بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

ارديبهشت 1387 ـ   مه  2008

 

تجزیه طلبی در برابر نبرد طبقاتی

(از ديدگاه چپ)

کورش عرفانی

korosherfani@yahoo.com

 

ماهیت تجزیه طلبانهء برخی از مطالبات و یا حرکت ها می تواند از دو جهت به ضرر منافع مردم محروم ایران تمام شود: از یکسو زمینه برای مطامع قدرت های بیگانهء ضد ایرانی باز می شود، تا در جهت استراتژی امپریالیسم و صهیونیسم برای ایجاد ملت های کوچک سلطه پذیر، نقشهء تجزیهء ملت ایران را در خوزستان، بلوچستان، کردستان و آذربایجان به پیش ببرند و، از سوی دیگر، دست رژیم ضد خلقی آخوندی – بازاری را باز می گذارد تا به بهانهء مقابله با «خواست های تجزیه طلبانه»، به سرکوب بی رحمانه اعتراضات مردم محروم مناطق مختلف کشور بپردازد.

مردم ما در سراسر ایران  باید هشیار باشند و اجازه ندهند که خواست های بر حق شان برای آزادی و عدالت اجتماعی، که تنها از راه سرنگونی تمامیت رژیم میسر است، به راه های فرعی و بیهوده کشیده شود.

خواست های توده های محروم ایرانی مشخص است :

- سرنگون سازی رژیم آخوندی - بازاری در تمامیت خود از طریق مبارزهء قهر آمیز توده ای

- استقرار یک حاکمیت مردمی که ساختار طبقاتی نابرابر جامعه را به سود منافع طبقات محروم کشور دگرگون سازد  و زمینه های پایدار مردم سالاری و عدالت اجتماعی را فراهم سازد.

این خواست ها البته به دلیل آنکه طبقات محروم جامعه در حال حاضر فاقد نمایندگان سیاسی واقعی خود هستند به صورت روشن و بدانگونه که در بالا آمد بیان نمی شود، اما این خواست ها از ذات جامعه شناسی سیاسی و طبقاتی توده های محروم بیرون می آید. تا روزی که باشند تشکل های برخاسته از میان این طبقات، که مطالبات اجتماعی آنها را به روشنی مشخص سازند.

تا آن روز اما وظیفه ی ما نیروهای مستقل و مردمی است که توضیح دهیم :  قوم گرایی و تجزیه طلبی زهر واقعی مبارزهء طبقاتی است، زیرا قوم و زبان و مذهب را به جای طبقه ی اجتماعی، که جبهه بندی اصلی جنگ خلق است، قرار می دهد.

نبرد اکثریت مردم ایران با رژیم سرمایه داری آخوندی - بازاری یک «نبرد طبقاتی» به معنای واقعی کلمه است. تنها ایراد آن این است که سازماندهی شده نیست. اما این نبود سازماندهی، که ناشی از شدت سرکوب و ضعف اپوزیسیون است، نباید ماهیت طبقاتی اعتراضگری اجتماعی در ایران را از نظر دور دارد.

میلیون ها ایرانی محروم و دردمند به طور بالقوه در انتظار فرصت مناسب برای گرفتن انتقام تاریخی خود از طبقهء برتر حاکم هستند؛ طبقه ای که در این 26 سال به غارت ثروت های مادی و معنوی مردم دست زده و برای خود ثروت های افسانه ای اندوخته و جایگاه برتر اجتماعی فراهم کرده است.

انفجار اجتماعی ناشی از فقر بی سابقه ی حاکم بر جامعه دور نخواهد بود و در آن زمان، میلیون ها ایرانی  فقیر و گرسنه و غارت شده به سمت کاخ های آقازاده ها و آخوندها و بازاری های و سرمایه داران غارتگر سرازیر شده و آنها را از منازل گرم و نرم خویش بیرون خواهند کشید. مصادره و محاکمه از نخستین کنش های چنین نبردی است. این مبارزهء واقعی خلق ایران است : در آذربایجان، در کردستان، در تهران، در خوزستان، در لرستان، در خراسان، در سیستان و بلوچستان و...

تمامی نیروهای آگاه، روشنگر و مردمگرا در داخل و خارج از کشور باید مبارزات اجتماعی را در قالب اعتراضات کارگری، بیکاران، دانشجویان، معلمان، پرستاران و سایر اقشار به سوی محتوای طبقاتی خود هدایت کنند. همهء مبارزات باید تمامیت رژیم و بویژه بافت طبقاتی آن را هدف قرار دهند. مرز بندی باید میان اکثریت محروم و اقلیت مرفه باشد. اقشار میانی به فرا خور درک، تعهد و یا منافع خود، جبههء خویش را در این نبرد خواهند یافت.

برخلاف آشفتگی طبقاتی حاکم بر انقلاب سال 57، این بار در رویارویی میان خلق و حاکمیت باید مرز دشمن را به خوبی مشخص کرد و خط ها و جبهه ها را  نشان داد : دشمن در درجه ی اول طبقهء متشکل از سرمایه داران،  آخوندهای حاکمیت، سیاستمداران، پایوران و کارگزاران رژیم و فرماندهان ردهء بالای نیروهای نظامی، انتظامی، اطلاعاتی و سرکوبگر آنهاست. این قشرها هدفی هستند که خشم خلق را باید متوجه آنها ساخت و این خشم را به صورت آگاه، هدفمند و سازماندهی شده  در قالب نبردی مسلحانه، بی تعارف و بی ترحم بر سرشان فرود آورد. نباید اجازه داد که هیچ یک از مهره های بالای رژیم جان و مال سالم از کشور به در برد. همگی آنها از ریز تا درشت باید تسلیم اراده ی مسلح خلق شوند و در غیر این صورت نابودی خویش را برگزیده اند.

تمامی نیروهای روشنگر باید برای توده های معترض و خشمگین جامعه مکانیزم های استثمار و استحمار را به زبانی ساده و روشن توضیح دهند تا مردم خود از حالا دشمنان را برای روز قیامشان تشخیص  دهند و شناسایی کنند. در آن روز هر مانعی، در هر سطح، در هر شکل و به هر اندازه، که در مسیر احقاق حق خلق محروم  ایران بايستد، باید با تمام قوا و در شکل قاطع و قهر آمیز خود کنار زده شود. تنها توده های «آگاه» هستند که می توانند قیامی نجات بخش را سازمان دهند و در غیراین صورت یک خلق نا آگاه، حتی سلاح بر دست، منحرف شده و اسیر استبدادی دیگر خواهد شد.

 

جان کلام اینکه شاید یکی از دلایل عدم موفقیت اپوزیسیون و بقای بیست و شش ساله رژیم این بوده است که سازمان های سیاسی نتوانسته اند ماهیت و مرزبندی طبقاتی مبارزهء سیاسی را بر علیه رژیم در میان توده های جا بیاندازند.  در شرایط کنونی ضروری است قشرهای معترض جامعه را از خطرات قوم گرایی و گرایش های نازای تجزیه طلبانه آگاه ساخته و آنها را نسبت به چرایی و چگونگی نبرد طبقاتی برای درهم شکستن رژیم آخوندی - بازاری جمهوری اسلامی روشن سازیم؛ آنگونه از روشنگری که منجر به ایجاد آگاهی طبقاتی و تشخیص های درست خود جوش در میان توده های محروم جامعه شود.

 

برگرفته از وبلاگ نويسنده:

http://www.korosherfani.com/neveshteha/Tajzieh.htm

 

بازگشت به خانه

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

و يا مستقيماً از وسيله زير استفاده کنيد:

(توجه: اين ایميل ضميمه نمی پذيرد)

تنها اظهار نظرهائی که نکتهء تازه ای را به بحث بيافزايند

در پايان مقالات ذکر خواهد شد

 

نام شما:

اگر مايل به دريافت پاسخ هستيد آدرس ای - ميل خود را ذکر کنيد:

پيام شما:

بازگشت به خانه

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630