي کند. اعطای اينگونه حمايت های بيدريغ دشمنان، بطور يقين گويا و نشانگر خطراتی بالقوه است که از سوی اين گروه های به اصطلاح ايرانی، تماميت ارضی کشورمان را تهديد مي نمايد.

دراين برهه از زمان آنچه، بطور چشمگير، برای حل چنين معضلاتی حائز اهميت فراوان است، ايجاد يک اتحاد همه جانبه از ايرانيان مبارز و توسعه همبستگی ملی برای براندازی و سرنگونی حکومت دستار بسران است، تا از آن طريق بتوان به حکومتی دمکراتيک و مردمسالار رسيده و به تداوم سياست های ماجراجويانه خارجی و جايگزينی يک سياست مستقل ملی پايان داده و با استفاده از تدابير معقول در عرصه داخلی و برگزيدن روش های نوين اقتصادی زمينه و انگيزه «دشمنی» غيرضروری بيگانگان منفعت جو را با تقويت پتانسيل امنيت ملی بزُدائيم. همهء مبارزان راه آزادی ايران بايد بخوبی بدانند، حقيقت و طبيعت جمهوری ولايت فقيه، پذيرفتن و انجام اينگونه سياست های معقول را در عرصهء داخلی و خارجی را بطور عملی ناممکن ساخته است. از جانب ديگر انتظار رفتار معقول و دوستانه داشتن از خارجيانی متجاوز و زورگو که فقط بدنبال چپاول و غارت در منطقه هستند، امری است غير کارساز و بيهوده. برای نابودی آن خوف و بيم بزرگ که امروز همه ارزش های ملی ايران را به نابودی تهديد مي کند، ادامهء حاکميت مشتی نابخرد، زورگو در مجموعه ای بنام جمهوری اسلامی است که جز با انحلال آن اميد گشايشی در اين زمينه، به نظر غير ممکن مي رسد.

www.sarbazan.org

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه