28 مهر 1382 ـ 20 اکتبر 2003 |
حجاب، آزادی زنان و سکولاریسم
نوید اخگر
Nawid_Akhgar@hotmail.com
خانمی درباره نظرات من راجع به سياست سازمان مجاهدين خلق در مورد حجاب نوشته است که «من با پوشیدن روسری احساس امنیت میکنم چرا شما می خواهید با زور پوشش مورد علاقه خودتان را بر من تحمیل کنید؟»
خانم عزیز!
من در بحث آزادی زنان و مسئله حجاب تاکید دارم که خطوط استراتژیک حرکت سکولار مردم ایران در بطن خود احترام به حقوق آحاد ملت را در داشتن عقیده و مرام شخصی و انتخاب روش زندگی محترم میشمارد.
آنچه که امروز بعنوان یک موضوع جدی بایستی در دستور کار سازمان ها و گروه ها قرار گیرد تاکید بر سکولاریسم است ، چرا؟
در هر موقعیت زمانی و مکانی عمده ترین تضاد شما در آن مقطع اگر با جواب در خور و شایسته و تکاملی مواجه نباشد مطمئنا حامل باز گشت به ارتجاع و عقب گرد و حامل ضربات سیاسی و اجتماعی بر مردم خواهد بود.
مثالی میزنم تا قضیه برایتان روشن شود.
اگر تضاد اصلی امروز زنان ایران تفکر ارتجاعی و استثمار گرانه و سود جویانه در تمام زمینه ها ست که بر آنان حاکم است. واگر این قفل زده شده بر دست و پای زنان و حجاب و حجاب برتر، زمین و آسمان آزادی زنان را در ایران بهم قفل کرده ، اگر سنگسار و اعدام و شکنجه و خودسوزی و کشتار زنان توسط تفکر ارتجاع ، جامعه زنان ایران را چندین قرن به عقب کشیده است، اگر این قفل ها بر دست و پای زنان ایران ملموس است بایستی دنبال کلید بگردیم، آن کلید کدام است و نامش چیست؟ آن کلید نامش سکولاریسم است که می تواند در دستان شورای ملی مقاومت و مجاهدین، در دستان حزب کمونیست کارگری و حزب کمونیست ایران، و طیف فدائی و دیگر سازمان های مردمی و مترقی عمل کند. این سکولاریزم در اهداف استراتژیکش می تواند با جهت گیری های ترقیخواهانه ضد استثماری قدم به قدم در رفع باز کردن قل و زنجیر اعصار از دست و پای زنان ایران بکوشد.
خانم گرامی!
اینکه من چقدر رجوی ها را دوست دارم و یا چقدر آنها را نقد میکنم بایستی در این چهار چوب قرار بدهید که مجاهدین یک خط فکری / سیاسی هستند، دوستی ها و دوست داشتن های من را از افراد به کناری بگذارید زیرا وقتی از حجاب حرف میزنید از یک خط فکری سخن میکوئید، آنهم در مقابل دهها خط فکری و سیاسی دیگر بایستی به این سئوال پاسخ بدهید که:
در مقطع کنونی جواب به هر سئوالی ده ها پاسخ دارد؛ کدام پاسخ درست تر از دیگر جواب ها برای رسیدن به آزادی است؟
امروز جواب چادر و چاقچور و روسری و تو سری و سنگسار و تمامی بلایای دامنگیر زنان ایران کشیدن مجدد آنان بزیر مهمیز حجاب از انواع مختلف آن نیست، زیرا جامعه ایران از خمینی تا به امروز 25 سال به جلو پرتاب شده و با گامی 2500 سال به عقب بازگشته.
جواب صریح به مقوله حجاب نشستن و تئوریزه کردن حجاب و محکمات قرآنی آن یک حرکت مرتجعانه است و سکولاریسم و آزادی زنان در تمامی روابط سیاسی / اجتماعی / فرهنگی / و بین المللی پادزهر این ارتجاع بازگشته از قبرستان قرون و اعصار است.
شما در درون شورای ملی مقاومت آقای جلال گنجه ای را دارید که متخصص امور فقهی است و تعلیم دروس مذهبی دیده است و امثال ایشان ملیون ها طلبه در داخل ایران وجود دارند که معتقدند حجاب جزو محکمات اسلامی است، این قضیه باور کنید باعث وحشت و هراسی در من شده که نمی توانم آنرا از چشم شما نیز پنهان کنم. این یک خط فکری است در مقابل مجاهدینی که تا بحال نه در جائی نوشته اند و نه در جائی گفته اند که حجاب جزو محکمات است.
سئوال در این است که: رجویها همانند بنده و شما عمر جاودان نخواهند داشت که بتوانند جلو تفکری را که 1500 سال سابقه تاریخی دارد ومعتقد است زن باید خود را بپوشاند بایستند و جلو انواع چادر و روسری و لچک و مقنعه و چاقچور وهزار فسق و فجور ضد انسانی دیگر را بگیرند. منظورم اینستکه اگر بخواهند بگیرند.
من امیدوارم که هر انسانی بیش از 120 سال زنده باشد، تصورش را بکنید که نسل ما تا 20 و یا 30 سال دیگر بخش بزرگیش در عرصه حیات وجود نخواهد داشت ولی تفکری که میگوید حجاب در اسلام جزو محکمات است بدلیل نفس استثماری خود این کلام تا اضمحلال موجودیت بهره کشی فرد از فرد موجودیت خواهد داشت.
در همین سوئد که زنان با کمترین پوشش در تابستان برای خرید از خانه بیرون میروند شاید زنی مایل باشد که با رو سری بیرون برود و تاکتیکی نوع لباس خاصی را بپوشد، هیچ کس نمی تواند بر این بانوان که با لباس مورد علاقه خودشان بیرون رفته اند ایراد بگیرد. ولی بحث من از اینجا آغاز میشود که یکنفر مثل آقای جلال گنجه ای که درس فقه هم خوانده با آن لباس مخصوص روحانیون اسلامی بر صندلی حکم مینشیند و نوع لباس خاصی را برای زنان بطور تاریخی ترسیم و تئوریزه میکند، از اینجاست که مسئله خطر ناک میشود.
پس آزادی انتخاب لباس چه تاکتیکی و چه استراتژیکی برای افراد یک انتخاب فردی است که کسی در یک مقطع زمانی تعین میکند که چه بپوشد و چه نپوشد و این کار مجاز است.
ولی تئوریزه کردن حجاب بر اساس هیچ و پوچ تاریخی و فاکت آوردن های دروغ از قرآن و محمد و علی و عیسی و موسی که اینها گفتند زن بایستی حجابش محکمات باشد و غیره و غیره و مجبور کردن زن در پوشیدن یک نوع لباس تعین تکلیف شده از قبل یک ارتجاع محرض و یک حرکت ضد تکاملی است که با هیچ کدام از شئون مذهبی ، ملی ، آزادیخواهی ، انقلابی همخوانی ندارد و محکوم به شکست است.
گره مسئله حجاب وقتی در زیر گلوی زن با یک رو سری سفت شد تا انتهای چوبه دار هم که گره دیگری بر زیر گلویش سفت میشود ادامه پیدا خواهد کرد.
در هیچ کجای قرآن نیامده که زن باید موی سر خود را بپوشاند و گفته آقای جلال گنجه ای در آوردن حدیث از محمد و عمر در مورد حجاب و وصل کردن احادیث به محکمات اسلامی یک دروغ بزرگ و یک فریبکاری سیاسی است که نمی دانم چرا آقای گنجه ای پس از اعلام این بلوف تاریخی همچون یک بادکنک نترکید و در هوا محو نشد تا هم ما و هم زنان دربند ایران را از دست این افکار مرتجعانه حد اقل در تبعید خلاصی بخشد.
خطر حجاب آقای گنجه ای که جزو محکمات اسلامی است وقتی شدید تر میشود که ایشان در بستر یک امر تاکتیکی که مثلا توسط زنان مجاهد زمینه سازی شده و بر شطی از رو سری های قرمز و سفید و آبی یک دوره تاریخی دیگر از حجاب برتر را بر سر و ذهن زنان ایران پس از سرنگونی نوادگان خمینی با مشروعیت مقاومت خونبار تحمیل و استوار گردانند.
بسیار ساده لوحانه است که تصور شود آقای گنجه ای یک روحانی تنها در درون شورای ملی مقاومت است که هیچ کاری هم در حال و آینده از دستش ساخته نیست. آقای گنجه ای با تفکر اسلام ناب محمدی و طرح حجاب زنان بعنوان محکمات در اسلام با دیگر طلبه های سراسر ایران وقتی برای جا انداختن معتقدات خویش اقدام کنند و بر ذهن و ضمیر توده ها دست اندازی نمایند آنجاست که پشت تاریخ استقلال طلبانه مردم ایران بار دگر خواهد لرزید.
هر چند که امروز شخص جلال گنجه ای فرد بسیار رئوف و مبارزی باشند، ولی بایستی به صف ملیونی طلبه ها که حامل تفکرات نظیر گنجه ای و بد تر از آن هستند نظر کرد و از این خطر همین امروز جلو گرفت که فردا دیر است.
کلید این قفل سکولاریسم است که درب و دریچه های این سد عظیم تاریخی را میگشاید و با رواج سیلاب سکولاریسم امکانات ارزشی عبا و عمامه را اگر چه در کوتاه مدت نمی خشکاند ولی بدرجات محدود تر میگردد.
در اروپا پوشیدن لباس دوران هیتلر مخصوصا در سوئد بخاطر تحریک عواطف و احساسات مردم ممنوع اعلام شده است، فاشیستهای هیتلری با آن چکمه ها و لباسهای نظامی حق شرکت در مجامع عمومی را ندارند.
در هیچ کجای اسلام هیبتی نظیر هیبت آخوند ها با ریشی که جزو حتما محکمات است و عمامه ای که آنهم حتما جزو محکمات است و قبا و ردا و عبا که آنهم جزو محکمات است ترسیم نگردید.
این هیبت عصر حجری که با قید عقده خود بزرگ بینی آخوندی، گنبد و گلدسته های عظیم الجثه طلا کوب ساخته که انسانها عادی و معمولی از عظمت شکمهای بر آمده و عمامه های گنبدین شکل احساس حقارت و کوچکی نمایند ، حتی آنهائی را هم که تمام عمر در پشت کوه زیسته اند نمی فریبد و مرعوب نمسازد چه برسد به مردم اروپا و خارج کشور که با دیدن این شکل و شمایل بد ترین احساسات نفرت انگیز در وجودشان پدیدار میگردد .
مردم ایران حق دارند که به شورای ملی مقاومت فشار وارد آورند که دست از این آخوند بازی های مرتجعانه ضد انسانی بشوید و در کنار یک تفکر آزادیخواه ، راستین و سکولار برای رسیدن به دمکراسی قدم بردارد، و بیش از این با اظهار لحیه های مردود ارتجاعی بر علیه زنان شجاع و مبارز ایران که با امیدی به شورای ملی مقاومت نیز پیوسته اند از زبان جلال گنجه ای ها تیغ نکشد.
اگر در انقلاب آینده بسیج و سپاه و ارگانهای سرکوب بدون چون و چرا بایستی از صحنه جامعه حذف گردند، تنبل خانه پر از فساد و فحشای مردانه و زنانه عمال ارتجاع و آخوند های مرتجع بنام مدارس طلاب علوم دینی بایستی بسته شوند و دروس فقهی تنها در دانشگاه های کشور همانند دیگر دروس تدریس گردند و آخوند ها نیز بایستی از هر گونه حقوق استثنائی بدلیل آخوند بودن محروم گردند.
برگرفته از وبلاگ نويسنده:
http://www.nawidakhgar.com/maghalat/cheraemrozhejab.htm
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد: (توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد) |