بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

تير 1387 ـ   ژوئن  2008

 

جای خالی چند پرسش

در مصاحبهء سایت ملیون ایران با دکتر حسین موسویان

شهرام فریدونی

taksir01@gmail.com

 

مطلبی که تحت عنوان  "مصاحبه سایت ملیون ایران با دکتر حسین موسویان، مسئول تشکیلات و رئیس هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران"، منتشر شده است، بيشتر حالت  بیانیه ای را دارد که بعداً پرسش ها را به آن افزوده باشند. حال آنکه به نظرم می رسد اگر در ميانهء پاسخ ها پرسش های روشنگری افزوده و يا مطرح شده بودند، می توانستند این "مصاحبه" را از حالت بیانیه ای خود خارج کرده به آن قدری جنبهء بیطرفی (لااقل از جانب پرسشگر) ببخشند.  بدين لحاظ، اینجانب خود را موظف دیدم تا که اینگونه پرسش های لازم اما مطرح نشده را به متن آن مصاحبه اضافه کنم و در اینجا برای در جريان قرار گرفتن خوانندگانی که آن مصاحبه را نديده اند عین آن را آورده و بخشی از «پرسش های لازم» مطرح نشده از نظر خود را نیز می نویسم.

 

پرسش مليون: اخیرا در برنامهء میزگرد صدای آمریکا فردی به نام دکتر بهرام بهرامیان ادعا کرد که قبل از انقلاب اسلامی 8 سال یا بیشتر رابط بین مخالفین و محمدرضا شاه بوده است آیا چنین مسئلهﺍی صحت دارد و آیا چنین رابطهﺍی بین جبهه ملی و محمدرضا شاه  وجود داشته است ؟

دکتر حسين موسويان: خیر این موضوع صحت ندارد . مذاکره جبهه ملی ایران با محمدرضا شاه قبل از روزهای انقلاب دوبار صورت گرفته است دفعه اول در سال 1341 که رابط آن بین شاه و جبهه ملی آقای اسدالله علم بود و از طرف جبهه ملی ایران نیز آقایان الهیار صالح و دکتر مهدی آذر طرف مذاکره کننده بودند و سرانجام نیز پیشنهاد شاه برای تشکیل دولت از سوی جبهه ملی ایران رد شد زیرا شاه هیچیک از شرایط اصولی و معقول جبهه ملی را برای تشکیل دولت نپذیرفت . این شرایط که بعدا از سوی جبهه ملی بصورت اعلامیهﺍی برای مردم توضیح داده شد عبارت بود از اینکه اولا شاه بعنوان مقام غیرمسئول در امور حکومت دخالت ننماید و باصطلاح سلطنت کند نه حکومت . ثانیا انتخابات آزاد در کشور برگزار شود و نمایندگان واقعی مردم به مجلس شورای ملی بروند . و ثالثا آزادیهای سیاسی مثل آزادی بیان ، آزادی مطبوعات ، آزادی احزاب و آزادی اجتماعات در کشور برسمیت شناخته شده و بدانﻫﺎ گردن نهاده شود . رابعا دخالت سازمان امنیت در شئون مختلف ملت ایران که ربطی به امنیت ملی ندارد متوقف گردد. اینها شرایطی بود که شاه آنها را نپذیرفت و گفتگوها قطع گردید .

دفعهء دوم مذاکرات در سال 1342 زمانیکه اعضای شورای مرکزی جبهه ملی در زندانهای قزل قلعه و قصر در بازداشت بودند انجام شد. در این مذاکرات فرستادگان شاه آقایان تیمسار پاکروان و همایون صنعتی زاده مدیر موسسه انتشاراتی فرانکلین بودند که البته درباره آقای صنعتی زاده و موسسه فرانکلین و کسانیکه با آن موسسه در ارتباط بودند حرفﻫﺎی زیادی وجود دارد. برای انجام این مذاکرات آقای الهیار صالح شرط انجام مذاکره را تشکیل شورای مرکزی جبهه ملی ایران جهت اتخاذ تصمیم مطرح نمود که بدستور شاه عدهﺍی از اعضای شورا که در زندان قصر بودند به قزل قلعه منتقل شدند و جلسه شورای مرکزی در زندان قزل قلعه تشکیل شد خلاصه پیشنهاد فرستادگان شاه در آن جلسه این بود که جبهه ملی به اذاء پذیرش انقلاب سفید شاه چند پست وزارت در کابینه و چند استانداری را به دست آورد و بتواند نمایندگانی در مجلس داشته باشد . در آن جلسه شورای مرکزی نیز بر مواضع و شرایط قبلی جبهه ملی تاکید نمود و پیشنهاد شاه رد شد و پس از آن دیگر هیچ ارتباط و مذاکرهﺍی بین جبهه ملی و شاه وجود نداشته است تا ماههای آخر قبل از انقلاب که مذاکراتی بطور مستقیم بین شاه و آقایان دکتر سنجابی ، دکتر صدیقی و دکتر بختیار بصورت مجزا انجام شد که همگان از کم و کیف آن آگاهی دارند و بنابراین داستان آن 8 سال ادعا شده بکلی بیﺍساس است و بنده قویا آن را تکذیب میکنم.

 

پرسش مليون: فرد نام برده ابراز نمود هدف جبهه ملی از این به بعد فقط بوجود آوردن یک زمینه تفاهم سیاسی است و جبهه ملی ایران به حکومت جمهوری اسلامی و بقیه مسائل هم کاری ندارد و در مورد آن هم صحبت نمیکند از این خواست مراجع بینﺍلمللی هم میتوانند حمایت کنند و با تحریم سیاسی رژیم مجبور است کوتاه بیاید و یا اگر خواست میتواند کوتاه بیاید . آیا این نظر جبهه ملی ایران است ؟

دکتر حسين موسويان: خیر این اظهار نظر هم واقعیت ندارد . جبهه ملی ایران دارای اصول اعتقادی هفت گانهﺍیست که در اول اساسنامه خود به آنها تاکید میکند و مسلما جهت تحقق آن اصول اعتقادی خود تلاش مینماید.

 

پرسش هائی که مطرح نشده اند:

بعلت تعدد گروه هایی که خود را جبهه ملیی میخوانند، ایرانیان بیشماری در حالت سر درگمی بسر میبرند و نمیدانند که کدامیک از این گروها اصل است و کدامیک جعلی. هر کسی هم که از این  مدعیون بپرسد که کی اصلی است و کی جعلی؟ این جواب را خواهد شنید که «ما پیروان واقعی مرحوم مصدق هستیم، و به همین دلیل نیز این ما هستیم که اصلی هستیم و شما هم می توانید به اساسنامهء ما که در سایت ما هست مراجعه کنید و همچنین قطعنامه های ما را که در فلان نشست تصویب کردیم ببینید و غیره...» البته همانطور که همه میدانند، کلیهء این گروه ها دارای سایت های اینترنتی، اساسنامه و نشست های اینجا و آنجایی هستند که به آنها اشاره میکنند، و از آن بعنوان سند حقانیت خود نام میبرند. حال از شما خواهش می کنم که نخست بفرمایید که آیا این سازمان بر این مشکل واقف است و این مسئله را بصورت یک مشکل مهم می بیند یا نه؟ اگر آری، این سازمان تا به حال در جهت از میان بردن این مسئله چه تدابیری را در نظر گرفته؟ و اگر تدابیری در نظر گرفته شده دلیل نا کار آمدی این تدابیر چیست؟ ایرانیان از خود می پرسند که ضوابط و شرایطی که یک گروه را اصلی و گروه دیگر را جعلی میکند چیست؟ آیا می توانید نام مشخص و دقیق این سازمانها را به مردم ابلاغ بفرمایید تا اینگونه سوتفاهم ها نیز از میان برود؟

 

دکتر حسین موسویان (ادامهء سخن): در اینجا ضروریست که بنده این هفت اصل اعتقادی جبهه ملی را دقیقا از روی اساسنامه نقل نمایم:

اصل اول – حفظ تمامیت ارضی، استقرار حاکمیت ملی و استقلال سیاسی برخاسته از ارادهء عمومی ملت ایران در نظام جمهوری مبتنی بر اصول دموکراسی ، حقوق بشر و حاکمیت قانون .

 

پرسش هائی که مطرح نشده اند:

آیا گنجاندن واژهء «جمهوری» در اصل یکم اساسنامهء جبههء ملی نوعی «پیش شرط گذاشتن» محسوب نمیشود؟ اگر نه چرا؟ و اگر آری،این سازمان بر چه مبنا و حقی اصل حفظ  تمامیت ارضی ایران را مشروط به وجود جمهوری در ایران می کند؟ آیا  اگر در یک انتخابات آزاد، و با نظارت نهادهای بین المللی، اکثریت ایرانیان به رژیم سلطنتی، خلافتی، اسلامی و یا هر نوع دیگری (غیر از جمهوری ذکر شده در اصل یک اساسنامهء جبههء ملی) رای بدهند، جبههء ملی به رای مردم احترام و گردن خواهد نهاد یا نه؟ جبههء ملی چگونه می تواند در این خصوص به ملت ایران اطمینان بدهد؟ مرحوم دکتر مصدق نیز در زمان حیات خویش همواره بر حق انتخاب برای ایرانیان و لزوم حکومت قانون از طریق انتخابات پافشاری میکردند، حال شایسته نیست که جبههء ملی چنین امر مهمی، نظیر انتخاب نوع رژیم آینده ایران، را بخود ایرانیان می سپرد؟ آیا  بهتر نيست که بجای پیش شرط گذاشتن،  انتخاب سیستم آينده ایرانیان را به خودشان واگذار می کردید واین اصل را مثلا اینگونه فورمولبندی میکردید: «اصل اول – حفظ تمامیت ارضی ، استقرار حاکمیت ملی و استقلال سیاسی برخاسته از ارادهء عمومی ملت ایران در نظامی مبتنی بر اصول دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون.  نظامی که اکثریت ایرانیان آزادانه، در انتخاباتی کاملا آزاد، با حضور کلیه احزاب ایرانی و تحت نظارت ارگانهای بین المللی برمیگزینند». اگر موافق نیستید، لطفاً بفرمایید که با کجای اين جملات مخالفید و دلیلتان چیست؟

 

دکتر حسین موسویان (ادامهء سخن): اصل دوم – تاکید بر تامین و حفظ حقوق و آزادی های اساسی مردم ایران به ویژه آزادی احزاب، انتخابات و مطبوعات، و تساوی حقوق زن و مرد و مبارزه با هر گونه تجاوز به حقوق بشر .

پرسشی که مطرح نشده است:

آیا در این اصل جای تاکید بر لزوم شخصی بودن، آزادی انتخاب، آزادی اعلام انصراف و بازگشت از هر دین، ایدیولوژی، عقیده و مذهبی برای ایرانیان  خالی نیست؟

 

دکتر حسین موسویان (ادامهء سخن): اصل سوم – جبهه ملی ایران برای حفظ احترام دین مبین اسلام و همچنین فراهم شدن امکان بهره گیری از تمامی توان ملی و مردمی جامعه ایران بر اصل جدایی دین از حکومت تاکید میکند .

پرسشی که مطرح نشده است:

نام بردن و اصالت دادن به یک دین بخصوص در کشوری که از مردمی با عقاید مختلف تشکیل شده، همواره منجر به گذاشتن تفاوت می شود. 30 سال گذشته بخوبی به ایرانیان نشان داده که مشکل ملت ایران در جهت دستیابی به دموکراسی، آزادی و رفاه، همواره بهره برداری دینکاران و  تجاران دین از طریق  مخلوط کردن مذهب و حکومت بوده است. لذا شایسته نیست که جبههء ملی نیز مخالفت خود را از  دخالت هر یک از ادیان، مذاهب، ایدیولوژیها (و نه فقط دین مبین اسلام) در امور دولتی اعلام کند؟ آیا زمان آن نرسیده  که بر اصل سکولاريسم پا فشاری بکنیم؟ اگر نه چرا؟

 

دکتر حسین موسویان (ادامهء سخن): اصل چهارم – استقرار عدالت اجتماعی و بالا بردن سطح رفاه عمومی بر اساس جهان بینی علمی ، رشد تولید و افزایش اشتغال و توزیع عادلانه درآمد ملی .        

اصل پنجم – احترام به حقوق شهروندی برابر و اعتقادات دینی و آداب و رسوم و زبانها و گویشهای تمامی تیرهﻫﺍ و مردم سرزمین ایران .

اصل ششم – تقویت و پاسداری و گسترش زبان ملی و مشترک فارسی و فرهنگ و هنرهای ملی ایران .

پرسشی که مطرح نشده است:

در دنیای امروز فراگیری چند زبان در مدارس امری است متداول! بسیار از ما ایرانیان پارسی زبان (منجمله خود بنده و همسرم) مایلیم که فرزندانمان، در ایرانمان و در مدارسی مدرن، امکان فراگیری دیگر زبان های ایرانی را (مانند کردی، گیلکی و...) ـ بعنوان زبان دوم خود داشته باشند. با توجه به این امر و این حقیقت که ایرانمان کشوری است متشکل از اقوام ، فرهنگ ها، و زبان های مختلف، چه دلیلی دارد که اصل ششم  بدینگونه فرمولبندی نشده است: «اصل ششم – تقویت و پاسداری و گسترش فرهنگ و هنرهای ملی ایرانزمین،  زبان ملی پارسی بعنوان زبان مشترک ایرانیان، و حفظ، نگهداری و عرضه  دیگر فرهنگها و  زبانهای ایرانی نظیرکردی، بلوچی، لری، گیلکی، و...»

 

دکتر حسین موسویان (ادامهء سخن): اصل هفتم – اتخاذ سیاست خارجی مستقل ایرانی بر اساس حفظ مصالح و منفع ملی و حفظ تمامیت ارضی کشور و پشتیبانی از اصول و هدفﻫﺎی منشور ملل متحد و دوستی و احترام متقابل با همه ملتﻫﺎ و کشورها به ویژه کشورهای منطقه و مبارزه با هرگونه تروریسم فردی و گروهی و دولتی.

 

پرسش مليون: نکتهء دیگری که آقای دکتر بهرامیان در میزگرد صدای آمریکا مطرح کرد این بود که گفت طرفداران رژیم سابق هم جزو نیروهای دموکرات شده و جزو طیف جبهه ملی محسوب می شوند. آیا نظر جبهه ملی ایران چنین است ؟

دکتر حسين موسويان: خیر . جبهه ملی همانطور که قبلا عرض کردم به اصول اعتقادی هفت گانه خود پایبند است که در اصل اول برقراری حاکمیت ملی در نظام جمهوری مورد تاکید قرار گرفته است. بنابراین ما با طرفداران سلطنت نمیتوانیم همگامی داشته باشیم. ضمناً باید تاکید کنم که اکثریت غالب فرهیختگان و آگاهان جامعه ایران این سیاه روزیﻫﺎ و نابسامانیﻫﺎئی را که امروزه ملت ایران به آنها گرفتار است نتیجه عملکرد ناصحیح و عدم رعایت حقوق بشر و حقوق قانونی ملت از طرف رژیم سابق می دانند زیرا که رویدادهای اجتماعی مثل حلقهﻫﺎی یک زنجیر به هم ارتباط دارند و غیر از آن عملکردها و فسادها چه چیز میتوانست زمینه ساز انقلاب 57 باشد ؟ با وجود اینها ما هیچگونه برخورد و مجادلهﺍی با هیچیک از گروهﻫﺎی اپوزیسیون از جمله طرفداران سلطنت نداریم ولی این سلطنت طلبان هستند که از بام تا شام برعلیه جبهه ملی در شرایط موجود که این سازمان در داخل کشور و زیر سایه شمشیر ارتداد برای آزادی تلاش میکند حرف میزنند و توطئه میچینند .

 

پرسشی که مطرح نشده است:

باز گردیم به پیش شرط گذاشتن از سوی نویسندگان این هفت اصل. برای تمام کسانی که از سیستم های ممالک اسکاندیناو و کشورهایی نظیر هلند، بلژیک و.... اطلاع دارند، معلوم است که همهء  سیستم های پادشاهی در جهان الزاما دیکتاتوری نیستند. همچنین تمام کشورهایی که جمهوری هستند هم الزاماً به دلیل داشتن نام جمهوری آزاد و دموکرات محسوب نمی شوند. برای مثال کافی است که نیم نگاهی به  کشورهایی نظیر نروژ، دانمارک و... که با سیستم های پادشاهی اداره می شوند بکنیم. در واقع سطح دموکراسی و رفاه در بعضی از این کشورها، هر ساله در صدر لیست های اعلام شده از جانب سازمان های بین المللی قرار می گیرد. مثلاً، رفاه و آزادی در کشور پادشاهی دانمارک از کشورهایی نظیر روسیه، بلغارستان، آلبانی، و حتی  ایتالیا، بمراتب بالاتر است. همچنین  می توانیم از جمهوری اسلامی ایران، پاکستان، سوریه، و... نام ببریم. جمهوری هایی  که  از لحاظ رفاه و دموکراسی از جمله بدترین ها هستند. پس این سوال پیش می آید که چگونه جبههء ملی، بدون هیچگونه  توضیحی در مورد نحوهء انتخاب سیستم آیندهء ایران، سیستم جمهوری را برای مردم ایران انتخاب کرده آن را بعنوان پیش شرط در اصل اول خود اعلام میکند؟

 

پرسش مليون: علت این اقدامات « صدای آمریکا » چیست و چه می توان کرد که این رسانه رسمی دولت آمریکا چنین اقداماتی را تکرار نکند ؟

دکتر حسين موسويان: من نمی دانم مقصود صدای آمریکا از این اقدامات و ساختن شخصیتﻫﺎی کاذب چیست. این به عهدهء طرفداران صدیق جبههء ملی در خارج از کشور است که به صدای آمریکا متذکر شوند که در اطلاع رسانی بیطرف باشد و، بجای گزینش افراد متفرقه، با اعضای رسمی تشکیلات جبههء ملی صحبت کند و نظریات واقعی جبههء ملی را انعکاس دهد. در غیر اینصورت اعتبار و حیثیت خود را از دست خواهد داد. کمااینکه همان میزگرد و گفتهﻫﺎی نسنجیده و جهت دار آن آقایان بسیار به حیثیت و بیطرفی صدای آمریکا لطمه وارد نمود. ولی این را میدانم که در درون جبهه ملی یک « اسب تراوا» نفوذ یافته است که یک پای آن در ایران و پاهای دیگرش در اروپا و آمریکاست و پنهان شدگان در دل این « اسب تراوا » میکوشند یا جبهه ملی را در اختیار بگیرند و یا با تحرکات منفی و اظهارات غیر صحیح آن را بی اعتبار نموده و از بین ببرند ولی نیروهای باورمند و اصیل جبهه ملی ایران هرگز چنین فرصتی را به آنها نخواهند داد . جبهه ملی متعلق به ملت ایران و نسلﻫﺎی جوان و آینده این کشور است و همچنان به راه خود ادامه خواهد داد

سایت ملیون: جناب آقای دکتر موسویان، از اینکه وقت خود را درا ختیار ما قرار دادید بسیار متشکریم.

 

پرسش هائی که مطرح نشده اند:

1. دوباره برمیگردیم به سوال اول و لزوم شفافیت  و پاسخگویی به مردم و همچنین مشکل بودن دسترسی به، و  پیدا کردن نمایندهء اصلی جبههء ملی در روزگاری که  این سازمان ده ها مدعی دارد. مدعیانی که جملگی ادعای اصلی بودن خود و جعلی بودن باقی را دارند. لذا مجددا این سوال مطرح است که چه معیارهایی مشخصه اصلی و جعلی بودن این گروه ها میباشند؟ برای خیلی از ایرانیان نحوه عضو گیری، تعداد اعضا و چگونگی تعیین رهبری در جبهه ملی  مشخص نیست. لذا لطف فرموده شرایط و نحوه عضو گیری و انتخاب رهبری را در این سازمان توضیح بدهید!

2. خود شما بر چه اساس می توانید بگویید که سازمان شما نماینده واقعی جبهه ملی اصلی است و دلایل شما دال بر رهبری جبهه ملی از جانب مردم ایران چه می باشد؟

3. نظر به اینکه  بیشتر جمعیت فعال ایران امروز از زنان و جوانانی تشکیل شده است  که اغلبشان از تحصیلات بالایی بر خوردارند، مایلم بپرسم که چند درصد از بانوان ایرانی در تشکیلات جبهه ملی مسیولیت دارند؟ همچنین درصد  جوانان (زیر 40 سال) در سطوح رهبری این سازمان چقدر میباشد؟

4. از هنگامی که این رژیم بر ایران حاکم شده، روزی نیست که سردمداران آن از واژه افشاگری،  جاسوس، عامل بیگانه و... ، جهت تخریب افراد، بهم زدن و مشغول کردن افکار عمومی استفاده نکنند. در واقع یکی از مشکلاتی که مردم با این رژیم دارند همین نفاق پراکنی و عدم شفافیت آن است. در اینجا سوالی که مطرح می شود این است که اصولاً از دید ایرانیانی که هر روز اینگونه تحدید به افشاگری ها را از زبان رییس جمهور رژیم می شنوند، بکار بردن الفاظ مبهمی نظیر اسب تروا، نفوذی، خاین و... از جانب شما چگونه تفسیر می شود؟ 

5. بعد از خواندن این گمانه زنی ها، هر ایرانی از خود میپرسد که چرا اعضاء رهبری جبهه ملی، با اينکه می دانند در داخل هيئت رهبری جبههء ملی عامل نفوذی وجود دارد او را معرفی و رسوا نمی کنند. آيا رهبری جبهه ملی ترسی ندارد که در نزد ایرانیان کتمان و پنهانکاری در مورد چنین مسیله مهمی حمل بر ناتوانی و ضعف، نداشتن مدرک، گمانه زنی نابخردانه و بدون مسولیت، و یا خدای نکرده  رشک و حسادت و یا سوء حسن نیت از سوی مطرح کننده این مطالب بشود؟ و يا حتی خدای ناکرده ایرانیان فکر کنند که مطرح کننده چنین اتهاماتی، متهم کننده با اسم نبردن از افراد  قصد تخریب چندین شخصیت را دارد؟ بر همگان واضح است که تهمت زنی های نامشخص میتواند بر اعتماد مردم و وجهه جبهه ملی خدشه وارد کند! لذا سوالی که مطرح میشود این است که آيا طرح اینگونه شبهات، آن هم از جانب  مسئول تشکیلات و رئیس هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران، کار را به آنجا نمی کشاند که ایرانیان نسبت به تک تک رهبران جبهه ظنين شده و، در عين حال و احتمالاً، خود شخص مطرح کننده این مطالب را يک عامل نفوذی قلمداد کنند  که زیر چتر فضای شک و بی اعتمادی که می آفريند می خواهد رد گم کند؟

6. آیا با این جمله موافقید که جبهه ملی بخوبی آگاه است که ایرانیان شریف، لیاقت و ظرفیت دانستن را دارند و از رهروان راستین راه مصدق چیزی کمتر از آزادمنشی، شجاعت  و شفافیت متوقع نيستند؟ اگر نه، چرا؟ اگر آری، آیا ملت شریف ایران می تواند منتظر توضیهات قانع کننده ای باشد؟ اگر نه، چرا؟ و اگر آری، کی؟

 

در پایان امیدوارم که سوالات اینجانب را شخصی فرض نکرده باشید! همچنین امیدوارم  گروه های دیگر نیز به سهم خود و از دیدگاه سازمان هایشان به این سوالات مهم پاسخ بدهند! سوالاتی که قطعا مختص به اینجانب نيستند.

 

(*) ويرايش نخست اين مطلب در سايت خبرگزاری کورش منتشر شده و در پی آن من مطالب بيشتری را بر آن افزوده و برای «سکولاريسم نو» می فرستم.

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

و يا مستقيماً در اينجا:

ای - ميل شما (در صورت تمايل به دريافت پاسخ لازم است!)

 

 

لطفاً از افزودن تصوير در اين ای  ميل خودداری کنيد چرا که انتقال آن بدين وسيله ممکن نيست.

Your message:             : پيام شما

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630