بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

مهر   1387 ـ   اکتبر  2008  

 

نقدی بر خوشحالی احمد جنتی از بحران اقتصادی آمریکا

آصف نیک‌ نام

پشت جلد این شماره‌ء هفته‌ نامه‌ء اکونومیست، طرحی است از کسی که بر لبه‌ء پرتگاهی ایستاده و زیر پایش در حال ریزش است. طرح به بحرانِ مالی فعلی در آمریکا و اروپا اشاره دارد.  خط اول مقاله‌ء اکونومیست این است: «در کنگره هر اتفاقی که بیفتد، این بحران دیگر جهانی شده است؛ دولت‌ها باید با هم کار کنند». اما آیا «جهانی» دیدن و کـُره ‌گیر خواندنِ این بحران در حد حرف است و گمانه‌زنی یا توهم؟ یا اشاره به واقعیتی ملموس دارد که بر زندگی آحادِ انسان‌ها در نقاط مختلف دنیا اثر می‌گذارد؟

احمد جنتی، خطیب جمعه‌ی این هفته‌ی تهران، در اشاره به بحران اقتصادی در آمریکا و اروپا، گفته است که: «اینان به نتیجهء کارهای بد خود می‌رسند. این مشکل امروز به اروپا هم سرایت کرده که مایهء خوشحالی ما است. هرچه آنان ناراحت ‌تر باشند ما خوشحال‌تریم.» و رویدادهای فعلی اقتصادی را «مجازاتِ خداوند» نامیده است.

این اختلافِ دیدگاه از کجا ناشی می‌شود؟ آیا این اختلافِ نظرگاه، اختلاف در دیدنِ واقعیت ‌ها ست یا ندیدنِ واقعیت ‌ها از سوی ناظرانِ مختلف؟

وضعیت اقتصادی و سیاسی دنیای حاضر، به شکلی در آمده است که امواجِ رخداد های مهم سیاسی، به سرعت به دورترین نقاطِ جهان منتقل می‌شود. اخبار به برکت فناوری‌های ارتباطی به سادگی از مرزهای جغرافیایی عبور می‌کنند. پدیده‌ء جهانی شدن اقتصاد هم جهان را زنجیروار به هم پیوسته است. فراز و نشیب‌های اقتصادی به هر تقدیر تأثیرهای خود را بر سایر نقاط جهان نیز می‌گذارند.

          اما مجازاتی که آقای جنتی از آن حرف می‌زند، مجازاتِ چه کسی است؟ مجازاتِ دولت ‌هاست؟ یا مجازات ملت ‌ها؟ آقای جنتی از چه چیزی خوشحال است؟ رکودِ‌ اقتصادی، فقط رکودِ اقتصادِ آمریکا یا انگلیس نیست. موجِ رکودی اقتصادی و فراگیر در سراسر جهان است.

اگر واقع‌بینانه به ماجرا نگاه کنیم، رکود اقتصادی و بحران ‌های مالی در زندگی افراد عادی و شهروندان معمولی کشورهای مختلف اروپا و آمریکا تأثیرهای مشهودی دارد  و این افراد مترادف با دولت‌ها و سیاست‌های کشورها نیستند؛ این‌ها انسان‌ها و شهروندانی هستند که در این کشورها زندگی می‌کنند.

اگر واقع‌بینانه به ماجرا نگاه کنیم، رکود اقتصادی و بحران‌های مالی در زندگی افراد عادی و شهروندان معمولی کشورهای مختلف اروپا و آمریکا تأثیرهای مشهودی دارد. و این افراد مترادف با دولت‌ها و سیاست‌های کشورها نیستند؛ این‌ها انسان‌ها و شهروندانی هستند که در این کشورها زندگی می‌کنند.

قطعاً آقای جنتی مقصودش این نبوده که از فروپاشی خانواده‌ها، از خودکشی افراد، از بی‌خانمان شدن شهروندانِ یک کشور، از بی‌کار شدن کارمندان اداره‌های مختلف مدنی، از به ابهام رفتن آینده‌ی بعضی از شهروندان یک کشور «خوشحال‌تر» است. چه چیزی در این رخدادِ جهانی هست که باعث خوشحال‌تر شدن آقای جنتی شده است؟

باید به این نکته هم توجه داشت که بحران مالی و رکودِ اقتصادی آمریکا و اروپا، اتفاقی بی‌سابقه نیست. این بحرانِ مالی بر کشورها دیگر دنیا هم اثر می‌گذارد. یعنی «مجازات شدنِ» ساکنان این کشورهای اروپایی به مفهوم «مجازات شدن» ساکنان بقیه‌ی کشورهای دنیا، از جمله خاورمیانه، آسیای مرکزی و جنوب شرق آسیا و کشورهای آفریقایی نیز هست.

یک جنبه‌ء دیگر سخن خطیبِ جمعه‌ی تهران البته این است که این بحران مالی اروپا و آمریکا، کمابیش در ایران و در دولت آقای احمدی‌نژاد هم وجود دارد. اقتصاددانان کشور هم مدت‌ها پیش نسبت به این وضعیت هشدار داده بودند. اگر منطقِ گفته‌ء آقای جنتی را دنبال کنیم، یا باید گفت که خداوند ملت و دولت ایران را نیز دارد مجازات می‌کند (به کدامین گناه؟) و یا باید گفت که وضعیت نابسامان اقتصادی در ایران اصلاً وجود خارجی ندارد در ایران فقر وجود ندارد (به گفته‌ء یکی از مسوولین نظام افراد فقیر در واقع افراد «با قناعت» هستند) و اگر کسی از بحران اقتصادی سخن می‌گوید،‌ یا دشمنِ نظام است و بدخواهِ‌ دولت و یا سیاه‌نمایی دشمنان داخلی و خارجی او را فریب داده است.

شاید هم البته آقای جنتی خود وقوف دارد به این‌که وضعیت اقتصاد در ایران نابسامان است و هزینه‌ های بی‌حساب و کتاب دولت و خالی شدنِ ذخیره‌ء ارزی کشور در دولت آقای احمدی‌نژاد واقعیتی است که انکارش ساده نیست، اما می‌توان با پیش کشیدن بحران اقتصادی و مالی آمریکا و اروپا فرافکنی کرد.

پرسشی که پیش می‌آید این است که چرا بحرانِ اقتصادی و مالی اروپا و آمریکا این اندازه شفاف است و تمام دنیا از آن باخبر است، اما در ایران ملت به سختی از پیچیدگی‌های اقتصادی و بحران‌های مالی دولت با خبر می‌شوند؟ چرا هر کس از بحران اقتصادی و نابسامانی‌های مالی دولت سخن بگوید (حتی اگر کسی مانند داوود دانش جعفری باشد)، به سادگی در شمار بدخواهان قرار می‌گیرد؟

هر کدام از این روایت‌ها درست باشد و منطبق با واقعیت، چند نکته را می‌توان به وضوح دید: آقای جنتی به صراحت از درِ دفاع از دولت آقای احمدی‌نژاد در آمده است.  ایشان نه تنها با ابراز خوشحالی از بحرانِ اقتصادی اروپا، واقعیت بحران‌های اقتصادی دولت احمدی‌نژاد را «توطئه» خوانده است، بلکه در همین خطبه، در سخنانی که گویا اشاره به رسوایی پیش آمده، بر سر مدرک جعلی دکترای افتخاری علی کردان وزیر کشور احمدی‌نژاد دارد، گفته است: «سیاست دشمن این است که آنان که معتمد مردم هستند و مردم دعوت آن‌ها را اجابت می‌کنند را تخریب کند. آنان در جلسات خصوصی این شیوه را طراحی کرده اند.»

این سخنان همان ادعایی است که ایرنا اخیراً درباره‌ء ماجرای آکسفورد طرح کرده بود.

آقای جنتی هم‌چنین گفته است: یک سفیر پلید در ایران زندگی می‌کند که اسم وی را نمی‌گویم، اما موضوع را بیان می کنم تا بداند قضیه لو رفته است. این فرد چندی قبل به انگلیس و امریکا رفت، پس از آن‌که به ایران برگشت در جلسات خصوصی گفت با ایجاد بحران باید اهداف خود را پیش ببریم و منظورش بحران اقتصادی در کشور است و این نیازمند هوشمندی مسوولان و مردم است که بدانند می‌خواهند با ما چه کنند.

آقای جنتی اسم این سفیر را نبرده است، اما تلویحاً اذعان کرده است که در کشور «بحران اقتصادی» وجود دارد. اما ریشه‌های این بحران را به تحرکات یک «سفیر پلید» نسبت داده است.

چه فرقی بین آمریکا و اروپا و ایران هست؟ چه چیز باعث شده است که در اروپا، همه چیز شفاف می‌شود و اقتصاددان‌ها به جنب‌وجوش می‌افتند و دولت‌ها به فکر تدبیر راه چاره می‌افتند، اما در ایران بحران اقتصادی ناگهان به پای یک نفر یا یک جریان سیاسی مخالف نوشته می‌شود؟

تمام این‌ها در حالی رخ می‌دهد که تمامی امکانات اقتصادی و سیاسی کشور به‌طور کامل در اختیار دولت آقای احمدی‌نژاد است و این مخالفان تنها ابزاری که در اختیار دارند، احتمالاً حرف زدن در جلسات خصوصی است!

سخنان جلسات خصوصی بر ما پوشیده است. اما یک چیز آشکار است: آقای جنتی از بحران اقتصادی ‌ای که در آمریکا و اروپا پیش آمده، شاد است. این یعنی ایشان از نابسامانی وضع زندگی مردم این کشورها،‌ که در میان‌شان هم‌کیشِ خود آقای جنتی، یعنی مسلمان و شیعه هم یافت می‌شود، خشنود است.

اگر بپذیریم که این بحران اقتصادی به خاطر به هم پیوستگی وضعیت اقتصاد جهانی بر مردم ایران هم اثر می‌گذارد، یعنی ایشان غیر‌مستقیم از پریشانی اقتصادی ایران نیز خشنود است!

شنیدن این سخنان از دهان خطیب جمعه‌ی تهران، آدمی را به یاد سخنِ سعدی می‌اندازد:

بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنتِ دیگران بی‌غمی
نشاید که نام‌ات نهند آدمی
!

باید این سوال را به صراحت از آقای جنتی پرسید که آیا ایشان از محنتِ «دیگران»، که شامل همه‌ء اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها، از دولتمرد گرفته تا شهروند عادی، و از مسلمان گرفته تا غیر مسلمان می‌شود، «بی‌غم»‌است؟

برگرفته از سايت «راديو زمانه»:

http://radiozamaaneh.com/analysis/2008/10/post_775.html

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630