بازگشت به خانه  |   فهرست موضوعی مقالات و نام نويسندگان

مهر   1387 ـ   اکتبر  2008  

 

رئاليسم جادوگرانه!

چهرهء مکشفهء «گ – ف» و رابطهء آن با کارتن خوابی بازيگر بدسابقه، خانم «ش»

ف. م. سخن

مطلبی از کيهان: «علت اصرار مافيای سينمايی برای بردن يک بازيگر زن به آمريکا معلوم شد. مافيای مذکور که پيش از اين ادعا می کرد سفر "گ- ف" به خارج با ممانعت مواجه شده، بهانهء اين سفر را اکران فيلم آمريکايی "مجموعهء دروغ ها"، با بازی مشترک اين بازيگر ايرانی و "دی کاپريو"، بازيگر آمريکايی، در نيويورک عنوان کرده بود. اما پس از انجام سفر بازيگر مذکور، مافيای سينمايی مرتبط با طرف آمريکايی نامبرده را وادار کرد با چهره ای مکشفه و لباس نامناسب در مقابل دوربين عکاسان قرار گيرد و بلافاصله تصاوير آن روی سايت ها منتشر شود... در نمونه ای ديگر از اين روند، ماه گذشته، سايت های ويژه سينما، خانم "ش" بازيگر بدسابقه و مبتذل سينمای قبل از انقلاب، را در نيمکت پارکی يافتند که با سر و وضعی ژوليده از بی توجهی مشوقان و سينماگران و مطبوعاتی های سابق نسبت به خود شکايت می کرد و از بی خانمانی و بی سرپناهی دچار افسردگی و اعتياد شده بود».

***

تيتر بالا شبيه به تيتر رمان های پست مدرن شد ولی مگر آن چه در مطلب کيهان آمده، چيزی جز تفکرات در هم پيچيده ی پست مدرنيستی ست؟ اگر سبکی به نام «رئاليسم جادويی» در ادبيات وجود دارد، سبک کيهان را بايد «رئاليسم فوق جادويی»، يا اصلاً «رئاليسم جادوگرانه» بناميم.

گام اول برای رسيدن به اين سبک، تبديل نام و نام خانوادگی به حروف است. اگر نويسنده به جای «گ – ش»، گلشيفتۀ فراهانی بگذارد، يا به جای «خانم "ش"» از خانم شهرزاد استفاده کند، سبک رئاليسم جادوگرانه نابود می شود و جز مشتی کلمات آشنا چيزی باقی نمی ماند.

اما کار به همين سادگی نيست. نمی توان صرفاً با تبديل نام و نام خانوادگی به حروف، به رئاليسم جادوگرانه دست يافت. برای اين کار بايد تمهيدات ديگری انديشيد؛ مثل به کار بردن ترکيباتی غريب، چون «چهرهء مکشفه». ببينيد، اگر به جای اين عبارت از کلمات آشنای «بی حجاب» يا «بی روسری» استفاده می شد، چه چيز از رئاليسم جادوگرانهء کيهان باقی می ماند؟ قطعاً هيچ!

نکتهء بعدی، ايجاد زمينه های نامتعين پديده های حسی ست. در اين مورد با مثال توضيح می دهم که موضوع بهتر شکافته شود. نويسندهء کيهان آگاهانه می نويسد: «پس از انجام سفر بازيگر مذکور، مافيای سينمايی مرتبط با طرف آمريکايی نامبرده را وادار کرد با چهره ای مکشفه و لباس نامناسب در مقابل دوربين عکاسان قرار گيرد...»

به فعلِ «وادار کردن» خوب دقت کنيد. مافيا، نامبرده - يعنی «گ-ف» - را وادار کرد با لباس نامناسب در مقابل دوربين عکاسان قرار گيرد. مافيا چگونه «گ-ف» را وادار کرد؟ آيا او را با چاقو يا اسلحهء گرم تهديد کرد؟ آيا او را به ادارهء «امر به منکر و نهی از معروف» بُرد و از او تعهد گرفت که لباس نامناسب به تن کند؟ و ده ها آيای ديگر.

شما با خواندن همين يک جمله، ذهن تان به مدت چند روز درگير خواهد بود، بدون اين که بدانيد علت درگير بودن تان چيست؟ اين هنرِ نويسنده در القای «رئاليسم جادوگرانه» است. اين همان زمينهء نامتعين پديده های حسی ست که از آن ياد کرديم.

اما گام چهارم، ايجاد «فضای پاردوکسيکال» و زدن ضربه به ذهن خواننده است. من برای يافتن چنين ترفندی، ۷۴۱ صفحه کتاب «قصه نويسی» استاد رضا براهنی را ورق زدم ولی چيزی به دست نياوردم، پس می توانم بگويم مکتشف اين شيوه خود من هستم. شما يک بار ديگر اين جمله را به دقت بخوانيد:

«در نمونه ای ديگر از اين روند، ماه گذشته، سايت های ويژهء سينما، خانم «ش»، بازيگر بدسابقه و مبتذل سينمای قبل از انقلاب، را در نيمکت پارکی يافتند که با سر و وضعی ژوليده از بی توجهی مشوقان و سينماگران و مطبوعاتی های سابق نسبت به خود شکايت می کرد و از بی خانمانی و بی سرپناهی دچار افسردگی و اعتياد شده بود...»

چه چيزی در اين جمله نظر شما را به خود جلب می کند؟ آری، کلمهء «خانم»، در جملهء «خانم "ش" بازيگر بدسابقه و مبتذل سينمای قبل از انقلاب..."

اکنون پی برديد که چرا اين متن چنين فضای غريبی در ذهن شما ايجاد کرده است. از قديم گفته اند که معما چو حل شود، آسان شود، و شما نيز اکنون اين روش را ساده می پنداريد. اما ساده نيست؛ هنر می خواهد.

آدم می ماند که نويسندهء زبردست کيهان، چرا يک بازيگر بدسابقه و مبتذل را «خانم» می خواند و به او احترام می کند؟ اين احترام نيست، يک سَبْک است که می خواهد به شما ضربهء پارادوکسيکال بزند.

و بالاخره می رسيم به ارتباط محتوايی متن.

شما از يک طرف راجع به چهره ی مکشفه «گ-ش» می خوانيد و، از طرف ديگر، راجع به فلاکت و بدبختی «خانم "ش"».

لازم نيست از روابط منطقی و صغرا و کبرا و نتيجه، چيزی بدانيد، همين بس که نويسنده با اين رئاليسم جادوگرانه، شما را به اين نقطه می کشاند که «گ-ش» نيز روزگاری به «خانم "ش"» تبديل خواهد شد، و سر از گوشهء پارک ها در خواهد آورد.

بخشی از «کشکول خبری هفتهء ف.م. سخن» ـ برگرفته از سايت «گويا نيوز»:

http://news.gooya.com/society/archives/077593.php

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

newsecularism@yahoo.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630