خانه     |     آرشيو

فهرست مطالب ماه اگوست 2012

 

شماره 1192 ــ  جمعه 10 شهريور ماه 1391 ـ 31 ماه اگوست 2012

 

صفحه اول

 

افزایش فعالیت های غربیان برای جداسازی خوزستان

و دیگر سرزمین های نفت خیز از ایران

شاپور سورن پهلو

نزدیک به سه ماه پیش، در نوشته ای بنام "آخوند، غرب و صهیونیزم؛ اتحادیهء مثلث شیطانی برای تجزیهء ایران" از گروهی بنام  "انجمن دوستی اهوازی های بریتانیا" به ریاست شخصی انگلیسی بنام "دنیل برت" نام بردم. این نوشته ادامه ی نوشته پیشین است، که در صدد شناساندن گروه نامبرده، گروه های وابسته و نقش مستقیم غربیان برای جداسازی سرزمین های نفت خیز ایرانی، بویژه خوزستان، از ایران میباشد. انگیزهء اصلی این نوشته این است که در یک ماه و اندی گذشته گروه ها و سازمان هایی با پسوند "الاحواز" به سرپرستی بیگانگان، به فعالیت های ضد ایرانی خود شتاب ویژه ای بخشیده اند. این افزایش می تواند نشانگر دوچیز باشد: یا نزدیک تر شدن به جنگ بین ایران و نیروهای غربی، و یا آغاز تحریکات قومی دیگری برای منجر شدن به یک جنگ داخلی و دخالت مستقیم در ایران برای پیاده ساختن "پروژهء ایرانستان". امیدوارم که هم میهنان با دست های پنهان در پشت صحنهء این تئاتر مرگبار پیش از دست دان ایران مان آشنا شوند.>>>

 

معنا شناسی سياسی ملت

جمعه گردی های اسماعيل نوری علا

اين نکته يک واقعيت تثبيت شدهء علمی است که واژگان يک زبان در موارد مختلف می توانند معانی مختلفی بيابند و لذا توجه به «محل و زمان کاربرد ِ يک واژه يا اصطلاح» برای درک منظور بکار برندهء هر واژه اهميت دارد. چرا که همواره در اينگونه موارد خطر بروز اغتشاش در رسانائی مطلب امری ممکن است... در اين مقاله قصد من مطالعهء چنين مواردی است و در اين راستا، برای نمونه، واژهء مرکزی «ملت» را برگزيده و به گوناگونی تاريخی و تغييرات درونی و معنائی و نيز تغييرات در حواشی زبانی آن می پردازم.>>>

 

اتحاد ملّی بدون خودآگاهی ملّی ممکن نیست

الاهه بقراط

نمی‌توان دم از وضعیت خطیر ایران و اتحاد عمل و گرد هم آمدن بیشترین نیروهای مدافع دمکراسی زد ولی در عمل هر تلاشی را به یک بهانه‌ای رد کرد، مگر آنکه دیگران به «من» گردن بنهند! این «من ِ» خودآگاه نیست که در کار است، بلکه «من ِ» خودشیفته است. همان «من» که تنها با «وحدت کلمه» می‌توانست ارضاء شود و خودآگاهی فردی و ملّی را در میان آن همه کلمه که در وحدت شوم خود به یک کلمه کاهش یافته بودند، به شدت پس می‌زد.>>>

 

پاکسازی دولت و سپاه از عرفان

فرج سرکوهی

رواج و رونق تصوف و نحله های گوناگون عرفان های اسلامی و غیراسلامی در دلایل گوناگون ساختاری ریشه دارد اما جمهوری اسلامی در این زمینه نیز، چون بسیاری از موارد دیگر، گرایش های نامطلوب خود را به توطئه دشمن خارجی نسبت داده و برای از میدان به درکردن این گرایش ها به سرکوب و برخوردهای حذفی متوسل می شود.اما تصوف و عرفان، برخلاف دیگر نحله های دیگراندیشی، در فرهنگ سنتی ایران و در باورهای مذهبی مردم ریشه داشته و، باز هم برخلاف دیگر نحله های دیگراندیشی، در لایه های گستردهء غیر روشنفکری جامعه نیز مطرح اند و برخورد حذفی با گرایش هائی از این دست چندان کامیاب و کازساز نخواهد بود.>>>

 

بیماری درمان ناپذیر!

شهباز نخعی

در روزگاری نه چندان دور – همین چند سال پیش – سید علی خامنه ای بر این توهم باطل بود که: "با رأی پانزده و حتی ده درصد مردم هم می توان حکومت کرد".  نقش بر آب شدن خیالبافی ها در زمینهء دستیابی به هدف های تعیین شده از برگزاری اجلاس جنبش عدم تعهد این نکته را ثابت می کند که حکومتی که از مردم خود برید و به دامن توهم های بی اساس آویخت، حتی با صرف هزینه های گزاف از جیب مردم و برپایی نمایش مهمانی 7 هزار نفره و به خدمت گرفتن همهء امکانات نیز نمی تواند از سرنوشت محتوم پریشانی، درماندگی و نهایتاً سقوط و فروپاشی بگریزد. آیا نتیجه اجلاس کشورهای عضو جنبش عدم تعهد می تواند سید علی خامنه ای را از بیماری درمان ناپذیر توهم رهایی بخشد؟!>>>

 

سرنوشت دنیا به اسلام گره خورده و ایران قطب دوم ایدئولوژیک جهان است

حسن رحیمپور ‌ازغدی

به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان، حسن رحیم پور‌ ازغدی، استاد دانشگاه، در جلسهء شورای اداری استان، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان رجایی و باهنر همچنین هفته دولت اظهار داشت: «یادآوری اصولی که باعث تشخّص چنین مردانی در تاریخ انقلاب میشود چراغ راه آینده خواهد بود...  تقریباً تمام جامعه شناسان پیشگویی مطلق میکردند در سالهایی که در آن قرار داریم عصر زوال دین است و هیچ کسی تردیدی در آن ندارد و حتی دین در عرصه خصوصی نیز دوامی نخواهد داشت... امروز صحت بنیادگرایی و شعار تشکیل حکومت اسلامی با رویکرد دینی و انقلابی بر همگان مشهود شده و در آغاز عصر جدیدی قرار داریم و همان سبکی که شهیدان رجایی و باهنر شروع کردهاند در دنیا به وجود آمده است... دولت کریمه دست و پنجه نرم کردن با سختیها است؛ دولتی که خلاف این باشد دیگر دولت کریمه نیست بلکه دولت رذیله است لذا حکومت اسلامی از نوع حکومتهای سخت، واقعی و علوی است. اکنون جامعه شناسان آمریکای لاتین اعلام میکنند اگر ایران موفق شود الگویی بر اساس مردمی بودن، دموکراتیک، احترام به حقوق بشر و اخلاق را با مضامین دینی و نه سوسیالیستی ارائه دهد سرنوشت جهان تحت تاثیر اسلام تغییر پیدا خواهد کرد...  (آرشيو)>>>

 

اتحاد شهریگران، تنها راه بقا در برابر ده اندیشان است

هومن بامدادان

شهریگران آزاده! فرزندان هدایت و کسروی و ارانی و شفا! خاورمیانهء امروز را ببنید که غرب باز همان نقشه تمدن ستیزش را برای مردم مظلوم دیگر کشورها پیاده می کند. ببنید چگونه احزاب سلفی روستایی در لیبی به مراکز صوفیان حمله می کنند و اخوان المسلمین مست از قدرت چگونه برای حذف زنان و برقراری چند همسری در جامعهء مصر گلو پاره می کنند. فردا هم نوبت سوریه است که در آن حکومتی روستایی زمام امور را بدست گیرد و مردم را به قهقرای عقب ماندگی براند.>>>

 

ما را اين گونه بر صحنه مي برند

ايراندخت دل آگاه

جوان ها بايد بدانند اين جماعت پشم ريس، دوك نخريسي شان را بر نخواهند چيد و با تكرار عمل بافتن و رشته كردن، ذهن مردم را در رخوت نگاه خواهند داشت. با خود مي گويم آيا نبايد گفت كه فرزندان ايران هشيار باشيد و باور نكنيد كه همهء نشستگان پشت دوربين ها دل در گروی رهايي شما از چنگال خون چكان اين رژيم دارند و باور نكنيد كه بي غرض و مرض سخن مي گويند؟ آيا نبايد گفت كه اين ها مي كوشند شما را بر  مدار قصه هاي خواب آور تكراري نگاه دارند تا از آنچه امروز بر سرتان مي رود، بي خبر بمانيد؟ و اين كه چنانچه به راستي به تاريخ علاقمنديد خودتان برويد بيشتر و بهتر بخوانيد و منتظر نشخوار ديگري نمانيد تا تاريخ را آنگونه كه خود مي خواهد در مغزتان فرو نكند.>>>

 

 

شماره 1191 ــ  چهارشنبه 8 شهريور ماه 1391 ـ 29 ماه اگوست 2012

 

صفحه اول

 

جنبشی فرهنگی، که در رویارویی با فرهنگ ستیزی، باز نمی ایستد

بیانیهء کمیتهء نجات پاسارگاد به مناسبت هشتمین سالگشت تاسیس

بیست و نهم اگوست امسال هشتمین سالگشت کمیته بین المللی نجات پاسارگاد، و شروع کار سایت savepasargad.com است؛ کمیته ای که اولين ندای اعتراض سراسری در برابر ویرانگری های میراث فرهنگی و تاریخی در ایران را در جهان بازتاب داد و  در پی آن آغازگر جنبشی فرهنگی در راستای رویارویی با یکی از سخت ترین شیوه های فرهنگ ستیزی در سرزمینی شد که نامش به خاطر فرهنگ متمدن و انسانی اش در تاريخ بشريت به نیکی  ثبت شده است. این جنبش، که در ابتدا با اعتراض به آبگیری «سد  سیوند»، و برای جلوگیری از ویرانی آثار تاریخی و میراث طبیعی شروع شده و با پشتیبانی تحسین برانگیز صدها تن از روشنفکران، نویسندگان، متخصصین و دانشگاهیان، و رسانه های فرهنگ دوست، همراه بود به دلیل استقبال مردمان علاقمند و نهادهای غیر دولتی فرهنگی روز به روز وسعت بیشتری پیدا کرد و به کمک این مردمان اين واقعيت آشکار شد که وجود تبعیض های فرهنگی، مذهبی، قومی، جنسیتی در سياست های حکومت اسلامی، کل فرهنگ ایرانی ما، و به خصوص فرهنگ معنوی ما را، که مجموعه ای از داشته های علمی، آموزشی و تربیتی درخشان بشری است، در سکوت و پنهان در خطر نابودی قرار داده است.>>>

 

هر نهاد مبتنی بر تبعیض و تنفر شایسته‌ء براندازی است

(شرحی در مورد مافیای ارباب دین و مدافعانش)

مجید محمدی

نسل من یک بار با نصایح "مشفقان ناصح" در برابر روحانیت شیعه، برای درس آموزی، زانو زد (در ایام خامی و جوانی) و غیر از تحقیر و شهروندی درجه‌ی دومی و بازداشت به خاطر همراه داشتن چند جلد کتاب یا قدم زدن در خیابان با دوست دخترش نتیجه‌ای ندید. اتفاقاً امروز جوانان ایرانی باید در برابر ارباب و مدافعان متکبر دین (که نقش معلمی اخلاق را بازی می کنند) با وقوف به همه‌ی حقوق خود ظاهر شوند. ذکر آشنایی نویسنده با علوم دینی و ارباب عمائم نه از سر خود شیفتگی بلکه برای تبیین این موضوع بود که با «علوم دینی ِ» منسوخ (فقه)، دزدیده شده (اخلاق) و التقاطی (کلام) نمی توان نسلی را که با مرارت آنها را فرا گرفته به اطاعت از ارباب دین و چشم پوشی از جنایات اش دعوت کرد و در برابر مخاطبان آنها را با اتهام نداشتن دانش تخطئه کرد.>>>

 

«حقوق بشر» و «حقوق شهروند»

دیالکتیک جدید برابری و آزادی

اتین بالیبار

مترجم: محمدتقی برومند (ب. کیوان)

فعلیت متن های اعلامیه حقوق بشر و شهروند که در سال های اخیر دوباره مورد تأکید قرار گرفت، خود را به صورت متناقض به ما نشان می دهد. با این حال، این توأم با آگاهی از فاصلهM ظاهری تقلیل ناپذیر بین مفهوم های (آزادی و برابری) است که با وجود این به مثابه امری ناگزیر احساس می شود. لیبرالیسم معاصر در مطرح کردن این مطلب که «آزادی» و «برابری» در خارج از حدود بسیار تنگ (حدود شکل حقوقی) یکدیگر را نفی می کنند، تنها نیست. سوسیالیسم نیز در هنگامی که عملاً آشکار شد که درخواست های آزادی و برابری مشروط به یکدیگرند، در این عقیده سهیم است. همانطور که آن را هم در مبارزه برای دموکراسی در «کشورهای سوسیالیستی» پیشین و هم در جنبش های ضد نژادپرستی اروپای غربی یا در مبارزه های سیاه پوستان آفریقای جنوبی ملاحظه کردیم.>>>

 

دین جهانی و دین قومی

آرامش دوستدار

«آفرینش از نیستی» عملاً و ماهیتاً هرگونه مرز بومی، قومی، ملی، مكانی و زمانی را نفی می‌كند، چه در جهان، چه میان انسان‌ها و چه در رابطه‌ی این دو با قدسی. جهان و انسانِ «از نیستی آفریده شده» قهراً در برابر خدا همه‌جا و همیشه یكسان بوده‌اند، هستند و خواهند بود. به این اعتبار و معنی، دین جهانی در خصیصه‌ی «جهانیت» خود قهراً فرد را در وهله‌ی اول از قید خانواده، قبیله و قوم، یعنی از قید محمل‌های سازنده‌ی ادیان قومی خارج می‌كند و او را مستقیماً معروض خود می‌سازد، چنانكه مسیحیت و اسلام می‌كنند. بروز تاریخی دین جهانی همزمان با وقوفی است كه فرد بر انفراد خود حاصل می‌كند. یا اگر به عكس بگوییم: در بروز تاریخی دین جهانی است كه فرد بر انفراد خود وقوف می‌یابد.>>>

 

دمکراسی بهتر است یا جمهوری اسلامی؟

نقدی بر «مردم سالاری، بهانه ی تدام حکومت اسلامی» از اسماعیل نوری علا

اکبر کرمی

همچنان که در برخورد با پرسش "علم بهتر است یا ثروت؟" تجربه کرده ایم، موضوع به همین سادگی ها ختم به خیر نمی شود و چون قرار است، مته به خشخاش بگذاریم، گفت و گوهای بسیاری در می گیرد. برای مثال، ممکن است با این چالش روبرو شویم که با وجود آن که دمکراسی از جمهوری اسلامی بهتر است، چرا پاره ای از ایرانیان (دست کم به علت «هم دستی و دوپهلویی» و «مدیریت محرومیت») هنوز در کنار جمهوری اسلامی ایستاده اند؟ و چرا هنوز پاره ای از منتقدین، مخالفین و حتا قربانیان جمهوری اسلامی به براندازی این نکبت تن نمی دهند؟ و رویای دور و دراز اصلاح آن را در سر می پرورانند؟ چرا من که غیر مذهبی و سکولارم (هم چنان که به سربازان گم نام امام زمان گفته ام) و خوشبختانه سابقه ی هیچ گونه ای از همکاری با جمهوری اسلامی را ندارم، هنوز از اصلاح آن حمایت می کنم؟ آیا حمایت از اصلاحات، آن طور که پاره ای از منتقدان اصلاح طلبی از جمله اسماعیل نوری علا، ابراز نگرانی می کنند به ادامه ی حیات استبدادی جمهوری اسلامی می انجامد؟>>>

 

هراس از جوهر دموکراسی و محافظه کاری بزدلانهء نوری علا

عطا جمالی

آقای اسماعیل نوری علا که خود را به عنوان عضوی از یک تشکیلات سیاسی جهت تئوریزه کردن و ارائهء یک «آلترناتیو سکولار- دموکرات» معرفی می کند و چندین مقاله در این مورد و همچنین مفهوم فدرالیسم نوشته اند*، سعی بر آن داشته اند که، با کج فهمی جلوه دادن طرف های خواهان فدرالیسم به قول ایشان قومیتی و به باور بنده “ملیتی”، این مفهوم را تنها به بومی کردن ادارات استانی و انتخاب مدیران و دست اندر کاران از “اهالی” استان ها (طبق تقسیمات کشوری موجود) محدود کنند، بدون توجه به سیاست های پشت پرده ایجاد این تقسیمات، اوج حمایت های خود را از فدرالیسم در ایران آینده اعطای مدیریت استان ها به اهالی بومی آنها اعلام می کند ـ یعنی همان کاری که سال هاست خود جمهوری اسلامی انجام داده است.>>>

 

تهران یک روز بعد از کنفرانس سران عدم تعهد

مطلب وارده

یک روز بعد از پایان اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران، مشکلات ناشی از ادامهء اصرار ایران به پیگیری برنامه های مشکوک هسته ای و هزینه های شکست دیپلماسی اتمی جمهوری اسلامی ادامه خواهد یافت. زنگ تفریح میزبانی سران و نمایندگان کشورهای جنبش عدم تعهد سریعتر از انتظار رهبران تهران پایان خواهد یافت و درِ تحریم ها بر همان پاشنه ای خواهد گشت که پیش از اجلاس پر هزینه سران می گشت. گرانی بزرگ رهبران جمهوری اسلامی حضور نام ها در اجلاس تهران و گرفتن عکس یادگاری در کنار رهبران کشورهای همسایه، و چند چهرهء فرامنطقه ای است. نگرانی های مردم ایران پرهیز از جنگ، تهدید امنیت شهرها، مشکلات خریدن دارو و تأمین غذا و افزایش فشارهای زندگی است. مردم عادی تهران در روزهای برگزاری اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، برای دیدن چاوز و کرزای و رویت کاروان همراهان زرداری و طالبانی و موگابه راهی خیابان ها نمی شوند. شانزدهمین اجلاس سران عدم تعهد در تهران یک روز بعد از برگزاری، ارزش خبری خود را در رسانه های جهانی از دست خواهد داد، حال آنکه پرونده اتمی ایران همچنان گشوده می ماند، صادرات نفت خام ایران به اروپا تجدید نمی شود و روند سقوط ارزش پول ملی تغییر نمی کند.(آرشيو)>>>

 

 

شماره 1190 ــ  دوشنبه 6 شهريور ماه 1391 ـ 27 ماه اگوست 2012

 

صفحه اول

 

بیانیهء مشترک احزاب دمکرات کردستان ايران و کوملهء ايران

کوردستان میدیا

وحدت در مشارکت یا عدم مشارکت با نیروهای اپوزیسیون ایرانی، با هماهنگی و مشورت قبلی و تأکید بر حقوق و خواست های مردم کردستان به منظور تقویت جایگاه ملت کرد از طریق اتخاذ مواضع مشترک در کنفرانس‏ ها و سمینارهای گوناگون و هماهنگی در این زمینه. تأکید دو طرف بر شعار فدرالیسم به عنوان راه حل مسأله‏ء ملیت های ایرانی در میان گفتمان‏ های مختلف اپوزیسیون ایران و شخصیت های مخالف جمهوری اسلامی. تقویت مواضع مشترک و گفتمان ترقی‌خواهانه‏ء ملی در کنگره‏ء ملیت‌های ایران فدرال و صیانت از این سازمان و معرفی آن به افکار عمومی جهانیان. تلاش برای تدوین سیاستی مشترک در سطح اپوزیسیون ایرانی که تجلی اصول اساسی جنبش ملی – دمکراتیک مردم کردستان و ...باشد.>>>

 

نگاهی به توافقنامهء حزب دمکرات و کومله

آسو صالح

اشاره به فدرالیسم در دو بند از این توافقنامه، بار سنگین تری بر دوش دو حزب می گذارد و آن "تعریف" این مهم می باشد. جناح های مختلف اپوزیسیون ایران نیز لازم است با توجه به اعتقاد آنها به مفهوم "دمکراسی" و نیز برای آینده ایران، به خواسته این دو حزب که همانا منعکس کننده خواسته کنگره ملیت های ایران فدرال می باشد، احترام بگذارند...>>>

 

در صورت بروز جنگ با ایران کردها در کنار رژیم تهران نخواهند بود

عبدالله مهتدی، دبیر کل حزب کومله کردستان ایران

عبدالله مهتدی دبیر کل حزب کومله کردستان ایران در مصاحبه با تلويزيون "العربيه" اعلام کرد ما از جنگ علیه ایران حمایت نمی کنیم اما در صورت بروز چنین جنگی میان غرب و ایران ما به هیچ عنوان در کنار رژیم تهران نخواهیم ایستاد. مهتدی در اين مصاحبه که از تلویزیون العربيه پخش مى شود، بر مبارزه مسالمت آمیز کومله ایران برای دست یابی به حقوق کردها و سایر گروهای اتینیکی تاکید کرد.>>>

 

ترکيه: ترس از اقلیم یا ناسیونالیزم کرد

حسام دست پیش

آنچه ترک ها را نگران می کند آیا حکومت اقلیم کردستان است یا ناسیونالیزم کرد؟ قبل از آنکه سراغ پاسخ به این سوال برویم باید به این نکته اشاره شود که آنچه ما از آن به عنوان حکومت اقلیم نام بردیم در حقیقت حوزهء جغرافیایی و سیاسی را در بر می گیرد که شامل کردستان عراق می شود و در مقابل، آنچه از ناسیونالیزم کرد می توان استنباط کرد، جنبشی است فراگیر که می تواند کردها را در مجموع های واحد تعریف کند. فرض ابتدائی که می توان مطرح کرد این است که ترک ها حاضر به حمایت از کردهای عراق تا سر حد استقلال هستند؛ به این شرط که عمق نفوذ استراتژیک آنها به همین منطقه خلاصه شود. اما آنها به هیچ وجه حاضر به تحمل محوری نخواهند شد که پهنایی به وسعت مناطق کردنشین تمام کشورهای منطقه داشته باشد.>>>

 

مرز میان روشن بینی و نافرهیختگی

پاسُخی به نوشتار آقای تابان با سرنویس «قیام در برابر جمهوری»

خشایار رُخسانی

جمهوری خواهان برای برپاسازی ساختار کشورداری مورد پسندشان، نیاز به یکپارچگی مرزی کشور و رهایی ایران دارند که بدون یاری پادشاهی خواهان این مُهم امکان پذیر نخواهد بود، و از سویی دیگر سیاست های دوچَندان بیدادگرانۀِ حکومت اسلامی بر تیره های ایرانی مرزنشین در سه دهه گذشته، زمینۀِ  گُریز آنها از مرکز را فراهم آورده است و با این کار کشور ایران را به مرز فروپاشی کشانده است؛ دَرَنگ و «استخاره»ی جمهوریخواهان در همبستگی با پادشاهی خواهان به این روند شتاب بیشتری خواهد بخشید. اگر امروز پادشاهی خواهان و هواداران مردُمبُدی (جمهور یخواهی) نتوانند نشان دهند که با مردم ایران همدردند و نتوانند با رفتار نمونه از راه برپایی همبستگی در راستای ساختن یک نیروی جانشین، آینده و چشم انداز اُمید بخشی را برای مردم ایران نمودار سازند، نباید شگفت زده شوند که مردم ایران برای رهایی و پایان دادن به دردهایشان چشم براهِ لشکرکشی رزمی نیروهای اَنیرانی شوند.>>>

 

با استاد شجاع و آزادی خواه مان همصدا شویم

شکوه ميرزادگی

در آستانه ی ورود میهمانان اجلاس کشورهای غیر متعهد به تهران، دکتر محمد ملکی، استاد انساندوستی که سال هاست زندگی اش ذره ذره به خاطر آزادی و به خاطر دفاع از مردمان رنج دیده ی ایران سوخته و می سوزد، با نامه ای به سران کشورهای غیر متعهد، به روشنفکران و اپوزیسیون حکومت اسلامی درسی بزرگ داد. دکتر ملکی با شجاعت یک آزادی خواه و هوشیاری یک معلم آزاده دریافت که اکنون وقتی به هنگام است برای اعتراض به حکومت مردم ستیز و آزادی کش اسلامی؛ با مخاطب قرار دادن بیش از صد نماینده یا رهبر کشورهای مختلف.>>>

 

تصویر «روشنفکر» از نگاه علی شریعتی

پرویز دستمالچی

«روشنفکران دینی» (تقریبا) همه ارادتی ویژه به دکتر شریعتی به عنوان «معلم بزرگ» خود دارند. علی شریعتی، بی شک، موثرترین و موفق ترین «روشنفکر دینی- اسلامی» بوده است که اندیشه هایش انقلاب اسلامی ایران را شکل دادند. انقلابی که «وحی» را به جای عقل، «امت» را به جای ملت، حق حاکمیت الله را به جای حق حاکمیت ملت، امامت (ولایت فقیه) را به جای انتخابات آزاد، حقوق الهی را به جای حقوق بشر (قانون بشری)، تامگرایی را به جای دمکراسی، تبعیض حقوقی شهروندان را به جای تساوی حقوقی دربرابر قانون، و... نشاند. واپسگرایی که تنها از پس «روشنفکران دینی» با یک پز انقلابی بر می آمد، «روشنفکرانی» که همچون قارچ از زمین مرطوب وآلوده حکومت اسلامی ولایت فقیه و فضای تیره و تاریک جامعه «امت- امامتی» آن روئیدند و مبلغان نظامی شدند که بنا بر شهادت تاریخ سی و سه ساله اش، در نظر و عمل، یکی ازبرجسته ترین نمونه های قساوت و شقاوت و وقاحت و تبعیض است. اما چه شد که چنین شد؟>>>

 

نظریهء ریسمانی سیاست

مجید محمدی

باورمندان به این نظریه که ایران و امریکا را به ترتیب ریسمان گردان‌های حزب الله لبنان و اسراییل و مخالفان اسد در براه اندازی و تداوم جنگ و بحران و شورش در منطقه یا امریکا و انگلیس را عوامل بمب گذاری در ایران معرفی می کنند، دنیای سیاست و روابط درونی آن را به یک نمایش عروسکی تشبیه می کنند و از این تشبیه به سیاست گذاری و توصیه می رسند. بر این اساس، بدون چراغ سبز غربی‌ها جنبش معترضان اسد در سوریه، بدون حمایت ایران حملات حزب الله به اسراییل، و بدون چراغ سبز امریکا حملات هوایی اسراییل که منجر به کشته شدن صدها لبنانی از جمله کشتار کودکان معلول و زنان در قانا شد غیر ممکن بود. قائلان به این نظریه در هر حرکت عامل دست نشانده، اثر انگشت حامی را جستجو می کنند. این نظریه‌ء ریسمانی تا چه حد مقرون به واقعیت است؟>>>

 

اسب تروای آقای کرمی

نظری به مقالهء «بی حوصله گی ها و راه دراز مردم سالاری»

مهریار فروزنده

از آنجایی که این نوشته به هر ایرانی زخم خورده از رژیم اسلامی، نیش میزند، بر آن شدم، من هم، نظرم را در مورد این سفسطه، بیان کنم. اینکه حکومت اسلامی یار و یاور های با مزد و بی مزد در میان اپوسیسیون دارد، دیگر بر کسی پوشیده نیست. در میان آنها، اما، کسانی یافت می شوند که با ادبیات اپوزیسیون می نویسند اما دل در گروی حفظ وضع موجود دارند و سعی می کنند که رنگ و لعاب انتقاد از رژیم هم به نوشته هاشان بدهند. چون بر این حقیر معلوم نیست که آقای کرمی از کدام محفل و جریانی میاید، بهمین دلیل او را به یکی از ساکنان شکم اسب ترووا، تشبیه کردم که سعی در باز کردن جای خود بین اپوزیسیون واقعى دارد. هیچ وصله ای هم که به ایشان نچسبد حد داقل، اصلاحطلب بودنش محرز است.>>>

 

واژگان کلیدی و باقی قضايا

حمیدرضا رحیمی

فدوی باید اقرار و اعتراف کند که نه تنها او بلکه سایر ناظران آگاه نیز گاه از درک و دریافت ادبیاتی که برادران در سطوح مدیریت کلان ایران سابق بکار برده یا می برند، درمی ماند. نمونه های رایج را مانند «ممَه (احمدی نژاد)»، «لبخند سیاسی» علی (لاریجانی) * و ... را پیش از این ملاحظه کرده اید؛ یک فقره را هم فدوی امشب، برای جوری جنس، علاوه می کند، تا خوانندگان محترم ضد انقلاب، لذتش را ببرند: خبرگزاری فارس نوشت: «نمایندهء مردم رشت در مجلس گفت: دولت بعدی که بر سر کار می‌آید باید خود را در بخش اجرایی لاغرتر و زبل‌تر کند!» باری- به اقرب احتمال، این بزرگوار باید پیش از این، چوپان یا دامدار بوده باشد!>>

 

شماره 1189 ــ  جمعه 3 شهريور ماه 1391 ـ 24 ماه اگوست 2012

 

صفحه اول

 

هفت موج دیرپای اقتدارگرایی در ایران معاصر

گفتمان‌ها، ایدئولوژی‌ها، و برنامه‌ها

مجید محمدی

جامعه‌ی ایران در صد سال اخیر هم با امواج و دوره‌های اقتدار گرایی و هم با جنبش‌های دمکراسی خواهی مواجه بوده است و از این جهت به هر دو طرف این داستان می توان پرداخت. چگونه ایرانیان می توانند بدون درس گرفتن از شکست‌های خود در ساختن نهادهای دمکراتیک و پی گیری فرایندهای دمکراتیزاسیون به پیشرفت دمکراسی در ایران و غلبه بر غول اقتدار گرایی کمک کنند؟ در این میان درک گفتمان‌ها، ایدئولوژی‌ها و برنامه‌های اقتدار گرایی در ایران بالاخص در دوران معاصر ضرورت دارد. انتقال این شناخت و درک ممکن است به جلوگیری از انتقال قدرت به نسلی تازه از اقتدار گرایان پس از جنبش‌های اجتماعی موفق و ناموفق یاری برساند.>>>

 

بی حوصله گی ها و راه دراز مردم سالاری

در دفاع از اصلاح طلبی، نقد جریان های برانداز و انحلال طلب، و نقد بنیادگرایی سیاسی

با ردپای مجتبی واحدی در آن

اکبر کرمی

مسالهء اصلاح طلبی را نباید با پرسش از اصلاح پذیر بودن حاکمیت یا حاکمان آغاز کرد؛ مسالهء اصلی توازن قوا، امکانات ما و رؤیاهایی است که برای خود پرداخته ایم. اصلاح طلبی شاید آسان ترین راه برای عبور از جمهوری اسلامی نباشد، اما تنها راهی است که ممکن است به استقرار دمکراسی و نهادینه حقوق بشر بیانجامد؛ چه، مسالهء ما تنها عبور از جمهوری وحشت اسلامی نیست که به هر بهانه و بهایی تن دهیم؛ مسالهء ما دمکراسی و حقوق بشر هم هست؛ و به همین دلیل ساده انتخاب های ما محدود می شود. نباید فراموش کرد که ساختار جمهوری اسلامی و بندهای قانون اساسی و حتا ولایت مطلقهء فقیه هنوز همان هایی هستند که شیخ شجاع امروز (به همراه مشاوران اش) با تمسک به آن ها دیروز در مجلس ششم لایحهء اصلاح قانون مطبوعات را از دستور خارج کرد و میخ "حکم حکومتی" را به تابوت جمهوری اسلامی ایران زد. به باور من تنها توازن قوا تغییر کرده است و دست کم بخشی از این عدم توازن به اقدامات نسنجیده و سیاست های حساب نشدهء ما مربوط می گردد. با این همه، هنوز هم می توان و می باید از راهبرد اصلاح طلبی دفاع کرد؛ چه، بیرون از اصلاح طلبی، دست کم در شرایط موجود، چشم اندازی برای ایرانی آباد و آزاد دیده نمی شود.>>>

 

مردم سالاری، بهانه ای برای تداوم حکومت اسلامی؟!

گفته می شود که اگر دموکراسی نهادينه نشود رسيدن به آن هم چارهء کار نبوده و عاقبت امر به عقيم ماندن اش می انجامد. آن هم با اين توجه که  يکی از شاخصه های اين «نهادينه شدن» (يا کردن) دموکراسی عجله بخرج ندادن، با حکومت سرکوبگر با مسالمت رفتار کردن، و موجب تغيير تدريجی آن شدن است. به عبارت ديگر، جان کلام آن است که اگر حکومت سرکوبگر با خشونت و به سرعت ساقط شود امکان دموکراسی که سهل است امکان نهادينه شدن آن نيز از دست می رود!>>>

 

جمهوری اسلامی علیه جمهوری اسلامی!

الاهه بقراط

در جنگ مافیایی درون حکومت ایران، مجموعه‌ای عمل می‌کند که در بقچه اعتقادات مذهبی و اسلامی بسته شده است. بقچه را که بگشایید، محتوای واقعی‌اش هویدا می‌گردد: شهرت، ثروت و قدرت! آگاهی یافتن به این مجموعه و تحولی که پیامد آن است، بسته به موقعیت فرد در نظام، تفاوت می‌کند. گاهی واقعا به آزادی‌خواهی می‌انجامد اما این تجربه نیز وجود دارد که بسیاری از افراطیون ایدئولوژیک که دچار تحول می‌شوند، در نقطه مقابل اعتقادات پیشین خود قرار می‌گیرند: در یک نقطه افراطی دیگر!>>>

 

ایران را چه کسانی تجزیه می کنند؟

رضا حسین بر

بندرت یک روشنفکر ایرانی پیدا می شود که از تبعیض های آشکار و ستم های بی رحمانهء نظام نسبت به سنی ها، اقلیت های مذهبی و ملیت ها انتقاد بکند. در عوض، هر گاه سنی ها و یا ملیت ها نسبت به تبعیض و یا ستمی که بر آنها می رود، اعتراض کنند، صدای روشنفکران قلابی در می آید که ایران تجزیه شد؛ و بجای همدردی با مظلومان، آنها را خائن و مزدور می نامند؛ بدون اینکه بیاد آورند که تمام مقامات خودشان را خارجی ها آورده و برده اند. ضدیت، دشمنی و تبعیض شیعیان علیه سنی ها تا حذف کامل فیزیکی و سیاسی پیش رفته است. کی باور می کند که در تمام دوران مدرن، از صفویه تا کنون، بجز نادر شاه، یک پادشاه سنی در ایران شیعه وجود نداشته است؟>>>

 

خط قرمز یا چراغ سبز!

شهباز نخعی

چهار سال پیش، در همین روزها، ایالات متحده در گرماگرم مبارزات  انتخاباتی پرشوری بود که هیجان آن از مرزهای امریکا فراتر رفته و به سرزمین های دیگر هم کشیده شده بود. این شور و هیجان فوق العاده ناشی از وجود سیاستمدار جوان و جذابی بنام باراک حسین اوباما بود که با شعارهای دلفریب "تغییر" و "آری ما می توانیم" به مردم امریکا که از سیاست های جرج دبلیو بوش خسته شده بودند نوید دگرگونی های عمده در سیاست داخلی و خارجی این ابرقدرت یکه تاز را می داد... از آن روزها تاکنون، که بیش از چند ماه به پایان دورهء اول ریاست جمهوری باراک اوباما باقی نمانده، با بیشترین ارفاق و اغماض هم نمی توان گفت که در کارنامهء او نمره هایی قابل قبول – درخشان پیشکش – وجود دارد. مهم ترین عاملی که موجب این کارنامهء ضعیف – اگرنه مردود – شده، خصلت تردید و بی تصمیمی و تمایل به سازشکاری او در موارد حساس و سرنوشت ساز است که برای رهبری کشوری که مدعی ابرقدرتی بی منازع جهان است می تواند فاجعه آفرین باشد.>>>

 

مانع ویرانی میهن: اتحاد و همدلی اعضایِ اپوزوسیون

سیروس پارسا

دولت در تبعید و یا شورای ملی ایرانیان می تواند صدایِ فریادِ خفه شده توسط استبداد اسلامی تمامی مردم ایران را به گوش دُوَلِ خارجی رسانده و خود را به شکل یک آلترناتیو بسیار جدی و قدرتمند در رسانه های خارجی و در نزدِ غربی ها نشان داده و بر اصل حفاظت از تمامیت ارضیِ ایران تأکید کرده و خواهانِ رسیدن کشور به استقلال، آزادی و سکولاریسم و دموکراسی، نه از راهِ نظامی بلکه به وسیله به راه انداختن جنبش های مردمی و مَدنی در داخل ایران و حمایت مالی، رسانه ای و معنوی دولت های غربی از آن جنبش های آزادی خواهانه مردمی باشد.>>>

 

راه حلی واقعی برای مقابله با زلزله و «معنویات» آخوندی

محمود خادمی

اراجیف مسخرهء آخوندی و این اظهار نظرهای عهد بوقی که توسط فسیل های حوزهء علمیهء قم از یک طرف برای سرپوش نهادن بر بی کفایتی و نقش سردمداران رژیم در صدمات و ویرانی های بیشتر در جریان زلزله و، از طرف دیگر، برای توجیه تحقیر و سرکوب زنان میهن مان توسط مزدوران رژیم بیان شده و توهین آشکار به شعور مردم ایران می باشد در حالی مطرح می شود که آخوندها و سردمداران دزد و غارتگر رژیم با خانواده های شان در ساختمان ها و قصرهای لوکس و مقاوم در برابر زلزله زندگی می کنند و فریبکارانه معنویت و دعا را برای مقاوم سازی خانه های کاهگلی مردم و مقابله با زلزله تجویز می کنند.>>>

 

 شماره 1188 ــ  چهارشنبه 1 شهريور ماه 1391 ـ 22 ماه اگوست 2012

 

صفحه اول

 

زمینه‌های برآمدن کوروش بزرگ:

چرا کورش هخامنشی، کوروش بزرگ شد؟

سباستیان هاینه / ب. بی‌نیاز (داریوش)

شکست مادها از پارس‌ها به رهبری کوروش و پرهیز او از کشتار شکست ‌خوردگان و شرکت دادن آنها در پیروزی نقطه‌ء آغاز یک فرهنگ نوین سیاسی بود که از فرهنگ سیاسی – نظامی آشوریان و بابلیان کاملاً متمایز است (وابستگی حساس به نقطه‌ء آغازین/ سنگ اول). از سوی دیگر کوروش متوجه شده بود که حکومت مادها که «شبه فدرالی» بوده، از حداقل تنش‌های سیاسی برخورد بود. او بدون آن که تغییری در ساختار فدراتیو مادها بوجود آورد، همان را ادامه داد و در سراسر امپراتوری هخامنشی به کار بست (تداوم تاریخی). ولی از سوی دیگر، برای تحقق یک امپراتوری وسیع مانند هخامنشیان، دستگاه کشورداری به انسان‌های منظم، سخت‌کوش و قانع نیازمند بود، یعنی روحیه و فرهنگی که از قرن‌ها پیش در میان پارسیان شکل گرفته شده بود. به سخن دیگر، جمع سه عامل اساسی بالا، پرهیز از کشتار شکست‌خوردگان و سهیم کردن آنها در پیروزی، حفظ نظام فدراتیو مادها و روحیه‌ء منظم و سخت‌ کوشی پارسیان پایه‌های آغازین عصر هخامنشیان شدند؛ و همین عناصر تعیین ‌کننده مانند خشونت ‌پرهیزی، پذیرش حکومت‌های محلی، آزادی مردم در دین و آیین خود «مانع سقوط آن دولت در ورطه‌ی استبداد شرقی» شد.>>>

 

شورای ملی ایران در آستانهء تشکيل

 اعلامیهء کمیته موقت هماهنگی شورا

در شرايط حساس كنونی كه كشورمان ايران با خطرات جدی روبروست، تنی چند از كنشگران و نيروهای سياسی ـ مدنی از  طیف ها و گرایش های مختلف برای برون رفت از اين بحران دهشتناك و خانمانسوز همگام با ملت يگانهء ايران، دست در دست هم داده تا با گذار دموکراتیک و به دور از خشونت از نظام مستبد جمهوری اسلامی، شرايط مناسب برای برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه منطبق با موازین بین المللی، بمنظور انتخاب نمایندگان مردم در مجلس مؤسسان، جهت تدوین قانون اساسی نوین ایران و تعیین ساختار اداری کشور و در نهایت برگزاری همه پرسی برای تصویب قانون اساسی نوین را فراهم آورند. در همین راستا، پس از چندین ماه تلاش و رایزنی با فعالان و سازمان های مدنی ـ سیاسی، "كميته موقت هماهنگی برای تشكيل شورای ملی ايران"، جهت روشنگری و شفافيت اعلام می نمايد، که در طی روزهای آینده، "فراخوان ملی" بمنظور اعلام پيمان و همبستگی برای پشتیبانی از مبارزات و خواست های مردم ایران و دعوت از همگان، در وبگاه «فراخوان.اورگ» منتشر خواهد شد.

 

همراه با دو نگاه به اين اعلاميه:

شورای ملی‌ ایران نیز مخفیانه به بازار آمد!

الف. نگار

انتخابات رفراندوم نيست!

خسرو فْرَوَهَر

 

بایدها و نبایدهای رفراندوم

همایون نادری فر

آنچه که مهم است و این روزها موجب ایجاد اختلاف و شاید از نوع هدف دارآن، در میان گروه های خواستار اتحاد و همبستگی برای رسیدن به یک انتخابات آزاد و رفراندوم نوع نظام در کشور را فراهم کرده است، ایجاد شک و شبهه در زمینهء زمان برگزاری رفراندوم می باشد. افراد و گروه هایی با آگاهی کامل و بررسی تجربیات گذشته و برای جلوگیری از بروز مشکلات و ایرادات بعدی، بر این اعتقادند که برای برگزاری یک رفراندوم سالم در کشور، که بتوان برای همیشه از نتیجه آن دفاع کرد، یک مقطع زمانی از شش ماه تا یکسال پس از سرنگونی جمهوری اسلامی و تأسیس مجلس موسسان با حضور همهء افراد دارای دیدگاه های مختلف سیاسی برای ادارهء موقت کشور و اجرای نهایی رفراندوم لازم است. در این فاصله زمانی که کشور زیر نظر مجلس موسسان اداره می شود، همهء احزاب و گروه ها، چه جمهوری خواه از هر نوع آن و چه پادشاهی پارلمانی خواهان، با معرفی نوع نظام مورد علاقه خود و برنامه های اجرایی آن نظام، مردم را به سوی رفراندومی آگاهانه رهنمود می سازند.>>>

 

ممکنات و موانع آلترناتيو سازی

بيست و هشتمين گفتگوی سياسی

در برنامهء «ياران» تلويزيون پارس

با شرکت: سعيد بهبهانی ـ حشمت رئيسی ـ  خسرو فره وهر ـ اسماعيل نوری علا

به مديريت: عليرضا ميبدی>>>

 

صورتی‌ در زیر دارد آنچه‌ در بالاستی‌

بهرام خراسانی

به ریشخند گرفتن ساده انگارانهء رویکرد به اصطلاح "همه با هم"، "پایان یافتن عمر جمهوری اسلامی"، "کنار گذاشتن نظام سلطنتی از سوی مردم در انقلاب 57" و سخنان همانند، بیش از هر چیز، گونه ای خودفریبی است. نه اینکه این گزاره ها نادرستند، بلکه می توانند دوباره سر بلند کنند. سال ها در شوروی از "برگشت ناپذیری سوسیالیسم" سخن می گفتند. اما سرمایه داری بازگشت، و روزی هم ممکن است دوباره سوسیالیسم بازگردد. این در گروی توازن قوای ملی، طبقاتی، و بین المللی است. تنها تا 6 ماه پیش از انقلاب 57، کمتر کسی بود که برای "قتله منصور" و "اصحاب ملاقه" ، یعنی اعضا و وابستگان حزب موتلفه و بخشی از رهبران بلندپایه کنونی ایران ـ جایگاهی در آیندهء کشور ایران پیش بینی کند. اینان در آن هنگام، هستی نمایانی نیز در جامعه نداشتند. چه در زندان ها، و چه در کارخانه ها. بسیاری از کنشگران آن روز، این گروه را مردگان سیاسی می پنداشتند. اما چنین نشد. امروز کسی نیست که اینها را نداند و از پیچیدگی جهان سیاست ناآگاه باشد و نداند که: چرخ‌ با این‌ اختران‌ نغز و خوش‌ و زیباستی / صــورتــی‌ در زیـر دارد آنـچـه‌ در بـالاسـتی...‌>>>

 

کمک گرفتن از امپرياليست ها راه رسيدن به آزادی را هموار نمی کند!

اشرف دهقانی

اگر بر کسی پوشیده نیست که تحریم های اقتصادی و تهدیدات نظامی امپریالیسم آمریکا و دیگر نیروهای امپریالیستی هم پیمانان وی چه نقش و عملکرد ارتجاعی در جامعهء ایران ایفاء می کنند، اگر آشکار است که این سیاست ارتجاعی چگونه شرایط زندگی سخت مردم تحت ستم ایران در چنگال رژیم دیکتاتور و پلید و جنایتکار جمهوری اسلامی را از آنچه که بوده و هست نیز وخیم تر نموده و محرومیت های باز هم بیشتری را بر آنان تحمیل کرده است، اما باید دانست که این سیاست تنها یک جنبه از نقشه های پلید و ارتجاعی است که نیروهای امپریالیستی علیه مردم ما در شرایط کنونی و برای ویران کردن زندگی آینده خلق های ایران در جامعه ما تعقیب می کنند. سیاست ارتجاعی و خطرناک دیگری که از طرف نیروهای امپریالیسیتی به پیش برده می شود، اقدام به نفوذ موذیانه در جنبش های اجتماعی مردم ایران و کوشش در انحراف مسیر دموکراتیک و ضد امپریالیستی این جنبش ها به نفع خود و در جهت تقویت جبهه ارتجاع و دشمنان مردم می باشد.>>>

 

«می‌دوند». بسیار سریع هم می‌دوند!

فرهاد جعفری

چندی پیش، «هاشمی رفسنجانی»، به‌منظور رفع برخی تنگناهای ایدئولوژیکِ حکومتی [و گوئی که با یکی از مسائل حکومتی در مجمع تشخیص مصلحت روبروست که برای حل آن می‌تواند احکام اولیه و ثانویه را نادیده بگیرد] «مقام امامتِ امامان شیعه» را [که روزگاری توسط روحانیون شیعه، از مقام «نبوت» هم بالاتر خوانده می‌شد!] تا حدِ «اجتهاد در امور دینی / مجتهد» تنزل داد و بدین‌ترتیب [و به‌ویژه با تاکیدِ موکد بر «خاتمیت پیامبر»] تلویحاً منکر ارتباط وحیانی آنان با خداوند شد. متقابلاً؛ «محمود احمدی‌نژاد»، در کوششی در جهت مخالف؛ «قرآن» را «درغیاب امام/ امام دوازدهم شیعیان»، «بی‌معنا» خواند و گفت: «قرآن منهای امام بی‌معناست»! [که چنانچه پذیرای این استدلال هم باشیم (که نیستیم)؛ آنوقت باید نتیجه بگیریم که: در حضور و با حضور امام که، دیگر کاملاً بی‌معنا خواهد شد و بود و نبودش یکی‌ست!].>>>

 

خارش حکومت اسلامی و قمپز در کردن سید حسن نصرالله

ف.م.سخن

سید حسن! این خارش، خارش تو و حاکمیت اسلامی است نه مردم ایران. مردم ایران نه با اسرائیل جنگ دارند، نه مایل به ریخته شدن خون از دماغ اسرائیلی و فلسطینی و هر کس دیگر هستند. مردم ایران دنبال صلح و دوستی هستند. دنبال آرامش و رفاه هستند. دنبال حل مسالمت آمیز اختلافات هستند. شما انگل هایی که به اسم حکومت اسلامی و حزب الله به جان ملت افتاده اید، فکری برای درمان خارش خودتان بکنید. شما که در سوراخ چپیده ای و دست کم پنجاه محافظ، بیست و چهار ساعته از تو محافظت می کند و سر بزنگاه هم ریش ات را می زنی و در یکی از ده ها خانه ی امنی که در کشورهای همسایه برای خودت تدارک دیده ای قایم می شوی تا روزی که اسرائیلی ها مثل آیشمن گیرت بیندازند و به محاکمه ات بکشند چه فرقی برایت می کند که در مقابل ده ها هزار نفری که از اسرائیلی ها کشته شوند، آن ها هم به مقابله به مثل برخیزند و ده ها هزار از ما ایرانی ها را بکشند. اتفاقا برای شما، هر چه عجم کم تر، بهتر. احتمالا خوشحال هم می شوی.>>>

 

شماره 1187 ــ  دوشنبه 30 مرداد ماه 1391 ـ 20 ماه اگوست 2012

 

صفحه اول

 

گزارشی از مراسم بزرگداشت دکتر شاپور بختیار

به ميزبانی ياران اش در نهضت مقاومت ملی ايران

مهندس حميد ذوالنور: «از ميان سه نفر شخصیت های منتسب به جبههء ملی که طی نامه سرگشاده ای از شاه تقاضای اجرای قانون اساسی کرده بودند، او بر سر پیمان خویش پایدار مانده بود و در واقع این بختیار بود که شرایط خود را به شاه قبولانده و از مواضع خود سر سوزنی واپس ننشسته بود. بدین ترتیب با زمامداری بختیار پرانتزی که با کودتای بيست و هشتم مرداد گشوده شده بود بسته می گردد و بار دیگر فرصتی برای استقرار دموکراسی بوجود می آید که اگر ادامه می یافت با دگرگونی هایی که در صحنه سیاسی جهان در حال تکوین بود شاید یکی از امکانات استثنایی پدیدار می گردید که ایران فارغ از های و هوی مذهبی و دینی و خالی از مناقشات سنی و شیعی، که الزاما فتنه انگیز و کینه آفرین است، می توانست در عرصه ی داخلی برای استقرار دموکراسی و در عرصه ی منطقه ای و جهانی برای آشتی و دوستی با تمام کشورهای منطقه نقش مهمی ایفا نماید. هرچند دکتر بختیار امروز درمیان ما نیست اما شعارهای سیاسی او در پهنه سرزمین ایران طنین انداز گردیده است و نام دکتر بختیار در مبارزه برای استقلال و دموکراسیِ ایران هرگز نخواهد مرد.»>>>

 

«تحسس» و انتظار زلزلهء آخرالزمان

حسین باستانی

یک روز پیش از زلزله اخیر آذربایجان، خطیب جمعه تهران طی سخنانی در زمینهء نزدیک بودن زمان ظهور امام دوازدهم شیعیان، اشاره ای معنادار به یکی از برداشت های جنجالی از مفهوم "آخرالزمان" داشت. کاظم صدیقی، با تاکید بر افزایش مشکلات بشر در سرتاسر جهان، این وضعیت را "مقدمهء حضور امام عصر" دانست و گفت: "بوی پیراهن یوسف به مشام می‌رسد". اشاره به استشمام "بوی پیراهن یوسف" در آستانهء حضور امام دوازدهم شیعیان، یادآور مفهومی به نام "تحسس" (به معنای جستجوی وجود چیزی از طریق حواس) است. معتقدان به این مفهوم باور دارند که در زمان حاضر، شیعیان دیگر نه در دوره انتظار، که در دوره تحسس به سر می برند؛ یعنی زمانی که خواص، می توانند حضور امام دوازدهم را حس کنند.>>>

 

ناگفتنی های پایان ناپذیر مقام های ایران

مجید محمدی

در کدام نوع نظام سیاسی مقامات نمی توانند حقایق مربوط به جامعه و کشور را که اصولاً از جنس محرمانه یا تهمت نیستند (چون در آن صورت شکایت از عدم بیان آنها وجهی نداشت) بیان کنند یا از عدم بیان حرف‌هایشان در حال خفگی قرار می گیرند؟ اول نظامی که مقامات آن همانند گردهمایی گرگ‌ها علیه یکدیگر پرونده‌های فساد در اختیار دارند و برای تهدید از آنها استفاده می کنند اما اگر یکی علیه دیگری سخنی بگوید دیگری هم می تواند همین کار را با او انجام دهد. در این نظام سیاسی بازیگران از اطلاعات خود به عنوان کارت در بازی پوکر استفاده کرده و همه‌ی آنها را رو نمی کنند...>>>

 

نسبت دین با مردم‌سالاری و روشنفکری

گودرز کیوان

دین و روشن ‌اندیشی شیوه‌های کشورداری نیستند بلکه شیوه‌های اندیشه‌اند، ولی شرع، ایدئولوژی، مردم‌سالاری و سکولاریزم شیوه‌های کشورداری یا، دست‌کم، شیوه‌هایی برای راهبرد جامعه هستند. دین مجموعه‌ای از باورهای شخصی است و نمی‌تواند بر کشور فرمان براند. باورها مانند باور به چرخش زمین به دور خورشید در زمان روشن یا ناروشنی پیش نهاده شده‌اند و اکنون باورمندان و ناباوران یا هواداران و دشمنانی دارند. نه دستور کاری برای پیکربندی جامعه دارند و نه هیچ ابزاری برای پیاده کردن آن. برای اینکه بتوان به نام هر باوری مانند دین فرمانروایی کرد، باید بر پایه‌ء آن دستورهایی را برای پیکربندی جامعه نوشت و نهادهای اجتماعی توانمندی را برای به کار انداختن دستورها و پیگیری آن‌ها پایه ‌ریزی کرد. آنگاه مقوله‌ء تازه‌ای بر بنیاد دین ساخته می‌شود که مذهب نام می‌گیرد، چارچوب نوشته‌شده‌ء آن «شرع» و نهاد اجرایی آن «آخوند» (روحانیت) است.>>>

 

ولایت کُنترل جهنم

بهمن زاهدی

جمهوری ‌اسلامی نتوانسته است در خارج از کشور اپوزیسیونِ سرنگونی ‌خواه را تحت کُنترلِ خود در آورد ولی توانسته که با مخارج زیادی که کرده، عمر خود را افزایش دهد و چهرهء ولایت‌جهنمی خود را بار دیگر به ایرانیان و جهانیان نشان دهد. استعفای چهار نفری از حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) که دو نفرشان در آن حزب هیچ‌گونهِ مسولیتی را پذیرا نشده بودند و مدت زیادی هم عضو آن حزب نبودند آنچنان وسعت تبلیغاتی بخود گرفت که تو گویی پیروزی بزرگی بود برای اپوزیسیونِ خودی جمهوری‌ اسلامی علیه اپوزیسیونِ سرنگونی‌ خواه جمهوری ‌اسلامی! بادکنک اپوزیسیونِ خودی جمهوری ‌اسلامی سوراخ شده و کم‌کم فضای خارج از کشور را، همانگونه که پُر کرده بود، ترک خواهد کرد.>>>

 

 

ایران زیر آوار سیاست خارجی

مهدی خلجی

...نباید جنگ روانی را به غرب واگذار کرد. اخبار باید گزینشی منتشر شود. مثلاً بحران اقتصادی در اروپا و آمریکا برجسته گردد به صورتی که دولت‌های اروپایی و آمریکا را در معرض سقوط نشان دهد. از سوی دیگر اخبار منفی در داخل باید حتی المقدور پریده‌رنگ منتشر شود تا مردم روحیه‌ی «مقاومتی» خود را در شرایط کنونی نبازند...ایدهء‌ اقتصاد مقاومتی یا تشبیه موقعیت کنونی به جنگ بدر نشان ‌دهنده‌ عدم تمایل ایران به مصالحه بر سر این دو مسأله‌ است؛ در حالی که عدم مصالحه می‌تواند مخاطرات پیش‌بینی‌نشده و ویران‌گری داشته باشد. رویهء‌ دیگر سیاست مصالحه ‌ناپذیری، انکار اهمیت و تأثیر تحریم‌ها، عدم شفافیت در ارائه‌ء آمار و داده‌های اقتصادی و نیز سانسور خبری مشکلات واقعی روزمره‌ مردم است. این‌که آیت الله خامنه‌ای نخواست از وضعیت عاطفی پس از زلزله‌ آذربایجان برای بالابردن محبوبیت عمومی خود بهره بگیرد، بخشی از هزینه‌ای است که او ناگزیر برای پیشبرد سیاست خارجی‌اش می‌پردازد.>>

 

مدیریت بحران پیشرفته، و...

حمیدرضا رحیمی

قرن هاست که ما نخست کار و سپس فکر می کنیم، فلذا، باقیماندهء عمرشریف مان صرف بیرون رفتن از بن بست هائی می شود که خود صمیمانه بنا کرده ایم! هم از این روست که اوقات عزیزمان نیز، به میمنت و مبارکی، در طول قرن ها دود شده است. خاج پرستان اما بر عکس ما هستند، یعنی نخست فکر می کنند و بعد کار می کنند! و همین مختصر، به باور فدوی، از عوامل مهم چند صد سالی ست که از ایشان عقب افتاده ایم. همین نکته را اگر ملاک بگیرید، با اندکی تأمل درخواهید یافت که برادران، برای نخستین بار در تاریخ مرز پرگهر، این طلسم را شکسته، و به اصطلاح خودمان، علاج واقعه را، قبل از وقوع فرموده اند. خوانندگان گرامی اما لجباز ضد انقلاب، لابد پس از این همه روشنگری توأم با استدلال فدوی، از او سند و مدرک هم می خواهند! باشد، گور پدر مال دنیا؛ فدوی در این ارتباط، آتش به مال اش زده، نمونه هائی، بعنوان مشتی از خروار در پیوند با همین زلزلهء دردناک اخیر آذربایجان خودمان، و میزان و عمق دور اندیشی برنامه ریزی برادران، که مدت ها پیش از این صورت گرفته است را، برای تنبه ضدانقلابیون، درپی می آورد...>>>

 

ماجرای حاج آقا واعظ طبسی و خانم سحر ریحانی

سايت تلويزيون «من و تو»>>>

خانم سحر ریحانی، بازیگر سینمای ایران، گفته است که حاج مصطفی واعظ طبسی بیش از یک و نیم میلیارد تومان پول از دارایی های آستان قدس رضوی را برای تهیه یک فیلم در اختیار وی نهاده و قرار است آستان قدس رضوی سفارش سنگین تری برای ساختن فیلم "پرستاران" به او بدهد و به همین منظور دفتر او را به پیشرفته ترین تجهیزات فنی نیز مجهز ساخته است. خانم سحر ریحانی گفته است که ایشان موفقیت خود را مرهون آشنایی با حاج آقا مصطفی واعظ طبسی فرزند رییس آستان قدس رضوی در کره است. سحر ریحانی در سفر به کره به دلیل موفقیت اش در المپیاد ریاضی به حاج آقا مصطفی واعظ طبسی که با ایشان همسفر بوده گفته است که آرزو دارد پولدار بشود و زود هم پولدار بشود تا بتواند فیلم بسازد. در پاسخ حاج آقا واعظ طبسی به خانم سحر ریحانی گفته است : چون جایزۀ ریاضی تان را به امام رضا اهدا کردید تلاش لازم برای تحقق آرزوی شما انجام می شود. خانم سحر ریحانی افزوده است که نود درصد موفقیت خود را مدیون پشتیبانی حاج آقا مصطفی واعظ طبسی است. (آرشيو)

 

شماره 1186 ــ  جمعه 27 مرداد ماه 1391 ـ 17 ماه اگوست2012

 

صفحه اول

 

آلترناتيو و قدرت سياسی

چمعه گردی های اسماعيل نوری علا

مرتباً از کنشگران سياسی می شنويم که «ايران در خطر است»؛ اما معلوم نيست که گويندگان اين ترجيع بند دلگير در راه رفع «خطر» دست به کدام (فداکاری سهل است) اقدام عملی زده اند؟ به اين زنان و مردان شريف ايرانی بايد گفت که آنقدر صبر نکنيد تا خطری که می گوئيد اتفاق بيافتد. چرا که اگر با «حلوا حلوا گفتن» دهان شيرين نمی شود اما، يقين داشته باشيد، که با «خطر خطر گفتن ِ تنها» مصيبت های بسيار بر سر کشورمان فرود خواهند آمد. ياد حافظ شيراز بخير که در عهد امير مبارزالدين اينجوی محتسب می نوشت: «شهر خالی است ز عشاق؛ بود کز طرفی / مردی از خويش برون آيد و کاری بکند؟»>>>

 

اتحاد خودی حکومت اسلامی برای خنثی سازی اتحاد برانداز

رضا حسین بر

راستی «این دوستان» که، بقول رفسنجانی، «در فروپاشی بساط شاه ید واحده با ما بودند، این فتنهء بزرگ را گزارش کردند و، برای مقابله با عوامل برانداز، خواستار همکاری با ما شدند» چه کسانی هستند؟ کدام یک از هفت گروه بالا خواستار همکاری به منظور ایجاد یک اتحاد خودی برای خنثی کردن اتحاد برانداز هستند؟ همکاران سابق انقلاب و جمهوری اسلامی، در برابر اين پرسش اساسی، و برای آنکه تکلیف خود را با مردم ایران روشن بکنند و نشان بدهند که دیگر در جنایات جمهوری اسلامی شریک نیستند، لازم است که موضع خود را بروشنی بیان کنند. در غیر این صورت، مردم همچنان فکر خواهند کرد که آنها هنوز در خدمت رژیم هستند و علیه مردم ایران همچنان فعالیت خواهند کرد.>>>

 

تحلیلی بر اتحاد و راهکارهای آن

کاوه آهنگری

با نگاهی به واقعیت ایران به راحتی می توان پی‌برد که ایران نیازمند یک اتحاد ارگانیک است نه مکانیکی. اما بدست ‌دادن و ارائهء چنین پروژه‌ای کار آسانی نیست، آن هم بیشتر بدلیل نبود یک شبکه و سیستم ارتباطی مستمر و دمکراتیک میان گونه‌های متفاوت فرهنگی و مذهبی آن. اما به باور من اين مهم کار شاق و نشدنی‌ای هم نیست؛ کافی ست که عوامل موثر و دخیل در سیاست، و آنانکه نگران فردای ایران هستند، در یک سلسله بحث های سازنده و راهبردی، و با قصد رسیدن به یک پلاتفرم مشترک، دور هم جمع ‌شده و طرح های خود را در یک سلسله مناقشات و گفتگوهای دمکراتیک و سازنده با حضور کارشناسان، مطرح و در نهایت طرح نهایی برآمده ای را که نتیجه‌ی اولیهء این تلاش است به عموم مردمان ایران و مجامع بین‌المللی عرضه نمایند.>>>

 

آلترناتيوسازی و درس های تاریخی کودتای 28 مرداد

سایت حزب توده ایران

از آنجا که طی یکی - دو سال اخیر شاهد سیاست آلترناتیو سازی امپریالیستی برای آیندهء تحولات کشور هستیم، تجربهء تاریخی 28 مرداد محک و معیار مناسبی برای قضاوت در بارهء ماهیت و سیاست آن نیروها و شخصیت هایی است که با نادیده گرفتن واقعیت های جهان امروز و تجربیات تاریخ معاصر کشور، بی توجه به اصل خدشه ناپذیر تامین و تضمین حق حاکمیت ملی، در کنار محافل جنگ افروز و مداخله جوی امپریالیستی قرار گرفته و برای رهایی میهن از چنگال استبداد ولایت فقیه چشم به سیاست و حمایت طراحان کودتای ننگین 28 مرداد دوخته اند. با هیچ ترفند و توطئه نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که کودتای 28 مرداد نقطه عطف یک دیکتاتوری و استقرار استبداد در ایران بود. و امروز نیز طراحان آن با سیاست آلترناتیو سازی در پی تامین منافع توسعه طلبانه خود هستند.>>>

 

یادی از فاجعهء 28 مرداد سینما رکس

و یک جانباختهء اهل قلم

زنده ياد، ستار لقایی

من هرگز کتاب «واقعیت سینما رکس» نوشتهء ابراهيم (امير) زال زاده را دریافت نداشتم. بعد ها از همسرش شنیدم که مأموران اطلاعاتی، دو ماه پیش از قتل ناجوانمردانه اش، در یک شبیخون نا به هنگام، همهء دست نوشته ها و فایل های کامپیوتری اش را برده اند. زال زاده، چنان که خواهرش به من گفت، شامگاه پنجم فروردین ماه، در میدان ونک از اتومبیل پیاده می شود که برای همسرش، آزیتا ناصر آذری، گل بخرد و همان موقع به وسیلهء لباس شخصی ها و عوامل اطلاعاتی دزدیده می شود و روز نهم فروردین جنازه اش در یافت آباد، پيدا می شود. همسر سابق اش که پزشک بود گفته است که به قلب اش چاقو زده بوده اند…>>>

 

مصدق در لاهه - نمی خواهمت ای نفت

دو شعر از مجید نفیسی

ويدئو>>>

 

تهاجم فرهنگی جمهوری اسلامی پایان ندارد

الاهه بقراط

آنچه زیر عنوان «تهاجم فرهنگی غرب» تبلیغ می‌شود در واقع تمایل جامعه به فرهنگی است که در آن آزادی‌های فردی و اجتماعی مورد احترام است. حال آنکه تهاجم فرهنگی واقعی از سوی جمهوری اسلامی صورت می‌گیرد که مهم‌ترین هدف آن، زنان و کودکان هستند. هر چقدر بهشت زیر پای «مادر» اسلام‌گرایان گسترده است، به همان اندازه جهنم برای همان مادر به عنوان «زن» دهان باز کرده است! تبلیغ افزایش جمعیت بخشی از همین تهاجم فرهنگی است آن هم در حالی که هر نوزادی که به دنیا می‌آید به دلیل تمایل طبیعی به آزادی، پیشاپیش یک مخالف بالقوه است!>>>

 

تا هست می کشد!

شهباز نخعی

آیا می توان به یاری نهادهای حقوق بشری دنیا جلوی رشد شمار اعدام های این حکومت آدم کش را گرفت؟ نگاه به گذشته و معیارهای رفتاری حکومت نشان می دهند که پاسخ این پرسش نمی تواند مثبت باشد. این حکومت در توهم پرهیز از "اشتباه" شاه، تا آخرین روز و ساعت حیات ننگین اش دست به هرجنایتی، حتی قتل عام و نسل کشی هم می زند.  گواه این مدعا، جنگی است که این روزها با مشارکت مستقیم حکومت آخوندی در سوریه جریان دارد و همهء پیش بینی ها حاکی از آن هستند که بزودی با سقوط رژیم جنایتکار بشار اسد شکستی خفت بار برای سید علی خامنه ای و شرکاء به بار خواهد آورد.  شکستی که پیامد طبیعی اش ترس و وحشت بیشتر حکومت خواهد بود که به نوبه خود به معنای افزایش شمار اعدام هاست.>>>

 

زلزله آذربايجان و رفتار حکومت اسلامی

بيست و ششمين گفتگوی سياسی در برنامهء «ياران» تلويزيون پارس

با شرکت: رضا تقی زاده ـ حشمت رئيسی ـ شاهين نژاد ـ اسماعيل نوری علا

به مديريت: عليرضا ميبدی>>>

 

شماره 1185 ــ  چهارشنبه 25 مرداد ماه 1391 ـ 15 ماه اگوست2012

 

صفحه اول

 

ایران در سوگ آذربایجان

گزارشی از: مریم نظری

خبرنگار و عكاس اعزامی تهران امروز از مناطق زلزله زده

شنبه شب سیاه‌ترین شب زندگی «ورزقانی‌ها» بود. مردمی كه زلزله خانه‌هایشان را ویران كرده بود، زخمی و سرما زده و داغ دیده، یا به كفن و دفن كشته‌شدگان حادثه مشغول بودند و یا تا صبح همنوای فریادهای كمكی بودند كه عزیزان ‌شان از زیر آوار سر می‌دادند... مردی كه روی سنگی نشسته و اشك می‌ریزد می‌گوید: «زخمی‌ها را خودمان از زیر آوار بیرون كشیدیم. امدادگرها آمدند اما خیلی دیر آمدند.» مرد اشك‌هایش را پاك می‌كند و ادامه می‌دهد: «مسئولان مقصر صد در صد این رخداد هستند. خیلی از اهالی اینجا تا به حال به شهر نرفته‌اند. حتی بلد نیستند برای یارانه‌هایشان ثبت‌نام كنند. در تمام این سال ها هیچ وقت مسئولی حتی در سطح فرماندار هم به اینجا نیامد تا از مردم بپرسد چه مشكلاتی دارید. آنها روزی دو ساعت بیشتر آب ندارند. خانه‌های این روستاییان هیچ كدام پروانه ساخت ندارد و عملاً هیچ نظارتی بر این ساخت و سازها انجام نمی‌شود. خب ، وقت آمدن چنین زلزله‌ای چه توقعی می‌توانید از این سازه‌ها داشته باشید؟»>>>

 

«خنده بازار» سیما در میانه مصیبت زلزله‌زدگان!

عصرایران

در حالی که مردم ایران عزادار زلزله مرگبار شمال غرب کشور هستند و در اکثر شهرها، مردم در تکاپوی کمک به هموطنان زلزله زده اند و از جمله در سراسر کشور مقابل مراکز انتقال خون صف کشیده اند تا با اهدای خون خود ، جان مجروحان فاجعه را نجات دهند ، صدا و سیما ، در اقدامی عجیب، همانند روزهای عادی، اقدام به پخش برنامه طنز "خنده بازار" کرد! تأخیر در اطلاع رسانی  خبرهای ناقص و عدم پوشش لحظه به لحظه رویدادهای مربوط به زلزله آذربایجان شرقی، از روز گذشته انتقادات بسیاری را از سوی مردم و برخی نمایندگان مجلس ، متوجه صدا و سیما کرده بود. با این حال، سیما به جای اصلاح رویکرد خود در این قبیل موارد، بدوت توجه اخلاقی و عرفی به این که مردم شمال غرب کشور داغدار و آواره شده اند و مردم سایر نقاط کشور نیز عزادار و شریک درد هومطنانشان هستند، اقدام به پخش خنده بازار کرد تا نشان دهد که گویا خبرها ، خیلی دیر به جام جم می رسند و الا مگر می شود، مرگ دلخراش صدها هموطن و عزای میلیون ها ایرانی را دید و به جای همدردی و کمک ، خود را به بی خیالی زد و خنده بازار پخش کرد؟! راستی کسانی عزیزانشان را در زلزله از دست داده اند، وقتی در تلویزیون کشورشان، به جای آن که صدای کمک خواهی و تصویر مشکلاتشان را ببینند ، آواز و موسیقی و خنده بازار می بینند، چه حالی به ایشان دست می دهد؟ آیا تلویزیونی که همیشه غم از سر و رویش می بارد، نمی توانست این دو روز را به احترام زلزله زدگان ، دندان روی جگر بگذارد و بی خیال شاد کردن ملت(!) و نمک پاشیدن بر زخم مصیبت دیدگان شود؟!(آرشيو)

 

جمهوری‌خواهی در محاق نابینایی سپید

ناصر کاخساز

تردیدی ندارم که عمر این نابینایی سپید که «بازگشت سلطنت» از آن تغذیه می‌کند، همان گونه که ساراماگو در رمان‌اش نشان می‌دهد، به گونه ای ناگهانی به پایان می‌رسد و بینایی، به خصوص به ما روشنفکران خارج از کشور که در نبود یک سازماندهی سراسری و با انگیزه عشق به وطن در دام غلیان عاطفی می‌افتیم و برای رهایی از کابوس مخوف جمهوری اسلامی به هر طناب نامتینی می‌آویزیم، باز خواهد گشت. ملت ایران این توانایی را داشت که یک آیت‌الله کاشانی را که از خمینی هیچ دست کمی نداشت از نزدیک شدن به قدرت سیاسی باز دارد. اگر خمینی را نتوانست به این سبب بود که شاه آلترناتیو ملی او را از سر راه او بر داشت. پس این عادلانه نیست که ملت ایران را سزاوار این حاکمیت اعتقادی دانست. به قول واتسن مورخ انگلیسی ملت ایران را نمی‌توان فاسد شمرد چرا که مستعد پرورش رهبران بزرگ خویش است.>>>

 

قیام علیه جمهوری

ف. تابان

جنبش ما تجربهء مشی تسلیم طلبانه بخشی از اپوزیسیون سابق و «اتحاد» یک جانبهء آن با اصلاح طلبان را دارد. این تجربه نه تنها هنوز تازه بلکه به طور مداوم در حال تکرار است. این بخش از اپوزیسیون سابق، برای توجیه سیاست خود، به تدریج به سمت و سویی رفتند که آن ها را از موضع اپوزیسیون حاکمیت ایران و نظام جمهوری اسلامی جدا کرد... این داستان اکنون دارد عیناً و مو به مو در جبههء دیگری اتفاق می افتد. بخشی از جمهوری خواهان کارشان شده است توجیه سلطنت و سلطنت طلب ها، دفاع از آن ها و حمله به سایر جمهوری خواهان زیر پوشش «اتحاد» و نظایر آن. در این میآن تلاش هدفمندی برای خلع سلاح جنبش دموکراتیک و جمهوری خواهی در مخالفت خود با سلطنت و رقیق کردن و حتی خنثی کردن این مخالفت، صورت می گیرد.>>>

 

مشکل جوانان خردمند ايران با آخوند ها چیست؟

گفتگو با يک جوان از ايران آمده ـ مطلب ارسالی

من و دیگر دوستانم در ایران خیلی در این مورد صحبت کرده ایم و از اینکه ایرانیان خارج از کشور آزادند و توانایی حرکت و اقدامات بیشتری دارند، خیلی امیدواریم. مهم ترین نقش آنها می تواند بلندگو شدن برای صدای معترضان باشد. آنها می توانند به صورت فردی و گروهی، با ایمیل، دادخواست و نامه نگاری مردم و مقامات محل سکونت خود را از وضع زندانیان سیاسی، شکنجه ها، جور بر زنان و نقض حقوق بشر آگاه کنند... می توانند با بستگان خود در ایران اطلاعات رد و بدل کنند. باید به کمک کتاب و فیلم و داستان تاریخ قدیم و معاصر ایران را برای فرزندان و جوانترها شرح دهند. می توانند پولشان را از بانک های ایران بیرون بکشند. مخصوصاً باید به جهانیان بگویند که ایرانیان مثل آخوندها فکر و عمل نمی کنند و عمل آنها را قبول ندارند. می توانند حتی با داشتن اختلاف عقیده، با یکدیگر بر سر براندازی حکومت آخوندی متحد شوند. می توانند الگویی از زیستن مسالمت آمیز در کنار مخالفان عقیدتی خود بوجود آورند تا هم امروز بکار گرفته شود و هم در دموکراسی آینده ایران مورد استفاده قرار گیرد.>>>

 

در پستوی اتاق فکر

عمادالدين باقی

چندی است در صفوف اصحاب و ارباب سیاست سخن از پی افکنی "اتاق فکر" اصلاح طلبان به مثابه گریزگاه و راهکاری برای برون رفت از سردرگمی این طیف می رود. بی تردید همه گویندگان و کوشندگان اش از سر صدق و خیر و مآل اندیشی سخن می گویند لیک چند خرده ای بر ایدهء اتاق فکر می توان گرفت. این ایده را البته می توان گامی به پیش دانست و می توان، از منظر سیاست، واکاوی کرد و یا از دیدگاه پراگماتیستی ارزیابی کرد و برای مثال گفت که اتاق فکر در صورتی است که عملی وجود داشته باشد و در شرایط بی عملی، اتاق فکر کارآمدی ندارد و فقط یک دلمشغولی ذهنی است، ولی می توان در چارچوب رویکرد کلی حقوق بشری و جامعه شناختی نیز بدان نظر کرد.>>>

 

راه حل بالايی ها و پائينی ها

برای نجات ايران و ايرانيان

اکبر گنجی

اوست که همهء زمامداران نظام را به ايستادگی، مقاومت، خطر کردن و هزينه دادن وادار کرده است. بر اين مبنا، آيت الله خامنه ای را نماد "بالا" کرده و می گوئيم او چه بايد بکند. آيت الله خامنه ای هنوز اين فرصت را دارد که کشور را از اين وضعيت نجات بخشد و نگذارد که نام اش در کنار نام صدام حسين، سرهنگ قذافی، بشار اسد و...در تاريخ ثبت شود. دو گونه اقدام- حداقلی، حداکثری- چارهء کار است... اگر آيت الله خامنه ای مديريت اين فرايند مسالمت آميز گذار به دموکراسی را در دست گيرد، حتی می تواند نامی نيک از خود به يادگار بگذارد. اگر چه اين راه ها- حداقلی و حداکثری- گشوده است و هيچ مانعی برای انجام آن وجود ندارد، اما آيت الله خامنه ای به اين راه نخواهد رفت. زمامدار خودکامه خود را در موقعيتی قرار می دهد که نمی تواند پذيرای چنين فرايندی باشد.>>>

 

چرا رهبر خود را شاعر و منتقد ادبی معرفی می کند؟

فرج سرکوهی

تاکید ساختارهای استبدادی بر تولید هنر مکتبی رخدادی تازه نیست. نظریه پردازان آلمان نازی و اتحاد شوروی سابق با عمق و گستردگی بسیار فراتر از کلیات مطرح شده در سخنان آقای خامنه ای، ده ها کتاب نظری در این باب نوشته و سانسور این دو حکومت نیز با حذف دیگراندیشان و سرمایه گذاری برای تولید هنر مکتبی کوشیدند تا این نظریه ها را تحق بخشیدند. اما شکست این دو و شکست سی سال تلاش برای تولید هنر و ادبیات اسلامی در ایران از امکان ناپذیری تقلیل هنر و ادبیات به تبلیغات حکومتی حکایت می کند.>>>

 

شماره 1184 ــ دوشنبه 23 مرداد ماه 1391 ـ 13 ماه اگوست2012

 

صفحه اول

 

گزارش برگزاری کنگرهء دهم سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران

همراه با متن کامل سند سیاسی مصوب این کنگره

کنگره سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران در روزهای پایانی ماه ژوئیه برگزار شد. بنابر گزارشی که از سوی این سازمان منتشر شده، اوضاع سیاسی، ارزیابی از روند وحدت، و ارزیابی از ائتلاف ها و اتحادهای سیاسی مهمترین موضوعات در دستور کار این کنگره بوده است. در این جلسه افزون بر اعضای سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، تعدادی از فعالینی که نسبت به امر وحدت چپ حساسیت داشته و با این سازمان در ارتباط بودنده اند، مشارکت داشتند. به دلیل اهمیت موضوع وحدت و در اولویت قرار داشتن آن، کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق فقط از نمایندگان احزابی که در پروژه وحدت مشارکت داشته اند برای حضور در این جلسه دعوت نموده بود. در جریان کنگره نمایندگان سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران، پیام های خود را به کنگره سازمان، قرائت نمودند. همه شرکت کنندگان در کنگره از حق برابر برای مشارکت در مباحث برخوردار بودند و در طول کنگره با طرح نکات و پیشنهادات سازنده خود، به پیشرفت مباحث و موضوعات در دستور، به نحو ارزنده ای یاری رساندند. در رابطه با اوضاع سیاسی مطلبی تدارک شده بود که پس از اصلاحاتی که در متن وارد شد با 94 در صد آرای موافق به تصویب رسید.>>>

 

ما و شاه و این «رهبر»ان

به بهانه «از تهران تا قاهره»

مزدک بامدادان در سايت ايران امروز

آنچه که هواداران انقلاب، (یعنی کسانی که شورش کور پنجاه‌وهفت را کاری بجا می‌دانند و برآنند که این رخداد "یک انقلاب راستین و پیشرو" بوده‌است که ملایان آنرا ربوده‌اند) شب و روز می‌گویند و می‌نویسند، پرسش نسل امروز از ما کنشگران آن رخداد شوم این نیست که: «چرا شاه را سرنگون کردید؟» که اگر چنین می‌بود، این "ما"ی آن روزگاران می‌توانست با گزارش شکنجه‌ها و اعدام ها و سرکوب آزادی ها و آوردن نام مصدق و جزنی و بدیع ‌زادگان و گلسرخی بر خود ببالد که ساختاری چنین خودکامه و سرکوبگر را سرنگون کرده‌است. پرسش نسل کنونی از "ما" و "رهبر"ان ما این نیست، زیرا بود و نبود آنچه که در آن رژیم می‌گذشت، سایه‌ای بر زندگی روزاروز او نمی‌افکند. پرسش این نسل از همه ما دست‌اندرکاران انقلاب پنجاه‌وهفت این است که: «چرا جمهوری اسلامی را بر سر کار آوردید؟»>>>

 

در تبيين و تمييز مرزهای سیاسی

سيروس ملکوتی

پذیرش يک نیروی اصلاح طلب خودی شده در درون بلوک انحلال خواهان باعث گردیده که مسیر گفتمان سیاسی از سازماندهی مدیریت مبارزاتی در نفی نظام، خود را در مباحثی مجازی و حاشیه ای بکشاند؛ مباحثی که با به تصویر کشانیدن فضای یاس و سرخوردگی و همچنین غیرممکن خواندن یک همایش ملی در انحلال نظام، بشارت وعده همزیستی خواهانهء خود با حاکمیت را برای سیاستی گام به گام بسوی آزادی مستدل میسازد. از سوی دیگر، انحلال خواهان آنچنان درگیر ذهنیت جدا پذیر خود از یک همایش ملی قرار گرفته اند که تا کنون قادر نشده اند مفهوم تاریخی انحلال نظام را از استراتژی های خود در صور گوناگون نظام و سیستم کشورداری آینده ایران تمیز دهند. تصورشان بر این است که این اتحاد ملی برای انحلال می بایست تعریف جامع و کاملی از صورت و محتوی نظام آینده را نیز در اختیار داشته باشد. تصور دیگرشان بر این است که این اتحاد ملی می تواند زمینهء سبقت های سیاسی را برای این و آن رقیب فراهم آورد. بنابراین، اصل را بر عدم مشروعیت سیاسی رقیب گذارده و اتحاد و همایش ملی را با سیاست حذف دگر اندیش می آغازند.>>>

 

انتخابات آزاد يا آزادی انتخاب؟

آرمان نجم

ماهیت حکومت اسلامی در تضاد و در تقابل با عناصر اجتماعی و فرهنگ ایرانی است. شریعتمداران دینکار، حق حاکمیت ملی را با ارعاب و کشتار از مردم ایران سلب کرده اند. بدون بازستانی این حق مسلم مردم، دفاع از منافع ملی ایران و حقوق ملی مردم برای مشارکت در حق انتخاب سرنوشت خویش، امکان پذیر نخواهد بود. حاکمیت ملی و حق انتخاب زمانی به وقوع می پیوندند که این حکومت ضد ایرانی برچیده شده باشد و مردم به منظور انتخاب نمایندگان خود در مجلس مؤسسان جهت تدوین قانون اساسی نوین ایران و تعیین نظام سیاسی آینده و برگزاری همه پرسی برای تصویب آن شرکت کنند.>>>

 

از «اقتصاد مقاومتی آقا» تا «خودسوزی جوان 24 ساله مقابل شهردار»

مهدی رود

اگر امروز آستانهء تحمل مردم از سوی ایادی حکومت در صف های طویل تهیه مرغ، مورد سنجش قرار می گیرد، فردا این آزمون با کالاها و اجناس دیگر و در شرایطی سخت تر رقم خواهد خورد. حکومت از پس مطرح کردن اقتصاد مقاومتی نه تنها هیچ راهگشایی را برای برون رفت از بحران جاری و پیش رو ندارد بلکه بنا دارد با مدل اقتصاد دوران جنگ 8 ساله و جیره بندی اجناس، امروز را به فردا برساند. آنچه که خود مسئولان نظام عنوان می کنند، به دنبال برخورد اعتقادی مردم با مشکلات اقتصادی و گرانی ها هستند، اگر در این راه موفق باشند تحمل و در واقع مقاومت مردم در مقابل بحران اقتصادی به عنوان خواسته اصلی حکومت می تواند محرکی برای ادامه این مسیر باشد. اما در صورت لبریز شدن کاسه صبر مردم و بروز ناآرامی ها و نمایان شدن اعتراض ها، احتمال وقوع جنگی منطقه ای از سوی رژیم برای فرار از این بحران گزینه ای است محتمل، دو موئلفه ای که به هر صورت هزینه سنگین آن بر دوش مردم خواهد بود.>>>

 

ثقل سياسی؛ یا آلترناتيو حکومت ولائی

بخش دوم مقالهء «انحلال طلبی»

بيژن نيابتی

اگر آنچه را که من می گویم بدرجاتی عاری از حقیقت نباشد، راه حل واقعی در شرایط کنونی نه آلترناتیو سازی که ساخت کانون های قدرت سیاسی از طریق گرد آمدن نیروهای پراکنده حول محورهای مشخص است. یعنی چپ و راست و مرکز در اپوزیسیون ابتدا به ساکن باید که نمایندگان نظری و عملی خود را پیدا کرده و تبدیل به یک "ثقل سیاسی" گردند و آنگاه به سراغ مجاهدین بروند و نه تا پیش از آن! این آن چیزی است که واقعی بوده  و می توان ساخت. نیروهای پراکنده  در اپوزیسیون ایران تنها پس از بوجود آوردن کانون های قدرت سیاسی است که به نیروهای طراز آلترناتیو تبدیل می شوند و نه پیش از آن. از میان نیروهای ضعیف  و نیازمند اگر آلترناتیوی هم بیرون آید در بهترین حالت همان آلترناتیو کرزای در افغانستان و آلترناتیو چلبی درعراق خواهد بود و نه بیشتر. با این تفاوت که در آنجاها این آلترناتیوهای دست ساز، اژدهایی چون ایالات متحده را در پس خود داشتند  و در پیش رو هیچ! در اینجا اما، آلترناتیو دست ساز، تنها اژدها را در پس پشت نخواهد داشت. نهنگ غول آسا  و مصممی  را نیز همچون مجاهدین حلق، دهان گشاده  در مقابل خود خواهد یافت.>>>

 

نکاتی که آقای مهاجرانی باید می‌گفت و نگفت

ف. م. سخن

دیدم لندن را دوست دارم، و دوست دارم، تهرانِ ما، ایرانِ ما هم مانند لندن شود، و بچه های ما هم، مانند دختر آقای مهاجرانی حق انتخاب داشته باشند، که مدرسه دخترانه یا پسرانه یا مختلط بروند، و دین و مذهبی را که دارند به دلخواه خودشان حفظ کنند یا از دست بدهند، جسم و جان و روح شان، حتی اگر با بدن نیمه برهنه بگردند در امنیت و آسایش باشد و از دست و زبان و افکار زشت حاکمان و محکومان در امان باشند... دیدم لندن را دوست دارم و لندن به من بسیاری چیزها آموخته است که در فردای ایران باید آن ها را به کار گیرم...>>>

 

يک خبر ميمنت اثر و چند ملاحظهء ديگر

حميد رضا رحيمی

بگزارش منابع خبری بین المللی، بابک فردوسی متخصص جوان ایرانی و از مدیران ناسا در دو پروژه فضائی، که منجر به فرود موفقیت آمیز کاوشگر اعزامی به مریخ شد، این روزها به استثنای وطن، در در مرکزاخبار بقیهء جهان قرار گرفته است! این، البته  نخستین بار نیست که متخصصین جوان ایرانی دور از میهن، بر عکس برادران، حضرات آیات عظام و حجج اسلام، توابع سببی و نسبی آنان، کثرالله امثالهم، آبرو، افتخار و شگفتی می آفرینند. باری فدوی با ملاحظه ی تصویر این جوان عزیز، قاصم الجبارین را شدیداً شکر کرد که وی به پست برادران نیروی انتظامی، ادارهء اماکن و ارشاد و از این قبیل که همگی، قدرت خدا، مُخلّ حیات اند و مخرب ذات، نخورد که او را در حد مرگ ارشاد، و در صورت زنده ماندن، تازه بعلت نوع پوشش یا آرایش مو، بعنوان شیطان پرست، در زندان های خود،حبس فرمایند!>>>

 

 شماره 1183 ــ  جمعه 20 مرداد ماه 1391 ـ 10 ماه اگوست2012

 

صفحه اول

 

اعتراض به دموکراسی ظاهری در اروپا

گزارشی از سیما راستین

زیگمار گابریل، رئیس حزب سوسیال دموکرات آلمان، در دیداری با فیلسوف نامدار، یورگن هابرماس، از او تقاضا کرده در بحث بر سر برنامهء حزب سوسیال دموکرات برای کسب قدرت مشارکت کند. هابرماس پذیرفته و پس از چندی یولیان نیدا−رومِلین، استاد فلسفه در دانشگاه مونیخ و وزیر پیشین فرهنگ (در کابینه اول شرودر، صدراعظم سوسیال‌ دموکرات) و نیز پتر بوفینگر، استاد اقتصاد در دانشگاه وورتسبورگ، برای همفکری به هابرماس پیوسته‌اند. حاصل رایزنی این متفکران طرح نکاتی بنیادی برای حزب سوسیال دموکرات به شکل فراخوانی است که روز شنبه 4 اوت در روزنامه "فرانکفورتر آلگماینه" چاپ شد. تمرکز این فراخوان بر روی اقتصاد و سیاست در اروپا است. اقدام رئیس حزب سوسیال‌دموکرات آلمان در دعوت از سه اندیشمند برجسته برای مشارکت آنان در بحثی در عرصهء عمومی برای تدقیق برنامه حزب، ابتکاری پربازتاب بوده است. تدوین سیاست نه پشت درهای بسته، نه با امتیازدهی و کرنش به قدرت‌های اقتصادی، بلکه در تبادل نظری علنی با روشنفکران و دانشمندان – این آن چیزی است که افکار عمومی را تقویت می‌کند و مردم را در انتخاب‌هایشان آگاه و صاحب رأی واقعی می‌سازد.>>>

 

همپای هم، در پیمودن راهی یگانه

فریدون احمدی

کشور ما دوران بسیار سرنوشت‌ سازی را می‌گذراند. همهء ارکان حیات اجتماعی در کشور با بحرانی حاد مواجه است. احتمال خیزش‌های بزرگ اجتماعی و سیاسی، خطر فروپاشی اجتماعی، احتمال فروپاشی قدرت سیاسی در شرایط نبود قدرت جانشین، خطر جنگ داخلی، گزینهء تشدید فشار خرد کنندهء جهانی بر جمهوری اسلامی، امکان حملهء نظامی به ایران و وقوع جنگی محدود و یا نامحدود و ... همگی  چشم ‌انداز‌هایی قابل تصور  و به درجات گوناگون محتمل در آینده سیاسی ایران هستند.  راه  چاره‌ و پاسخ شایسته در این شرایط متحول و پیچیده در گرو رایزنی و راه‌یابی مشترک، همبستگی و همگامی، همرایی و همآوایی ملی ایرانیان دموکرات و آزادی‌ خواه است. بدون شک این مهم، پرتوان و سنجیده  فرجام یافته و این راه ناهموار، با گام‌های استوار، پیموده خواهد شد. اما در این میان بسیار غم‌انگیز خواهد بود اگر گروهی از همراهان، همچنان شناگر آب‌های خرد خانگی باقی بمانند.>>>

 

نگاهی به ماه مرگ و بی مرگی

جمعه گردی های اسماعيل نوری علا

می خواهم در مورد دو رويهء «مرداد» و «امرداد» ـ که متعلق به يک سکه اند ـ يادآور شوم که اين «ماه دو گانه» چگونه با جريان «سکولار ـ دموکراسی» در ايران پيوندی چند جانبه دارد. می خواهم بگويم که از صدر مشروطيت تا کنون، در ميان هياهوی «شهدا»ی سازمان های مختلف ايدئولوژی زده، از دست رفتگانی از خيل سکولار دموکرات های ايران هم وجود دارند که جان شيرين خويش را بر سر عقيده شان نهاده اند. و می خواهم بپرسم که آيا کشتگان راه مشروطه و سکولار دموکراسی را بايد با چه صفتی مشخص کنيم؟>>>

 

این بار کمربند سبز به دور خطر سیاه!

الاهه بقراط

امروز غرب پیشاپیش با اسلام‌گرایانی که در «بهار عربی» به قدرت می‌رسند به توافق رسیده است. غرب با اطرافیان خمینی نیز به توافق رسیده بود ولی اشتباه‌ هر دو طرف این بود که خودِ خمینی را به حساب نیاوردند. آنها یک بار با توهم کمربند سبز، ارتجاع سیاه را به ایران تحمیل کردند و تاوانش را چهار نسل از ایرانیان هنوز پس می‌دهند. حال آیا با کشیدن کمربند سبز کمرنگ به دور خطر سیاه می‌توان به یک «جمهوری‌ اسلامی» دوست غرب در ایران رسید و آن را واداشت که دنباله‌رو «بهار عربی» شود و نقش دین در حکومت را یک بار دیگر تجربه کند؟!>>>

 

دیوار جهنم زنان بلندتر می شود

شکوه ميرزادگی

خبر حذف زنان از تحصيل در هفتاد و هفت  رشته، مهم دانشگاهی و خبر تبدیل کودکستان های مدرن و امروزی به مکتب خانه های قرون وسطایی و تحمیل مذهب حکومتی بر کودکان با هم ارتباط ارگانیک و حساب شده ای داشته و نشان دهندهء آنند که حکومتی که نام بی محتوای «جمهوری اسلامی» را بر خود دارد،  اکنون در حال قرار گرفتن در جادهء اصلی و واقعی خود، یعنی حاکميتی برآمده از اعماق قرون وسطا است؛ حاکميتی که از نخستين روز عمر خود به ناروا و نابجا در قرن والایی حقوق بشر و درخشش های تمدنی ظهور کرده است.>>>

 

دریاچهء بینوای ارومیه!

شهباز نخعی

مدیر کل محیط زیست استان آذربایجان غربی می گوید: «حفظ و احیای دریاچهء ارومیه بزودی به پیمانکار بخش خصوصی واگذار می شود»! در کشوری که هشتاد درصد اقتصاد در کنترل مافیای دولتی است و بخش خصوصی عمداً به ورشکستگی و نابودی کشیده شده، یا برای نجات سرمایه خود به دلالی و واسطه گری روی آورده، واگذاری امری حیاتی مانند "حفظ و احیای دریاچهء ارومیه" به آن از دو حال خارج نمی تواند باشد: یا ترفندی برای ریختن مقداری پول به جیب های گشاد یک یا چند آقازاده است و یا پروژهء بزرگی در ردیف دیگر لقمه های چرب سفرهء غارتی است که سال هاست برای سپاه پاسداران گسترده شده و در هر دو حال میخ آخر بر تابوت دریاچه بینوای ارومیه است!>>>

 

زایش دوباره

حمید آقایی

اگرچه جنبش نوگرایی و بازگشت به خویشتن که پس از دهه چهل شمسی در ایران آغاز گردید و بطور کلی جنبش های فکری و سیاسی که پس از مشروطه بدنبال جستجوی راهی برای ورود جامعه ایران به مدرنیته بودند قابل مقایسه با جنبش رنسانس نیستند، اما اشاره به برخی از تفاوت های بسیار اساسی بین این دو خالی از نکات آموزنده نمی باشد. به نظر نگارنده، جنبش های نوگرایی در ایران هرگز نتوانسته اند یک نقطهء آغازین مشخص و بومی، و بر مبنای آن، یک چهارچوب و روش مشترک برای نقد تاریخ سده های اخیر ایران و جستجوی علت عقب افتادگی جامعهء ایران پیدا و تعیین کنند. در مقابل اما، یا تقلید از فرهنگ و سنن غرب پیشنهاد شده است و یا به اصلاح دین و نو کردن مذهب شیعه پرداخته شده است. اما جوهر اصلی جنبش رنسانس اروپا زمینی کردن انسان، اتکا به قوهء عقل انسان در فلسفیدن و اندیشه ورزی، در علمی و تجربی کردن روش شناخت و خارج کردن دین از عرصه سیاست و قانون گذاری بوده است.>>>

 

ولی فقیه حق دارد در تمام امور جهان دخالت کند

محمدعلی رامین

محمدعلی رامین٬ دبیر کل بنیاد جهانی هلوکاست و معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد می‌گوید: «ولایت مطلقه یعنی اینکه ولی در همه اموری که به جامعه بشری مربوط می‌شود، علاوه بر اینکه حق دخالت دارد، وظیفه دخالت در این امور نیز به عهده او می‌باشد.» رامین افزوده است: «اگر تمام رهبران جهان با ویژگی‌هایی شبیه به ویژگی‌های ولی فقیه انتخاب شوند، به طور حتم حرکت به سوی سعادت بشریت با سرعت بیشتری پیموده خواهد شد.» وی گفت: «امامت معصوم الگوسازی برای نجات جامعه بشری است؛ اما ولایت فقیه الگوبرداری از امامت معصوم است». معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد با اشاره به اینکه ولی فقیه ایران دلسوز نیازمندان دنیا و هوشیارکننده گمراهان است، اظهار داشت: ولی فقیه مدیرانی که عده ای خواستند در راس باشند را پذیرفت و مشقت مدیر کردن آنها را به جان خرید تا جامعه را از فتنه و آشوب نجات دهد. رامين به تشریح موقعیت سیاسی ایران در عرصه جهانی پرداخت و گفت: «ایران تنها جامعه ای است که می تواند ادعا کند که هویت جمعی اسلامی دارد و تنها حاکم جمهوری اسلامی ایران است که عامل و عالم به دستورات خدا مي باشد».(آرشيو)

 

شماره 1182 ــ چهارشنبه 18 مرداد ماه 1391 ـ 8 ماه اگوست2012

 

صفحه اول

 

گفتمان امپریالیسم و معضل دموکراسی در ایران

ویدا حاجبی تبریزی

در این تجربۀ تلخ تاریخی می‌توان به روشنی دریافت که "ضدیت" با این کشور و آن کشور نه تنها کمکی به شناخت از زیر و بمِ پیچیدگی‌های مناسبات بین‌المللی نکرده است، حتی به سردرگمی و افتادن در دام توهم و همصدایی با تجدد ستیزی نیز انجامیده است. تنها ثمرهء آن فرو غلطیدن در دام رقابت‌های قدرت ‌‌مداران و چپاولگران خارجی و داخلی بوده است. چرا که دستیابی به"استقلال" نه با ضدیت و شعار، بلکه با آگاهی و شناخت، با صلح‌خواهی در عین دفاع از منابع و منافع ملی امکان‌پذیر است. در این تجربۀ تلخ، می‌توان به این مُعضل تاریخی نیز پی برد که دستیابی به استقلال به مفهوم پاسداری از منابع و منافع ملی، بدون شرکت فعال ساکنان و شهروندان یک سرزمین در سرنوشت خویش ناممکن است. پرسش این است: آیا جز دستیابی به "آزادی و دموکراسی" وسیله دیگری برای تعیین سرنوشت خویش در اختیار داریم؟ چه وسیله‌ای جز جدایی دین از حکومت، تفکیک قوا، حق انتخاب و عزل دولت‌‌مردان و برقراری ارکان اصلی حقوق بشر می‌تواند از فرو غلطیدن در جهل ضدیت با این و آن پیشگیری کند و ضامن فرهنگی صلح‌جویانه و استقلال ‌طلبانه باشد؟ چه وسیله‌ای جز دستیابی به آزادی اندیشه و بیان می‌تواند از توسل به شعار استقلال برای چپاول یا به هدر دادن منابع ملی و سرکوب دگراندیشان از جانب دولت‌‌مداران پیشگیری کند؟>>>

 

رحمانی شدن اسلام و اهمیت استراتژیک آن

اکبر کرمی

مسالهء من تلاش برای پرهیز از جنگ با آسیاب های بادی است که بخشی از ایرانیان را به خود مشغول کرده است؛ و کار متاسفانه آن چنان بیخ پیدا کرده است که هر تلاشی برای گفت و گو را عقیم می گذارد. چه خوشمان بیاید و چه نه، مسلمانان بخش بزرگی از پازل ایران (و جهان) امروز اند؛ پازلی که هم چنان در گِلِ آمیزش اجتماعی ناتمام فرو می رود و امید برخواستن هیچ ققنوسی از آن نمی رود. آشکار است که هیچ بخشی از این موزاییک رنگارنگ را نمی توان نادیده گرفت و نباید حذف کرد؛ حل پازل ایران در گرو انگاره های انسجام آفرینی است که ایران را برای همه ی ایرانیان می خواهد و برای بودن در ایران آینده هیچ شرطی نمی گذارد. حل این پازل (تا آن جا که به مسلمانان ایران و اسلام ایرانی مربوط می گردد) با دو مشکل اساسی روبروست: بنیادگرایان مذهبی و بنیادگرایان سیاسی.

همراه با توضيحی از سکولاريسم نو>>>

 

گونه شناسی اپوزیسیون ایرانی

فرخ نگهدار

موجی که با رای دادن آقای خاتمی در انتخابات مجلس نهم ایجاد شد و بحثِ اساتید سیاسی و دیدارها و گفتگوها و نظریه پردازی ها در داخل و خارج از یک سو، و نشست های استکهلم و بروکسل، تلاش های میراث دار نظام پهلوی و نیز تظاهرات بزرگ پاریس و دیگر تحرکات برای حفظ پایگاه ها در عراق از سوی دیگر نشانهء بلوری شدن تلاش ها برای تدوین یا پیشبردِ راهبردهای سیاسی توسط طیف گستردهء مخالفان وضع موجود است. اصلاح طلبی یا سرنگونی طلبی؟ آیا سبز راهی سوم است؟ تغییر در رفتار حکومت یا تغییرِ حکومت؟ تلاش برای مشارکت یا تلاش برای تحریم؟ مبارزه قانونی آری یا نه؟ تغییر از طریق اعمال قدرت جامعه مدنی بر حکومت؟ یا تغییر از طریق افزایش فشار خارجی بر حکومت؟ تحریم اقتصادی آری یا نه؟ حمله نظامی به کشور: مقاومت، مخالفت، یا توجیه؟ پاسخ به این پرسش ها در کلیت خود ریختِ راهبرد (استراتژی ِ) سیاسی ِ هر گرایش سیاسی در روند سیاسی جاری را آشکار می کند.این نوشته کوششی است برای شناسایی عمده ترین گونه های اپوزیسیون در ایران بر اساس تفاوت ها در راهبرد سیاسی.

همراه با توضيحی از سکولاريسم نو>>>

 

اصولا در خارج اپوزسیون نداریم!

گفتگو با شروین نکوئی، جامعه شناس (هلند)

گفتگوگر: یوحنا نجدی

من در کار سیاسی، معتقد به «بازار آزاد» هستم. من صراحتاً بگویم که تنبلی فکری و استراتژیک «شورای هماهنگی راه سبز امید» بخاطر این است که آلترناتیوی ندارد؛ هر گروه سیاسی اگر رقیب داشته باشد، مجبور می شود که تیزهوشی بیشتری به خرج دهد. بخاطر همین من واقعاً امیدوارم که در سال جدید، چند آلترناتیو و رقیب سیاسی خوب برای «شورای هماهنگی راه سبز امید» یا مجموعهء اصلاح طلبان در بدنه جنبش سبز ایجاد شود. مثلاً، من امیدوارم که طیفی اطراف آقای رضا پهلوی این شرایط را برای ایشان و مجموعهء سلطنت طلبان ایجاد کنند که مثلاً نقش ملموس تری ایفا کنند. من با اینکه که شخصاً جمهوری خواه هستم، اما خیلی‌ خوشحالم که آقای رضا پهلوی خودش را خیلی بیشتر مطرح می کند. این نوعی ظرفیت است. چون نوعی جو رقابتی هم در میان اپوزسیون فراهم می شود که از بسیاری جهات خیلی مفید است. در این میان، گروه ملی – مذهبی ها شاید از این توانایی آلترناتیو بودن برخوردار نباشند اما می توانند این فرایند را به نوعی تغذیه فکری کنند.>>>

 

ضرورت بازگشایی پرونده ترور دکتر قاسملو

مهدی خانبابا تهرانی

حرکت آگاهانهء سیاسی دکتر قاسملو  منجر به خروج حزب دموکرات کردستان ايران از یک دایرهء منطقه ای و تبديل شدن به يک نهاد شناخته شدهء جهانی شد. قاسملو طرح و حل مسئله کردستان را نیز در چهارچوب حل سیاسی مسئله دموکراسی در ایران به پیش نهاد، و با تدوین شعار «دموکراسی برای ایران و خود مختاری برای کردستان»، اولویت را به تحقق سیاست دمکراسی در ایران داد، و راه حل این مسئله را هم، در همگامی و پیوند با احزاب و سازمان های دموکراتیک سراسری کشور دانست. بر همین اساس سیاست ائتلافی بر اساس تشکیل جبهه متحد ملی ایران را دنبال کرد. و از این روی در راه تشکیل شورای ملی مقاومت نیز تلاش ورزید. و هنگامی که این شورا از مسیر سیاست ائتلافی ملی و دموکراتیک منحرف شد، حزب دموکرات کردستان ایران همراه با بسیاری از سازمان های چپ، و عناصر دموکرات عضو این شورا، این نهاد را ترک کرد.>>>

 

روند تبدیل سرنگونی به سرگرمی!

محمد هادی

گذشته از کسانی که تقریباً در حد اعتیاد بدون سایت گردی های شبانهِ روزی، صبح را به شب نمی رسانند، معمولاً بسیاری از علاقمندان مسائل سیاسی، به بسیاری از سایت ها سر میزنند! اینگونه عوضی گرفتن کیلیک ها بعنوان کردیت و سمپاتی، تازه جدا از کیلیک های سفارشی سربازان سایبری  آخوندها در اینترنت می باشد که همراه با سایر پارامترها و زد و بند های سیاسی- با کلیک ها و ایمیل های بیشمار خود، مسئولین خود شیفته و مستعد این نوع سایت ها را سرکار و زیر بغل  آنها هندوانۀ رهبری و زیر پای آنها پوست موز آلترناتیوسازی می گذارند! تا آنجا که مسئولین آنها - در سیمای سازمان و حزب و جبهه دست به تشکیل آلترناتیو زده و در این رابطه بعضاً چنان ساده سازی می کنند که گویی رژیم آخوندها سرنگون شده و فقط کسی نیست که قدرت و حکومت بی صاحب را از زمین بردارد!>>>

 

واقعیت فنجان در سال‌روز مشروطیت

بهمن زاهدی

در گرمای هوای سی و پنچ درجه‌ای روز چهارده امرداد ماه، سالگرد جُنبش مشروطیت را در منطقه‌ای مابین چهار کشور اطریش، مجارستان، اسلوونی و کرواسی به تنهائی جشن گرفته بودم. در ظهر آن روز به کُلوپ ماهی‌گیران آن منطقه دعوت شده بودم... در آنجا متوجه شدم که که چهار نفر از چهار کُلوپ و چهار کشور مختلف، چهار سالی ست که با هم صحبت نمی‌کنند و کُدورتی ما بین آنان وجود دارد. با تلاش فراوان آن چهار نفر را رودر‌روی همدیگر و درکنار میز‌گردی نشانده بودند. برگذار‌ کنندهء مسابقه اعلام کرده بود، که اگر کسی بتواند این چهار نفر را به گفتگو با هم تشویق کند و آنان تمایل به گفتگو با هم را پیدا کنند بهترین مدالی را که برای آن روز انتخاب کرده‌ را برنده خواهد شد. به هر شخصی که برگذار ‌کننده از مابین میهمانان انتخاب می‌کرد یک دقیقه فرصت می‌دادند، که آن چهار نفر را به هر شکلی که می‌خواهد به گفتگو وادر کند... در این میان من هم یک فنجان قهوه داغ برای خود سفارش داده بودم  و هنور قهوه خود را تمام نکرده بودم که هلهله‌ای در میان همراهانم بلند شد. برگذار‌کننده من را برای دقیقه بعدی انتخاب کرده بود!>>>

 

ایرانیان نیازی به خاتمی و امثال او ندارند

فرید راستگو

اخیراً اصلاح طلبان در تلاشند از طریق آقای خاتمی جای پائی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده پیدا کنند تا شاید دوباره سهمی هر چند ناچیز از قدرت داشته بدست آورند. هر کس به نوبه خود در خصوص آقای خاتمی چیزی می نویسد. یکی بمناسبت دوران مسولیت او در روزنامه کیهان با او مصاحبه می کند دیگری معتقد است اصلاح طلبان برای انتخابات سال آینده برنامه دارند و سومی در بی بی سی مقاله می نویسد که چرا ایرانیان نیاز بوجود مبارک آقای خاتمی دارند.>>>

 

 شماره 1181 ــ دوشنبه 16 مرداد ماه 1391 ـ  6 ماه اگوست2012

 

صفحه اول

 

رهنمودی از عصر پیشین

(به پیشواز دویستمین سالگرد تولد آخوندزاده)

مهدی استعدادی

جُنبش مشروطیت اگر نقطۀ عطفی باشد در تاریخ ایرانیان، مردمان و روزگار قبل از مشروطه به عصر پیشین تعلق دارند. حتا اگر برخی از آن مردمان فراتر از زمانه خود زیسته و از درخشش کردار و گفتار خود پرتوی بدینسو انداخته باشند؛ اشخاصی که با قانون طلبی، عقل گرایی و خواستار حاکمیت ملت شدن زمینۀ تحول فراگیر بعدی را هموار کرده اند. از این جمله مردمان، بی شک نام میرزا فتحعلی آخوندزاده در یادها است و فعلیت دارد. او که، حتا در قیاس با همعصران همراه و همفکر خود، سرآمدی برجسته بوده است؛ شخصیتی تاریخ ساز که مثل سایر فرهیختگان کوشا به بهبود وضع آیندگان اندیشیده است، مردی با فرهنگ و باخبر از دنیایی عصر خود؛ که دستاوردهایش دامنه ای وسیع داشت و بهره زندگیش نه تنها به دیگران رسید بلکه همچنین به نام و شهرت اش. از منظر امروزی کسی دیگر اسم فرزند خود را میرزا و فتحعلی نمیگذارد. این نام ها دیگر اصلاً میان ما رایج نیستند و خریدار ندارند تا چه رسد به شهرت آخوندی و تخم و ترکه اش. وی اما با شرح حال و آثاری که بر جا گذاشته به آن نام و شهرت معمول در اذهان عمومی زمانه خود، یعنی به ترکیب اسم میرزا فتحعلی با شهرت آخوندزاده، معنایی جاذب بخشیده است.>>>

 

آلترناتيو سازی، آری يا نه؟

جمشيد اسدی

رمز توانمند شدن اپوزيسيون و برپاداشت آزادی در اين است که ايرانيان ناخرسند و هوادار دموکراسی هر چه بیشتر انجمن کنند و گرد هم آيند. روشن است که با تعريفی که شرح اش رفت چنين انجمنی به معنی پيوستن به هيچ حزب و دسته ای نيست. انجمن برای برآوردن عمومی ترين خواست جنبش است: «دموکراسی و حاکميت مردم». هر کس می تواند خارج از انجمن برنامهء خود را در گروه و سازمان خويش پيش گيرد... تا دموکراسی نيست همهء آزادی خواهان می بايستی انجمن کنند و آن را برپا سازند. درنگ بلند آهنگ بر سر ريزه کاری های نظری و عملی در اين گام، بی فايده و بلکه نابخردانه است... امروز آزادی خواهان در دموکراسی نيستند و بلکه در پی برپايی آن اند. در چنين شرايطی، انجمن و همکاری ميان ايشان برای برپاداشت دموکراسی بر رقابت ميان ديدگاه های شان اولويت دارد. بزنگاه جنبش و مسئوليت تاريخی جنبش آزادی خواهی در همين جاست. اگر کسی جانمايهء دموکراسی را در روزگار مبارزه برای بر پا داشت آن پيشه نسازد، چگونه می توان به پيمان و پاسداشت دموکراسی از سوی او باور داشت؟>>>

 

لطفا این نوشته را، بدون نگاه به انتهای آن، بخوانید

گفتگوی یک از زندانی با بازجوی خود

بازجو: ببین بندهء خدا، بگذار حرف آخرم را همین اول به تو بگویم: این دستگاه موی دماغ نمی خواهد.. دوست ندارد آدمای یک لاقبایی مثل تو چوب لای چرخش بگذارند. اگر می خورد به تو چه؟ اگر می برد به تو چه؟...

زندانی: نفس هزار فامیل فساد می آورد. یک وزیر را می بینید نشسته بر سر یک وزارتخانه و همه بستگان و آشنایانش را در اطراف خودش آرایش داده . دوست من، امروز ما ممکن است سپری شود اما فرزندان ما و شما ما را نخواهند بخشید. ما از گلوی تک تک بچه های بدنیا نیامده  خود می بریم  و می ریزیم به جیب خودمان. این یعنی ظلم. یعنی بلایی که در کمین ماست.>>>

 

سه ديوارهء کاذب يک منشور فرهنگی

محسن ذاکری

مشکل ریشه ای تک روی ها، چینش گناه ها، کوتاهی افراد، و ناتوانی شان در برداشتن بار از منزل به کمک هم، تنها در شناخت موضع و صف بندی ها حل نمی شود. آنچه می باید پديد آيد قوام باورها برای دستیابی به انعطاف مواضع است. گام های سنگین، و واژه های تند، و مقصر تراشی، و خود موجه بینی، سال هاست ما را از سبک رفتار بودن و سبک خیز شدن بازداشته اند. و این نوشتار به میان منشوری می رود با سه دیوارهء کهن و قدیم، و به سه دشواری که در فرهنگ ایرانی جای گرفته اند و از بسیاری از چشم ها پنهانند، می نگرد، و امید به روزی دارد که این دیواره ها شکسته شوند.>>>

 

ما به رئيس جمهوری نيازمنديم که آشتی ملی ایجاد کنند!

گفتگو با صادق زیبا کلام

گفتگوگر: ماهنامهء "صنعت و توسعه"

بعد از انتخابات خرداد 88 تمام دشنام‌ها عليه اصلاح‌ طلبان بود. مي‌گفتند اصلاح ‌طلبان با سازمان سيا و بنياد سوروس همكاري مي‌كنند و دنبال كودتا بودند و از اين نوع اتهامات. ولي بعد از اينكه اصلاح ‌طلبان قلع و قمع شدند كم‌كم ماشين كينه شروع كرد در بين اصول گرايان به حركت درآمدن. در همين يك ماه اخير اصول گرايان يكديگر را متهم به فساد اقتصادي و دست داشتن در اختلاس كردند. يك نمونهء ساده آن همين مشكل اقتصادي است كه به‌وجود آمده است... يعني تا ديروز اصول گرايان اصلاح‌ طلبان را متهم به ارتباط ‌گيري با بيگانه مي‌كردند ولي الان خودشان را متهم مي‌كنند كه با غرب در ارتباط هستند. به همين دليل مي‌گويم جامعهء ما جامعهء بيماري است و به همين خاطر معتقدم آنچه كه امروز ما به آن نيازمنديم نه يك رييس ‌جمهور اصلاح‌ طلب است و نه يك رييس‌جمهور اصولگرا. اتفاقاً ما به رييس‌جمهوري نياز داريم كه آشتي ملي و ائتلاف را در جامعه به‌وجود بياورد.>>>

 

ليبرال‌ دموكراسي ايراني و مشكلات آن

گفتگو با احمد بني‌جمالي

گفتگوگر: نجات بهرامی

انقلاب مشروطه ظاهري ليبرالي دارد و اگر به آرا و نظريه‌هاي مشروطه خواهان هم توجه كنيم، تلاشي است براي مشروطه كردن قدرت خودكامه، جدا كردن ساخت دولت از ساخت جامعه، تلاش براي افزايش امنيت و مالكيت و حقوق فردي و… اما واقعيت اين است كه اگرچه انديشه مشروطه يك انديشه ليبرالي است، اما در ذات آن تلاشي است براي ايجاد حكومتي مدرن به معني متمركز كردن آن. دولتي كه بتواند منابع قدرت را تجميع كند، بتواند بافت ملوك ‌الطوايفي را كه مبتني بر تكثر گروه‌هاي مختلف است جمع كند. به همين خاطر است كه دولت مشروطه و آن 15- 10 سال بعد از آن‌كه همراه است با آزادي‌هاي سياسي، آزادي مطبوعات و انتخابات و غيره خيلي سرانجامي ندارد چون آن گذار اوليه كه در غرب انجام شده در اينجا انجام نشده. ما پيش از اينكه وارد فضاي دولت مطلقه مي‌شويم، وارد فضاي دولت مشروطه شديم.>>>

 

خطر شکاف در چپ دموکرات

نادر عصاره

مدت هاست در نظر داشته ام در رابطه با «پروژهء وحدت چپ دموکرات» بنویسم، ولی مانند بسیاری دیگر، خودداری کرده و منتظر مانده ام. منتظر بوده ام تا هیات مسئول، راه گفتگو را باز کند. نخواسته ام پیش دستی من به اختلالی در کار مشترک و اعلام مشترک این پروژه منجر شود. این هیات قرار بوده است با توافق، فراخوانی را منتشر کند تا راه گفتگوهای وحدت میان سه سازمان («اتحاد فدائیان»، «اکثریت» و «شورای موقت») بهمراه دیگر نیروها و فعالین منفرد چپ علاقمند به این پروژه باز شود. انتظارها هنوز ادامه دارد و باز هم انتشار این فراخوان به عقب افتاده است. وقت آن رسیده است که در این باره نکاتی را در میان گذارم در مورد خطر شکاف در چپ دموکرات.>>>

 

سیر یک روز طعنه زد به پیاز...

حمیدرضا رحیمی

«در روایت است که زنی از پیامبر (ص) دربارهء حقوق شوهر پرسید؛ آن حضرت فرمود: "ولاتمنعه نفسهآ و ان کانت  علی ظهرقتب" یعنی بر زن است که خود را از شوهرش باز ندارد و بگذارد تا وی از او کام بگیرد حتی اگر بر روی کوهان شتر باشد"!» فدوی همین جا و با اغتنام فرصت عرض می کند که این روایت معتبر، پاسخ دندان شکنی است به آن دسته از معاندینی که می گویند آن حضرت (ص) معجزه ای ندارد!... با این همه، از آنجا که فدوی آمار مومنینی را که از صدر اسلام عزیر تاکنون، به علت کام گرفتن از زن روی کوهان شتر، ضربه مغزی شده اند را در اختیار ندارد، فلذا به خوانندگان این سطور قویاً توصیه می کند که این روش را امتحان نفرمایند و گرنه "بنده مسئول آن نخواهم بود"!..>>>

 

جملهء قصار امروز

از «مراد علی» در کامنت های سايت  «من + گويا»>>>

«تلاش برای گنجاندن دموکراسی و روشنفکری در دین،

مثل تلاش برای نصب ویندوز 7 بر روی چرتکه است.»

 

شماره 1180 ــ جمعه 13 مرداد ماه 1391 ـ  3 ماه اگوست2012

 

صفحه اول

 

حقوق بشر در اندیشهء روشنفکران مشروطه

بهداد آرین

مفهوم حقوق بشر چه به طور ضمنی و چه روشن و صریح در برخی از آثار و نوشتار دوران مشروطیت دیده می شود. ملکم خان در رساله کتابچه غیبی، فتحعلی آخوندزاده در رساله سه مکتوب، عبدالرحیم طالبوف در رساله سیاست طالبی، از آزادی و قانون، ترقی و تجدد و عدالت و برابری، آزادی های فرد و برابری حقوق زن و مرد و همین طور حق مردم در برکناری حاکمان سخن رانده اند. از نیمهء دوم قرن سیزدهم این مفاهیم تقریباً دیگر در میان مردم کوچه و بازار هم گسترش یافت. ارزش هایی مانند آزادی در انتخاب و آزادی مطبوعات، دموکراسی، عدالت، حق فرد دربرکناری حاکمان و...  اندیشه هایی است که در عصر مشروطه خواهی مورد توجه روشنفکران و منتقدان سنت قرار می گیرد. با این حال رویکردها در مورد حقوق بشر در میان متفاوت بوده است. ظهور مفاهیم تازه از بشر و حقوق او در ادبیات و ادبیات سیاسی دوران مشروطه خواهی را می توان از لابلای نوشته ها  کتاب ها، نمایشنامه ها و سفرنامه ها و... بازمانده از آن دوران مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد. بشری که در ابتدا سعی می کند خود و حقوقش را بشناسد و سپس برای بدست آوردن حقوق از دست رفته خود مقابل حاکمان ظالم بایستد.>>>

 

رهبری کاریزماتیک دکتر قاسملو و تقابل با حکومت اسلامی

گفتگو با مجید حقی

گفتگوگر: سوسن محمدخانی غیاثوند

 

در این مورد که جمهوری اسلامی آمر و عامل ترور قاسملو و بیش از سیصد ترور خارج از کشور بوده است هیچ شکی ندارم ولی منطق حکم می کند که بپذیرم هیچ حقیقتی مطلق نبوده و انسان ها باید حق این را داشته باشند نظری مخالف نظر و حقیقت مورد باور ما حتی در مورد چنین مسئله حساسی ابراز دارند. از بهترین و مهمترین ویژگی های قاسملو، و درسی که می توانیم از ایشان فرا بگیریم، احترام به نظر مخالف و حتی کسانی بود که سر دشمنی با دیدگاه های وی را داشتند. اگر امروز نتوانیم تحمل این نگاه ها و دیدگاه های مخالف را داشته باشیم در فردای پس از جمهوری اسلامی نمی توانیم آلترناتیوی بهتر از این رژیم برای مردم به ارمغان بیاوریم.>>>

 

چشم انداز هزارتوی اپوزيسيون در خارج کشور

«چشم انداز اپوزيسيون» از کمرنگ شدن دائم اردوگاه اصلاح طلبی و نقش پر رنگ پيدا کردن اردوگاه انحلال طلبی در سپهر سياسی خارج کشور خبر می دهد که خود انعکاسی از آنچه هائی است که در داخل کشور در جريان است. در طی دو سالی که از آغاز جنبش سبز می گذرد، رفته رفته نقش بازدارندهء اصلاح طلبان در امر تغيير رژيم بيش از پيش آشکار شده و خواستاری انحلال حکومت اسلامی و استقرار يک حکومت سکولار ـ دموکرات که بتواند به وضعيت خطير تبعيضات در کشورمان خاتمه دهد بصورت يک امر عمومی در آمده است.>>>

 

انعکاس اخبار ايران در فنلاند و مبارزات اپوزيسيون در خارج کشور

گفتگو با محسن ذاکری

گفتگوگر: سعيد بهبهانی از تلويزيون ميهن>>>

 

انتخابات آزاد؛ راه نجات کشور از بحران!

محمد خاتمی

پیک نت  11  مرداد: حسین کروبی، فرزند ارشد شیخ مهدی کروبی که هفته گذشته با محمد خاتمی دیدار کرد، گزارش مختصری از این دیدار را در فیسبوک خویش منتشر کرد. در این گزارش آمده است: من در دفتر آقای خاتمی با ایشان دیدار کردم. و درباره ی اوضاع کشور، انتخابات ریاست جمهوری سال آینده و پیشنهاد آقای عبد الله نوری برای تاسیس اتاق فکر اصلاح طلبان، صحبت کردیم. اول از همه آقای خاتمی سلام گرمی به آقای کروبی رساند و گفت که آرزوی اصلی اش آزادی همه زندانیان سیاسی به خصوص آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد است. آقای خاتمی گفت که نشانه هایی از تحقق این آرزو را می بیند که امیدوار است درست باشد. درباره انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ایشان گفتند که با توجه به فشارهای اقتصادی و سیاسی که به کشور و ملت، در جریان تحریم ها و گرانی ها وارد شده ، فکر می کند که فقط با برگزاری یک انتخابات آزاد است که می توان ایران را از بحران خارج کرد. آقای خاتمی در باره اتاق فکر اصلاح طلبان گفت که با اصل این کار و پیشنهاد آقای نوری موافق هستم اما چگونگی آن را باید صاحب نظران اصلاح طلب تعیین کنند. همچنین درباره اتاق فکر و نیز مساله انتخابات که آیا صحیح است وارد صحنه انتخابات شد، یا نه، و در صورت شرکت چطور وارد شد، باید نطرات آقایان کروبی و موسوی را حتما دریافت و آنها را لحاط کرد.(ادامه)

 

بديل واقعی‌ اشتراکی وتقسيم پذيراست

فرهنگ قاسمی

اگر بپذیریم که حاکمیت و مدیریت یک جامعه باید دمکراتیک باشد، «بدیل گرایی» یا «قبول آلترناتیو» در سرلوحهء خواست ها قرار می‌گیرد و از احترام بزرگی‌ برخوردار می شود. در چنین حالتی‌ اعمال قدرت برای مسئولیتی موقت و مدتی‌ محدود است، که عملی‌ ساختن برنامه ای پیش بینی شده و هدفمند را در الویت اقدامات اش قرار می دهد. اعمال قدرت برای اداره کردن در شرایطی مفید و معتبراست  که سرشت موقتی داشته باشند و این سرشت موقتی در قرارداد های اجتماعی به روشنی ملحوظ شده باشد. کوشش در تصاحب مادام العمر آن بسیاری از مشکلات تمرکز طولانی مدت قدرت را بهمراه ‌آورده در نتیجه  نیرو و توانایی ها را برای حفظ آنچه که باید گذرا باشد به هدر می‌ دهد. بیهوده نیست که مدعیان مالکیت دایمی قدرت، تصور احاطه بر حقیقت را نیز دارند، و بی جهت نیست که جویندگان حقیقت، واقعیت را فقط در نزد خود ندیده و با آسودگی خاطر می‌ پذیرند که تصاحب طولانی مدت قدرت از حقیقت بسیار فاصله دارد.>>>

 

مشارکت فعال من و شما در رهبری کشور!

فرهاد جعفری

واقعاً «نویسندگان قانون اساسی»، با خودشان چه فکر می‌کرده‌اند وقتی داشته‌اند چنین جملاتی را می‌نگاشته‌اند؟! واقعاً گمان می‌کرده‌اند اسلام‌گرایان انقلابی‌مآب، برنامه‌ی اقتصادی کشور و ساعات کار شهروندان را طوری تنظیم خواهند کرد که اولاً «صحیح و عادلانه» باشد و ثانیاً «شهروندان بتوانند در رهبری کشور مشارکت فعال داشته باشند»؟!:) اصلاً مقصودشان از درج چنین عباراتی چه بوده و در ذهن آنان، مثلاً شهروندان چگونه و چطور می‌توانسته‌اند «در اوقات فراغت»، در رهبری کشور مشارکت فعال داشته باشند؟!>>>

 

وطن ‌فروشی به معنی واقعی!

الاهه بقراط

حکومت دینی در ایران با در اختیار قراردادن بهترین زمین‌های کشور به تاجران خارجی به روند «جهانی شدن» پیوست، اما در مسیر برعکس: جهانی شدن، توانمندی ملی را بر اساس استفاده از منابع ارزان کشورهای دیگر افزایش می‌دهد، حال آنکه جمهوری اسلامی با حراج منابع ایران، بر توانمندی ملی کشورهای دیگر می‌افزاید! این نظام نالایق و منحط، به مثابه عقلِ نارسِ جامعه ایران، با مسخِ خبری جامعه و ادامه هرزگی‌های اقتصادی، کشور را بیش از پیش به سوی فروپاشی و نابودی همه جانبه می‌راند.>>>

 

راه دشوار اپوزسیون در گام نهادن به سوی اتحاد

مهدی رود

این حقیقت که هیچ عنصری به مانند اتحاد عمل و یکدلی اپوزسیون خارج نشین نمی تواند برای ایادی جریان حاکم بر ایران، سنگین و دردسر ساز باشد، بر همگان مبرهن است. اما پرسش اینجاست که ما تا کجای این راه پیش رفته ایم؟ و اینکه اصولاً می توان با این رویکردی که اپوزسیون پیش گرفته است به یک اتحاد فراگیر امیدوار بود؟ برای دقيق شدن در این مبحث مهم و حساس می توان به صحبت های چندی پیش «رامین مهمانپرست» (سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی) اشاره کرد که گفته بود «گروه های اپوزسیون خارج از کشور حتی پنج دقیقه هم نمی توانند با هم متحد شوند» این موضع مهمانپرست، خود نشان از آن دارد که هر چقدر شکاف بین طیف های مخالف بیشتر گردد، به همان اندازه حکومت به خواستهء خود نزدیک تر می شود.>>>

 

هان ای دل عبرت بین..!

شهباز نخعی

روند رویدادهای خونین سوریه نشانگر نزدیک شدن به مراحل پایانی است و حتی در میان حامیان اصلی حکومت بشار اسد – حکومت آخوندی، چین و روسیه – هم کمتر می توان کسی را یافت که توهم امکان بقای او را داشته باشد. در این زمینه، در هفتهء جاری دیمیتری مدودفT نخست وزیر روسیه، سوریه را از فهرست کشورهای دارای اوضاع بغرنج اجتماعی- سیاسی به فهرست کشورهای واقع در شرایط حالت فوق العاده یا در حالت درگیری مسلحانه – بخوانید در حال فروپاشی – منتقل کرد.>>>

 

 شماره 1179 ــ چهارشنبه 11 مرداد ماه 1391 ـ  1 ماه اگوست 2012

 

صفحه اول

 

ایران و سیاست شیعی در منطقه؛ بحران‌ در راه است

مهدی خلجی

اگر دهه‌ نخست سده‌ بیست و یکم میلادی عراق در صدر اخبار منطقه قرار داشت، در دهه‌ی دوم احتمالاً ایران و سوریه صدرنشین اخبار خاورمیانه خواهند بود. سوریه در آستانه‌ جنگِ داخلی و نیز تجزیه است. ممکن است اقلیت علوی سرزمینی جدا از اکثریت سنی را خودمختار اعلام کنند. در عراق هم‌چنان سیاست فرقه‌ای مسأله‌ساز است. در لبنان نیز برای سال‌های متوالی میان شیعیان و سنیان تنش تداوم خواهد یافت. سه قدرت منطقه‌ای، ایران، ترکیه و عربستان سعودی بر سر ابرقدرت یگانه‌ منطقه بودن با هم رقابت می‌کنند. ایران، در داخل کشور، سنی‌ها را تحت تبعیض قرار می‌دهد و گروه‌هایی از آنان را به شدت سرکوب می‌کند؛ اما در سیاست خارجی خود را اسلامی و فرافرقه‌ای وامی‌نماید و با گروه‌های سنی در سرزمین‌های فلسطینی یا مصر ارتباط تشکیلاتی برقرار می‌کند. اعتماد بسیار اندکی میان سه قدرت منطقه‌ای وجود دارد و تداوم تنش‌ها بر سر برنامه‌ هسته‌ای ایران، سوریه، بحرین، سه جزیره‌ی مورد مناقشه میان ایران و امارات متحده عربی و مسائلی از این دست، رشته‌ اعتماد را نازک‌تر و فرسوده‌تر خواهد کرد. سیاستِ هویت، به ويژه هویتِ دینی، دستِ کم برای یک دهه‌ دیگر، بحران‌های خاورمیانه را شکل و معنا خواهد داد.>>>

 

دربارهء «شورای ملی ِ» مورد حمايت رضا پهلوی

بيست و چهارمين برنامهء مناظرهء سياسی

به مديريت عليرضا ميبدی

با شرکت محمد رضا تقی زاده ـ حشمت رئيسی

شاهين نژاد ـ اسماعيل نوری علا

 

حاکميت ملی، آلترناتيو، و شورای ملی

بيژن کريمی

آنچه که بدست آمده نهادينه شدن گفتمان دموکراسی و سکولاريسم در اين حرکت آزاديخواهی است که خود دست آورد بسيار گرانبهائی مي باشد. اين دست آورد پايه های فکری روش حکومتی آينده در ايران را براساس سکولاريسم و حقوق بشر پی ريزی نموده است و همين امر ايران را بسيار جلوتر از ديگر کشورهای منطقه در اين مورد قرار مي دهد. اگرچه مي توان به نوع حکومت فعلی ايران از بسياری زوايا نظر انداخت ولی کليت ماهيت ديکتاتوری و واپسگرائی آن را مي توان در سلب «حاکميت ملی»، به معنای سلب حق تعيين سرنوشت مردم بدست خود، دانست که تبلور آن در اصل ولايت فقيه کاملاً بارز و روشن است. ايران در تکاپوی رسيدن به دموکراسی در تاريخ معاصر و پس از انقلاب مشروطيت شاهد ديکتاتوری بوده است ولی تفاوت رژيم اسلامی با ديکتاتوری های سابق جنبهء عميقاً واپسگرا و، مهم تراز آن، قانونی بودن سلب حق تعيين سرنوشت مردم بدست خود بر اساس قانون اساسی فعلی مي باشد.>>>

 

جمهوری‌خواهی: کم دافعه، پرجاذبه!

گفت‌وگو با مهرداد درویش‌پور

گفتگوگر: زهرا باقری شاد برای راديو زمانه

اجازه بدهید به جای چلبیسم از تشکیل دولت در سایه و تبعید سخن بگوئیم. بخش عمده جامعه جمهوری‌خواه به این پروژه باور ندارد و نگاه شان به درون جامعه ایران است. ظرفیت‌های جامعهء ایران به گونه‌ای است که می‌تواند از درون خود نیروی جایگزین را بیرون دهد. اصولاً تقسیم بندی اپوزیسیون به خارج و داخل مسئله برانگیز است. نباید راهکاری مطرح کنیم که در نیروهای اپوزیسیون داخل کشور تولید ترس و فاصله کند. کسانی که نقشی برای نیروهای داخل کشور قائل نیستند نقش سرکوب سیاسی را دست کم گرفته‌اند. آن‌ها هم که قدرت نیروهای خارج از کشور را هم نادیده می‌گیرند و آنها را به نیروی پشت جبهه تقلیل می‌دهند، نقش کادرهای باسابقه سیاسی را، که بخشی از سرمایهء کشورند، دست کم گرفته‌اند. ما نه می‌توانیم نقش خود را به نیروی پشت جبهه تقلیل بدهیم و نه به تغییر حکومت از طریق توسل به نیروهای خارجی تکیه کنیم. ما باید یک بدیلی شکل بدهیم که ضمن تکیه بر جمهوری، جدایی دین و دولت و دمکراسی پارلمانی، با تکیه بر شعار انتخابات آزاد به چالش حکومت اسلامی و استبداد حاکم بپردازد.>>>

 

موقعیت چپ در ایران

تقی روزبه

وضعیت و موقعیت چپ درایران، گرچه در وجه کلی خود جدا از وضعیت عمومی جنبش چپ درجهان نیست و بر همین اساس با وضعیت متناقض و پیچیده ای برای تجدید سازماندهی خود، بر پایهء دست آوردهای مثبت و منفی جنبش های ضدسرمایه داری قرن گذشته (بویژه فروپاشی بلوک شرق) و تحولات ساختاری سرمایه داری از جمله جهانی سازی، مواجه است. با تشدید بحران های ساختاری سرمایه، رشد مبارزهء طبقاتی (هم در وجه اقتصادی و هم سیاسی، از جمله بحران بی سابقه در دموکراسی صوری و نمایندگی) به اوج تازه ای رسیده است، بطوری که آشکارا شاهد گردش به چپ  و تقویت گفتمان چپ  در افکار عمومی، در یک مقیاس جهانی هستیم. از سوی دیگر، هنوز هم بازماندهء رسوبات فرقه ای – ایدئولوژیک گذشته با جان سختی در بخش هائی از جنبش چپ به حیات خویش ادامه می دهد و فرایند تجدید سازماندهی چپ در شرایط نوین جهانی را با کندی قابل فهمی مواجه می سازد که می توان از آن به عنوان دشواری های بحران بلوغ نام برد.>>>

 

افزایش بحران های حکومت اسلامی

و دگرگونی در صف بندی های اپوزیسیون!

بهرام رحمانی

امروز برخی از نیروهای به اصلاح ملی - مذهبی، ناسیونالیست های منطقه ای، شوونیست های فارس و نیروهای راست و لیبرال در یک صف واحدی جمع شده اند که در کشورهای مختلف اروپایی، نشست های مخفی و نیمه مخفی و نیمه علنی با حضور نمانیدگان دولت های غربی و در راس همه آمریکا برگزار می کنند. آن ها، همه تلاش خود را به کار بسته اند که سیاست های خود را با سیاست های دول غربی مطبق سازند تا از موهبات و کمک های مادی و معنوی آن ها برخوردار گردند. آخرین نشست این بخش از اپوزیسیون راست، چندی پیش در بروکسل برگزار شده است. حتی شخصی چون مجتبی واحدی، مشاور و نماینده تام اختیار آیت الله کروبی در خارج کشور، در چند نشست اخیری که با این بخش از اپوزیسیون راست و پروغرب همراه بود، علناً ترجیح داده که از کروبی جدا شود و جایگاه بیش تری را در درون این اپوزیسیون  پیدا کند. چون که همگان می دانند حکومت اسلامی، محکوم به شکست و نابودی ست و هیچ کدام از جناح های آن، شانس بقا و نجات حکومت اسلامی را ندارند و به طور کلی تاریخ مصرف شان به پایان رسیده است.>>>

 

اجارهء‌ زمین های کشاورزی ایران توسط کشورهای خارجی

و برخی از عواقب وخیم آن

مهران سیرانی

 مدتی ست که خبر اجارهء زمین های کشاورزی ایران توسط برخی‌ از کشورهای منطقه (بطور مشخص قطر و افغانستان) به دامنهء جراید و سایت‌های فارسی‌ زبان داخل و خارج از کشور درز پیدا کرده است. با عملی‌ شدن این طرح، سرمایه گذران افغانی بمدت پنجاه سال زمین های حاصل خیز چاه بهار و سرمایه گذران قطری بمدت ده سال، زمین های حاصل خیز نواحی کرمان را اجاره‌ خواهند کرد. در مورد صحت و سقم این خبر نظرات گوناگونی مطرح شده است. اگر چه که رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه، طی‌ یک کنفرانس خبری یک چنین خبری را رسماً تکذیب کرده است، اما شواهد گوناگون حاکی‌ از این نکته می‌باشد که سه وزارتخانه اقتصاد، امور خارجه و جهاد کشاورزی در جریان این واقعه قرار دارند و این پروسه از هفت الی هشت ماه قبل آغاز شده است. در همین رابطه بحث ها و نامه پراکنی‌های موافق و مخالفی بین جناح‌های مختلف رژیم در سایت ها و جراید براه افتاده و حتی دامنه این بحث به مجلس شورای اسلامی کشیده شده است. اما نکتهء مهم اینجاست که حتی طیف مخالفین این طرح نیز کوچک ترین اطلاعی از عواقب بسیار وخیم این طرح ندارند. >>>

 

چند نظر در مورد ميزگرد کاخ سفيد

روز چهارشنبه 18 جولای، دولت اوباما میزگردی در کاخ سفید با دعوت از چند سازمان ایرانی-آمریکایی که گویا نماینده بیش از یک میلیون ایرانی در این کشورند  برگزار کرد تا در باره مسائل گوناگون منجمله سیاست واشنگتن در رابطه با جمهوری اسلامی با آنان بحث و گفتگو کرده و نظرات آنان را مورد توجه قرار دهد. طبق معمول همیشگی، سازمان لابی نایاک به رهبری تریتا پارسی یکی از ميهمانان اصلی این ضیافت بود. نایاک در سایت خودش با انتشار این خبر تاکید می کند که این سازمان سال هاست که با کاخ سفید و وزارت خارجه رابطه دارد و به آنها مشورت می دهد.>>>

 

زن برهنه در دانشگاه ایران!

برگرفته از سایت تخصصی و جامع بانوان ایرانی (بانو۱)

در چند وقت اخیر خبرهایی از عرصه به اصطلاح هنر به گوش می رسد که به ناکجا آباد رو به حرکت است ناکجایی که به مقصد بیراهه های غربی ختم می شود.با وجود فرهنگ و ادب و هنر غنی اسلامی ایرانی کشور خویش مجذوب هنر بی اصل و نسب غربی گشته ایم. چند وقت پیش خبری در سایت ها منتشر شد که حاکی از وضع نابهنجار دانشکده های هنر می باشد، خبری مبنی بر الگو های نامتعارف جهت طراحی دانشجویان. در این خبر عکس مردی منتشر شد که با یک حالت غیر عادی، الگوی طراحی دانشجویان شده بود. این عکس مثبت ترین حالت یک مدل یا الگو، جهت طراحی بود. در حالی که معمولن بهترین الگوی طراحی ، یک دختر با یک ژست بدنی خاص است (به دلیل وجود نقاط ظریف در فیزیولوژی بدن زنان) که باز کردن بیشتر این موضوع (حالت قرار گیری دختران جهت الگوی طراحی) صلاح نیست. خبر جدید انتشار عکسی هایی از یکی از دانشگاه های شهرستان نور به نام دانشگاه مازیار است که وضع اسف بار دانشگاه های هنر را به روشنی نشان می دهد.(ادامه)

 

پيوند به مطالب ماه ها و سال های گذشته

 

© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630

99999