عبور از سکولاريسم
و بازيابي هويت ارزشي انقلاب
گزارش نشست « بررسی پارادايمهاي مديريت دولتي»
«بررسی پارادايمهاي مديريت دولتي در جمهوري اسلامي» که نفی سکولاریسم و غرب زدگی نیز در ذیل همین پارادایم می گنجد، در نشستی که در «مركز بررسيهاي استراتژيك رياست جمهوري» برگزار شد، به بحث گذاشته شد.
رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود با اعضاء هیأت دولت در بیان ویژگی های برجسته و مثبت دولت نهم به متوقف ساختن روند رو به نفوذ غرب زدگی و گرایش های سکولاریستی در بدنه دولت اشاره و تأکید کرده بودند: «گرايشهاى سكولاريستى -كه متأسفانه باز داشت در بدنهى مجموعهى مديران كشور نفوذ مىكرد- جلويش گرفته شد. نظام انقلابى، بر مبناى دين و بر مبناى اسلام و بر مبناى قرآن شكل گرفته و به همين دليل از حمايت ميليونى اين ملت برخوردار شده و جانهايشان را كف دستشان گرفتهاند و جوانهايشان را به ميدانهاى خطر فرستادهاند؛ آن وقت مسئولان يك چنين نظامى دم از مفاهيم سكولاريستى بزنند؟! يكى بر سر شاخ و بن مي بريد! يعنى خودشان بنشينند و بنا كنند بنِ اينمبنا و قاعده را كلنگ زدن! خيلى چيز خطرناكى بود. خب، الحمدللَّه اينها جلويش گرفته شد».
به گزارش رجانیوز به نقل از فارس، در این نشست یک عضو هيئت علمي دانشگاه امام صادق(ع) گفت: بالاترين كار فرهنگي در زمينه تحقق مديريت انقلابي، همان منش مديران و مسئولان نظام است كه آقاي احمدينژاد هم به آن توجه دارد؛ چرا كه هرچه مديران به سمت مديريت و الگوي اسلامي بروند، در مردم ما هم آن خصوصيتها به مرور تجلي مييابد.
سيد مجتبي امامي عضو هيئت علمي دانشگاه امام صادق(ع) در هشتمين نشست بررسي فرصتها و چالشهاي استراتژيك دولت نهم با اشاره به سير تحولي مديريت انقلابي، گفت: اداره سياست وحكومت بعد از انقلاب اسلامي در ساختارها و ايدههاي سياسي تجلي يافت اما اداره اجتماع فقط مبتني بر بعد سياسي نيست بلكه اقتصاد و فرهنگ مردم نيز مهم است.
وي افزود: در عرصه كارگزاران و مديران دولتي، از لحاظ تئوريك آنقدر كار كمي انجام شده بود كه پس از انقلاب تازه ضعفهاي آن نمايان شد و قطعا تا پرسش ها مطرح نمي شد، امكان رفع همه نقايص مقدور نبود و نمي شد مراحل انقلاب اسلامي را به درستي تبيين و تشريح كرد.
امامي با بيان اينكه مقام معظم رهبري در 10 سال گذشته به زيبايي مسير انقلاب را پيشبيني كردند و چندين سال قبل يك به يك مراحل را توضيح دادند، اظهار داشت: رهبري مقطع كنوني را مقطع "دولت اسلامي" ناميده بودند چرا كه انقلاب اسلامي ابتدا در بعد سياسي ظاهر شد اما در موضوع فرهنگ، اقتصاد و جامعه راه درازي در پيش داريم.
وي با بيان اينكه بايد ملاك مديريت انقلابي را از اشخاص جدا كنيم، ادامه داد: تفاوتي بين مديريت انقلابي، اسلامي، علوي و بسيجي وجود ندارد و مي دانيم كه حضرت امام، آرمان انقلاب را تحقق اسلام ناب ميدانستند و مقام معظم رهبري نيز بسيجي را به عنوان پيروان حضرت علي(ع) تعريف كردند.
اين كارشناس مديريت با بيان اينكه غربيها ارزشهاي خود را در عرصه مديريت تبديل به الگو كردهاند، اظهار داشت: برخي از اين ارزشها عقلاني است اما ارزشهاي ليبرال در آن جاسازي شده و آن را به عنوان مدل به جهان عرضه كردند و مي بينيد اكنون بسياري از سازمانها ميگويند فلان استاندارد و فلان جايزه را گرفتيم در حالي كه در واقع آنها خودشان را با خواستهها و ارزشهاي غربي تطبيق دادهاند.
وي با تاكيد بر لزوم تبيين مديريت علوي توسط انديشمندان، گفت: بايد بتوانيم الگوهايي را مشخص و مديرانمان را به وسيله آن محك بزنيم و اعتبار بدهيم؛ البته اين يك كار بلندمدت است اما امكانپذير خواهد بود.
امامي با اشاره به شاخصهاي مديريت انقلابي، گفت: مقام معظم رهبري فرمودند كه "در جمهوري اسلامي هرجا قرا گرفتهايد همانجا را مركز دنيا بدانيد" ؛ پس اگر اين تفكر در همه كاركنان و مردم شكل بگيرد به سرعت به پيش ميرويم و در مسئوليتهاي پايين هم ميتوان حتي به بالاترين سطوح مديريتي جهتدهي كرد.
وي افزود: كل مديريت انقلابي را در زمينه پذيرش مسئوليت ميتوان در اين سخن حضرت علي (ع)، درك كرد كه فرمود اگر كسي خودش را پايينتر از كسي بداند در آن پست و مقام بماند، خيانت كرده است.
امامي خاطرنشان كرد: در اين زمينه بالاترين كار فرهنگي، همان منش مديران و مسئولان نظام است كه آقاي احمدينژاد هم به آن توجه دارد؛ چرا كه هرچه مديران به سمت مديريت و الگوي اسلامي بروند، در مردم ما هم آن خصوصيتها به مرور تجلي مييابد و اين يك كار فرهنگي و ريشهاي عظيم خواهد بود.
در ادامه این نشست يك كارشناس مديريت استراتژيك گفت: الگوي مديريت انقلابي زماني به كار ميآيد كه انقلابها در حال انحراف هستند و در همين راستا دولت نهم در زماني كه ارزشهاي اصلي انقلاب در حال از بين رفتن بود، با الگوي مديريت انقلابي روي كار آمد و جلوي مسير غلط را گرفت.
محمد اسكندري كارشناس مديريت استراتژيك و استاد مدعو دانشگاه علامه طباطبايي با اشاره به لزوم شناخت مفهوم مديريت انقلابي، گفت: مديريت تحول به دنبال اين است كه با تغيير ساختارهاي كهنه، راه جديدي را براي تحقق چشمانداز باز كند و ما در راه تحقق اهداف، نيازمند ابزاري به نام استراتژي هستيم.
وي با بيان اينكه انقلابها پس از گذشت مدتي احساس روزمرگي ميكنند و تفكر جديد را فقط براي تغيير مقطعي مفيد ميدانند، افزود: بعد از جنگ در چنين حالتي بوديم و نگاهي ليبرال اينچنين ميگفت كه ثروت را زياد كنيد، خودش پخش ميشود؛ اين شرايط به گونهاي بود كه ما بعد از جنگ به آنجا رسيديم كه امكان اجرايي شدن خواستههاي اصيل انقلاب عملي به نظر نميرسيد.
اسكندري ادامه داد: با اينكه رهبري همواره شاخصه هاي اصيل انقلاب اسلامي را تبيين مي كردند اما در دولتهاي پس از جنگ در اجراي آن ضعف وجود داشت تا اينكه در دولت نهم ويژگيهاي انقلابي بودن آشكار شد.
اين كارشناس استراتژيك گفت: از نگاه حضرت امام، رهبري و شخص رئيس جمهور، عدالت همواره از مولفههاي اصلي مديريت انقلابي بوده است خصوصا بحث خسته نشدن از عدالت محوري و دچار نشدن به روزمرگي در دنبال كردن عدالت همواره مورد تاكيد قرار گرفته است.
وي از جمله شاخصه هاي مهم مديريت انقلابي را اعتقاد راسخ به قابل اجرا بودن دين و نسبت ندادن ناتواني هاي خود به دين دانست و افزود: اين شاخصه كاملا در مديريت دولت نهم واضح است و دكتر احمدي نژاد با همين رويكرد مواضع انقلابي جمهوري اسلامي را در سازمان ملل و ساير مجامع جهاني مطرح كرده است.
اسكندري آرمانخواهي دائمي را از ديگر ويژگيهاي يك مدريت انقلابي برشمرد و تصريح كرد: بايد به صورت دائم آرمانهاي اصيل و زيباييهاي آن براي مردم تشريح شود چرا كه اگر اينها گفته نشود، ناآگاهي مردم در ادامه راه مشكل ايجاد مي كند و نتيجه اين ناآگاهي نيز بر عهده مسئولان خواهد بود.
وي ولايتپذيري به معناي اعتقاد و تحت امر رهبري بودن را به عنوان شاخصه ديگر مديرت انقلابي برشمرد و اظهار داشت: در موضوع تحولات بزرگ امكان انحراف وجود دارد اما با وجود "ولي" امكان انحراف از بين ميرود كه در اين زمينه نيز رويكرد آقاي احمدي نژاد برجسته بوده است.
اسكندري "تدبير" را از لوازم ديگر مديريت انقلابي دانست و گفت: بايد همواره تدبير بر مرحله به مرحله اجراي مديريت انقلابي حاكم باشد اما بايد مراقب بود كه ايدئولوژيزدايي جايگزين تدبير نشود؛ تدبير بايد بر اساس همان مباني باشد كه اهداف بر مبناي آن قرار گرفته است.
اين كارشناس استراتژيك ادامه داد: دولت موضوع خدمت به خلق خدا و مهرورزي را به خوبي و بسيار بجا مطرح كرد و اين همان چيزي است كه در غرب از آن به عنوان "اصل رضايت مشتري" نام مي برند كه از همان ابتدا در دين ما بوده است.
اسكندري گفت: بايد ابتدا مديريت انقلابي را در مقابل مديريت ليبرال و تكنوكرات درك كرد و اين را پذيرفت كه همواره الگوي مديريت انقلابي زماني به كار ميآيد كه انقلابها در حال انحراف هستند؛ آن چيزي كه نهادهاي مختلف را از افول نجات ميدهد باز تعريف اهداف اوليه است و در همين راستا دولت نهم در زماني كه ارزشهاي اصلي انقلاب در حال از بين رفتن بود، با الگوي مديريت انقلابي روي كار آمد و جلوي مسير غلط را گرفت.
وي درباره عدم همراهي بدنه با مديريت انقلابي اظهار داشت: اگر عوامل بيروني ميگذاشتند، دولت در انتخاب همكارانش كمتر مشكل داشت و شايد يكي از مشكلات كنوني مديريت در دولت نهم اين است كه بعضي از مسئولان در بدنه دولت همفكر و همراه مديريت انقلابي نيستند.
ضمن اينكه بايد در موفقيتها نقش اعضاي دولت هم خوب ديده شود تا افراد سرد نشوند.
همچنین عضو كميسيون تخصصي مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: غربيها در راستاي جهاني شدن ميخواهند جهان را به سمت جهاني كردن نظام سرمايهداري سوق دهند و در اينجا رئيسجمهور به درستي سخن از مديريت جهاني به ميان آورد كه دقيقا در مقابل خواست آنان قرار دارد.
سيدحامد وارث استاديار دانشگاه تهران و عضو كميسيونهاي تخصصي مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: دولت نهم دولت بازگشت به آرمانهاي اصيل انقلاب اسلامي است.
وي با بيان اينكه انقلاب اسلامي در عصر نظام دو قطبي روي داد، افزود: نظام برآمده از انقلاب اسلامي نظامي با يك ساختار منحصر به فرد در جهان است كه ميخواهد به مدلي منحصر به فرد و متناسب با سنت خود دست يابد كه اين نياز به كار تئوريك در حوزههاي مختلف دارد ولي شاهد بوديم كه پس از انقلاب، با استفاده از برخي مدلهاي غربي و وارداتي، تضادهايي به وجود آمد چرا كه نظام ارزشي اين جامعه متفاوت از نظام ارزشي غرب است.
وارث ادامه داد: در دولت سازندگي بيشتر رويكرد به توسعه اقتصادي سرمايهداري و ليبرال حاكم بود و در زمان اصلاحات نيز آرمان توسعه سياسي در غرب و شاخصهاي غربي جستجو ميشد اما روي كار آمدن دولت نهم قطعا يك نقطه عطف در تاريخ انقلاب اسلامي و تاريخ معاصر ايران است چرا كه خواهان بازگشت به آرمانهاي اصيل و حاكم كردن الگوي توسعه اسلامي و حاكم شدن مناسبات اسلامي است.
اين عضو كميسيون علمي- راهبردي مجمع تشخيص مصلحت نظام، اظهار داشت: شايد در ابعاد يك دولت نتوان اين آرمان را به طور كامل محقق كرد اما ميشود جهتگيريها را آغاز كرد. همانطور كه مقام معظم رهبري تاكيد داشتهاند، مخاطب اصلي اين كار نخبگان حوزه و دانشگاه هستند كه البته به نظر ميرسد هنوز داراي ظرفيت لازم براي اين كار نيستند.
وارث تصريح كرد: دولتي كه كارشناس آن متخصصين علوم مدرن هستند، هيچ وقت نميتواند الگوي اسلامي را با توجه به راهحلهاي اسلامي اجرايي كند، پس نيازمند يك انقلاب فرهنگي در اين زمينه هستيم چرا كه ما توسعه غربي و توسعه سرمايهداران و توسعه سوسياليستي را نميخواهيم بلكه بلكه به دنبال توسعهاي متناسب با مقتضيات كشور و فرهنگ خودمان هستيم.
اين استاد دانشگاه گفت: دولت نهم برآمده از آرمانهاي دولت مسلمان ما است اما كار دولت نهم كار سختي است چرا كه آرمانهاي حكومت اسلامي نه در چند سال بلكه شايد در چند صدسال قابل تحقق باشد.
وي افزود: اقتضائات جهاني شدن در عصر جديد در حال تضعيف نقش دولتها و ملتها است و ميخواهند جهان را به سمت جهاني كردن نظام سرمايهداري سوق دهند و در اين جاست كه رئيسجمهور صحبت از مديريت جهاني ميكند چرا كه امروز نميتوان بدون مديريت جهاني در سطح ملي مديريت كرد و اگر نتوان جهان را اداره كرد، آرمانها را حتي در گستره ملي نميتوان محقق كرد.
وارث تصريح كرد: با تضعيف نقش دولت در جريان خصوصيسازي، در آينده با معضلاتي مواجه خواهيم بود كه امروز بايد با آينده پژوهي تعاريف را مشخص كنيم و براي انجام اين كار، بايد الگوي توسعه ايراني اسلامي را شكل بدهيم، و به توليد معرفت خصوصا در حوزه علوم انساني روي بياوريم.
وي ادامه داد: در حوزه نهادها هم بايد به سمت نهادسازيهايي برويم كه نهادهاي بومي خودمان است و در مرحله سوم نيز بايد بروكراسي ما باز مهندسي شود.
اين كارشناس مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اينكه بايد به جاي تضعيف دولت، آن را تقويت كنيم، اظهار داشت: بايد ظرفيت مديريت بحران را بالا برد چرا كه امروز در دنيا، يك رسانه يا يك ان جي او ميتواند بحرانهايي ايجاد كند كه در گذشته امكان چنين چيزي وجود نداشت.
وي خاطرنشان كرد: دولت نهم يك فرصت تاريخي است و اگر به دولت براي تحقق آرمانهاي
اصيل كمك نشود ممكن است در آينده دچار مشكل شويم و به همين دليل همه وظيفه دارند كه
كمك كنند.
در بخش دیگری از این نشست يك عضو مؤسسه علمي پژوهشي امام خميني(ره) نیز گفت: دولت
نهم توانست ارزشهاي اصيل انقلاب اسلامي را به عرصه مديريتي كشور وارد كند و در سال
84 نوعي بازيابي هويت ارزشي اتفاق افتاد و تفكر انقلابي به سطح تفكر مديريتي وارد
شد.
وحيد خاشعي استاد مدعو دانشگاه شهيد بهشتي و موسسه علمي پژوهشي امام خميني(ره) اظهار داشت: سه دسته آسيبهاي مديريتي در كشور وجود دارد گه آسيبهاي كلان، متوسط و خرد را شامل مي شود و آسيبهاي اين سه دسته از بالا به پايين تسري پيدا ميكند.
وي افزود: در 30 سال انقلاب، شاهد نوعي تحول ارزشي در مديريت كشور هستيم كه با انرژي ارزشي انقلاب ناشي از خون شهدا و فداكاريها، هنجار ارزشي را در جامعه ايران حاكم كرد كه تا سال 68 به وسيله جنگ و ارزشهايش كه تزريق ميشود اين ارزشها به مرحله باروري و ورود به مرحله دوم رسيد؛ اما بعد از سال 68 به بهانههاي مختلف، گاهي به بهانه توسعه سياسي گاهي توسعه اقتصادي، ارزشها مسير قهقرايي را طي كرد و اميد حاكم شدن اين ارزشها در برنامهها از بين رفته بود.
اين محقق ادامه داد: دولت نهم توانست آن ارزشها را به عرصه مديريتي كشور وارد كند و در سال 84 نوعي بازيابي هويت ارزشي اتفاق افتاد و تفكر انقلابي به سطح تفكر مديريتي وارد شد.
خاشعي اظهار داشت: انقلاب اسلامي كشور را با اهدافي الهي تعريف كرد اما در 16 سال پس از جنگ، وسايل اداره كشور عرفي و ليبرال تعريف شد و به عبارتي از وسايل غيرمقدس در جهت اهداف مقدس ميخواست استفاده شود در حالي كه مديريت انقلابي مديريتي است كه كشور را اسلامي مديريت ميكند و اهداف عرشي را در سطوح كشور پياده كند.
وي افزود: اينكه رهبري دولت نهم را حامل پيام و گفتمان انقلاب ميداند همين است كه دولت نهم خود را در پارادايم انقلاب اسلامي تعريف كرده است و اين اتفاق بايد در درون انقلاب مي افتاد.
اين عضو موسسه علمي پژوهشي امام خميني(ره) مصاديق پارادايم انقلابي دولت نهم در عرصه مديريت را اينچين تشريح كرد:
1- انحلال و ادغام سازمان مديريت (اين سازمان قبل و بعد از انقلاب نبض اقتصاد بوده و نظام برنامهريزي كشور در دست برنامهنويسان ليبرال بوده و برنامههاي آن خواسته يا ناخواسته به سمت فروپاشي جمهوري اسلامي از درون بود).
2- مستقل كردن سازمان مديريت استانها براي سرعت و ارتقاي سطح برنامهريزي (در دولتهاي قبل شعار تمركززدايي داده مي شد اما دولت نهم با شجاعت عملا اين كار را انجام داد. حتي در برنامه سوم و چهارم، درصد پاييني از موارد قابليت عملياتي شدن داشت چون آنها بدون در نظر گرفتن آمايش سرزميني، در مركز براي همه كشور برنامهريزي ميكردند).
3- انعطاف پذيري و كوچكسازي براي چالاك شدن و انجام بهتر وظايف در هر بخش (در اين زمينه مي توان به تجمع شوراها اشاره كرد كه تا پيش از اين به خاطر هزينههاي سياسي، اين كار انجام نشده بود).
خاشعي گفت: خيلي از انتقادات به دولت نهم در زمينه اين تحولات انتقاداتي بيجا است چرا كه اين تغييرات از اختيارات مصرح رئيس جمهور در اصل 124 و 126 قانون اساسي است.
وي افزود: سفرهاي استاني در كارآمدي تصميمات دولت بسيار موثر است حتي برخيها ميگفتند چرا براي دولت هزينه و وقت را تلف ميكنيد در حالي كه سياستگذاري در مرحله اول نيازمند ادراك و احساس مشكل است.
اين كارشناس تصريح كرد: نوآوريهاي دولت نهم در عرصه مديريتي، تفكر ارزشي را كه انقلاب اسلامي داعيهدار آن بوده، به عرصه مديريت جامعه كشاند.
خاشعي درباره عدم همراهي بدنه با مديريت انقلابي اظهار داشت: شاخص بنيادين
ليبراليسم، فردگرايي است و با وجود همه دستاوردها، مردم بين زندگي خودشان و اهداف
عاليه رابطهاي احساس نميكنند و يك حلقه اتصال مفقوده در اين بين وجود دارد.
وي افزود: مديريت انقلابي بين زندگي فردي و اهداف عاليه ارتباط برقرار ميكند و يك
دغدغه مشترك به وجود بياورد كه دولت نهم اين كار را كرد و نمونه آن همين شعارهاي
مردم در سفرهاي استاني در مورد انرژي هستهاي است.
استاد مدعو مركز جهاني علوم اسلامي قم نیز در هشتمين نشست بررسي فرصتها و چالشهاي استراتژيك دولت نهم كه در مركز بررسيهاي استراتژيك رياست جمهوري با عنوان "بررسي پارادايمهاي مديريت دولتي در جمهوري اسلامي" برگزار شد، گفت: اگر دولت نگاه مديريتي خود را به گفتمان و سيستم تبديل كند، ماندگاري آن تضمين ميشود.
جلال غفاري استاد مدعو مركز جهاني علوم اسلامي قم اظهار داشت: در عين حال كه پس از انقلاب اسلامي، مدعي نوعي خاصي از تمدنسازي و حكومت هستيم، عدهاي دين را مجموعهاي از احكام و اخلاقيات ميدانند و با اكتفا به آن، به سكولاريسم دامن ميزنند.
وي با بيان اينكه حكومت در معناي مدرن هم، چنين ادعايي دارد و ميخواهد بشر را به تعامل تعريف شده خودش سوق بدهد، افزود: حكومت مدرن، مدعي رفاه، آسايش و عدالت است اما در عمل با چالش و بحران در عرصه فقر، عدم رفاه و امنيت مواجه است و نمونههاي زيادي ميتوان براي آن ذكر كرد؛ اين حكومت علاوه بر عرصه عمل، دربعد تئوريك هم با چالش مواجه است و افرادي بر آن حكومتها حاكم شدهاند كه صلاحيت لازم رانداشتهاند.
غفاري ادامه داد: حكومتهاي مدرن اساسا در مبنا دچار ضعف و التقاط جدي هستند و نخواهند توانست سعادت را براي بشر به ارمغان بياورند، اما در ديدگاه اسلامي، حكومت تعريف خاصي دارد و به مبناي دقيق معرفت شناختي و انسانشناسي خاص خود توجه دارد كه كاملا در تعارض با حكومت مدرن است.
استاد مدعو مركز جهاني علوم اسلامي قم اظهار داشت: انقلاب ميگويد نوع حكومتهاي ليبرالي تنها راه اداره بشر و حكومت نيستند و واژه حكومت اسلامي زماني ماهيت اسلامي پيدا ميكند كه مفهوم اصلي اسلام مورد توجه و تاكيد باشد.
وي افزود: بعضي رسانهها جنبه "جمهوري" را مقدمه عنوان ميكنند؛ اگر چه هيچ حكومتي بدون اقبال عامه مردم شكل نميگيرد و دوام نخواهد داشت اما بعد اصلي كه جنبه اسلامي و حقاني حكومت را مشخص ميكند ميزان نزديكي حكومت به ارزشهاي ديني است كه در قانون اساسي به آن اشاره شده است.
غفاري تصريح كرد: ما در مسير رسيدن به جامعه مطلوب هستيم و در اين راستا دولتهاي بعد از انقلاب را ارزيابي ميكنيم؛ بعضي از جنبههايي كه در اين دولت (دولت نهم) زنده شد، بازگشت به مباني انقلاب، گفتمان حضرت امام، عدالتمحوري بوده است ضمن اينكه جرات دولت نهم در اقدامات ريشهاي نيز در مواجهه با نگاه پوپوليستي بعضي از دولتهاي قبلي است.
اين كارشناس گفت: اگر دولت نگاه مديريتي خود را به گفتمان و سيستم تبديل كند، ماندگاري آن تضمين ميشود و در اين راستا يكي از كارهايي كه بايد انجام شود، تربيت نيروي انساني كارآمد با ادبيات گفتمان انقلاب است.
برگرفته از سايت «رجانيوز»:
http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=15862
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |