بازگشت به خانه

اعلام موضع

آرشيو موضوعی

تعاريف و مفاهيم

مسائل ايران

اسلام

نوانديشی دينی

دين و مذهب

مشروطيت

انديشهء شرقی

دگر انديشی

روشنفکری

زنان

حقوق بشر

آموزش

خاورميانه

ترکيه

دموکراسی

جامعه مدنی

فمنيسم

اصلاحات

مدرنيته

لائيسيته

قشر سکولار

سازمان های سياسی

===============

 

 تاريخ: 30 تير 1386 ـ  21 جولای 2007

صف‌آرایی مومنین

ترکیه اسلامی‌تر می‌شود. مردم روزه می‌گیرند، نوشابه‌های الکلی ناپدید می‌شود، زنان حجاب اسلامی به سر می‌کنند. در پشت سر این‌ها یک انقلاب اجتماعی خود را مخفی کرده است: تازه به دوران رسیده‌های شهرستانی برای به دست گرفتن کامل قدرت آماده می‌شوند و اربابان سابق سکولار در استانبول را به چالش می‌گیرند. این از شور بختی ترکیه‌ی امروز است که مادربزرگ‌هایش از نوه‌های خود متجدد‌تر هستند.

در واقع زولفو لیوانلی می‌بایست از زندگی خودش راضی باشد. او از گلخانه‌ی ویلای وسیع خود به «بسفور»، که بر بیننده تاثیری باشکوه می‌گذارد، می‌نگرد. ملک او در یک منطقه‌ی جنگلی و پردرخت واقع شده است با درخت‌های سربه فلک کشیده و جیک جیک واضح پرندگان در میان آنها، و در فاصله‌ای نه چندان دور از مهمترین شهر شلوغ ترکیه یعنی استانبول: ترکیبی از شهر ییلاقی ایتالیایی یعنی پورتوفینو و شهر سوئیسی سوگرزه، کمی بالاتر از بخشی از استانبول به نام Tarabya نام که از واژه ای قديمی و يونانی اخذ شده است.

ليوانلی نه فقط فردی متول است که مورد احترام مردم کشورش نیز قرار دارد. هرکس او را در ترکیه می‌شناسد. به عنوان نویسنده و فیلم ساز فردی موفق است. به عنوان خواننده و آهنگ ساز فردی مشهور، به عنوان کارگردان بالاترین جوایز را دریافت کرده و به عنوان نماینده‌ی پارلمان بخشی از نخبگان سیاسی کشور محسوب می‌شود. Joan Baez و اودو لیندنبورگ (خواننده ‌ی آلمانی) ترانه‌ های او را خوانده‌اند. با «ویم وندرس» همکاری داشته و در 1996 سفیر یونسکو گردیده. با این وجود این مرد با ظاهر باوقار و آراسته‌ی خود به نظر مضطرب می‌آید و خود را مانند پیامبری احساس می‌کند که می‌بیند پیش‌گویی‌های تیره و غم بار او دارد که درست از آب در می‌آید. او سال‌ها است که در باره‌ی خطر اسلام‌گرایان هشدار داده، خطری که میان دریای اژه در غرب و دریاچه‌ی وان در شرق گسترش می‌یابد. «ما از آن بیم داریم که مجبور شویم این سبک زندگی خود را تغییر دهیم».

در حال حاضر هشدار او بر ضد اسلامیزه کردن کشور به شدت مطرح می‌باشد. در 22 جولای ترکیه نه فقط در باره‌ی تناسب قدرت آتی احزاب سیاسی در پارلمان تصمیم خود را خواهد گرفت، که رای دهندگان هویت کشور خود را نیز تعین خواهند کرد. آنها تعیین خواهند نمود که در آینده تاثیر و نفوذ اسلام تا چه اندازه باید باشد. فعلاً دو حزب در برابر هم صف آرایی کرده‌اند: حزب عدالت و توسعه با ریشه‌های اسلامی که فعلاً دولت را در دست دارد و اصطلاحاً AKP خوانده می‌شود و حزب جمهوری خواه خلق یا CHP که به بنیانگذار جمهوری یعنی کمال آتاتورک باز می‌گردد. اگر AKP به رهبری نخست وزیر اردوغان به پیروزی رسد (که فعلاً نظرسنجی‌ها چنین نشان می‌دهند) در این صورت زولوف لیوانلی همه چیز را بسیار تیره می‌بیند: «ما با تهدید یک حکومت دینی مواجه هستیم». AKP می‌خواهد که از ترکیه یک کشور اسلامی بسیازد.

لیوانلی، 61 ساله هیچ ضدیتی با اسلام ندارد، اگر البته این اسلامی میانه‌رو باشد، یعنی همان اسلامی که او در خانواده‌ی خود با آن آشنا شده است. اودر یک خانواده‌ی مسلمان بزرگ شده که در آن به هیچ وجه نوشابه‌ی الکلی جزو محرمات نبوده: «پدرم در حال حاضر 90 سال دارد و با این حال او از یک گیلاس راکی روزانه‌ی خود صرف نظر نمی‌کند. زنها در خانواده‌ی ما حجاب بر سر ندارند، حتی مادربزرگم که در آغاز قرن گذشته به دنیا آمده است». این اسلام واقعی ترکیه بود که منشا آن به عثمانی‌ها می‌رسید: «هیچ کدام از سلطان‌های عثمانی به سفر هج نرفتند ـ علی‌رغم آن که این سفر جزو اصول و مبانی اسلام است». لیکن اکنون یک اسلام نو و بنیادگرا تمامی ترکیه را در بر گرفته: «اسلامی که بر خشونت مبتنی است». این از شوربختی ترکیه‌ی امروز است که مادربزرگ‌هایش از نوه‌های خود متجدد‌تر هستند.

دینداری نه فقط در روستاها که در شهرهای بزرگ هم کاملاً به چشم می‌خورد: روزهای شنبه ترک‌ها از تمامی اقشار به مسجد بزرگ ایوب در استانبول سرازیر می‌شوند، جایی که یک افسر بلند مرتبه‌ی پیامبر یعنی ابو ایوب انصاری آرامگاه ابدی خود را یافته است. در اینجا یک اسلام عامیانه و مردم‌پسند جاری است: هرکس که آرزویی دارد قبر ایوب را زیارت می‌کند. گفته می‌شود که انجام عبادت‌های دینی در این مکان برای متحقق شدن آرزوها موثر واقع می‌شود. البته در این مکان مسئولین دینی تابلوهایی نصب کرده‌اند که مطابق با آنها این گونه افکار در حکم «خرافات» هستند. با این وجود محبوبیت مسجد ایوب جاودانی است.

خانواده‌ی لیوانلی متعلق به فامیلی ممتاز از صاحب نفوذان ترکیه است. پدر بزرگ او قاضی بود، پدرش رئیس بالاترین دادگاه عالی کشور. پنج سال پیش او به عنوان نماینده‌ی مجلس انتخاب گردید. لیوانلی با نگرانی شاهد به چالش کشیده شدن نخبگان « قدیمی» است که خود او نیز به آنها متعلق است و آنهم توسط نیروی جدید اسلام‌گرایان. طی 20 سال گذشته هزاران متقاضی کار از روستاها به شهرهای بزرگ سرازیر شده‌اند. در آنجا فقر بود که در انتظار آنها نشسته بود و حکومت کمکی به آنها نکرد. در یک چنین شرایط و محیطی شبکه‌ی اسلامی فعال گردید: آنها در حالی که به شدت توسط AKP حمایت می‌شدند به داد دل بی خانمان‌ها رسیدند. تنها در استانبول آن گونه که در مقر اصلی حزب ادعا می‌شود چندین ده هزار داوطلب در حال انجام وظیفه هستند.

واعظین از استان آناتولی «مغز‌های مردم» را تسخیر کرده‌اند. این را لیوانلی می‌گوید و مثالی ذکر می‌کند: «کودکانی در سن پنج یا هفت سالگی در تلویزیون در وصف پیامبر اسلام سرودهای ستایش‌آمیز می‌خوانند. در شهرها تعداد بیشتری از زنان حجاب بر سر می‌کنند. کلاس‌های قرآن بسیار مورد علاقه و توجه قرار گرفته است. در آناتولی دیگر به ندرت نوشابه‌ی الکلی یافت می‌شود ». مهمتر از هرچیز طی ماه رمضان اسلامیزه شدن جامعه بسیار مشهود‌تر است: نسبت به گذشته رستوران‌های بیشتری بسته می‌مانند ـ گویی که همه وظیفه دارند روزه بگیرند. در دوران جوانی لیوانلی پایان مراسم افطاری در حد یک رویداد رسمی و عمومی نبود. امروز مسئولین شهر استانبول که AKP بر آن حکومت می‌کند چادرهای بسیار بزرگی برپا می‌کنند و شب‌ها به طور مجانی غذا توزیع می‌کنند. دینداران گستاخ‌تر می‌شوند. به این ترتیب در همین اواخر یکی از اعضای مهم دولت بدون آن که مورد پرسش قرار گیرد خواهان آن شد که در ترکیه اجرای قوانین اسلامی جامه عمل بپوشد. لیوانلی با نگرانی بسیار به جدیدترین مثال از «ایرانی کردن» ترکیه اشاره می‌کند: ممنوعیت تبلیغ مایوهای دوتکه در استانبول.

«آ.ک.پ.» البته خود را مدرن نشان می‌دهد اما به طور پنهانی ـ آن گونه که لیوانلی تصور می‌کند ـ یک برنامه‌ی اسلامی را تعقیب می‌کند. در دهه‌ی هزار و نهصد و نود در انتخابات شهرداری استانبول لیوانلی در مقابل اردوغان که فعلاً نخست وزیر است به فعالیت انتخاباتی پرداخت. با این وجود هنرمند ما شانسی برای پیروزی نداشت: در اردوگاه لائیک‌ها یک نامزد دیگر نیز خود را مطرح ساخت و در نتیجه رای‌ها شکسته شدند و در نهایت اردوغان به شهرداری رسید.

اردوغان نزدیکی خود با اسلام گرایان را در مبارزات انتخاباتی پرده پوشی کرد، به این ترتیب که او ریش خود را تراشیده و کت و شلوار‌های خودش دوخت و برازنده به تن می‌کرد. در حالی که تازه به مقام شهرداری استانبول رسیده بود، سخنان پرهیزکارانه‌ای از زبانش خارج می‌شد مانند این که « نوشابه‌های الکلی باید ممنوع شوند » ، « من امام شهر استانبول هستم » ، « لباس‌های شنا بهره برداری از لذت‌اند » یا « عظمت و بزرگی ما در اسلام و هدف ما حکومت اسلامی است ».

نمازخانه‌های جدید در مدارس

در حالی که یک خدمتکار نوشابه‌ای گازدار با یخ برای لیوانلی می‌آورد، او از گلخانه‌ی خود به بسفر چشم دوخته که زیبایی اش گول زننده است. جریان‌های سریع آب و جریان‌های آب مخالف آن را به یک آبراهه‌ی بسیار خطرناک تبدیل می‌کنند: با این وجود قایق‌های تفریحی بادبانی و نفت کش‌های بسیار بزرگ چنان به نرمی و آرامی از برابر ملک لیوانلی عبور می‌کنند که انگار جریانات متلاطم آب هرگز نمی‌توانند صدمه‌ای به آنها برسانند.

آنچه لیوانلی از آن بسیار بیم ناک است در واقع همان بدترین حالت ممکن است: اگر قرار است که AKP پس از انتخابات جاری در راس قدرت باقی بماند، یا یک کودتای نظامی بوقوع خواهد پیوست و یا یک جنگ داخلی به راه خواهد افتاد: « این‌ها گزینه‌های ممکن در ترکیه هستند ». ارتش پاسدار جمهوریت لائیک است که آغاز آن به آتاتورک باز می‌گردد. از 1923 او جدایی قاطع میان حکومت و دین را به اجرا گذارد. لیکن امروز دیگر این جدایی آن صلابت گذشته را ندارد. AKP اداره‌ی کشور را به کارمندان محافظه کار اسلامی محول کرده است.

اسلام گرایان همانگونه که بازدید از یک مدرسه در استانبول نشان می‌دهد کودکان را زیر تاثیر و نفوذ خود گرفته‌اند. مطابق با گفته‌ی یک معلم، در بخش آموزش نود و هشت درصد تمامی پست‌های جدید در اختیار وابستگان اتحادیه اسلامی آموزکاران قرار گرفته. « دوسوم مدیرانی که به تازگی به این مقام منصوب شده اند، در فهرست اتحادیه اسلامی آموزگاران ثبت نام کرده بودند ».

نفوذ آنها البته بدون پیامدهای مربوطه نبوده است: تعداد نمازخانه‌های مدارس افزایش یافته است. مدیران مومن دفاتر کاری خود را برای انجام نماز در اختیار قرار می‌دهند یا به دانش آموزان هنرستانی برای انجام نماز جمعه مرخصی می‌دهند. در طول تعطیلات دانش آموزان به کلاس قرآن می‌روند که مساجد هزینه‌های آنها را تامین می‌کنند.

در پشت سر این ابتکارهای خصوصی (غیر دولتی) اغلب اسلام گرایان ترک قرار دادند که از خارج از کشور این عملیات را هدایت می‌کنند. برای مثال توسط فتح الله گولون یکی از مهم ترین رهبران دینی ترک. او در شبکه‌ای از مدارس، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها سرمایه گذاری کرده است. گولون یک هدف روشن دارد: پرورش یک نسل طلایی از مسلمان‌ها تا « ارزش‌های اخلاقی » اسلام را به مرحله‌ی اجرا درآورند و سیاست را برای قرار گرفتن در مسیر دینی آماده و هدایت کنند.

گولون کشورش را هفت سال پیش به مقصد ایالت متحده ترک کرد، آنهم پس از آن که مورد اتهام واقع گردید که برای به اجرا درآوردن یک دیکتاتوری دینی دسیسه چینی کرده بوده است. در اعلام جرمی که برای او صادر گردید وی را به عنوان « قوی ترین و بانفوذترین بنیادگرای اسلامی ترکیه » نامیده بودند، شخصی که « روش کار خود را به کمک ظاهری از دموکراسی و میانه روی پنهان کرده است ». حقوق دانان برای طرح این اتهام به سخنانی از او که با دوربین مخفی تهیه شده بود استناد می‌کردند، فیلمی که در آن او حرکت طولانی از میان نهادها را موعظه می‌کرد. او به پیروان خود می‌گوید که باید محتاط باشند و به مومنین هشدار می‌دهد که: « محتاط تا آن زمان که شما به چنان قدرتی برسید که بتواند بر روی پای خود و در چارچوب ساختار کشور ترکیه قدرت را در تمامی سازمان‌های حکومتی به سوی خود بکشید. اگر شکیبایی زیاد به خرج ندهید، نیست و نابود خواهید شد ـ مانند اسلام گرایان الجزایر». (البته گولون خودش سرزنش‌هایی را که نثار او می‌شود با این ادعا که این نوار جعلی است رد می‌کند).

گولون  از تبعیدگاه خود در ایالات متحده یک امپراتوری بین المللی بوجود آورده است که نه فقط در ترکیه بلکه در اتحاد شوروی سابق، در بالکان و در خاورمیانه فعال است. از جمله تشکیلات او کانال‌های تلویزیونی و مدارس دینی در کشورهایی مانند کره و آفریقای جنوبی است. واعظ ما می‌تواند بر همفکران ثروتمند خود حساب باز کند. به این ترتیب یک صاحب کاراخانه‌ی نساجی و فردی محافظه کار و دینی از شهر آناتولی به نام مالانیا پرتیراژترین روزنامه‌ی کشور یعنی « زمان » را تامین مالی می‌کند. همچنین در میان ترک زبانان آلمان، بلژیک، فرانسه، اسپانیا، آذربایجان، ایالات متحده و پاکستان روزنامه‌ی زمان با تیراژ وسیع پخش می‌شود. این موسسه انتشاراتی فعلاً در مسیر موفقیت گام بر می‌دارد. فقط در خود ترکیه دارای پنج چاپخانه است. از ماه ژانویه این روزنامه دار یک نسخه انگلیسی زبان هم شده است به نام Today's Zaman.

در میان ترک‌های سکولار این روزنامه از این جهت بسیار بدنام است که در حال طی کردن مسیر اسلامی کردن ترکیه است. مرد جوانی در یک دفتر مسافرتی در استانبول در میان راه من به سوی دفتر روزنامه‌ی زمان به من هشدار می‌دهد: « مواظب باشید، آنها بنیادگرا هستند ».

مقر اصلی این موسسه انتشاراتی در نزدیکی فرودگاه استانبول در یک ساختمان کاملاً مدرن قرار دارد، با طراحی داخلی بسیار شیک در تالار پذیرایی، تابلوهای نقاشی مدرن در اتاق هیئت تحریریه و یک کافه تریا در طبقه‌ی همکف: سبک بسیار مهم است: اخیراً « زمان » مطلبی در باره‌ی خانم آتیل کوتگولو یعنی قدیمی ترین طراح مد ترکیه داشت، فردی که برای حضور و رفتار مدرن زنان ترکیه نفش موثری ایفا کرده است. کوتگولو روسری‌هایی با رنگ‌های بسیار تند طراحی می‌کند و به خانم‌ها یاد می‌دهد که چگونه می‌توانند سر و موهای خود را در عین حال که پوشیده است اما با مد روز هم سازگار کنند. این روزنامه یک صفحه‌ی کامل را به روسری‌های مدرن و طراح آن اختصاص می‌دهد، گویی که آنها می‌خواهند ثابت کنند که: رنگ‌های روشن به جای خاکستری یا مشکی، شکل مدرن و امروزی به جای الگوهای تیره و کسل کننده ـ طراح مد آزاداندیش ترک خود را به این گونه نشان می‌دهد و ثابت می‌کند که اسلام و زندگی مدرن مکمل یکدیگر هستند.

در میان ترک‌های سکولار این روزنامه از این جهت بسیار بدنام است که در حال طی کردن مسیر اسلامی کردن ترکیه است. مرد جوانی در یک دفتر مسافرتی در استانبول در میان راه من به سوی دفتر روزنامه‌ی زمان به من هشدار می‌دهد: « مواظب باشید، آنها بنیادگرا هستند ».

مقر اصلی این موسسه انتشاراتی در نزدیکی فرودگاه استانبول در یک ساختمان کاملاً مدرن قرار دارد، با طراحی داخلی بسیار شیک در تالار پذیرایی، تابلوهای نقاشی مدرن در اتاق هیئت تحریریه و یک کافه تریا در طبقه‌ی همکف: سبک بسیار مهم است: اخیراً « زمان » مطلبی در باره‌ی خانم آتیل کوتگولو یعنی قدیمی ترین طراح مد ترکیه داشت، فردی که برای حضور و رفتار مدرن زنان ترکیه نفش موثری ایفا کرده است. کوتگولو روسری‌هایی با رنگ‌های بسیار تند طراحی می‌کند و به خانم‌ها یاد می‌دهد که چگونه می‌توانند سر و موهای خود را در عین حال که پوشیده است اما با مد روز هم سازگار کنند. این روزنامه یک صفحه‌ی کامل را به روسری‌های مدرن و طراح آن اختصاص می‌دهد، گویی که آنها می‌خواهند ثابت کنند که: رنگ‌های روشن به جای خاکستری یا مشکی، شکل مدرن و امروزی به جای الگوهای تیره و کسل کننده ـ طراح مد آزاداندیش ترک خود را به این گونه نشان می‌دهد و ثابت می‌کند که اسلام و زندگی مدرن مکمل یکدیگر هستند.

سردبیر نسخه‌ی انگلیسی « زمان » بولنت کنس ـ یک دانشگاهی شیک پوش با چهره و رنگ پوستی تیره ـ مرا در اتاق خبر می‌پذیرد و خوشامد می‌گوید. وی از آن تعریف می‌کند که می‌داند بسیاری او را به عنوان یک ایدئولوگ دینی به حساب می‌آورند. اما در باره‌ی « خطر اسلامی » علاقه‌ای به صحبت کردن ندارد ـ که به عقیده‌ی او مسئله‌ای اصلی ترکیه این نیست. از نظر او اختلاف نظری که باعث جدایی در ترکیه شده بیشتر پیامدی از « الیگارشی نخبه گرا و دیکتاتور » است که آتاتورک و جانشین‌هایش مسئولیت آن را به عهده دارند. آنها جمهوری ایجاد کرده‌اند که در آن بوروکراسی، قضات، نظامی‌ها و حزب جمهوری خواه آتاتورک بر بقیه مردم حکومت می‌کنند ـ بر شهرستانی‌ها، افراد مومن، فقرا، کشاورزان. اکنون یک قشر جدید با فشار خود را به قدرت وارد می‌کند: ترک‌های جوان و بلندپرواز از نواحی دوردست. آنها نخبگان قدیمی را از مراکز قدرت در استانبول، آنکارا و ازمیر دور می‌کنند، از همان مراکزی که در این ده‌ها سال گذشته حق ورود به آنها را نداشتند.

کنس می‌گوید: من شخصاً برای یک انقلاب اجتماعی که ترکیه را تغییر می‌دهد مثال خوبی هستم. او در مالانیا در آناتولی به عنوان فرزند یک باغدار زردآلو که سواد خواندن و نوشتن ندارد بزرگ شده است. او می‌گوید: « در شهرستان ما از نخبگان بسیار دور بودیم ». او ترقی خود را به سیاست اقتصاد لیبرالی مدیون است که در این میان سه دهه از عمر آن می‌گذرد و موفق به یک دگرگونی در اقشار اجتماعی ترکیه شده است. اگر قبلاً ثروت در استانبول، آنکارا و ازمیر انباشته شده بود، اکنون در استانهای کشور است که شکوفا می‌شود. به این ترتیب پدر او می‌تواند میوه‌هایش را به کسانی که آنها را بهتر می‌خرند بفروشد، به جای آن که مجبور باشد مانند گذشته آنها را به کارخانه‌ای که در انحصار دولت است و قیمت‌های ثابت دارد تحویل دهد. درآمدها بالارفت و باغدار زردآلو توانست از عهده‌ی تامین هزینه‌های فرستادن پسرش به یکی از مطرح ترین دانشگاه‌های استانبول برآید. بقیه‌ی بچه‌های شهرستانی از نسل او یا سیاستمدار شدند و یا صاحب شرکت‌های خصوصی ـ مثلاً عبدالله گل که زمانی قبل از آن که به وزیر امور خارجه انتخاب شود به عنوان بانکدار اسلامی در عربستان سعودی کار می‌کرد یا اردوغان نخست وزیر. گرایش اسلامی در ترکیه چندان هم بدون دلیل و اتفاقی نیست. ابتدا شخصیت‌هایی در راس قرار گرفتند که دینی یا محافظه کار هستند. آنها از اسلام سیاسی یک نیروی قدرتمند می‌سازند. به عقیده‌ی کنس این در اصل نه یک دگرگونی دینی که بیشتر معضلی جمعیت شناختی است.

با این وجود سیاست ترکیه مثل خود بسفر موذیانه است. در حالی که نخبگان قدیمی به اسلام اعلام جنگ نموده اند، کشور در یک جریان خطرناک قرار گرفته است. ارتش و احزاب سکولار موانع ورود به اتحادیه اروپا و همینطور مسئله‌ی لاینحل قبرس، شورش کردها و درصد بالای بیکاری نوجوانان را به عنوان دلایلی برای تحریک کردن ناسیونالیسم ترکیه مورد بهره برداری قرار می‌دهند.

برای لیوانلی این قیام ناسیونالیستی همانقدر نگران کننده است که قدرت گیری اسلام گرایان. تا اینجا او به عنوان یک نماینده‌ی مستقل عمل کرده است. در انتخابات پیش رو او خود را نامزد نکرده. « کسی که نه می‌خواهد در کشوری زندگی کند که سیاست‌هایش بر اساس قرآن استوار است و نه از یک دیکتاتوری حمایت می‌کند، دیگر در ترکیه میهن سیاسی ندارد ».

 

پيوند به متن آلمانی مقاله:
http://www.weltwoche.ch/artikel/?AssetID=16878&CategoryID=91

 

برگرفته از سايت «ايران امروز»:

http://world.iran-emrooz.net/index.php?/world/more/13652/

 

 

 

 

نويسنده:

پیر هوی مان

Pierre Heumann

 

برگردان:

علی‌محمد طباطبایی