دموکراسي سکولار است!
رامین جهانبگلو
(نمونه ای از گفته ها در کلاس درس)
گردآوری عرفان قانعی فرد
من، برخلاف آنچه به من نسبت داده اند، معتقد نيستم که فرد مسلمان نمي تواند دموکرات باشد؛ مسلمان مي تواند خيلي هم دموکرات عمل کند. اما وجود مسلمانان دموکرات به معناي سازگاري دين با دموکراسي نيست. يعنی، يک مسلمان، فقط بدون داشتن يک پروژهء اجتماعي ميتواند با دموکراسي کنار بيايد؛ اما اگر مسلمان با پروژهء اجتماعي ديني وارد شود، نميتواند با دموکراسي سازگار باشد.
«ايمان» به فضاي خصوصي انسان بر ميگردد و در دنياي عمومي سکولاريسم مسلط است و ايمان فردي نميتواند پروژهء اجتماعي ايجاد کند.
در جامعهء ديني شما مومن هستيد؛ اما در دموکراسي سکولار امت و مومن مطرح نيست، بلکه شما جزيي از کلي هستيد که به شما اجازهء اعتلاي فرديت و دفاع از حقوقتان را ميدهد. پس هم مساله فرديت و خودمختاري سياست و هم عقلاني کردن سياست ما را تنها به يک تعريف ميرسانند که روشنفکري ديني از ارايه آن عاجز است.
ما نميتوانيم چيزي به نام «دموکراسي ديني» داشته باشيم و اينکه روشنفکران ديني به جاي واژهء «دموکراسي» از واژهء «مردم سالاري» استفاده مي کنند باعث مخدوش شدن و زير سوال رفتن جنبهء فلسفي و علمي دموکراسي ميشود؛ چرا که دموکراسي تاريخچهء فلسفي و علمي دارد که براي پذيرش دموکراسي بايد آن تاريخچه را هم پذيرفت.
با توجه به اينکه دموکراسي، بنابر تعريف آنها، دموکراسي سکولار است، در جايي که دموکراسي مدرن مطرح ميشود، دين نميتواند نقشي ايفا کند.
در اروپا متفکراني چون ماکياولي و هابس مساله خود مختاري سياسي را مطرح کردند ولي هيچ يک از روشنفکران ديني ما براي اين مساله پاسخي ندارند؛ در حالي که متفکران غرب براي آن پاسخ دارند و معتقدند که سياست تحت لواي دين نيست بلکه سياست مشروعيت را از خودش ميگيرد.
آنها، در صحبتهايشان به متن دين اشاره و به آن استناده ميکنند، در حالي که دموکراسي بر اساس هيچ متني کار نميکند و يک متن تغييرناپذير، مثل متن قرآن وجود ندارد، و آنچه هست يک چارچوب اجتماعي است نه يک متن.
دموکراسي قراردادي اجتماعي است که ميتوان آن را مورد سوال قرارداد چون يک متن ديني نيست.
برگرفته از وبلاگ «سفرها ودیدارها»
WWW.ERPHANEQANEEIFARD.BLOGFA.COM