بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

چهارشنبه 25 ارديبهشت ماه 1392 ـ  15 ماه مه 2013

پــدر خــوانــده

عبدی کلانتری

یک بار «ماریو پوزو»، در کتاب معروف اش اندرز داد که هیچ‌وقت به دشمن ات بیش از حد تنفر نورز چون بر نحوهء قضاوت ات تأثیر منفی می گذارد. بازی مارلون براندو در نقش اصلی ِ کاراکتر به یادمادنی «گادفادر» جنبه‌ای تراژیک و فاتالیستی داشت و به این شخصیت بُعدی رمانتیک هم می‌داد که موسیقی جاودانی نینو روتا آن را برای همیشه در ذهن ما حک کرده است. هالیوود برای نسل امروز هم گادفادر های کمتر رمانتیک اما به همان اندازه جذاب و دوست‌داشتنی خلق کرده که آخرین اش «تونی سوپرانو» بود با همان کُدهای اخلاقی ِ «خانواده»، وفاداری به خاندان خودی، احترام و عزت متقابل؛ ولو اینکه همهء این‌ فضیلت ها در خدمت سندیکای رذیلت و جنایت باشد! کاش در واقعیت هم گانگسترها همانطور عمل می‌کردند که در کارخانه ی رویاسازی. به هرحال، احساس ما نباید بر داوری مان تأثیر بگذارد، مگر نه؟

در میان یک مشت جانی و لومپن و کارچاق کن که این سی و چندسال زمام امور تئوکراسی شیعی را به دست داشته اند، هیچ‌کس به اندازهء رفسنجانی مرا به یاد «پدرخوانده» های مافیا نمی اندازد. اسم او، در کنار دار و دستهء فلاحیان، با شبکهء ترور مخالفان در اروپا پیوند خورده اما، مثل هر پدرخواندهء اصیلی، چهرهء به ظاهر پر عطوفت و خیرخواه ِ یک پدر بزرگ فامیل را هم دارد که (با یا بدون عمامه) بتواند طفلی را روی زانو بنشاند و نوازش کند. در کنار او، خاتمشکلاتی ِ تدارکاتچی،  مثل یک پادوی درجهء دوم می‌ماند؛ دستمالیزدی به دست و آماده به خدمت در بارگاه ولایت!

رفسنجانی، پدرسالار بی قید و شرط نوکیسه های دوران سازندگی و اصلاحات است؛ همان آقازاده های خوش پوش ِ «تَهریش تریم شده» ی فرش و پسته در دوبی و  کانادا و شیکاگو و اخیراً هم واشنگتن دی سی؛ در انتظار طولانی ِ باز شدن درهای معاملات با شیطان بزرگ. این جماعت، در کنار لشکری از رسانه چی های بنجل نویس عصر اصلاحات که در هر دور انتخابات خواب بازگشت دوران طلایی شان را می‌بینند و لشکر دیگری از جورج سوروسی های اِنجیئویی ِ از کار بی کار شده، با شنیدن نامزدی ِ احتمالی ِ «دون کورلیونه» خیز برمی دارند تا به درون صندوق رأی شیرجه بروند. این کاملاً طبیعی است و منطبق با منطق «سیستم قدرت» و نحوهء عمل‌کرد آن در نظام اسلامی.

جناح پایین دست هیأت حاکمه باید همهء تلاش اش را بکند تا «بلوک قدرت» را به نفع خود جابجا کند. هر بحران سیستمیک، این شانس را برای او بیشتر می کند. رفسنجانی در هشتاد سالگی هنوز تکخال جناح نئولیبرال حاکمیت است (جناح غرب گرا) در برابر جناح فرادست ِ پوپولیست/ فاشیست/ میلیتاریستِ خامنه ای (جناح غرب ستیز). به عبارت دیگر، این بصیرت ماریو پوزو کماکان صادق است که همهء خاندان های کوزانوسترا را نباید المثنای یکدیگر دانست!

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه