بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

چهارشنبه 28 فروردين ماه 1392 ـ  17 آوريل 2013

انتخابات چگونه و خاتمی چه کند؟

تقی رحمانی

انتخابات با رفتار درست خاتمی پیوند خورده؛در این مورد مشاوران خاتمی می توانند نقش داشته باشند/ اگر رد صلاحیت شد باید اجماع ساز شود و روی کاندیدای رای آور سرمایه گذاری شود، در غیر این صورت شرکت در انتخابات یعنی تکرار تجربهء موتلفه…

تا خرداد ماه ایران در محور انتخاباتی قرار می گیرد . تبی که هر دوره بر می آید و باز فرو می نشیند. نمی توان آن را ندید و هم نمی شود آن را همه چیز دانست . منتها هنر آن است که بتوان انتخابات را در راستای اهداف در خدمت گرفت . این کار مستلزم رفتار درست است که در وهله اول باید آن رفتار را یافت.

در شرایط فعلی بازی گران اصلی انتخابات نیروی های درون نظام هستند که ایجاد تحرک می کنند اما این همه ماجرا نیست . شناخت این بازی گران بسیار مهم است برای کسی که می خواهد به آزادی های اساسی برسد و دغدغه جامعه محور دارد . البته کنش ورفتار جامعه مدنی در ادامه این بازی مهم تر می شود.

القصه، در حال حاضر وضع از این قرار است که انتخابات در مرحله ای است که با رفتار درست خاتمی پیوند خورده است. در این مورد مشاوران خاتمی هم می توانند در رفتار صحیح نقش داشته باشند. فراموش نکنیم که در انتخابات اخیر این توجه به چند اصل مهم است که باید به آن عنایت شود تا راه را برای آینده همواره کند .اما قبل از پرداختن به موضوع بهتر است . مشخص شود که کنش انتخاباتی به چه منظور صورت می گیرد ؟

1- پیروزی درانتخابات با کاندیدای قوی.

2- تغییر در فضای جامعه و ایجاد نشاط برای حرکت به سوی دست بابی به آزادی های اساسی. این نگاه جامعه محور است که فرایند تحول در ایران را معطوف به جامعه مدنی می داند.

3- آوردن رای قابل قبول در انتخابات بوسیله اصلاح طلبان برای ماندن در درون نظام به عنوان نیرویی که دارای رای مردمی است. چرا که احمدی نژاد با پول فراران و هم کاندیدای بیت رهبری با پول و وعده استمرار یارانه ها وارد می شوند، پس در این دوره نباید انتظار داشت که اصلاح طلبی برنده شود. عد ه ای را نظر بر آن است که تیم امنیتی نظامی و بیت رهبری اجازه نخواهد داد که اصلاح طلبی به قدرت باز گردد.

در این مورد نظر بسیاری برآن است که گزینه اول نباید هدف اصلی باشد . اگر چه باید در راه آن تلاش کرد ولی اگر محقق نشد دنیا به آخر نرسیده است. اما دومی و سومی در طول و عرض قابل دستیابی است . چرا که جامعه محوران را دغدغه آن است که به آزادی اساسی برسند و اصلاح طلبان را نیت آن است که که در قدرت با اتکای رای مردمی وارد شوند یا به تمامی از صحنه قدرت حذف نشوند .این نقطه تلاقی را باید مراقب بود وازآن سود جست با حفظ تفاوتهایی که دو نیروی مزبور دارند . عدم تعامل بر این تلاقی فرصتی از دست رفته است که به معنی فرصت سوزی است و از رفتار راهبردی خارج است.

با توجه به این شرایط و برنامه بیت رهبری در راه عدم اجماع اصلاح طلبان ، چه باید کرد یا جامعه محوران و اصلاح طلبان چه می توانند بکنند؟

مهم آن است که اجماع نسبی در میان اصلاح طلبان و سبزها و جامعه محوران بر سر هدف ورود به انتخابات شکل بگیرد که تلاقی آن گشودن فضا می باشد؛ حال یکی برای قدرت نشان دادن و دیگری برای نفس کشیدن.

 

حال چه می توان کرد؟

در وهله اول خاتمی و بعد مشاورانش سعی کنند که از تک روی پرهیز کنند . تیم خاتمی باید از تجربهء 1384 درس بگیرند که با تک روی برخی از اصلاح طلبان در کاندیدا کردن آقای معین بدون نظر خواهی با دیگران به روند انتخابات 84 ضربه وارد آوردند و یا شخص خاتمی در انتخابات مجلس با رأی فردی مسئله آفرید.

خاتمی بهتر است که دو گزینه را در نظر داشته باشد، یا تا انتها کاندیدا باشد و یا بعد به نفع کسی کنار برود . اما در هر دو حالت وی باید اجماع سازی کند و فقط براجماع بر روی خودش متمرکز نشود بلکه اگر خودش نیامد در ایجاد اجماع کمک کند. در این مورد نکته مهم تر آن است وی چه می تواند بکند؟

نقش خاتمی و نیروی های مرجع اعم از چهره های مدنی و ملی و مذهبی و هم روحانیون و به خصوص هاشمی در دعوت از خاتمی و کمک به اجماع نسبی اصلاح طلبان در این مورد بسیار مهم است که هدف آن باشد که اجماع مناسب برروی فردی ایجاد کنند تا کسی دیگری نتواند خود را نماینده اصلاح طلبان درعمل بداند. چرا که نمی توان کسی را از عنوان اصلاح طلب محروم کرد.

در این راه حمایت موسوی و کروبی ضروری است. در عین حال رفع حصر شعار انتخاباتی مورد توقع مردم از کاندیدای اصلاح طلب می تواند باشد، نه شرط انتخاباتی.

اجماع نسبی بر سر خاتمی یا کاندیدای دیگر به رای زنی و گفتگو با نیروها نیاز دارد که در این مورد خاتمی می تواند فعال شود و اقدام کند تا دلخوری ایجاد نکند. امتیاز فرانسوا اولاند در میان کاندیدا های حزب سوسیالیست فرانسه آن بود که توان اجماع سازی و توان کار توجیهی داشت. خاتمی ازاین هنر باید بهره بگیرد. در این مورد چهره های ایرانی چندان هنرور نیستند چون عادت دارند که دیگران آنها را بخوانند .اما وقتی که محور نباشند  در میدان منفرد می شوند . در این مورد هاشمی توانایی دارد.او این توانایی را در انتخاب رهبر نظام نشان داد. اگر چه در جهت مردم کاری این چنینی نکرده است . اما نیاز به رفتار اجماع ساز بخصوص اگر خاتمی کاندیدا نباشد از سوی خاتمی و دیگران ضروری است . نتیجه این اقدام برآمدن کاندیدای واحد می شود که رد صلاحیت آن آسان نیست اگر هم شد امکان اقدام هماهنگ مانند تحریم یا عدم شرکت بالا می رود که نتیجه اش برای حکومت هزینه دارد.

در صورت ورود در انتخابات شور و حالی جامعه را فرا می گیرد و در صورت عدم موفقیت با توجه به هدف گذاری ایجاد فضای باز با توجه به رای آورده شده امکان مانور کاندیدای اصلاح طلب وجود دارد که می تواند با توجه به رای خود قدرت مانور برای ایجاد فضا در جامعه داشته باشد.

به نظر می رسد جامعه ما باید سیاست یا همه یا هیچ را کنار بگذارد تا به لوازم دموکراسی نزدیک شود. توجه به این اصل ضروری است که بدون آزادی های اساسی هر نظامی که حاکم شود بعد از مدتی در برپاشنه دیکتاتوری یا آشوب خواهد چرخید . بهارعربی تجربه خوبی است برای پند گیری ما.

پس با نگاه جامعه محور به فرایند تحول در ایران نگاه کنیم. در این فرایند فرصت ها قرار نیست به پیروزی نهایی ختم شوند بلکه در فرایندی گام به گام به این سمت باید رفت که البته حوصله اش بحر مات می پزد، ولی چاره ای نیست چرا که راه های دیگر را آزموده ایم.

اما خاتمی و دیگران هم باید بدانند که برای پایان دادن به دور باطل استبداد و هرج مرج، میزانی برای نرمش وجود دارد در غیر این صورت لااقل سکوت می توان کرد. هم چنین لازم است که کار توجیهی کافی در مورد مواضع انتخاباتی صورت بگیرد .پس در این راه هم تدبیر و تحمل لازم است و هم هوشیاری و هم آبرو داری و توضیح راهبردی برای مخاطبان که کار ایران با یک انتخابات به سامان نمی شود.

پس خاتمی اجماع ساز هم باید باشد. او می تواند به دنبال آن باشد که:

1- کاندیدا شود و نباید از ترس رد صلاحیت شدن کاندیدا نشود. این دین را وی به مردم دارد. در ضمن اگر رد صلاحیت شود این هزینه را باید حکومت بپردازد . تازه اصلاح طلبا ن در گذشته در مجلس چهارم رد شدند و در مجلس پنجم تایید شدند. در راه مردم می توان هزینه داد. به نظر می رسد اگر خاتمی دغدغه ملی دارد باید نشان دهد که به خاطر این دغدغه حاضر است که ملامت شود. رد صلاحیت او بس مشکل است. این را باید به خاطر داشت که بعد از ۱۳۸۸ه.ش امنیتی ها کارشان قانونی و حقوقی نیست. اینان با توجه به روحیه خاتمی و دیگران می خواهند که مردم از ترس مرگ، خود کشی کنند . پس می توان در جایی ایستاد و اما خشونت نکرد. کاندیدا شدن می تواند همان نقطه ایستادن وی باشد .او هم اکنون حمایت بسیاری برای کاندیداتوری دارد.

2- اگر تائید شد که اجماع بر روی او انجام می شود. هم چنین باید حمایت رهبران سبز را هم داشته باشد.

3- اگر رد صلاحیت شد باید اجماع ساز شود و روی کاندیدای رای آور سرمایه گذاری شود، در غیر این صورت شرکت در انتخابات یعنی تکرار تجربه موتلفه در انتخابات هفتم ریاست جمهوری و مجلس ششم که به نابودی سیاسی موتلفه انجامید و تبدیل به جریان حاشیه ای شد. این بلا بر سر اصلاح طلبان هم خواهد آمد. در این صورت خاتمی از دیگران بیشتر مورد پرسش خواهد بود. شرایط سختی است، پس دقت لازم است.

برگرفته از سایت ملی مذهبی

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه