زنان براي رفع تبعيض
از خانه به خيابان، از خيابان به کجا؟
طلعت تقي نيا
جنايت، تجاوز، اعتياد، طلاق، فرار از خانه، همسركشي، خودسوزي و ... در جامعه ما، حوادث روزمره نيستند که هر از گاهي رخ دهند، بلکه تصويرگر جامعهاي خشونت زا هستند. خشونت مسئلهاي اجتماعي است که نه تنها موقعيت فرد که سلامت جامعه را نيز به خطر مي اندازد. در اين چرخهي معيوب، زنان بيشترين قربانيان خشونت هستند.
خشونت، مکانيزم اصلي براي حفظ قدرت نابرابر در ميان دوجنس (زن و مرد) است که ناشي از ساختارهاي اقتدارگراي مرد سالارانه در جامعه ماست. اين ساختار در تمامي نهادها و روابط اجتماعي ريشه دوانده واز طريق قوانين مرد سالار مشروعيت و تداوم مي يابد و بازتوليد مي شود.
خشونت فراگير آن چنان مي تازد که براي سادهترين خواسته ها، زنان را در ملاء عام کتک مي زنند، ناسزا مي گويند و دستگير و زنداني مي کنند.
زناني که مي خواهند: آزادانه وبا آرامش خيال، کودکان خود را در زمان جدايي ويا مرگ شوهران خود بزرگ کنند، گرفتار قانون ناعادلانه ”سر پرستي“ مي شوند .
زناني که مي خواهند : در زمينه اقتصادي توانمند شوند و در حد دانش وقابليت هاي خود توليد درآمد کنند، با تبعيض هاي جنسيتي در توزيع امكانات و جذب اشتغال، ناايمني در محيط کار و همچنين کنترل اختيار شغل زن توسط شوهر، با موانع ناپيدا روبه رو مي شوند.
زناني در معرض خشونت جسمي و رواني واقتصادي قرار مي گيرند : از قانون انتظار حمايت دارند اما نه تنها حمايت نمي شوند ، بلکه قوانين فعلي آنها را نيمه انساني مي داند که تقصيرها برگردن آنهاست.
زناني که حق طلاق مي خواهند و حق انحصاري مرد در طلاق را اهانت به زن مي دانند: با قانون يک طرفه طلاق به انفعال كشيده ميشوند تا شوهرانشان هر وقت که اراده کردند بتوانند طلاقشان دهند. اما زماني که اين زنان بخواهند دشواري زندگي با مردي را که کتک مي زند، نفقه نمي دهد، ازدواج مجدد مي کند و.. به ناگزير با طلاق کاهش دهند، بايد از نفقه ومهريه بگذرندو حتي مخارج طلاق را هم بپردازند.
زناني که مي خواهند : قرار دادهاي موقت کار که زندگي شوهرانشان و شغل خودشان را دجار تزلزل و فرو پاشي مي کند لغو شود و قراردادهاي رسمي کار و بيمه آينده شغلي آنها را تضمين کند، مورد خشونت قرار ميگيرند.
زناني که مي خواهند : در زماني که شاهد قتل ويا تصادف هستند با شهادت خود انسان خشونت ديده را حمايت کنند، مورد بي اعتنايي قرار مي گيرند چرا که شهادت شان يک دوم شهادت مردان است و به اين طريق در متن جامعه و با نظاره صدها چشم متعجب به آنها خشونت روا مي دارند.
اين زنان مي گويند : خشونت حادثه نيست ، بلکه برآيند قدرت و فرهنگ آموخته شدهي مرد سالارانه است که حادثه وخشونت مي آفريند .
این زنان تاکی حوادث خشونت بار را در قالب مقاله ، داستان ، وگزارش بنویسند . تا هشداری به مسئولین ودست اندر کاران و شهروندان باشد تاکی آمار رنج آور خشونت ها را بدهند !
اين زنان مي گويند : خانه اي که محل اعمال خشونت بر زنان توسط مردان زورگوي خانواده است با قوانين تبعيض آميزش منجر به خشونت، خودسوزي، خودکشي و در نهايت فرار دختران و زنان از خانه مي شود. از همين روي هيچ راه حلي جز وضع قوانين برابر و حمايت از اجراي آن نمي تواند جلوي اين خشونت رو به رشد را سد کند.
اين زنان مي گويند : ايجاد رعب و وحشت و ترس در جامعه براي حفظ موقعيت فرودستانه زنان و حتي مرداني است که خود را از زنان برتر مي دانند. در واقع اجراي مراسم تنبيه و اعدام وچرخاندن مجرم در خيابان ها ناشي از اين تفکر است که موجب ترس وعبرت مردم شود . همان گونه که زنان فعال اجتماعي اش کتک مي خورند تا ديگر جرئت پيدا نکنند در فضايي که مال مردان است قدم بگذارند !
زناني که براي رفع خشونت از زنان با نوشتن و برپايي کلاس هاي آموزشي، بهداشتي وحقوقي مي کوشند ابعاد گسترده خشونت را شناسايي کنند، کنشگراني هستند که در اين فضاي اندک تلاش دارند با نقد قوانين و شرايط موجود، موقعيت نابرابر خشونت زا را تغيير دهند. زيرا به رغم فشار آگاهانه شان بر تغيير قوانين زن ستيز، بر اين هم آگاهاند که قرن هاست ابزارهاي تنبيه و مجازات قرون وسطايي يا ابزارهاي پيشرفته کنوني نتوانسته مشکلات اجتماعي و سياسي جوامع را سر وسامان دهد، زندان ها پر است از زنداني هاي عادي و زنداني هاي سياسي؛ و تنها با تاکيد بر حکم و امريه و قانون نمي توان جلوي جرائم را گرفت و چنانچه ابعاد خشونت از جنبه هاي مختلف در نظر گرفته و بررسي نشود نمي توان به وضع آشفته کنوني سر وسامان داد.
ترس ها، فشارها، بي عدالتي ها، نابرابري ها گنجايشي دارد و در نهايت جائي و در يک مکاني به شکل هاي مختلف بروز مي کند. و از اين روست كه ابراز خشم و فحاشي با کوچکترين اختلاف نظر، و نيز تجاوز، قتل، کودک آزاري، همسر آزاري و به طور کلي انسان آزاري متاسفانه به يك هنجار اجتماعي تبديل شده و انگار در بطن روابط اجتماعي ما كاملا دروني شده است. اين فجايع هرجا كه موقعيت و فرصتي بيابد سرريز مي شود: در خانه، بر سر همسر و کودک، در محل کار، بر کارکنان زير دست و در خيابان، با کوچکترين حركتي به واکنشي شديد بدل شده و حادثه مي آفريند. در واقع، اين صاحبان قدرت هاي کوچک و بزرگ هستند که براي حفظ موقعيت خود دست به خشونت مي زنند و خشونت را با خشونت جواب مي دهند و بدين طريق خشونت را اپيدمي مي کنند.
در
اين ميان، زنان نيازمند حمايت هاي قانوني وحقوقي چه در حوزه خصوصي و چه در حوزه
عمومي هستند. اما آيا دولت ـ مردان جرات بازنگري در قوانين تبعيض آميز را خواهند
داشت و براي حمايت از حقوق زنان و برخورد با اين همه نابرابري و خشونت اقدام خواهند
کرد؟
رشد آگاهي زنانه
که نمونه اش را در 22 خرداد 85 در ميدان هفت تير در تهران ـ به رغم خشونت هاي پليس
ـ لمس کرديم، بالاخره اين روياي صد ساله را ممکن خواهد کرد.
منبع : زنستان
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |