12 شهريور 83 ـ  2 سپتامبر 2004

پلاتفرم حزب آينده نگر

 

 

من اين پلاتفرم پيشنهادي براي ايجاد حزب آينده نگر ايران را در ژوئيه 2001 توشتم،  و مقدمه من به متن فارسي توضيحي بود براي اينکه چرا ايجاد حزبي،  با چنين پلاتفرمي،  براي توسعه آينده ايران اهميت کليدي دارد. اين پلاتفرم آينده نگرانه برنامه پيشنهادي براي حزب آينده نگر ايران است. هدف از اين طرح،  دستيابى به اصول و خط مشى هاى دموكراتيک و آينده نگرانه در عرصه هاىمختلف سياسى، اجتماعى، واقتصادى براى ايران، و زندگى ايرانيان است.  با اينکه حزب آينده نگر،  استقلال سياسي و هويت انتخاباتى خود را حفظ ميکند،  ليكن اين خط مشى ابدأ بمعناى عدم ايجاد اثتلاف و اتحاد با احزاب و سازمانهاى ديگر نيست.
 

عرصه سياست

·         دولت قدرال: هدف حزب آينده نگر در اين عرصه،   شكل دادن به عدم تمركز دموكراتيک و تجديد ساختمان سياسى كشور ايران،   به شكل يك جمهورى فدرال است.  در واقع ايجاد يک جمهورى فدرال در ايران تنها راه دموكراتيک جلوگيرى كننده ازپاره پاره شدن ايران و اجتناب از دچار شدن به سرنوشتى نظير كشور سابق يوگسلاوى مى باشد.  فدراليسم بويژه به مناطقى چون آذربايجان و كردستان و بلوچستان ايران كمک مى كند تا بطور عادلانه ترى در چارچوب كل ايران،   به نيازهاى قومى و فرهنگى خود دستيابى ييدا كنند. سياست خارجى و دفاع ملى در عرصه دولت فدرال خواهد بود،   و اجراى طرح هاى فرهنگى و اقتصادى از طريق دولت ايالتى انجام خواهد شد.

·         انتخابات محلي:  شكل دادن به انتخابات محلى در سطح شهرهاى بزرگ اصلى ايران،   استان ها،   و شهرهاى كوچک،   براى انتخابات مقامات محلى،   نظير انتخاب مقام شهردار،   اهميت ويژه اى جهت گسترش فدراليسم در ايران دارد.  تعيين جزثيات مقامات  انتخابى،   و همعنين اختيارات محلى،   در زمينه ى مقررات شهرى،   نظير مقررات راهنمايى و رانندگى،   در راستاى ايجاد سيستمى است كه همه چيز از مركز كنترل نشود،   و به عبارت ديگر هدف،   عدم تمركز قدرت در جمهورى فدرال ايران است .

·         طرح انتخاب از طريق رأي مستقيم Ballot Initiatives: اين طرح يك مكانيسم جديد دموكراتيک در كشورهاى پيشرفته غربى مى باشد،   كه اجازه مى دهد  مردم بطورمستقيم،   در مورد بعضى قوانين يا موضوعات معين،   نظير غيرقانونى كردن سيگار در رستوران ها،   تصميم بگيرند،   وبدين طريق فراسوى سيستم دموكراسى نمايندگان پيش بروند.  اينگونه طرح ها،   با تعداد معينى امضاء كه حداقل امضاء لازم است،   در دوره هاى راى گيرى مختلف،   موضوع  مورد راى را،   جهت راى  گيريِ ،  در اختيار عامه ى مردم قرار مى دهند. بدينوسيله دموكراسى مشاركتى در كشور شكل مى گيرد.

·         جمهورى سكولار: يک جمهورى سكولار غيرمذهبىمىبايست جانشين رژم جمهوري اسلامي شود. الغاي آپارتايد مذهبى و تثوكراسى اسلامى در ايران،   و حمايت از جدائي کامل مذهب و سياست.  اين جمهورى مى بايست كه تمام قوانين آزار و اذيت عليه منكران مذهب،   و قوانين قصاص اسلامى نظير سنگسار،   و قطع عضو را لغو کند. جمهورى سكولار تضمين قوانين مدنى و لغو قوانين مذهبى را سر لوحه ى مسثوليت خود قرارداده،   و قوه ى قضاثيه را از كنترل روحانيون خارج مى سازد.

·         آزادي احزاب سياسي: آزادى احزاب در واقع مهمترين اصل لازم در براى تضمين انتخابات واقعى در جامعه مى باشد. همه ى احزاب مى بايست بتوانند آزادانه در اماكن عمومى اجتماع كرده ،  و افكار و برنامه هاى خود را به مردم اراثه داده،  و به بحث  بگذارند. اين احزاب بايد همچنين بتوانند انتخابات ميان دوره اى،   جهت تعيين كانديداها و پلاتفرم هاىمختلف درون حزب خود را - آنهم بدون دخالت دولت و شوراى نگهبان - برگزار كنند.  دستگاه سانسور شوراى نگهبان مى بايست كاملأ از بين برود،  و وزارت كشور موظف است تا حقوق همه ى كانديداهاى احزاب گوناگون،  براىانتخابات هاى عمومى را،  تضمين کند.

·         مجلس: مجلس يا پارلمان ايران يك نهاد مستقل مقننه براى كشور است كه تضمين كننده ى دموكراسى نمايندگان مردم و عامه مى باشد.  انتخابات براى اين پارلمان مى بايست همراه با آزادى كامل همه ى احزاب و كانديداهاى مختلف صرفنظر از نظريات فلسفى و مذهبى آنها باشد.

·         كتترل و تعادل دموكراتيک:  کنترل و تعادل قدرت در شاخه هاى مختلف قدرت ( قوه ى قضاثيه و مجريه و مقننه )،  بهترين تضمين دموكراسى براى تامين آزادى و عدالت مى باشد،  و آن چيزى است كه چگونگى اجراى سيستم قدرت در يك نظام دموكراتيك را،   از يك سيستم استبدادى جدا مى سازد.  توجه به قوانين واقعى دفاع از اقليت ها در جامعه،   و ايجاد مكانيسم هاى مختلف كنترل و تعادل قدرت،   مهمترين اصول  قانون اساسى براى تضمين آزادى در آينده ى جامعه ى ايران مى باشند. اين امر نبايد بمعنى بزرگ كردن بى دليل سازمان دولتى تلقى شود، كه در اين حالت  چنان بوركراسى اى،   خود ناقض كنترل و تعادل است.

·         اعلام دارائى و فعاليت هاى تجارتى مسثولين دولتى: بمنظور جلوگيرى از فساد در بخش هاى گوناگون قواى مقننه،  قضاثيه،  و مقننه در جمهورى آينده ى ايران،  همه ى مسثولين بالاى دولتى مى بايست فعاليت هاى اقتصادى و تجارى خود را قبل از قبول مقام دولتى براى بررسى مردم به عموم اعلام كنند.

·         گروه ناظر خزانه دارى فدرال: جهت نطارت بر نرخ ارز،  تورم،  نرخ سود، سرمايه ى بانک ها و كنترل سلامت اقتصادى كل اقتصاد كشور،   مى بايست در جمهورى فدرال ايران گروه ناظر خزانه داري فدرال تشكيل شود.  اين گروه مى بايست از قواى سه گانه مقننه قضاثيه و مجريه،   مستقل بوده،   و رثيس آن نيز بايد در برابر هر سه قوه پاسخگو باشد. رئيس خزانه دارى فدرال مى بايست در جلسات مجلس حضور يافته،   و سياست هاى خود را براى نمايندگان مردم توضيح داده،   و به پرسش هاى احتمالى نمايندگان مجلس پاسخ بدهد.

·         سياست خارجي: دولت جمهورى فدرال آينده مى بايست در عرصه ى سياست خارجى روش پروفشوناليسم ( حرفه اى گرايى را پيشه ى خود ساخته،   و از سيستم هاى فثودالى قول و قرار در سياست خارجى اجتناب ورزد. همچنين مى بايست كه با روش پروفشنال ( حرفه اى ) از ايران دفاع كرده،   و در عين حال نياز مشاركت كامل در اقتصاد جهانى را سرلوحه ى رهنمودهاى تصميم گيرى هاى خود قرار دهد.

·         حقوق بشر: حزب آينده نگر ايران مى بايست فعالانه از سازمان هاى حقوق بشر كه براى منشور حقوق بشر مبارزه مى كنند پشتيبانى كند،   و در روابط داخلى و خارجى خود،   معيار حقوق بشر را ملاك ارزشى روابط بين انسان ها و ملل تلقى نمايد،   و نيز در راستاي احقاق اين حقوق براى آحاد مردم گام گذارد.

·         حق جدائي علني از حزب: حزب آينده نگر ايران در عين كوشش جهت عضو گيرى،  و ضمن تأکيد برمسثول بودن اعضاء در مقابل برنامه ى حزب، مي بايست در عين حال مدافع حق هر عضو براى جدايى علنى از حزب باشد. بعبارت ديگر خروج از حزب بايستى كاملأ آزاد بوده،   و هيچگونه ترس و تهديدى براى اعضاء  بخاطركناره گرفتن از حزب وجود نداشته باشد.

·         حقوق فردي: حزب از توسعه و پشتيبانى كامل حقوق فردى براى همه ى انسانها،   بدون هيچگونه تبعيضى دفاع كرده،   و كوشش هر فرد براى دنبال كردن خوشبختى را،   كاملا محترم مى شمارد،   و آن را بمثابه حق انسانى مبناى قوانين اجتماعى مى داند.

·         مجازات اعدام: حزب براي الغاي شکنجه و الغاي مجازات اعدام براي همه انسانها مباررزه ميکند.

·         محيط زيست: حزب آينده نگر از خط مشى ها و سياست هايى كه از نظر اكولوژى و محيط زيست با محتوا هستند حمايت مي كند،   حتي اگر در بعضى اوقات،   اين سياست ها از نظر مالى،   منافع فورى مادى به همراه نداشته باشند.  البته اين موضع بمعنى بى توجهى كامل به نيازهاى اقتصادى جامعه نخواهد بود.

·         لغو نطام وظيفه اجباري: ترويج لغو سربازي اجبارى،   و استفاده از كادرهاى نظامى حقوق بگير يراى هر گونه نياز نظامى جامعه.

·         مسائل جدبد اخلاقى: حزب آينده نگر ايران عدم دخالت دولت در موضوعات اخلاقى نوينى كه در نتيجه بعضى پيشرفت هاي تكنولوژيک،   در ارتباط با بدن انسان پيش آمده را،   ترويج مى كند. از جمله خودكشىآگاهانه Euthanasia که بعلت درد زياد خواسته شود،  تغييرجنسيت،  بانک اسپرم،  مادرهاى سروگيتSurrogate  كه فرزند زوج  ديگرى را در رحم خود پرورش دهند،  و يا موضوعات مربوط به سقط جنين،  كنترل بارورى،  و استفاده از اجزاء بدن انتقالى نظير كليه و قلب.  در همه ى اين زمينه ها،   در صورت بودن اختلاف،   دادگاه ها از نظرات موافق و مخالف متخصصين استفاده كرده ، و بدينگونه به قضاوت عادلانه دستيابى خواهند كرد،  وليكن حزب در رابطه باتكامل تكنولوژيک و ارتباط با دولت،  تا حد امكان عدم دخالت دولت در اين عرصه ها را رهنمود خود مى كند.

·         زنان: نشويق مشاركت زنان در تمام عرصه هاى زندگى ايران و ايرانيان،  و  در تمام سطوح،  خواهان از بين بردن موانع مذهبى،   قانونى،   وسنتي،    كه جلوگيرنده شركت كامل زنان در عرصه هاى سياسى، اجتماعى،  و اقتصادى ايران هستند،  مى باشد.  زنان نقش بسيار پراهميتى در اقتصاد هاى فراصنعتى ايفا مى كنند،   و آنان مى توانند پيشقراول توسعه ايران به يک جامعه اطلاعاتى فراصنعتى باشند.

·         اقليت هاى ملي، قومى و مذهبى: حزب آينده نگر ايران جهت تامين نيازهاى ملى،   قومى و مذهبى اقليت هايى كه در درون جمهورى فدرال ايران زندگى مىكنند،   از گسترش ارگان هاى محلى و ايالتى در كشور كاملأ پشتيبانى مى كند.

·         رسانه هاى عمومى: حزب از استقلال كامل رسانه هاى عمومى و عدم دخالت دولت در كار اين رسانه ها و تضمين آزادى مطبوعات دفاع مىكند.  حزب همچنين خودكفايى و خصوصى بودن راديو،  تلويزيون،  روزنامه ها،  خبرگزاري هاى اينترنتى،  و ساير رسانه هاي عمومي را تشويق ومورد حمايت قرار ميدهد.

·         عدالت اجتماعى و مدد كارى اجتماعى: حزب آينده نگر ايران ديدگاه عاميانه ى سود و پول مركز بينى از مردم و جهان را رد كرده،  و از جنبشى كه توسعه دهنده ى منفعت شخصى روشنبينانه از فرد،  مؤسسات تجارى،  و دولت است، دفاع ميکند.  اين همان نظريه ى فيلسوف معروف جان رالز است که به حد اکثر رساندن  حداقل اجتماعي را بعنوان طرح عدالت اجتماعي ارائه کرده است.  حزب همچنين از برنامه هاى مددكاى اجتماعى،   كه از سرمايه گذارى در عرصه هاى تكنيكى نوين،   همراه بازپرداخت بيمه بيكارى و تامين بهداشت و آموزش رايگان است،  كاملا يشتيباني  مي كند، گرچه  در عين حال،  آزادى مؤسسات خصوصي جهت نأمين اين خدمات را لازم مى داند.

عرصه آموزش و فرهنگ

·         احترام به حيات: حزب ديدگاه ستايش از زندگى دراشكال گوناگون و همه ى ارتباطات متقابل آنرا ترويج مى كند.

·         آموزش سكولار(لائيک): حزب آينده نگر ايران مخالف هر گونه ترويج مذهبى يا ايده ثولوژيكى در مدارس عمومى مى باشد.

·         عدم خشونت: حزب عدم خشونت در زمينه هاى فردى و سياسى را تروبج مى كند،   و از صلح و دموكراسى در كلاس درس،   و محل كار،   و در  عرصه ى سياسى پشتيبانى مى كند،   و در ابعاد احساسى و معنوي، حيات را نيز در كنار عرصه هاى فكرى و جسمى مورد توجه خود قرار مى دهد.

·         صلح: حزب آينده نگر ايران با هر گونه استبداد،  جنگ، بى عدالتى،  و تجاوز مخالفت كرده ، و مى كوشد تا بر احساس ناخود آگاه فرار يا جنگ در بشر چيره شود،   تا به اينطريق تضمين نهائي صلح پايدار در جهان را قابل دستيابى کند.

·         تنوع: شناخت اهميت تنوع  و ترويج دستاوردهاى هر نژاد،  مليت، فرهنگ، مذهب،  جنسيت،  تمايل جنسى،  و ارزشمند ديدن فرد،   جدا از اختلاف سني و اختلاف در توان هاى فردى.  اينها همه موضوعاتى هستنند كه حزب سعي درجهت تامين آنها در جامعه ميکند.

·         خط مشى دولت در عرصه ى آموزش: جلوگيرى از هرگونه دخالت و سانسور در عرصه هاى  موسيقى،  هنر،  فستيوال ها،  و فعاليت هاى ديگر فرهنگى.

·         آموزش هنر: ترويج همكارى نزديك آموزگاران و هنرمندان ،  جهت معرفى دانش آموزان به فرماى مختلف هنرى،   با آزادى كامل از دخالت هاى دولنى و مذهبى.

·         ميراث فرهنگى: ترويج تحقيقات غير دولتى در زمينه هاى هنر و فرهنگ،  از طريق سازمان هاى غير انتفاعى نويسندگان،  هنرمندان،  و موسيقيدانان،  جهت كمك به جوانان در دستيابى به ريشه هاى فرهنگى و هنرى خويش.

·         ورزش: ترويج ايجاد مؤسسات خصوصى ورزشى،  و ترغيب عدم دخالت دولت در عرصه ى ورزش ايران.

·         تأمل انديشمندانهmeditation: در عين پشتيبانى از جدايى فرايض مذهبى از فعاليت هاى دولتى،  و ترويج كامل و بدون قيد و شرط جدايى دولت و مذهب، در جمهورى سكولار ايران،  از ترويج كوشش هايى نظير تأمل انديشمندانه،  كه درک مرتبط بودن همه ى هستي را گسترش ميدهد، پشتيباني ميشود.

·         همآهنگي مستقلانهAutonomous Synchronicity: تاكيد بر دموكرانيزه كردن همه نهادهاى بشرى،   جهت دستيابى به خوشحالى فردى،   و رسيدن به هماهنگى مستقلانه انسانها،   بمثابه ايده آل روابط انسانها و نهادهاى اجتماعي.

·         واپس گرائى: مخالفت با تبليغات باصطلاح عصر نوينnew age ، كه در واقع مروج واپس گرائى قرون وسطايى هستند،  و حركتى به جلو  بسوى جامعه اطلاعاتي فراصنعتي را نمايندگي نميکنند، و آلترناتيوهاي  ييشرو در برابر معضلات جامعه صنعتي را طرح نميکنند.  حزب آينده نگر ايران تشويق به درك جديد از كل جهان،  و ترويچ جرثت به مقابله با اعتقادات مذهبى و نلسفى عاميانه در باره ى مبدا و سرنوشت بشريت و جهان را،  سرلوحه کوشش هاي اجتماعي خود قرار ميدهد.

·         نكنولوژى: استفاده از آخرين تكنولوژى هاى كامپيوتر و ارتباطات،  جهت بالا بردن راندمان مدارس،   در عين توجه به اهميت عامل انسانى و نقش آموزگاران در أموزش.

·         زبان آموزش: پشتيبانى كامل از آموزش دوزبانه در مناطق مختلف جمهورى فدرال،   كه در آن مليت ها و اتوام مختلف به زبانهاى گوناگون سخن مى گويند.

عرصه بهداشت

·         دولت و بهداشت: ترويج دخالت حداقل در توسعه نهادهاي گوناگون مؤمسات بهداشتى،  در عين پشتيبانى از برنامه هاى مددكارى اجتماعى،   جهت تضمين بيمه حداقل براى همه ى مردم.

·         اعضاي بدن انتقالي: کمک به توسعه توليد قطعات مصنوعي بدن،   تا كه بطور اساسي به اعمال وحشيانه ى گرفتن عضو بدن از زندانيان و تهيدستان پايان داده شود.

·         مواد مخدر: ترويج پيوستن و همكارى نزديك با مؤسسات بين المللى،   كه با مشکل بين المللى مبارزه مى كنند،  و نه از طريق كوشش منزوى براى حل اين معضلات  در جدايى از ديگران.  همچنين همكارى با سيستم آموزشى،  جهت ايجاد برنامه هاى مشترك  با سيستم بهداشتى در مدارس، براى پاسخگويى به اين معضل اجتماعى،  بجاى كوشش بمنظور حل آن از طريق اعدام و خشونت.

·         کنترل جمعيت: همكارى نزديك با سيستم آموزشى و دانشگاهها جهت پاسخگوئى به معضلات حاملگى و بارورى جوانان،   و همچنين براى آموزش كنترل جمعيت در درون خانواده.

·         تحقيقات پزشكى: ترويج شركت فعال در كوشش هاى بين المللى،   براى تحقيق در عرصه هاى بيمارياى ايدز، سرطان ، الزايمر، و بيماري هاى كشنده ى ديگر.

عرصه اقتصاد

·         کشاورزي: ترويج كاربردهاى بيوتکنولوژي،  ژنتيک و تكنولوژي هاي جديد براى مدرنيزه كردن سيستم كشاورزى ايران.

·         زير بناي فراصنعتي:  حمايت از توسعه موسسات فراصنعتي،   و از رده خارج کردن صنايع دود زاي گذشته.   ترويج تکنولوژي هاي کامپيوتر، ارتباطات،  ژنتيک،  و ارتباطات ماهواره اى،   براى ساختن زير بناى لازم جهت توسعه فراصنعتى ايران.

·         صندوق ملي-سهامي: ايجاد يك NGOصندوق سهامي- ملى با درآمد نفت ، و دادن يک سهم به هر ايراني، جهت تأمين سرمايه غير دولتي،   براي توسعه زيربناى فراصنعتي ايران.

·         ارتباطات: پشتيبانى از ساختمان و گسترش شبكه فيبر نورى براى اتصال شهرهاى اصلى ايران ، و همحنين جهت ارتباط سواحل بحرخزر در شمال ،  و سواحل خليج فارس در جنوب ايران ،  و ايجاد اتصال سريع ارتباطات ايران به شبكه هاى جهانى.

·         تكنولوژي هاى مورد نياز: نمركز بر روى تكنولوژيهاي كامپيوتر، شبکه هاي اطلاعات و ارتباطات،  و همچنين ننوتکنولوژي، بيو تکنولوژي، تكنولوژي انرژي خورشيدى، شعورماشينى، و فضانوردي.

·         انتر پرونرentrepreneur: حمايت از سرمايه گذاران نوين برروي تکنولوژي هاي جديد. انتر پرونرها ستون فقرات رشد اقتصاد هاي فرا صنعتي هستند.

·         صنايع سنتى: پشتيبانى از پيشرفت دادن صنايع سنتى نظير قالى بافى ،  به استانداردهاى قرن بيست و يكم.  اين صنايع نياز به مدرنيزه شدن دارند ،  كه از طريق استفاده از آخرين نرم افزارها جهت طراحى،  و وسايل مؤثرتر تكنيكى فرش بافي ،   ميسر مى شود. اينگونه صنايع ،  در رقابت در بازارهاى جهانى ،  لطمه زيادى خورده اند ،  و اين امر بدليل تكنولوژى عقب مانده ،  و بازاريابى غير علمى اين صنايع مى باشد.

·         نبروى كار ماهر: ترويج همكارى نزديك دولت با دانشگاه ،  و مراكز تحقيقاتى ،  جهت ايجاد نيروى كار بسيار پيشرفته.  جامعه ى فراصنعتى نياز به نيروى كار بسيار پيشرفته ،  با تخصص هاى بسيار بالاى تكنيكى دارد ،  و حزب آينده نگر مروج آموزش و تجديد آموزش نيروى كار ايران ،  براى پاسخگويى به اين نيازهاى دنياى قرن بيست و يكم مى باشد.

·         بازار: مخالفت با هرگونه ارفاق دولت به بازار سنتي ايران در برابر انواع ديگر روابط مالكيت در ايران.

·         بازار سهام (بورس): ترويج گسترش بازار سهام بورس ايران ،  به سطح بازارهاى بين المللى سهام در جهان ،  و در عين حال ايجاد يک كميسيون كنترل سهام ،  براي نظارت مبادلات سهام ،  جهت جلوگيرى از هرگونه كلاه بردارى در بازار سهام ،  و جلب اعتماد سرمايه به اين بازار.

·         روابط مالكيت: دولت نبايستى كه از يك شكل مالكيت در برابر اشكال ديگر آن دفاع كند،  بلكه بايد در محدوده ى امكانات خود،  از اعمال مالكيت دولتى جلوگيرى كند. روابط مالكيت مى تواند از مالكيت خصوصى يك مؤسسه توليد كننده ى دستگاه هاي ارتباطات گرفته ،  تا مالكيت كارمندان يك شركت هواپيمايى،  تا مالكيت خصوصى و غير انتفاعى يك راديو  تلويزيون ،  تا مالکيت فدرال يا مالكيت شهرى يك پارك و محل تفريحى را شامل شود.

·         قوانين آنتي تراستanti-trust: قوانين آنتي تراست براي تأمين قانونى و حمايت مصرف كنندگان،  و نيز جهت تامين رقابت عادلانه مؤسسات تجارتى لازم هستند. چراكه بدون چنين قوانيني، يک شركت مى تواند موسسات  اقتصادى رقيب را خريده،  و قيمت هاى كاذب را به مصرف كنندگان تحميل کند.

·         عدالت اقتصادي:  تأمين عدالت اجتماعى در هر گوشه ى جهان، حمايت از ايجاد يك بخش (سكتور ) وسيع مددكارى اجتماعى در اقتصاد حهاني را لازم ميکند، كه بتواند فعاليت هاى خلاق براى نتايج دور دست بشرى ،  كه از نتايج اقتصادى فورى مالي جلو هستند را ،  تامين كند.  در حال حاضر اين نقش را دولت ها انجام مى دهند.

·         مزد حدافل براى همه: ايجاد مزد حداقل براى همه ،  و تعيين مزد حداكثر براى كارمندان دولتى ،  و آنان كه در مؤسسات عمومى كار مى کنند ،  باستثنأ موسسات خصوصي.

·         بيكارى: ترويج برنامه هاى آموزشى و تجديد آموزش مورد نياز اقتصاد نوين براى بيكاران، بجاى آنكه مشاغل كاذب براى بيكاران ايجاد شود، كه اكثر اوقات ،  نتيجه اى جز جلوگيرى از روند اتوماتيك شدن در اقتصاد جامعه را به بارنمياورد ،   و موجب عقب ماندگى جامعه مى شود.

·         فقر: پشتيبانى از طرح هايى كه فعاليت اقتصادى براى نيازمندان را بوجود مياورد. حتي مؤسمسات خيريه اى كه مهارت هاي كارى جديد را ترويج ميکنند، آنگونه مؤسساتى هستند كه بهتر به فقرا براى مستقل شدن کمک ميکنند. حزب آينده نگر  از اينگونه موسسات خيريه حمايت ميکند.

·         برنامه ربزى دولتي: برنامه ريزى دولتى ،  بويژه در عرصه هاى انرژى و ارتباطات ،  هنوز اهميت خاصى براي هر دولت ملى دارد. گروه برنامه ريز مى بايست در ارتباط نزديك با بخش خصوصى كار كند،  تا آنكه به هدف تامين تحقيقات پايه اى و زيربنايئى براى مؤسسات كليدى خصوصى در جامعه دست يابد ،  و نه آنكه دولت را به مالك مطلق اين صنايع نوين تبديل کند.

·         مديريت موسسات دولتي: مؤسسات دولتى نظير صنايع نفت و مس ،  مى بايست سعى کنند كه بخش خصوصى و غير انتفاعي، در اين رشته ها رشد نمايد ،  و نه آنكه اين رشته هاى اقتصادى را درمونوپول و انحصار خود تا ابد نگهدارند.

·         قانون عدم رقابت: دولت نبايستى اجازه داشته باشد كه با مؤسسات غيردولتى در عرصه هاى فرهنگى و تجارى رقابت كند.

·         صندوق ملي-سهامي: ساختارى كه جايگزين اقتصاد دولتى شده و شرايط مشاركت مستقيم مردم در مالكيت اجتماعى را فراهم نمايد.

·         سياست هاى ضد-حمايت گرايى: مخالفت با سياست هاى وارداتى و صادراتى كه بر مبناى حمايت از صنايع داخلى هستند ،  و بجاى آن ،  تعيين سياست هائى جهت حمايت از مصرف كنندگان در ايران.  اگر صنايع داخلى نتوانند قيمت،  توان و كيفيت لازمى كه مصرف كنندگان ايران طلب مى كنند را تامين كنند،  نبايستى با سياست حمايت گرائى صادرات و وادرات پشتيبانى شوند. بعوض بايستى با برنامه هاى تكنيكى و علمى ، به آنها کمک شود تا به سطح عالى و همتايى با  صنايع پيشرفته در سطح جهاني برسند.

·         صندوق ترويج صادرات: تشكيل يك صندوق مالى با تاكيد بر صادركنندگان ايرانى ،  و مشاركت فعال در اقتصاد گلوبال. اين امر براى اقتصاد ايران كه تاكيد يك جانبه اى بر صدور نفت دارد بسيار حياتى است. در واقع بغير از نفت، ايران اساسأ يک کشور وارد کننده است ، و نه صادر کننده محصولات.  ترويج صادرات در رشد آينده فراصنعتى ايران اهميت خاصى خواهد داشت.

·         تحقيقات تامين شده از طريق صنايع: ترويج تحقيقات علمى كه از طريق صنايع تامين شوند ،  و نه فقط از طريق دولت. اين نوع تحقيقات از طريق صنايع ،  در ايران ،  بسيار ضعيف هستند ،  و اين ضعف به گسترش اقتصاد فراصنعتى در بخش خصوصى لطمه خواهد زد.

·         علم: ترويج همكارى هاى نزديك مؤسسات علمى بين المللى با تحقيقات علمى پيشرو در ايران.  قدرت ايران و ايرانيان در علوم پايه اى ،  نقش برجسته ايران و ايرانيان را در جامعه فر اصنعتى تضمين مى كند.

·         همكاري هاى منطقه اى: پشتيبانى از شكل گيرى همكارى با دولت هائى نظير سنگاپور ،  كه مى توانند به ايران جهت رسيدن سريع به جامعه فراصنعتى اطلاعاتى كمك كنند.  در اقتصاد جهانى كنونى ،  نزديكى جغرافيايى ،  مهمترين فاكتور در شكل گيرى همكاريهاى بين المللى نيست.

·         سازمان اوبك: ترويج آنگونه خط مشى اى براى اوپک ،  كه بتواند توسعه زيربناى فراصنعتى ايران را تسريع كند ،  و به ايران جهت توسعه ى آلترناتيوهاى منابع انرژى كمك کند.  هرچند سياست ايران در سازمان اوپك ،  اهميت بسيار مهمى در درآمد كنونى ايران دارد و براى شركت هاى نفتى و ديگران كه از نفت سود مى جويند ،  حاثز اهميت بالايى است ،  وليكن ما مى بايست كوشش كنيم ،  تا از سياستى پيروى كنيم ،  كه همكارى بيشترى بين ايران و كشورهاى پيشرفته،  جهت توسعه ى سريع تر ايران،  در راستاى جامعه فراصنعتى فراهم گردد قبل از آنکه آلترناتيو کم هزينه نفت بوسيله ننو  تکنولوژي  يا راه هاي ديگر ساخته شود.

·         استراتژى توليد انرژى: پشتيبانى از كوشش هايى كه از ايران رهبري آلترناتيوهاى انرژي آينده را بسازد،  و نه آنكه آنرا به رهبر صنايع كهنه ى نفت نبديل كند. منابع آلترناتيو ، نظير انرژى خورشيدى و فيوژن ،  ممكن است كه امروزه از نظر اقتصادى مقرون به صرفه نباشند ،  ليكن يك تحول اختراعي پايه اي در اين عرصه ها ،  مى تواند تمام تعادل قدرت در عرصه انرژى را بهم بزند.  همچنين مى بايست ترويج ايجاد  كارخانه هاى توليد انرژى الكتريكى در نقاط مقرون به صرفه معين در ايران،  و ايجاد شبكه كابل هاى ملى ولتاژ بالا مورد نظر قرار داد.  سيم كشى هاى ولتار بالا در زمان حاضر ،  افت خيلى كمى در فواصل طولانى دارند،  و استراتژي گريد سراسري، در بيشتر نقاط جهان مقرون به صرفه تر است ، چرا که شبکه اجازه ميدهد ،  توليد نيرو در نقاط مختلف ،  بستگي به خرج توليد ايجاد شوند ،  ولي در هر نقطه کشور قابل فروش و استفاده باشند.

·         ماليات: تبديل صنايع دولتى نظير نفت كه مى توانند خصوصى شوند،  به مؤسسات خصوصى يا NGO،  و ايجاد يك سيستم مالياتى براى اخذ ماليات از اين مؤسسات،  از طريق ايجاد سيستم مالياتى تصاعدى،  جهت تامين نيازهاى دولت،  باعث مى شود كه دولت،  كمتر به صنايع دولتى وابسته شود،  و بيشتر به ماليات دهندگان وابسته گردد،  و در نتيجه دولت بيشتر به مردم پاسخگو خواهد شد.

·         اتحاديه هاى كاركرى: پشتيبانى از اتحاديه هاى مستقل كارگرى،  و مخالفت با اتحاديه هاى اجبارى دولتى.

به اميد جمهوري آينده نگر، فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران

 

 

سام قندچي، ناشر و سردبير

ايرانسکوپ

http://www.iranscope.com

 

اين نوشته بخشي از فصل پانزدهم ويراش جديد کتاب ايران آينده نگر است

http://www.ghandchi.com/500-FuturistIran.htm

 

 

 بازگشت به خانه