بازگشت به خانه  |   فهرست الفبائی نام نويسندگان    |   فهرست کليهء مقالات   |

https://newsecul.ipower.com/Darde-Ahle-Zemme/Yusof-Sharifi-Darde-Ahle-Zemme-Ch9-3.htm

درد اهل ذمه

نگرشی بر زندگی اجتماعی اقليت های مذهبی در اواخر عصر صفوی

نوشتهء يوسف شريفی

آرشيو کتاب

 

فصل نهم

دیهء اهل کتاب ـ نابرابری انسان ها

بخش 3

دیه در دوران قاجاریه

نوع برخورد با اقلیت های مذهبی در دوران قاجاریه شباهت بسیاری به وضعیت اواخر دوران صفوی دارد. نوع آرا و دیدگاه های علمای دوران قاجاریه نسبت به یهودیان و زرتشتیان، شباهت بسیاری به دیدگاه های محمد باقر مجلسی و سایر فقهای اواخر عصر صفوی دارد. محدودیت ها و تحقیرها بر آنان اعمال می شد، جان آنان ارزشی و قتل آنان مجازاتی نداشت. بابیان هم در میانه عصر قاجاریه به جمع دیگر اقلیت های مذهبی در ایران پیوستند. در تاریخ دوران قاجاریه به دو اصطلاح رایج در آن دوران، در رابطه با یهودیان و بابیان بر خورد می شود. دو اصطلاح «جُهود کُشان» و «بابی کُشی».

 

جُهود کُشان

"صدای یا علی صلوات و قتل جهودها، به لفظ واحد از جمعیت بلند و شنیده می شد.

بچه ها، دامن لباسشان را پر از سنگ کرده، پا برهنه از جلو ازدحام دویده، فریاد کنان و «جهود کُشان» می رفتند. جمعی از سادات و ملاها و طلاب، با چند نفر از دراویش پریشان زلف و ریش، کشکول به شانه و یاهو، یا حق گویان، به تدریج بر عده جمعیت افزوده شده، به سمت بالا خیابان می شتافتند.

مردم از خانه هایشان متوحش بیرون آمده، سوال می کردند:

چه خبر است؟ چه اتفاق افتاده است؟

در جواب آنها یک نفر می گفت:

«جهود کشان» است.

به محض شنیدن این کلام، دفعه واحد به طوری از جمعیت صدای صلوات و لفظ «جُهود کُشان» بلند می شد، که جوّ هوا پُر و گوش فلک را کَر می کرد."(1)

سپس مردم عادی تحریک شده به جلوداری طلاب و ملاها به محله و خانه های یهودیان حمله می کردند، آنان را می زدند، مجروح می کردند و به قتل می رساندند. هدف اصلی آنان غارت منازل یهودیان بود. این تصویری است که در وقایع جهودکشان صورت می گرفت. در اواخر دوران قاجاریه سفارت خانه های خارجی به ویژه انگلیس و فرانسه و امریکا به این «جُهود کُشان» اعتراض می کردند و سعی در جلوگیری از وقوع این گونه حوادث را داشتند، ولی آفرینندگان و ترتیب دهندگان حوادث آن را جزئی از حقوق و اختیارات خود می دانستند. موقعی که آنان مورد اعتراض قرار می گرفتند، می گفتند:

"خواجه باشی:

حرف من در باب «جُهود کُشان» معمولی است، که مسلمانان ایران بر حسب قانون معمولی و رسومات قدیم، سالی یک دفعه، برای رفع زیاد شدن این جماعت ملعون و تحصیل مقداری از دولت و ثروت آنها، «جُهود کُشان» را فراهم می آورند. چه دخل به روس و انگلیس دارد؟"(2)

در دوران قاجاریه به کرات به واقعه «جُهود کُشان» در شهرهای مختلف ایران برخورد می شود. اگر یک یهودی مرتکب خطا ویا جرمی می شد، خطا و جرم یک نفر را به حساب تمام جامعه می گذاشتند و تمام مردم جامعه را به طور دسته جمعی مجازات می کردند. در بسیاری از موارد جرائم بیش از یک بهانه و یا اتهام نبود. در ابتدا سعی می شد بهانه ای برای شروع عملیات «جُهود کُشان» تراشیده شود. رایج ترین این بهانه ها، این تهمت بود که در نزدیکی عید فطیر (پسح)، به یهودیان تهمت می زدند که شخص و یا کودک مسلمانی را کشته اند و خون او را در نان فطیر ریخته اند.(3) از دیگر اتهامات وارد بر آنان، توهین به دین اسلام و حضرت محمد بود. از دیگراین اتهامات این بود که یهودیان قران را سوزانده اند. پس از آن که این اتهامات را در بین مردم مسلمان عادی انتشار می دادند مردم در مساجد جمع می شدند و روحانیون آنان را تحریک بیشتری می کردند و مردم به سرکردگی طلاب به طور دسته جمعی به محله و خانه های یهودیان حمله ور می شدند در این بخش به اختصار به چند مورد از این «جُهود کُشان» اشاره می شود.

واقعه نخست در 27 مارچ سال 1839 میلادی / 1252 قمری در شهر مشهد رخ می دهد. به یک زن یهودی که دستش ورم داشته است، حکیمان تجویز می کنند که خون سگ بر روی آن بمالد. زن یهودی دستور طبیب را اجرا می کند و سگی را می کشند و دست زن را به خون سگ آغشته می کنند. زمان این اتفاق مصادف با ایام عید قربان مسلمانان بود. چنین شایع می شود که یهودیان برای توهین به عید قربان مسلمانان این کار را انجام داده اند. مردم متعصب به محله یهودیان می ریزند و در عرض مدت کوتاهی پنجاه یهودی را به قتل می رسانند، کنیسه ها را خراب می کنند و تورات ها را آتش می زنند. سپس به یهودیان اخطار می کنند که باید همگی مسلمان شوید و یا همه به قتل خواهید رسید. گروهی از یهودیان که چاره ای نداشتند به زور مسلمان می شوند و گروهی دیگر راه مهاجرت را در پیش می گیرند و از مشهد خارج می شوتد. قتل عام یهودیان مشهد بدون مجازات باقی می ماند. یهودیان باقی مانده در مشهد، پس از این تغییر دین اجباری، زندگی دوگانه ای را در پیش می گیرند، در خارج از خانه مسلمان بودند و در داخل خانه به قوانین یهودی عمل می کردند. یهودی های به ظاهر مسلمان شده مشهد به انوسی ها مشهور هستند.(4) آنان حدود صد سال در خفا زیستند.(5)

واقعه دوم که شرح داده می شود، در شهر شیراز رخ می دهد. در روز سی ام کتبر سال 1910 میلادی در روز آخر عید سوکوت، شایعه می شود که یهودیان دختر بچه چهار ساله ای را به قتل رسانده اند، چون به باور آنان یهودیان برای مراسم عید احتیاج به خون دارند. جسدی را در خارج شهر در نزدیکی گورستان یهودیان پیدا می کنند. مردم در برابر کاخ حاکم دور جسد دختر بچه ازدحام می کنند. بعدها مشخص می گردد که این دختر بچه مسلمان نبوده است بلکه جسد یک دختر یهودی بود که برای به راه انداختن بلوا از داخل قبرستان یهودی ها بیرون کشیده بودند. مسیو ناتاف رئیس مدرسه آلیانس شیراز شرح حادثه را این گونه بیان می کند، او می نویسد با قوام الملک ملاقات می شود، خطر حمله به محله یهودیان به او اطلاع داده می شود، او دستور می دهد که جمعیت متفرق شوند. ولی جمعیت به سوی محله یهودیان روانه می شوند. سربازانی برای محافظت محله یهودیان به آن جا فرستاده می شوند، ولی این سربازان از اولین کسانی بودند که شروع به غارت محله یهودیان می کنند. مسیو ناتاف گزارش می دهد:

"به مدت شش تا هفت ساعت ویرانی و قتل سراسر محله را در خود گرفته بود. ..... تمام 260 خانه یهودیان مورد چپاول و غارت قرار گرفتند. همه در این چپاول شرکت داشتند، سربازان، ارازل و اوباش، سیدها، زن ها و بچه های مسلمان ..... در یک مرحله، تعداد صد نفر قشقایی که برای فروش گله به شهر آمده بودند، از فرصت استفاده کرده به چپاولگران پیوستند.

این دزدان یک صف زنجیری تشکیل داده و اموال دزدیده شده را بدین صورت، دست به دست، از منازل بسوی خیابان می فرستادند. هر چیزی که می شد رویش قیمتی گذاشت به غارت بردند. بسته های سنگین را خرد و متلاشی می کردند. در و پنجره ها را از جا کنده با خود می بردند. همه اطاق ها و زیرزمین ها را در حقیقت شخم زدند تا آن چه را در جایی پنهان شده بردارند و ببرند. از همان ابتدای حمله، تعدادی از یهودیان به قنسولگری انگلیس رفتند و حتی به مساجد التجاء کردند. و تعدادی در منازل ماندند و کوشیدند اموال خود را حافظت کنند. از میان این ها دوازده نفر را کشتند و پانزده نفر را با چماق و چاقو و تفنگ و هفت تیر بشدت زخمی کردند. چهل نفر دیگر را به صورت خفیف تری مجروح نمودند. ..... بدین ترتیب بین پنج تا شش هزار یهودیان شیراز از هستی ساقط شدند.

امروز صبح من به محله یهودیان رفتم. چگونه می توانم صحنه فلاکت بار ویرانی را توصیف کنم؟ ..... مصیبت، شیون، گریه، ..... زن ومرد و پیر بر روی خاک نشسته به سینه خود مشت می کوبند و کمک وعدالت می طلبند. دیگران در بهت فرو رفته و زیر کابوس وحشتناکی که بر سر آن ها سایه افکنده در حیرت مانده اند. ..... کشته ها روی خرابه ها دراز کشیده اند. حتی کفن هم نمی شود برای آن ها پیدا کرد. مجروحین روی زمین از درد غلت می خورند و در آتش تب می سوزند. آن شش هزار نفری که ظاهرا زنده اند در واقع مردگانند که شکل و شمایل زنده ها را دارند ..... وسایل کفن و دفن را از جاهای دیگر آوردیم، چون اوباشان هرچه بود به غارت بردند."(6)

پس از این واقعه سعی شد که به یهودیان از لحاظ غذایی کمک شود، مقدار کمی از اموال آنان را که به غارت برده بودند به آنان باز گرداندند، ولی هیچ گاه کسانی را که در این حمله یهودیان را به قتل رساندند مجازات نشدند و ریختن خون یهودیان کشته شده، بی مجازات باقی ماند.  

باید به این نکته توجه داشت که این واقعه حدود چهار سال پس از برقراری مشروطیت، برای یهودیان شیراز رخ داده است و این دورانی است که سعی شده است اصول برابری و مساوات مشروطیت در ایران پیاده شود و از قدرت روحانیون به شدت کاسته شده است. در این حادثه ناظر خارجی وجود داشته است که جزییات حادثه را توانسته است گزارش کند. در بسیاری از این گونه حوادث، که در دوران صفویه و قاجاریه برای یهودیان و زرتشتیان رخ داده ، حتی ناظری وجود نداشته است که حادثه را در تاریخ ضبط کند و بسیاری از این گونه حوادث نانوشته باقی مانده اند. در این بخش سعی می گردد که تعدادی از حوادث حمله به محله های یهودیان و قتل آنان و غارت منازل آن ها و تغییر دین و مسلمان کردن اجباری آنان را که صورت گرفته است، به صورت فهرست وار ذکر گردد:  

·         - در زفره 14 فرسنگی جنوب شرقی اصفهان در راه یزد قصبه ای وجود دارد که پنج هزار نفر جمعیت دارد، کلیه قصبه یهودی نشین بوده است که همه یهودیان را مسلمان کرده اند، کنیسه آنجا که تبدیل به مسجد شده، هنوز باقی است.(7)

·         - در سال 1801 یهودیان را از شهر مراغه اخراج کردند، بهانه آوردند که یهودیان کودک مسلمانی را مجروح کرده اند که خون او را در نان فطیر بریزند. بزرگ کنیسه و خادم آن را کشتند و خانه های یهودیان را غارت کردند و یهودیان را به قتل رساندند.(8)

·         - در شهر تبریز در حدود سال های 1831 میلادی در پی این اتهام که یهودیان کودک مسلمانی را کشته اند، تمام شش هزار نفر یهودیان تبریز، قتل عام می شوند.(9)

·         در شهرکرمانشاه، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، در تاریخ به سه مورد حمله و غارت به محله یهودیان این شهر اشاره شده است. این حملات در اصطلاح یهودیان کرمانشاه به «غارتی اول و دوم و سوم» مشهور شده است. غارتی اول در سال 1893 و غارتی دوم در سال 1896 و آخرین آن یعنی «غارتی سوم» در بیست و هفتم ماه مارس 1909 میلادی / هفتم فروردین 1288 رخ داده است. در گزارشی که کاپیتان هاروارد کنسول انگلستان در کرمانشاه در تاریخ آوریل 1909 ارسال می کند، جزئیات این حمله شرح داده شده است. در بخشی از گزارش آمده است که: مسلمانان تحریک شده به محله یهودیان حمله می کنند و خانه های آنان را غارت می کنند، حتی درها و پنجره ها را می کنند و با خود می برند. در این حمله بسیاری از یهودیان مجروح می شوند که تعدادی از آنان چند روزی بعد فوت می کنند. دولت برای حفاظت محله یهودیان سربازانی را می فرستد که این سربازان خود در غارت شرکت می کنند. پس از حادثه سعی می شود که بخشی از اموال غارت شده یهودیان به آنان بازگردانده شود.(10)

 

زيرنويس ها:

1. جهود کشان، صفحه های 50 و 51 . 

2. جهود کشان، صفحه 202 .

3. اتهام ریختن خون مسلمانان در نان فطیر به وسیله یهودیان، یکی از کثیف ترین اتهاماتی است که یهود ستیزان بر ضد یهودیان بکار می برند. این اتهام از حدود آخرین سال های دوره صفویه وارد ایران شده است و به یهودیان وارد می شود. در هیچ یک از رسالات و کتاب های مذهبی نوشته شده در دوران حکومت های سنی مذهب قبل از صفویه و حتی در نوشته های دوران اوایل و اواسط صفویه به این اتهام برخورد نمی شود. حتی محمد تقی و محمد باقر مجلسی که نگاه مساعدی نسبت به یهودیان نداشتند در نوشته های خود این اتهام را به یهودیان وارد نکرده اند. اولین باری که به این مورد اتهام در نوشته های فارسی برخورد می شود، رساله ای است که توسط پدر آنتونیو کشیش پرتغالی نوشته شده است. پدر آنتونیو که در اواخر عصر صفوی به ایران آمد، پس چندی که در ایران بسر برد، تغییر دین داد و مسیحیت را ترک کرد و به دین اسلام در آمد، او نام علی قلی جدیدالاسلام را بر خود نهاد. علی قلی جدید الاسلام رسالاتی در رد دین مسیحیت و یهودیت نوشت. اوست که اتهامی را که سال ها کشیش های قرون وسطایی اروپا به یهودیان می زدند، برای اولین بار وارد ایران کرد. او این اتهام را در کتاب نقد تورات به یهودیان وارد آورده است، علی قلی جدید الاسلام این رساله را در آخرین سال های دوران صفویه و هنگام سقوط آن (سال های 1134  قمری / 1722 میلادی)  نوشته است. سال هایی که شیوع خرافات در تمام سیستم های مذهبی و اجتماعی دولت شاه سلطان حسین صفوی رسوخ پیدا کرده بود. بسیاری از تاریخ نویسان عقیده دارند که یکی از عوامل سقوط  دولت صفوی رواج خرافاتی از این نوع و پی آمدهای آن بود. او می نویسد:

"..... اما عداوت یهود به مرتبه ای که در میان خود روز عید در هر سال قرار داده اند و در آن روز البته نان به خون مسلمانان خمیر شده باید که بخورند و این عمل را از واجبات دین خود می دانند. در آن روز سعی می کنند و جستجو می نمایند تا آنکه فرصت به دستشان بیافتد. در شب یا روز به هر نحو باشد، مسلمانی خواه خرد باشد و خواه بزرگ پیدا کرده ذبح نمایند و خون او را داخل خمیر می کنند و با آن نان می پزند و می خورند. و اگر کسی به دستشان نیافتد که او را بکشند علمای ایشان فتوا داده اند که بگردند و جایی که یک از مسلمانان فصد [خون گیری] کرده باشد، خون او را برداشته داخل نان بکنند." (مقالات تاریخی ، رسول جعفریان، مقاله علی قلی جدید الاسلام و نقد تورات، دفتر دوم، صفحه های 74 و 75 برای اطلاعات بیشتر در این مورد می توان به بخش «تبلیغات و آثار ضد مسیحی و ضد یهودی در عصر صفوی» در این کتاب مراجعه کرد).  

 در دوران قاجاریه این اتهام دست آویزی شد که بارها مردم عوام مسلمان را در شهر های مختلف تحریک کردند و باعث شدند که مسلمانان به محلات یهودیان حمله کنند، خانه هایشان را غارت کنند و آنان را به قتل رساندند. پس از انقلاب مشروطیت و در دوران پهلوی به این مورد اتهام، دیگر برخورد نمی شود. متاسفانه پس از انقلاب اسلامی سال 1357، خصوصا پس از سال های 1380 این اتهام همراه با بسیاری از اتهامات وشایعات دیگر، بسیار در پرده وغیر مستقیم، ولی با برنامه ریزی های دقیق، مشخص و حساب شده، در کتاب هایی که توسط وابستگان رژیم منتشر می شود و طی برنامه های رادیوئی و تلویزیونی و مقالات روزنامه های وابسته به رژیم،  دوباره به یهودیان وارد می شود.  یهود ستیزی به اشکال مختلف و با برنامه ریزی مشخص، در ابعاد مختلف، در جمهوری اسلامی دنبال می شود.

4. تارخ یهود ایران لوی، جلد سوم صفحه های 589 تا 591 .

5. برای مطالعه جزییاتی از زندگی دوگانه یهودیان آنوسی مشهد، می توان به مقاله انوسی های مشهد که گفتار متن فیلمی است از بازماندگان یهودیان مشهد مراجعه کرد. (گفتار متن فیلم یهودیان مشهد، ترجمه سلیمان نعیم، یهودیان ایرانی در تاریخ معاصر، جلد اول صفحه های 241 تا 252 ).

6. پایاوند، آمنون نتصر، جلد دوم، مقاله شیراز در سال 1910 صفحه های 272 تا 274 . 

7. تارخ یهود ایران لوی، جلد سوم صفحه 524 .

8. تارخ یهود ایران لوی، جلد سوم صفحه های 556 و 557 .

9. تارخ یهود ایران لوی، جلد سوم صفحه های 539 و 540 .

10. کرمانشاهچی . حشمت الله : تحولات اجتماعی یهودیان ایران در قرن بیستم، لس آنجلس، شرکت کتاب، 1386 خورشیدی / 2007 میلادی، صفحه های 343 تا 345 . عکس یهودیان، که پس از حادثه کشتار و غارت، برای پس گرفتن بخشی از اموال خود در مدرسه آلیانس کرمانشاه گرد آمده اند، در کتاب چاپ شده است. در کتاب به نکته ای اشاره شده است که بس مهم می باشد، دکتر کرمانشاهچی از قول مادر بزرگ خود تعریف می کند که هنگامی که غارتگران هرآن چه را که در خانه بود غارت کردند و بردند، یک منقل گلی برای ما باقی مانده بود و در این میان پیرزنی با قد خمیده به خانه ما آمد و منقل را برداشته و به زمین کوبید که به دو تکه تقسیم شد و با صدای بلند گفت: "این هم ثواب من" (صفحه های 341 و 342 کتاب)، نکته دردناک در همین جااست روحانیون به مردم عادی این گونه تلقین کرده بودند که این قتل ها و غارت ها اجری در این دنیا برای آن ها، به صورت اموالی که غارت می شود را دارد و صوابی هم در آخرت برای شرکت آنان در این حمله وجود دارد. پیرزن خمیده برای کسب صواب آخرت خود، که او هم در این جهاد شرکت داشته است، منقل گلی خانه غارت شده یهودی را به زمین می زند و می شکند و سربازان محافظ هم بدون هیچ گونه احساس گناهی در این غارت شرکت می کنند. در بخش های بعدی به مواردی دیگر از همین نگاه اشاره خواهد شد.

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630