بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

دوشنبه 21 مرداد ماه 1392 ـ  12 ماه اگوست 2013

معيار تشخيص وجود آزادی در جامعه چيست؟

پرسش از اسماعيل نوری علا

پرسشگر: احمد مرادی. سردبیر سایت تورکمن صحرا مدیا

پرسش: به اعتقاد شما، وجود و یا عدم وجود آزادی در یک جامعه به مفهوم کلی آن با چه معیارهایی مورد سنجش قرار میگیرد و از این منظر ، جامعه امروز ما را چگونه ارزیابی میکنید؟

پاسخ: آزادی در حوزه های مختلف تفکر معناهای مختلفی دارد و اغلب عدم توجه به «حوزه» ای که آزادی در آن تعريف شده و کاربرد آن تعريف در حوزه ای ديگر موجب پيدايش سوء تفاهم های عمده می شود. مثلاً، اگر بخواهيم در «حوزهء تفکر تجريدی» به تعريفی از آزادی برسيم آنگاه آزادی قدرت نامحدود ما بر انجام هر کار، انتخاب هر چيز، و دخالت در امور همهء عالم خواهد بود. در اين نوع تفکر حتی می توان محدوديت های فيزيکی زيستن در عالم هستی را هم در نظر نگرفت و آزادی را به حوزهء اين محدوديت ها نيز تحميل کرد. در «حوزهء تفکر تجريدی» است که می توانيم به مدد «تخيل» خود از همه بندی آزاد شويم و يا آزادی را همچون پديده ای ناب و بی مرز تصور کنيم.

آنگاه اگر در «حوزهء حيات فيزيکی» به تعريف آزادی بپردازيم لاجرم ناچار خواهيم بود از آنچه هائی ياد کنيم که آن «آزادی های نامحدود» برآمده در «حوزهء تفکر تجريدی»، بوسيلهء واقعيت ها و قوانين طبيعی «حد می خورند». در اينجا «آزادی» محدود است به «واقعيت ها و قوانين طبيعی». در اين حوزه، بر عکس«حوزهء تفکر تجريدی»، از آنجا که من پرنده نيستم، پس، نمی توانم پرواز کنم؛ و چون باران نيستم نمی توانم ببارم، يا چون زنده ام مرا از مرگ گريزی نيست. پس در «حوزهء حيات فيزيکی» آزادی با محدوديت هايش همراه است و تعريف می شود.

اما از آنجا که «حوزهء تفکر تجريدی» بهر حال در ذهن و آگاهی من وجود دارد، زندگی من، با مدد گرفتن از اينگونه تفکر، می تواند تبديل به صحنهء مبارزهء من با اينگونه محدوديت ها شود. من دست به شناسائی قوانين فيزيکی می زنم تا بر آنها چيرگی يابم. از بادبادک تا هواپيما، همه، حاصل مبارزهء انسان با محدوديت های طبيعی است. «تکنولوژی» در واقع سرزمين مبارزهء انسان با محدوديت های طبيعی است؛ از اختراع چرخ گرفته تا ماهواره و تلفن همراه و اينترنت.

حال به پرسش شما بر می گردم و می کوشم تا آزادی را در «حوزهء زندگی اجتماعی» تعريف کنم. زندگی اجتماعی منزلگاه سنت ها و فرهنگ ها و قراردادها و مقررات و قوانين است. هيچ جامعه ای نيست که تاريخ نداشته باشد و اين تاريخ گنجينه و تاريکخانهء محدوديت های اجتماعی است. برخورد انسان با اين محدوديت ها بر سه نوع است.

- يا در برابر آنها تسليم می شود و می کوشد آزادی را در داخل اين محدوديت ها تعريف کند،

- يا به مبارزه با اين محدوديت ها بر می خيزد و می کوشد آنها را دور بزند و دور از چشم «مأموران امر به معروف و نهی از منکر» در جامعهء خود (از محتسب گرفته تا پليس) دست به «خلاف کاری» و «گناه» بزند،

- و يا، به مدد «حوزهء تفکر تجريدی»ی خويش بکوشد تا علناً مرزهای اين محدوديت ها را عقب براند.

در واقع، تاريخی زندگی انسان تاريخ مبارزهء او با اين محدوديت ها نيز هست. از پيدايش انسان غارنشين تا پيدايش انسانی که «اعلاميهء جهانی حقوق بشر» را می نويسد راهی پر از تلاش و مبارزه وجود دارد. اين اعلاميه، در واقع، برگرفتهء محتاطانه ای از محصولات «حوزهء تفکر تجريدی» است و می کوشد تا محدوديت های اجتماعی ـ تاريخی ـ فرهنگی را به حداقل برساند. کرامت انسان و حقوق طبيعی و اجتماعی او آزادی های او را در برابر محدوديت های اجتماعی ـ سياسی تعريف می کنند.

پس، در يک نگاه کلی، انسان بجز در حوزهء تخيل و تفکر تجريدي اش، در حلقه های متعدد محدوديت های فيزيکی و اجتماعی گرفتار است و، در عين حال، به لحاظ کارکردی، همين حلقه ها طبيعی و اجتماعی ادامهء حيات او را ممکن ساخته اند. اما او به مدد «حوزهء تفکر تجريدی» می کوشد اين حلقه های محدود کننده را در حد ممکن و مقدور کاهش دهد و خود را از قيد آنها خارج سازد، بی آنکه حيات او (و لذا کل آزادی ممکن او) به خطر افتد.

انسان، به مدد تکنولوژی های هر دم گسترنده، بر قوانين طبيعت مهار می زند و از زمين راهی کرهء ماه می شود و، به مدد وضع قوانين زمينی و قابل تغيير و قابل تطبيق با مقتضيات زمانه، می کوشد آزادی های اجتماعی خود را به حداکثر برساند. در هر دو زمينه، تصور آزادی بی قيد و شرط و نامحدود، همچون مدينهء فاضله ای، چراغ راه او محسوب می شود.

حال اگر به اين نکته برگرديم که، در مرحلهء کنونی از تاريخ انسان، مهمترين و کاراترين نقشهء راه و سرمنزل کنونی بشر در حوزهء زندگی اجتماعی همانا «اعلاميهء جهانی حقوق بشر» است، خودبخود مفاد اين اعلاميه معيارهائی هستند که می توان به مدد آنها ميزان آزادی اجتماعی در هر جامعه ای را اندازه گيری کرد.

و نيز، اگر بخواهيم جامعهء کنونی خود را با اين معيارها بسنجيم و حد آزادی را در اين جامعه اندازه گيری کنيم خواهيم ديد که ما براستی در يکی از دورترين فاصله ها با جامعهء ايده آلی برساخته بر اساس «اعلاميهء جهانی حقوق بشر» ايستاده ايم و مرزهای محدوديت های تحميلی اجتماعی / سياسی تا داخل خانه های ما نيز نفوذ کرده است.

توجه کنيم که اعمال و تحميل محدوديت های اجتماعی بوسيلهء يک يا چند گروه اجتماعی بر گروه های ديگر انجام می گيرد. عده ای صاحب و واضع «قانون» و «شريعت» اند و حاکم محسوب می شوند و عده ای محکوم به اطاعت و حد خوردگی بوسيلهء آن احکام اند.

در عين حال، هيچ جامعه ای يکسان و هموار و يکدست نيست. هم تفاوت و هم اختلاف بر هر جامعه ای چيره است. اما انسان ِ «آزادی خواه» برای اين محدوديت ها نيز به مدد «حوزهء تفکر تجريدی» خود راه حلی خاص را آفريده است که «سکولار دموکراسی» نام دارد. «دموکراسی» تأمين کنندهء آزادی های مندرج در «اعلاميهء جهانی حقوق بشر» است و «سکولاريسم» راه بند و عايق ورود ارزش ها و مقررات و شرايع و قوانين يک گروه خاص به حوزهء قدرت و، لذا، وسيله ای برای ناتوان ساختن آن گروه در کار تحميل اميال خود بر گروه های ديگر است. امروزه اين سکولاريسم است که از ورود مذاهب و ايدئولوژی ها به حوزهء قدرت سياسی جلوگيری می کند و زمينه را برای استقرار دموکراسی واقعی فراهم می آورد.

حال اگر با معيار سکولار دموکراسی نيز به جامعهء کنونی وطن مان بنگريم می بينيم که يک گروه اجتماعی ـ دينکاران فرقهء دوازده امامی ـ همراه با فرزندان و اوباش اطراف خويش، قانونی اساسی شريعتمدار خود را بر ملت ايران تحميل کرده اند و، بر اساس ارزش ها و احکام آن، کل جامعه را ـ علاوه بر همهء تبعيض های ناشی از اين وضعيت ـ به دو دستهء خودی و ناخودی تقسيم کرده و ناخودی ها را جزء «آدميزاد» محسوب نمی کنند؛ هرچند که گاه اين سلب حقوق مدنی گريبانگير خودی ها شان هم می شود.

به نظر من، تا فکر «سکولار دموکراسی» در جامعهء ما جا نيفتند و جنبش های آزاديخواهانهء مردم ما بر بنياد آن قوام نيابد، اگرچه امکان شکست اين ديکتاتوری از ذهن دور نيست، اما هيچ تضمينی برای اينکه حکومت جانشين ديکتاتور نباشد وجود ندارد. نگاهی به آلترناتيوهای منتظر قدرت، از اصلاح طلبان گرفته تا مجاهدين، نشان می دهد که تا پيدايش نيروهای منسجم و آگاه سکولار دموکرات تلاش های گسترده و آگاه ساز بسياری بايد صورت پذيرد.

http://turkmensahramedia.net/q/q_fgon.php?fgon_id=181

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه