بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

چهارشنبه 25 ارديبهشت ماه 1392 ـ  15 ماه مه 2013

دربارهء وصیت نامهء دکتر نوری علا

فیروز

در جمعه گردی 13/10/5، جناب دکتر نوری علا به شرح سخنرانی برای انجمن جوانان در آلمان پرداخته. مو ضوع جلسهء این جوانان ِ «بریده از جنبش سبز» تحریم فعال انتخابات یا تحریم غیر فعال انتخابات بوده است. این جوانان، در میان این همه کار شناس و مفسر ریز و درشت ایرانی، تنها جناب دکتر نوری علاريال تئو ری پر داز «سکولارها» (که یکی دو روز بعد شد «سکولارهای سبز» و بعد از چند روز شد «سکولار های سبز دمکرات» و بالاخره به «سکولارهای سبز دمکرات انحلال طلب») انجامید را برای نصیحت خود برگزیدند که به ارشاد و راهنمائی این جوانان بریده از جنبش سبز بپر دازد. به این قسمت از بیانات ایشان توجه بفرما ئید .

«پس، بعنوان مردی که به احتمال زياد در آخرين دههء عمر فعال خود به سر می برد، و از پايان جنگ دوم جهانی تا به امروز شاهد و گاه درگير زير و بم های تاريخ کشورش بوده است، سفارشم به نسل جوانی که برای ساختن فردای بهتر ايران کمر همت بسته آن است که: "بر هويت سکولار دموکرات حرکت خود پافشاری کنيد و در راستای ساختن آلترناتيوی برخاسته از اين هويت حرکت نمائيد". بی اين دو کار، شرکت کردن يا نکردن و تحريم منفعل يا فعال هيچکدام جواب نيازهای شما را نخواهند داد».

این وصییت ایشان حاوی نکتهء بسیار ظریفی است که نشان می دهد ایشان تنها دل شان و فکر و نظرشان ایران نیست بلکه به جوانان تو صیه می کنند گول گروه و یا کسانی را که با تئوری بافی شما را به بیراهه می برند نخورید و بعد، با درایت کافی، تئوری ساخته و پر داختهء خود را (سکولار های سبز دمکرات انحلال طلب) را حقنه می کنند و اعلامیه حقو ق بشر را مسئله روز جامعهء بشری معرفی می نمایند تا پردهء استتاری بر بزرگترین مسئلهء امروز جامعه بشری بکشند و آدرس غلطی به جوانان بدهند تا جوانان به این مسئلهء تاریخ امروز نپردازند که «دنیای امروز جنگ بین 1% ها و 99% ها است. مسئلهء جنگ بین فقر و ثروت است، جنگ گرسنگان و بردگان با برده داران است، جنگ بین امپریالیسم و سوسیالیسم قرن 21 ام است».

ايشان نمونه ای از دوران جوانی خو د را بیا ن می کند. تو جه بفرمائید:

«من خود در جوانی با بزرگ ترهای گوناگونی همچون دکتر شريعتی و آل احمد و محمود اعتماد زاده و احسان طبری و دکتر صديقی روياروی و گاه دمخور بوده ام و طعم شيرين و هيجان انگيز معاشرت و همراهی با آنها را چشيده ام. اما در آخر کار ديده ام که برخی از همان ها مرا و نسل مرا به چه گمراهه ای کشانده و جوانی ما را چگونه سوخته و بر باد داده و امروز ِ شما را هم به چه مصيبتی دچار ساخته اند. و اکنون اين تجربه را با شما در ميان می گذارم که اگر اکنون سالخورده ای ديگر روبروی اين دوربين نشسته و به شما پيام می دهد که "سکولار دموکراسی را هدف خود و ساختن آلترناتيوی سکولار دموکرات را پيشهء خود کنيد"، شما با منطق و خرد خود سر سختانه در سخن اش کنجکاوی کنيد؛ مبادا که او نيز برای فريب شما آمده باشد».

آقای محترم! با الفاظ بازی نکن، به این جوانان بگو که «سکولارهای سبز انحلال طلبِ» شما برای حل پدیدهء گرسنگی در جهان چه نظری و پیشنهادی دارد. برای اینکه در هر روز 7000 نفر در اثر آشا مید ن آب آ لوده جان می دهند چه راه حلی دارد؟ دکتر شریعتی و جلا ل آل احمد و محمو د اعتماد زاده و احسان طبری جوانی شما را  سو ختند یا دخالت غول های سر مایه جهانی؟ آ یا لازم است که به جوانان توصیه کنی که گو ل تو را نخورند همچنان که تو گول خوردی؟ کسانی چو ن تو که تسلط بر قلم دارند و مردم را به آدرس غلط می برند گناه شان نابخشو دنی است.

چگونه است که شما چشم خود را بر تجاوز آشکار امپریالیسم به سرکردگی امریکا به افغانستان و عراق و لیبی، و اکنون سوریه و تسلط بانک جهانی بر اقتصاد کشورهای اروپا و آسیا می بندی؟ نشان بده حتی یک نوشتهء یک جمعه گردی را که به اینگونه مسائل پرداخته باشی. می گویند توبره کشان ِ دزد گاهی از خو د دزد خطرناک ترند.

محمود اعتمادزاده که عمرش را در مبارزه با عوامل واقعی بیچارگی و فقر و بیسوادی گذراند و در حصر و زندان و در بدری رنج برد جوانی تو را سو خت؟ زهی بی انصافی!

این نظر شما راجع به ایدئولوژی مور د قبول جوانان امروز نیز تنها امپرالیسم جهانی را خوشحال خواهد کرد.

توجه کنید که به نظر این «نویسنده، پژوهشگر و رهبر)» در مورد ایدئولوژی:

«ايدئولوژی را "آگاهی کاذب" خوانده اند. من آن را "دانش بی انسجام منطقی" می دانم. مشتی از اطلاعات و استنباط ها را بصوت سر هم بندی شده در مجموعه ای خطرناک گرد می آورند و از آن يک مذهب يا يک ايدئولوژی يا يک روايت از زندگی می سازند...»

نظر حضر تعالی همان مارکسیسم است؛ این طور نیست؟ که هم نافی سر مایه داری ست و هم دین و مذهب را افیو ن توده ها می داند. اما برای نجات ایران از شر حکو مت غاصب انقلاب سال 57 و برای  نجات جهان از شر امپریالیسم در این شب ظلمانی و در این دریای متلاطم ستارهء قطبی همان «سوسیالیسم» است و بس.

آنها که این مهم را درک کردند زندگی را در سیاه چال ها و شکنجه گاه و زندان بسر کردند و غالباً بر سر عقیدهء خو د جان باختند؛ همان ها که شما با ایماء و اشاره می گوئید که «زندگی شما را سوختند و جوانی شما را بر باد دادند! به آذین ها و احسان طبری ها کجایند و شما کجا؟

برای اینکه در مورد شما همه چیز را منفی نگرفته باشم، می افزايم که جهت مثبت زندگی شما همانا قدردانی از «ولی نعمت» است؛ سیتیزن ایالات متحده بودن و برخوردار از تمام مزایای «رسمی و قانونی» آن!

آیا این دلیل خوبی برای تئوری بافی به نفع ولی نعمت نیست؟ و  دلیل قانع کننده ای برای چشم بستن به تمام جنایاتی که در جهان صورت می پذیرد نیست ؟ دلیلی بر ضدیت با هر گونه حکو مت بر مبنای اید ئولوژی نیست؟ از خو دت سئوال کن: آيا شما حق موعظه کردن جوانان را داری؟ «رهنمائی کی توانی / ای که ره را خو د ندانی؟!»

شما که هر روز و هر ساعت در تلویزیون ها و رسانه ها سخنرانی و قلم فرسائی می کنی، بیا به این سئوالا ت جواب روشن بده  و خو دت را از زیر بار این اتهامات برهان. بگو در خدمت چه سازمان ها و گروه هائی هستی؟

در سال 2000 میلادی، سازمان ملل متحد، که مثل شما در خدمت سرمایداری جهانی است، آماری از فقر فرا گیر در کرهء زمین منتشر نموده که لابد شما از آن اطلا ع داری. مگر شما خو د را پژوهشگر نمی دانی؟ کجای نوشته ها و گفته های شما اشاره ای به این گر فتاری بزرگ مر دم دنیا دارد؟ در آن موقع، آقای ار دشیر مهرداد این آ مار را انتشار داد. بخشی از گفتهء ار دشیر مهرداد در رادیو برابری:

«1/3 ميلیارد از مردم جهان، یعنی قریب 30% کل جمعییت جهان، درآمد روزانه زیر یک دلار دارند. سه ملیارد نفر، نزدیک به نیمی از کل جمعییت جهان، درآمد روزانهء زیر 2 دلار دارند که یک دلار و دو دلار خط فقر تعین شدهء سازمان ملل در سال 2000 است. سالانه قربانیان گرسنگی به 30 ملیون نفر می رسد و... و... و...»

شاید بتوانی متن این سخنان را در آرشیو رادیو برابری پیدا کنی. بخوان تا نگوئی مسئلهء درجهء یک «سکولاریسم یا حقوق بشر» است.

بشـکنی ای قلم ای دست اگر

پیچی از خد مت محر و مان سر

شما بعنوان یک نویسند ه و پژو هشگر و سیاستمدار و بعنوان رهبر «سکولار های...» می دانی خواست جنبش «اشغال وال استریت» چیست؟ چگونه است که در این مورد تاکنو ن حتی یک خط هم در جمعه گردی هایت ننوشته ای ؟ اینکه نیرو های اهریمنی یکی پس از دیگری جنبش های مردمی را سرکو ب می کنند و کشور ها را زیر بمب ها ی خوشه ای به تل خاک بد ل می کنند و منابع ثروت آنها را غارت می کنند مسئلهء درجهء اول در دنیا نیست؟

آیا این جوانان که شما به نصیحت شان و راهنمائی شان پرداخته اید جمعه گردی های شما را خوانده اند تا بدانند شما چه تیشه ای به ریشهء جنبش مردمی و «نهضت سبز امید» زده اید؟

فال گیری در سیاست نادرست است ولی از هم اکنون پیدا ست که شما باز هم جزء تحریم کنندگان انتخابات پیش رو (خرداد 92) هستید و با آمدن شخصی چو ن رفسنجانی مخالف خواهید بود. هیچ جای تعجب ندارد . در شرائط کنونی جهان و وضع بحرانی داخل ایران و احتمال حملهء نطا می به ایران، رئیس جمهور شدن رفسنجانی می تواند تا حدودی داروی پیش گیری باشد؛ که این مورد قبول ذوب شدگان در «سکولا ریسم»، که کنار گود نشسته و می خواهند لنگ اش کنند، نخواهد بود .

13/13/5

 

 

نظر خوانندگان

مهدی جوادی: آقای فیروز تو را به وجدان تان از مارکسیسم دفاع نکنید، آبروی ما را هم بردی برادر. دفاع بد و" علی" گونه و " حسین" وار از مارکسیسم بد ترین ضربات را به چپ و مارکسیسم زده، کاری که " توده ای الهی ها" انجام داده و می دهند. رفیق فیروز! بالا غیرتا" از مارکسیسم دفاع نکنید. آقا فیروز شما در کجا زندگی می کنید؟ بسیاری از توده ای ها همین حرف های شما را غرغره می کنن اما در امریکا زندگی می کنن، سیتیزن امریکا هستن و از مزایای اجتماعی و " فود استامپ" امپریالیسم جهانخوار هم بهره مند می شوند، اگر صداقت و وجدانی در کار است بفرمائید شما کجا زندگی می کنید؟          

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه