بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

چهارشنبه 23 مرداد ماه 1392 ـ  14 ماه اگوست 2013

«شگون ِ» پیوند ِ «گفتمان اعتدال» با روحانیت!

تقی روزبه

ظاهراً برگزاری انتخابات ریاست جمهوری فقط موجب بحران و بهم ریختن موازنهء درونی جناح های حاکمیت نشده بلکه بیش از آن صفوف مردم و اپوزیسیون  را بهم ریخته است!

البته تلاش بی وقفه برای متفرق کردن صفوف مردم و هم چنین اپوزیسیون واقعی و رادیکال از دیرباز یکی از تاکتیک های شناخته شدهء رژیم و از عوامل مهم ادامهء حیات آن، علیرغم بحران های سنگینی بوده که دایماً با آن ها دست به گیریبان بوده است. بخصوص وقتی کفهء بحران چنان سنگین می شود که بالانس قدرت بین جناح های رژیم را به هم می ریزد، تبدیل  این وضعیت به دامگهی برای کشاندن مردم به صحنهء رقابت های درونی خود و یافتن راهی برای جریان یافتن بحران انباشته شده در مجاری کنترل شده، و تبدیل نقطهء ضعف به قوت، از شگردهای شناخته شدهء حاکمیت است. در چنین لحظاتی رژیم، و بویژه کانون اصلی قدرت، خوب می داند که با پیروی از اصل کمترین تکان، چگونه می تواند با دادن امتیازاتی به حریف خود جلوی خطر فروریزی آوار سنگین بحران را بگیرد. اما به این نوع امتیاز دادن ها نباید نگاه یک سویه داشت و از سویه دوم غفلت کرد. چرا که راز دوام حکومت را باید در اعمال سیاست های دو سویه و تؤامان دادن امتیازات جزئی در مواقع بحرانی و سیاست حذف بهنگام تأمین ثبات نسبی برای تأمین یک دستی  جستجو کرد که البته چیزی جز بردن تشنه به سر چشمه و تشنه برگرداندن او نیست. حکومت بویژه در این تمرین آن قدر آزموده شده است که اجازه ندهد حاکمیت دوگانه در بالا شکل بگیرد.

 معضل بخش های بزرگی از اپوزیسیون آن است که با نگاه یک سویهء خود به این تحولات "نه" مردم به بخشی ازحاکمیت را که با آری به بخش  دیگر و عروج ولو موقتی آن درچهارچوب چینش های مهندسی شده رژیم همراه بوده است، به حساب "نه" به کل حاکمیت و موفقیتی بزرگ علیه آن می پندارد و از وجه تناقض آمیز و عمدهء این تحولات  که همانا سترون کردن جنبش مستقل در ازای تغییرات جزئی در موازنهء قدرت در میان جناح های رقیب است نادیده می گیرد.

چنانکه اکنون مهمترین ادعائی که رفسجانی  و خاتمی و حتی بخشی از جناح حاکم دایماً  بر زبان شان جاری است، همانا ادعای مؤثر بودن رأی مردم و اشاعهء توهم تغییر پذیری نظام است. البته برای آنهائی که همچون رفسنجانی از این نمد برای خود کلاهی دوخته و از آراء مهندسی شده متنفع می شوند و بار دیگر خود را درقامت فرد دوم نظام بالا می کشند، اشاعهء این نوع توهمات و سجده شکر گذاری بخاطر نزول چنین نعمت آسمانی عجیب نیست، اما نباید از یاد برد که در پشت همهء این هیاهوها، در اساس آن ها ادامه دهندهء همان سیاست شوک درمانی تعدیل ساختاری و آزاد سازی قیمت ها و حذف خدمات اجتماعی- گیرم که اندکی متوازن تر و عقلانی تر و تحت مدیریت سازمان برنامه و بودجهء احیاء شده- هستند که احمدی نژاد، علیرغم شعارهای پوپولیستی خود آن را با شتاب حداکثری به پیش می برد و حتی در روزهای پایانی ریاست جمهوری خود نیز از ادامهء آن بازنایستاده است. چنان که آن روزها با کوبیدن میخ آخر بر تابوت بقایای اختصاص ارز حمایتی به کالاهای اساسی و مورد نیاز اکثریت کارگران و  زحمتکشان کشور، موجب  افزایش جهشی قیمت های مواد حیاتی مورد نیازمردم حتی دراین روزهای آخر هم شده بود.

 

پیوندی با شگون یا بدشگون؟!

علاوه بر حوزهء اقتصادی، بنظرمی رسد که «گفتمان اعتدال» درحوزهء فضاهای فرهنگی نیز چندان عافیتی بر پیشانی اش دیده نمی شود. چرا که نباید فراموش کرد که یکی از عوامل مهم عروج رفسنجانی و حامیان اش، همراهی و ائتلاف او  با روحانیت ناراضی از احمدی نژاد بود. دفاع از روحانیت سال هاست که یکی از شاه بیت های اصلی سخنان رفسنجانی در رقابت های درونی و در مناسبت های مختلف بوده است. در اصل، تجربهء منفی احمدی نژاد و سعیدجلیلی و نام نویسی رفسنجانی 80 ساله به مثابه «مرد عبور از بحران ها» را باید شکست جمهوری اسلامی در تربیت نسل جدید زمامداران سیاسی و لاجرم رجعت به  نسل اولی که "انقلاب" را تباه شده می دانستند، به شمار آورد.

یکی ازجنبه های منفی تحولات اخیر پیوند نزدیک این جریان با بخش هائی مهمی از روحانیون است که واپسگرائی آنها، بویژه در امور فرهنگی و رسانه ای و زنان و ورزش و بطورکلی اجرای احکام اسلامی، بر کسی پوشیده نیست (کنترل حجاب و اینترنت و تصاویر ارتباطی و ... همواره از مطالبات و انتظارات مهم این حضرات از دولت ها بوده است. و دراین رابطه مهم نیست که نظرات شخص رفسنجانی یا روحانی چیست؛ مهم الزاماتی است که تعهد به چنین پیوندی می طلبد). چنانکه از هم اکنون کسانی چون ناصر مکارم شیرازی و سایرعلماء و مراجع قم، امام جمعه ها و علی مطهری، که ظاهراً این روزها در کنار زمین مشغول چانه زنی و گرم کردن خود برای تصدی پست وزارت ارشاد و فرهنگ است، با شکوه و انتقاد از تسامحی که گویا در زمان احمدی نژاد پیرامون حجاب و امورفرهنگی وجودداشته است، برای برچیدن این نوع تسامحات خیز برداشته اند.

از همین رو، با توجه به وجود چنین پیوندی بین جریان اعتدال و روحانیت، و خوشحالی آنها از این که مردم ایران یک بار دیگر یک روحانی را برگزیدند، گفتمان اعتدال با چالش های جدیدی در حوزه های فرهنگی و اجتماعی روبرو خواهد شد. چرا که بازی با اهرم سراپا واپسگرای روحانیت، بعید است برای کسی شگون  داشته باشد.

ظاهرا در میان صفوف اعتدال گراها نیز بساط یک بستر و چند رؤیا پهن است. و این البته آن روی سکه ای است که درآن هیچ بستر وهم پوشانی واقعی و مشترکی بین مطالبات مردم ناراضی و اعتدال گراها وجود ندارد. مردم و زحمتکشان تنها می توانند از فرصت بهم خوردن تعادل نسبی درون حاکمیت، برای گشودن بستر مستقلی جهت پیشروی خود سود جویند و اجازه ندهند که بیش از این رژیم آن ها را وابسته به دسته بندهای درونی خود نماید و فرصت بدست آمده را با انتظار کشیدن به معجرات این امامزاده  به باد دهند.

2013-07-11  20-04-2013

http://roozbe.wordpress.com

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه