بازگشت به خانه                    پيوند به نظر خوانندگان                     آرشيو  مقالات                  آرشيو صفحات اول                جستجو

سه شنبه 19 شهريور ماه 1392 ـ  10 ماه سپتامبر 2013

استراتژی کلان و انتظار معجزه از مجاهدین
علی ناظر

حدود دوسال پیش (دسامبر 2011) در نامه ای سرگشاده، که کپی آن به «نماینده ساکنان اشرف، مارتین کوبلر، ژان دورویت، و هوشیار زیباری» هم ارسال شد، امضا کنندگان و یاران دیدگاه پیشنهاد کرده بودند: «در عین حال، ما بر این باوریم که هنوز زمان برای حل صلح آمیز این مشکل وجود دارد. یک و یا مجموعه ای مشابه از راهکارهای پیشنهادی زیر، می تواند به تنش زدایی از این بحران یاری برساند: 

·         استقرار کلاه آبی ها (و یا استخدام شرکتهای حفاظتی خصوصی) در اشرف تا پایان مهلت ضرب الاجل؛

·         تعیین زمانبندی مشخص و تضمین شده از سوی کمیساریای پناهندگی، اعلان سهمیه از سوی کشورهای میزبان، تمدید ضرب الاجل از سوی عراق، و پذیرش این تعهدات از سوی ساکنان اشرف؛

·         استقرار نیروهای کلاه آبی (و یا استخدام شرکتهای حفاظتی خصوصی) در اشرف، تا پایان پروسه بازاسکان پناهجویان در کشور ثالث؛

·         سپردن یکی از پایگاه های تخلیه شده توسط نیروهای آمریکا به کلاه آبی ها (و یا استخدام شرکتهای حفاظتی خصوصی)، و سپس انتقال کلیه ساکنان از اشرف به آن پایگاه؛

·         انتقال موقت تمامی ساکنان به نزدیکترین کشور ثالث و امن، و تکمیل مراحل قانونی و حقوقی در آن کشور.»

 

همزمان در نوشتار «آب پاک» با بررسی راهکارها، مشخص کرده بودم که "راه حل چهارم که شخصا با آن موافقم مجموعه ایست از این راهکارها؛ «تعیین زمانبندی مشخص و تضمین شده از سوی کمیساریای پناهندگی، اعلان سهمیه از سوی کشورهای میزبان، تمدید ضرب الاجل از سوی عراق، و پذیرش این تعهدات از سوی ساکنان اشرف»."

از آن زمان تاکنون اشرف و لیبرتی بارها مورد هجوم قداره بندان رژیم، و وعده های فریبنده از سوی دیپلمات های جهانخواران، قرارگرفته اند. نتیجه همیشه به یکجا ختم می شده است؛ قتل و کشتار پناهجویان ساکن اشرف و لیبرتی.  (حمله به لیبرتی با 20 موشک)، و یا (جنایت در روز روشن).

برخلاف برخی از منتقدین دلسوز مجاهدین، بر این باور نیستم که حتی اگر مجاهدین هم بخواهند از عراق بیرون بیایند، جهانخواران می خواهند آنها جان سالم به در ببرند. به همین خاطر دوسال پیش، برای خروج از اشرف، پیشنهاد داده شده بود « تعیین زمانبندی مشخص و تضمین شده از سوی کمیساریای پناهندگی، اعلان سهمیه از سوی کشورهای میزبان». به نظر من، فشار آوردن روی مجاهدین که «آی بدو»، «زودتر از آن جهنم بیا بیرون» نه تنها حل کننده مشکل نیست، بلکه مدفون کردن مشکل اصلی است. این درست است که آنها اشرف را «کانون استراتژیک...» می دانند (که من با آن مخالفم. من کلا با ارتش آزادیبخش مخالفم که بارها در اینباره نوشته ام، و موضوع اصلی در این نوشتار نیست)، ولی آنچه مجاهدین می خواهند و یا می توانند بکنند، فقط یک طرف سکه است. طرف دیگر، که وزن بیشتری دارد، زور زورمداران و گردن کلفت های محل است. زور (و یا ساده انگارانه در بی توجهی) آنهایی است که باید سهمیه بندی کنند. آنهایی که باید مشخص کنند این پناهجویان ساکن در لیبرتی در چه روز و ماه و سال می توانند از این «جهنم» رهایی پیدا کنند. و از آنجایی که هیچکس هیچ تعهد قابل قبولی به کسی نداده، کوبیدن منتقدین مجاهدین بر طبل «رهبری اشتباه می کند»، و یا «رهبری مسوول است» و امثالهم، دردی را دوا نمی کند.

می خواهم توجه را به سخنان برخی از وکلای مجلس عوام بریتانیا (چهارشنبه که گذشته – پرسش از نخست وزیر) جلب کنم. این مدافعان دموکراسی در عرض کمتر از نیم ساعت مرتبا از دیوید کمرون می پرسیدند چرا با رژیم ایران وارد مذاکره نمی شود؟ چرا سفارت را دوباره راه اندازی نمی کند؟ آیا در ملل متحد ملاقاتی با حسن روحانی خواهد داشت؟ و... با توجه به همین نمونه ساده، می خواهم از خودمان بپرسیم که حتی اگر آقای مسعود رجوی، درب «اشرف کانون استراتژیک...» را گل بگیرد، اگر آقای مسعود رجوی (بر فرض) در بلندگو داد بزند که اصولا تمام خط و استراتژی ایشان غلط بوده، به جز اینکه برخی از منتقدین مجاهدین خشنود می شوند، به راستی آیا وکلای مجلس عوام بریتانیا برای ساکنین لیبرتی سهمیه تعیین می کنند؟ آیا این خدایان مماشات و فریب، حاضرند تمام تخم مرغ های دیپلماتیک و سیاسی خود را یکجا در سبدی بگذارند که حسن روحانی با یک لگد خواهد شکست؟ آیا حاضرند مذاکرات بر سر سوریه را فدای 3000 تا آدم بکنند؟

می شود گفت که اگر 10 سال پیش بیرون آمده بودند اینطوری نمی شد. این درست. ولی نگاه به گذشته با در دست داشتن اطلاعات امروز، کار سختی نیست. می توان گفت که مسعود رجوی «رهبر» است و می بایست تمام این مسائل را در نظر می گرفت. در عالم تئوری و دنیای اندیشه ورزی، من با این نکته موافقم، اما در صحنه عمل، حتی «رهبر» هم اشتباه می کند. مسائل را درست بررسی نمی کند. اشتباه محاسبه دارد. می توان گفت که اگر اشتباه کرده، بیاید از کرده خود پوزش بخواهد. برای من، پوزش رجوی مهم نیست. قبل از رجوی و مجاهدین خیلی های دیگر باید پوزش بخواهند. پوزش که کشتار 67 را دیدند و چیزی نگفتند. پوزش که کشتار و اسیر گیری های سالهای 60 را دیدند و چیزی نگفتند. شکنجه و جنایات را دیدند و جیزی نگفتند. و امروز هم پوزش نمی خواهند. برای من، پیدا کردن راه حل برای تضمین امنیت جان ساکنین لیبرتی و انتقال بازماندگان در اشرف مهم است. در این مقطع مشخص، یک نکته مهم است،تضمین امنیت ساکنین اشرف و لیبرتی. همه حرفها را می شود پس از عملی شدن این تضمین زد و تمام انتقادات را روی کاغذ آورد، اما امروز، باید روز همبستگی برای تضمین امنیت ساکنین باشد.

خلاصه بنویسم. مجاهدین خیلی عیب و ایراد دارند، اما مقصر کشتاری که در اشرف رخ داد رژیم است. مجاهدین خیلی عیب و ایراد دارند، اما مقصر عدم تعیین سهمیه «کله شقی و یک دندگی» رجوی نیست، بلکه مماشاتگران جهانخوار است. مجاهدین خیلی عیب و ایراد دارند، اما کشتار در اشرف قسمتی از یک استراتژی کلان است، و اگر لازمه این استراتژی کلان قربانی کردن تمام پناهجویان ساکن لیبرتی باشد، جهانخواران مماشاتگر قتل عام ساکنین لیبرتی را عملی خواهند کرد، و کاری هم ندارند رجوی چه می گوید و چه می کند، و یا منتقدین مجاهدین تا به چه حد حق دارند یا ندارند. برخلاف بسیاری، من انتظار معجزه از مجاهدین و رهبری آن ندارم، و دچار این ذهنیت هم نشده ام که تیغ مجاهدین خوب می بُرّد، و هرکاری که بخواهند بکنند می توانند بکنند. در استراتژی کلان و در برابر جهانخواران، مجاهدین همانقدر ناتوانند که من و تو و او، فقط به روی مبارک شان نمی آورند. ایراد به اخلاق و رفتار مجاهدین یک امری ست، ایراد به حل مشکلات در سطح فراکلان از سوی مجاهدین امر دیگری ست.

مهم نیست که من و شما موافقیم یا نه، آنها رفته اند که بجنگند. حال اوضاع چرخیده و بر وفق مراد نیست. این از رزمنده بودن آنها نمی کاهد. برای درک مجاهدین، درک موقعیت مجاهدین، این نکته نباید فراموش شود که آنها رزمنده هستند، حتی اگر خلع سلاح شده باشند. مجاهد هستند و نمی توانند تن به هر ذلتی بدهند. باید آنها را درک کرد، و سپس به آنها انتقاد کرد. وگرنه هرکسی می داند که قتل عام وحشیانه ساکنین اشرف هر انسانی را متأثر می کند، چه برسد به دوستان و یاران پیشین آن جانباختگان. آنچه امروز بر مجاهدین می گذرد نتیجه استراتژی کلانی است که 10 سال پیش مدون شده است.

هفت سال پیش (3 اسفند 1385) در نوشتار «تروریستها بیکار ننشسته اند، خاک ایران، آخرین خاکریز» در ارتباط با حمله به ایران و موقعیت مجاهدین (و دیگر نیروهای مستقر در عراق) به نکات بسیاری اشاره کرده بودم که برخی از آنها امروز در حال شکل گرفتن است. از جمله: «پتانسيل ضربه پذيري نيروهاي نظامي- سياسي اپوزيسيون رژيم افزايش خواهد يافت. رژيم از فرصت استفاده کرده و کليه مخالفان خود را مورد حمله قرار خواهد داد» ... « اگر جهانخواران بتوانند با ارائه نردباني رژيم را از بن بست موجود نجات داده [10] (28 بهمن 1385 – آفتاب) [11] (29 بهمن 1385 -  بازتاب) تا رژيم بتواند در دقيقه 90 جام زهر را سر کشيده و با حداقل هزينه به بقاي خود ادامه دهد، هم رژيم خرسند خواهد شد و هم جهانخواران. به نظر من رژيم به دنبال آن نردبان است. البته اگر امنيت و بقاي رژيم تضمين شود. اروپا خواهان اين تضمين است و آمريکا را در آن مسير لنگان لنگان هُل مي دهند [12] (28 بهمن 1385 – آفتاب).» ... «به نظر من و در کوتاه سخن، اولين قرباني هر کدام از اين سناريوها، رفقاي مقيم اشرف خواهند بود. اگر حملهء نظامي شود، دشمنان آنها در داخل خاک عراق بهترين فرصت براي وارد کردن کاري ترين ضربه را خواهند داشت. کنوانسيون 4 ژنو هم بي معني خواهد بود. اگر تعرض هوايي صورت بگيرد، مجاهدين از لحاظ سياسي و با توجه به مواضع کنوني آنها در قبال جنگ، ديگر نمي توانند مهمان آمريکا بمانند وقتي آمريکا کشورشان را منهدم مي کند. مجاهدين مجبور به موضعگيري شده و يا مجبور به ترک خاک عراق به سوي خاک وطن و يا خاک اروپا خواهند شد. اگر به سوي وطن حرکت کنند، مجبور به درگيري نظامي با عناصر فوق الذکر خواهند شد.  اگر آمريکا و رژيم به توافق برسند، يکي از ژتون هايي که آمريکا حاضر به باختن است شهر اشرف است. به هر حال من براي جان آنها نگرانم. اين نگراني به اين منظور نيست که دم و دستگاهشان را همين امروز جمع کنند و بيايند اروپا. اصلا. قاعده بازي اين است که اگر لازم نيست بودن خود در اشرف را هزينه کنند، نبايد پيشقدم شده و امروز که هنوز تمام جوانب امر روشن نيست ترک اشرف کنند. پيشنهاد من، در صورت لزوم، ترک اشرف به سوي اروپا، بجاي ورود به خاک وطن است. آنها از اروپا خيلي بيشتر و سنجيده تر مي توانند خيزش هاي مردمي را سازماندهي کنند تا اينکه با دادن تلفات زياد و در تيم هاي کوچک در سطح کشور گسترده شوند.»

به نظر من، در یک تصویر کلان، مشکل مجاهدین نیستند (حتی اگر با آنها خیلی اختلاف داشته باشیم)، مشکل جهانخواران و استراتژی کلان است. سوال اصلی این نیست که مجاهدین می خواهند به آلبانی بروند یا نه؟ سوال اصلی اینست که بقیه کشورها چندنفر سهمیه تعیین کرده اند، و اگر پاسخ «صفر» است، سوال این می شود که چرا؟ و دیگر اینکه، حال که این جنایت رخ داده، چرا کشورهای مدافع دموکراسی سهمیه تعیین نمی کنند؟ آن سیاستمداران «شریف» آمریکایی و اروپایی کجا هستند؟ چرا نتوانستند در عرض 2 سال اخیر سهمیه کشور متبوعشان را مشخص کنند؟ و اگر پاسخ اینست که آنها خط دهنده نیستند، توانایی آنها محدود است، سعی خودشان را می کنند، و خلاصه اگر می خواهیم آب طهارت روی سر آنها بریزیم، بیخودی وقت خود را به این سوال تلف نکنیم که چرا مجاهدین از عراق خارج نمی شوند، چرا که توانایی مجاهدین در تعیین تکلیف موقعیتشان خیلی کمتر از این حضرات «شریف» است. مجاهدین نمی توانند معجزه کنند.

خواست باید مشخص باشد.  اول، تعیین سهمیه. خروج از عراق دوم.

اگر سهمیه ها برای همین 3000 نفر در لیبرتی تعیین شد، به معنی واقعی و علنا تعیین شدند. به معنی واقعی و مشخصا تعیین شدند (مثلا رسما گفتند آلمان دوتا، انگلستان 5 تا، آلبانی 300 تا، و.... که مجموعا بشود 3000 تا و تاریخ حرکت همه همزمان، و امنیت انتقال هم تضمین شده باشد) اما بازهم مجاهدین سر باز زدند، آنوقت می شود از مجاهدین پرسید مشکل بر سر چیست؟

اما در وهله اول باید به یک سوال پاسخ داد. چرا پس از این مدت طولانی، کشورهای «دموکرات» سهمیه تعیین نکرده اند؟

امروز و با توجه به کشتار هفته پیش در اشرف، دو نکته باید مورد توجه خاص قرار بگیرد.

اول امنیت ساکنین اشرف و لیبرتی. امنیت انتقال از اشرف به لیبرتی. امنیت انتقال از لیبرتی به کشور ثالث. در اینجا تأکید من روی «امنیت برای تک تک ساکنین» است.

دوم. زد و بندهای بین المللی. سیاست بازی مماشاتگران. به گروگان گرفتن 3000 انسان برای پیشبرد اهداف توسعه طلبانه در منطقه است.
بدون در نظر گرفتن این دو مورد، صحبت از انتقال، ایراد گرفتن به مجاهدین در این مورد مشخص، و یا هر ایراد و خواست دیگری در این زمینه، حتی اگر موجه و بجا باشد، عملا، و در بهترین شق، بار ذهنیتگرایی ، و در بدترین حالت، طعم ضدیت دارد.

شاید بد نباشد به چند موضعگیری پس از کشتار اخیر در اشرف، که در زیر آمده توجه و دقت کنیم.

16 شهریور 1392

به ریز جملات خانم رجوی توجه کنیم تا دچار کج فهمی نشویم 

پاسخ رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران

به معاون وزير خارجه آمريکا در امور خاورنزديک

7 سپتامبر 2013 (16 شهريور 1392)

 

سرکار خانم بت جونز

من نامه شما و پيام وزير جان کری را دريافت کردم و از زحمات شما و ايشان و اشتياقتان برای حفظ جانها در اشرف بسيار سپاسگزارم. من نهايت تلاشم را برای هدف مشترکمان به عمل می آورم. لطفاً سفارش کنيد که يک مسئول از سفارت آمريکا با آقای جرجی باستين در اسرع وقت به ليبرتی بروند و با رهبری کمپ و نماينده ساکنان و مشاوران حقوقی در مورد ترتيبات اجرايی گفتگو کنند.

اما من قبل از هر چيز می خواهم توجه شما را به اجرای هرچه سريعتر نيازهای مبرم امنيتی برای انتقال ساکنان اشرف به ليبرتی جلب کنم. به خصوص که می دانيد با توجه به وضعيت سوريه رژيم ايران به محض انتقال ساکنان اشرف به ليبرتی بر روی ادامه حملات به کمپ ليبرتی و ساکنان بی دفاع آن متمرکز می شود. در اين رابطه مهمترين نکته برگرداندن 17500تی وال 4 متری و انتقال تجهيزات مبرم پزشکی از اشرف به ليبرتی و کلاه خودها و جليقه های حفاظتی برای 3هزار نفر ساکنان است. من توجه شما را جلب می کنم که آزمايش جديت دولت عراق در حفظ جانها مقدمتاً موکول به اجرای اين امر است که اگر موافق باشيد من ترجيح می دهم همين فردا قبل از انتقال بقيه ساکنان اشرف به ليبرتی به هزينه ما انجام شود. پس از اجرای اين اقدامات کليه ساکنان اشرف به ليبرتی خواهند رفت. آنها با خود متعلقات شخصی اشان از جمله اسناد داراييهای منقول و غيرمنقول اشرف، کتابها و کامپيوترها و پول و تجهيزات حفاظت شخصی و وسايل پزشکی و کليه تجهيزات ارتباطی خود را خواهند برد. بقيه درخواستهای مبرم ما که اميدوارم شما به کمک سفارت و سازمان ملل همزمان برای اجرای آنها تلاش کنيد به شرح زير است: 1ـ ترتيب دادن آزادی فوری 7گروگان 2ـ مستقر کردن يک واحد کلاه آبی و حضور تيم ناظران آمريکا در داخل کمپ ليبرتی در هفت روز هفته و 24ساعت شبانه روز

3ـ تأمين الزامات مبرم حفاظتی در ليبرتی توسط دولت عراق شامل نيازمنديهای مبرم برای دوجداره کردن سقف بنگالها طبق ليست نيازمنديها در 18ژوئن 2013 پس از سومين حمله موشکی که ليست آن ضميمه است. شامل برگرداند تی والها، برگرداندن 150جان پناه دو در دو متر سيمانی باقيمانده از تعهد نخستين حمله موشکی در فوريه 2013، حق سازندگی در ليبرتی و کيسه های شن به تعداد کافی و مورد نياز ساکنان.

4ـ ما هم چنان که شما در نامه اتان نوشته ايد با ترتيبات فروش اموال منقول و غيرمنقول در اشرف موافقيم اما خواهشمنديم تحت نظارت سناتور توريسلی به عنوان نماينده قانونی ساکنان انجام شود. علاوه بر اين ما می خواهيم ليست داراييها توسط دولت عراق و آمريکا و سازمان ملل و سناتور توريسلی امضا شوند. دولت عراق نبايد از امروز برای فروش اموال منقول به تجار و خريداران عراقی محدوديت ايجاد کند. زيرا ساکنان به پول آن برای هزينه های ليبرتی و بازاسکان نياز دارند.

5- ترتيبات اجرايی گردآوری اموال منقول در اشرف در يک مکان کوچک برای فروش بايد در محل با گفتگو بين نماينده دولت عراق و نماينده ساکنان مورد توافق قرار گيرد. اما ساکنان اقلام و نيازمنديهای باقيمانده از ستونهای پنج و شش وهفت وهشت را با خود به ليبرتی خواهند برد. شامل 17تراگ، مايملک شخصی، پنج ژنراتور برق، 12 تانکر آب و فاضلاب و ليف تراکها برای حمل اشياء سنگين در ليبرتی.

بسيار محترمانه

مريم رجوي

رو نوشت: آقای جرجی باستين رئيس بالفعل هيأت مساعدت ملل متحد در عراق

http://www.mojahedin.org/news/135015#.UirjurXIZw8.facebook

 

آمریکا بر حمایت از تحقیقات سازمان ملل در اردوگاه اشرف تاکید کرد

·          

·         عبادی: بیانیه سپاه حدس دخالت آن در حادثه اشرف را تقویت می‌کند

·         سپاه پاسداران: حدود ۷۰ نفر در حمله به اردوگاه اشرف کشته شدند

·         آمریکا حمله به مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف را محکوم کرد

 

بیشتر بخوانید 

۱۳۹۲/۰۶/۱۶

وزارت خارجه آمریکا، جمعه پانزده شهریور، در بیانیه‌ای «حمله‌ای» که روز دهم شهریور در اردوگاه اشرف رخ داده را بار دیگر محکوم کرد و بر حمایت خود از تحقیقات سازمان ملل متحد در مورد این واقعه مرگبار تاکید کرد. بازرسان گروه کمک‌رسانی سازمان ملل در عراق، «یونامی»، ۱۱ شهریورماه از اردوگاه اشرف دیدن کردند و به گفته این سازمان، قرار است تعداد قربانیان و دلیل مرگ آنها مشخص شود. ماری هارف، یکی از سخنگویان وزارت خارجه آمریکا در مورد بیانیه سپاه پاسداران که از «حمله به اردوگاه اشرف» در آن ستایش شده، نیز ابراز نگرانی کرده است. خانم هارف از سازمان مجاهدین خلق خواسته است برای انتقال باقی‌مانده اعضای خود به اردوگاه لیبرتی (حریت)  تمام آنچه لازم است انجام دهد. آمریکا از همه طرف‌ها خواسته است تا با گروه سازمان ملل متحد برای انتقال نجات‌یافتگان رخدادهای مرگبار اردوگاه اشرف و تامین امنیت آنها همکاری کنند. وزرات خارجه آن کشور همچنان یک مقام ارشد مشورتی در امور سازمان مجاهدین خلق منصوب کرده است تا بر انتقال، تامین امنیت و نیز پیدا کردن محلی برای اسکان اعضای آن سازمان در خارج از عراق نظارت کند. ایالات متحده روز یک‌شنبه دهم شهریور ماه نیز «حمله به اردوگاه اشرف» که به کشته شدن «ده‌ها تن» انجامید را محکوم کرده بود. ماری هارف در آن زمان با انتشار بیانیه‌ای گفته بود «ایالات متحده رویدادهای فجیعی که امروز در اردوگاه اشرف رخ داده و بنا بر گزارش‌های مختلف باعث مرگ و جراحت شمار زیادی از ساکنان اردوگاه شده را قویاً محکوم می‌کند.» در پی این رخداد مرگبار بود که سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در بیانیه‌ای از «حمله به اردوگاه اشرف» از سوی گروهی که آنها را فرزندان «مجاهدان شهید عراقی» نامید، ابراز خوشحالی کرد. این گروه نظامی شمار کشته‌شدگان را هفتاد نفر عنوان کرده است اما سازمان مجاهدین خلق و یک مقام امنیتی عراقی از کشته شدن ۵۲ نفر خبر داده‌اند. شماری از باشندگان این اردوگاه پس از این واقعه ناپدید شده‌اند که در تازه‌ترین بیانیه وزارت خارجه آمریکا از تهران خواسته شده است از نفوذ خود برای آزادی فوری کسانی که ناپدید شده‌اند، استفاده کند. علاوه بر سپاه پاسداران، احمد خاتمی از امامان جمعه موقت تهران و یکی از روحانیان تندروی ایرانی نیز از این «حمله» ستایش کرده است. محمد رضا نقدی، فرمانده بسیج ایران، گفته است «حمله به پادگان اشرف، ‌مهم‌تر از عمليات مرصاد بود». نقدی نیز «مجاهدین عراقی» را عامل حمله به اردوگاه اشرف معرفی کرده است. سه روز پیش در ۱۳ شهریور ماه شیرین عبادی همراه دو سازمان حقوق بشری از ابراز خرسندی سپاه پاسداران از مرگ اعضای مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف، انتقاد کردند. خانم عبادی می‌گوید این اقدام گمانه‌زنی‌ها در مورد دخیل بودن مستقیم یا غیرمستقیم بخشی از حکومت ایران در این واقعه را تقویت می‌کند. پیشتر  حدود سه هزار نفر از نيروهای سازمان مجاهدين خلق که در اردوگاه اشرف مستقر بودند به پايگاه ليبرتی (حريه) در حوالی بغداد منتقل شدند. با این حال گفته می‌شود بیش از صد نفر از آنها همچنان در این اردوگاه اشرف باقی مانده بودند.

http://www.radiofarda.com/content/f35_ashraf_marie_harf_us_state_dep/25098308.html

  

«زنگ تفریح» غرب برای ایران، به امید حل دیپلماتیک مسئله هسته‌ای

 

بیشتر بخوانید

·         آژانس: ایران یک هزار سانتریفوژ جدید نصب کرده است

·         ظریف: غرب هنوز اراده‌ای برای حل مسئله هسته‌ای ایران ندارد

·         رضا نجفی نماینده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی شد

·         سخنگوی اشتون: آماده‌ایم مذاکره با ایران هرچه سریع‌تر آغاز شود

۱۳۹۲/۰۶/۱۶

خبرگزاری فرانسه گزارش می‌دهد که قدرت‌های جهانی تصمیم دارند در نشست این دوره شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که از روز دوشنبه، ۱۸ شهریور، آغاز می‌شود با عدم فشار بر ایران «زنگ تفریحی نادر» در اختیار جمهوری اسلامی قرار دهند تا شاید دولت روحانی بتواند از مجاری دیپلماتیک، مناقشه هسته‌ای را حل و فصل کند. این گزارش که روز شنبه، ۱۶ شهریور، منتشر شد به نقل از منابع دیپلماتیک غربی می‌گوید، تصمیم قدرت‌های جهانی این است که اگر تا سه ماه بعد، یعنی زمان برگزاری دور آتی نشست شورای حکام، هیچ پیشرفتی در پرونده هسته‌ای ایران حاصل نشد، آن وقت فشارها از سر گرفته شود. در این زمینه یکی از سفرای کشورهای غربی در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفت: «مسائل در ایران تغییر کرده است. ما با دولتی جدید طرف هستیم، یک رئیس جمهور جدید و همچنین لحن دولت ایران نیز تغییر کرده است که ما آن را به رسمیت می‌شناسیم و از آن استقبال می‌کنیم.» وی افزود: «تا ماه نوامبر قرار است یک دور دیگر مذاکره میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برگزار شود. همچنین احتمالا شاهد دور دیگر مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ هم هستیم و بنابراین باید ببینیم که آیا گفت‌وگوها به مرحله عمل نیز خواهد رسید یا نه.» پیش از این اعلام شده بود که دور آینده گفت‌وگوهای ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پنجم مهرماه در وین، مقر آژانس، برگزار می‌شود، در حالی که حسن روحانی، رئیس دولت جدید ایران، بر حل و فصل این مناقشه هسته‌ای تاکید کرده است. آقای روحانی همچنین وعده «شفاف‌سازی بیشتر» درباره برنامه اتمی تهران را داده است، وعده‌ای که با استقبال غرب مواجه شده است. با این حال نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد به تازگی تاکید کرده است که علی‌رغم تغییر دولت ایران هنوز هیچ نشانه‌ای مبنی بر تمایل تهران نسبت به حل مسئله هسته‌ای به چشم نمی‌خورد. خبرگزاری فرانسه روز جمعه، ۱۵ شهریور، نیز گزارش داده بود که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، اوایل ماه مهر در جریان مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک با کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نماینده اصلی گروه ۱+۵ در مذاکرات هسته‌ای ایران، دیدار خواهد کرد. وزارت امور خارجه ایران به تازگی عهده‌دار انجام مذاکرات هسته‌ای شده است، در حالی که پیش از این شورای امنیت ملی کشور این مذاکرات را پی‌گیری می‌کرد. 

http://www.radiofarda.com/content/f9_iaea_next_meeting_break_for_new_iranian_government_negotiation/25098511.html

سایت بحران

irancrises@gmail.com

http://www.irancrises.net

 

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه

 

create counter