مرگ جدی ترين نگاه طنزنگارانه
"طرحهای او برخلاف اصراری كه در نامگذاری آنها كردهاند، كاريكاتور نيست، چرا كه ريشخند نميكند و با ديدی طنزآلود يا هوچی بر كاغذ نيامده است. اگر آدمكهای اردشير مسخرهاند، نه بهخاطر آن است كه منظور از نمايش آنها مسخرگی بوده است، او لودگی نميكند و به شرف انسان بودن معتقدتر از آن است كه به دست انداختن انسان وقت بگذراند يا هنرنمايی كند. پژوهندهای جدی و اندوهگين است كه شوربختيها را ميكاود و در برابر تحميلشدگان بر سرنوشت انسان ميايستد و به كندوكاو شخصيتشان ميپردازد... اردشير كاريكاتوريست نيست، تشريحكنندهی تاريخ است." (احمد شاملو(
«من اردشیر محصص هستم، اما دوست دارم به اسم كوچكم شناخته شوم. فقط به این خاطر كه این اسم را خیلی دوست دارم، این بهترین اسمی بود كه میتوانستند روی من بگذارند. این یك اسم زیباست، مخصوصا وقتی آن را پایین، بالا یا در وسط طرحهایم مینویسم.» (از گفتوگوی «اردشیر محصص» با اسماعیل خوئی)
او میگفت: «كاریكاتور، هنر رپرتاژ است، یك وقایعنگاری؛ من آنچه را میبینم میكشم؛ به نظر من كاریكاتورها اسناد یك عصرند؛ همچنان كه مدارك رسمی، اعلامیههای دولتی و گزارشهای پارلمانی نیز چنین هستند.» شخصتهای آثار محصص همیشه در تكاپو و دویدن هستند. خودش میگفت: «اغلب كاراكترهای آثار من در حال دویدن هستند؛ من تا چند سال پیش قادر به كشیدن حالت دو و حركت نبودم و همیشه فكر میكردم كه اگر این توانایی در من پیدا شود، قادر به هر كاری هستم. این مشكل سرانجام حل شد و حالا فكر میكنم این من هستم كه دارم به سوی آنچه میخواهم، میدوم. فكر میكنم كه ناخودآگاه تمام حركات و سكنات، لباس و كفشهای پرسوناژهایم را از روی خودم میكشم. چاقی و لاغری این شیطانكها هم كاملا وابستگی به رژیم غذاییام دارد.»
اردشير روزي گفت: "پايگاه كاريكاتور، ژورناليسم است چرا كه ژورناليسم به كاريكاتور معيار نقد مفاهيم اجتماعي و سياسي مي دهد. ژورناليسم، انعكاس آزادمنشانه جريان تحول گراي اجتماعي است. كاريكاتوريست خود يك ژورناليست است و آنجا كه كلام از بيان باز مي ماند، كاريكاتور آغاز مي شود و با طرح و اغراق خطوط و مفاهيم باكيفيت طنز، نيشتر مي زند. كاريكاتور به نوعي لبه تيز انديشه ژورناليست است. اما به خاطر عدم توانايي ذهني و فرهنگي ژورناليسم در عصر اردشير، او به نمايش آثار خود همت گماشت و مانيفستي براي بيان متشخص و نگاه صريح و بي باك خود ارائه كرد. كاريكاتورهاي محصص، دمل را مي شكافند و چرك را مي پراكنند، پوسته را مي تراشند و زخم را عريان مي كنند. آنها اسناد واقعي تاريخ اند."
اردشیر محصص ۱۸ شهریورماه ۱۳۱۷ در رشت از مادری شاعر و پدری قاضی به دنیا آمد و در سال ۱۳۴۱ از دانشكده حقوق دانشگاه تهران لیسانس گرفت. محصص با اینكه از كودكی طراحی میكرد، اما سال آخر دانشكده، طراحی برای او بهعنوان حرفه و مهمترین كار زندگیاش شد. پس از پایان تحصیلات در رشته حقوق، در كتابخانه یكی از وزارتخانهها مشغول به كار شد و یك سال تمام كتابهای آنجا را خواند، سپس استعفا كرد و برای همیشه خود را وقف طراحی كرد. همان روزها بود كه احمد شاملو سردبیر كتاب هفته شد و طرحهای او را منتشر كرد. محصص پس از تعطیلی كتاب هفته به روزنامه كیهان رفت و با اینكه اكثر آثارش به درد نشریه خبری نمیخورد، اما تعداد زیادی از آثار او برای چاپ خواسته شد. محصص در سال ۱۳۴۵ نمایشگاهی از آثارش را در گالری گراهام نیویورك برگزار كرد. دو سال پیش مجموعه آثار این طراح سرشناس ایرانی و جهانی در موزه هنرهای مدرن نیویورك (MOMA) به نمایش گذاشته شد. از محصص مجموعههای با اردشیر و صورتكهایش، اردشیر و هوای توفانی، تشریفات، شناسنامه، لحظهها، وقایع اتفاقیه، دیباچه و تبریكات منتشر شده است. از آثار محصص كتابهای «اردشیر محصص، تاریخی كوتاه» و «زندگی در ایران» در ۱۹۹۴ توسط انتشارات میج (MAGE ) در آمریكا انتشار یافته است.
اردشیر محصص، صبح پنجشنبهء گذشته، پس از يک بيماری طولانی، بر اثر سكته در سن ۷۰ سالگی در نیویورك درگذشت.
بررفته از وبلاگ احترام آزادی:
http://davarpanahp.blogfa.com/post-364.aspx
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |